وصله ناجور دل/ زخم های من
📚رمان آنلاین به قلم فریبا زلالی و شمسی جلفا(زخم های من 📃پارتگذاری منظم بجز پنجشنبه و جمعه @Jolfa_1362 جهت تبادل هر گونه کپی، پیگرد قانونی دارد.🚫 جهت ارتباط با نویسنده: @fapazolali https://t.me/+nFRZT8EaFUgzMGZk لینک دعوت
نمایش بیشتر3 213
مشترکین
اطلاعاتی وجود ندارد24 ساعت
-67 روز
-5430 روز
- مشترکین
- پوشش پست
- ER - نسبت تعامل
در حال بارگیری داده...
معدل نمو المشتركين
در حال بارگیری داده...
Repost from N/a
💜 رمان بن بست واهیلا که قصه ایزیبا از شهر رشت هست که عاشقانه هاش دلتون رو آب می کنه
قسمتی ازاین رمان👇🏻👇🏻
یهو چشامو وا کردم و دیدم توی یه اتاق ناآشنا هستم. نه لباس تنم بود و نه درست میتونستم تمرکز کنم.
تب و لرز داشتم و حالم به شدت بد بود.
تنها کاری که کردم این بود که پتو رو روی خودم بکشم .همون موقع در سرویس اتاق باز شد و همون مرد جذاب و مرموزی که توی کافه دیدم در حالی که یه حوله دور پایین تنه اش پیچیده بود و آب از موهاش می کشید ؛ وارد اتاق شد.
و من تموم تنم از صحنه ای که دیدم می لرزید!
https://t.me/+ctWiXKtx1JlkOWVk
1000
Repost from N/a
بهترین رمان های عاشقانه اینجاست❤️🔥
🩵دوست صمیمیم با همدستی نامزدم بهم خیانت کردن واموالم رو بالا کشیدن من روراهی زندان کردن اونجا بازنی اشناشدم که
💜عاشق برادرشوهرم شدم، فکر میکردم خائن منم؛ اما همش بازی بود...
🩷 دخترونگیم رو گرفت و رهام کرد
🩵برام پاپوش دوختن و من افتادم تو زندان! تو زندان زنان اتفاقی برام افتاد که..و
❤️شوهرداشتم اما دلم برای معلم موسیقیم رفت
🤎 شوهرم به خاطر یه زن دیگه منو طلاق می ده اما...
💜لینک رمان های آنلاین اینجاست
💛ازدواج دو سلبریتی معروف و پرحاشیه
💙گنده لات محل عاشق دکتر تازه کار میشه
💚مردی که پنج سال به ناحق زندان بوده و بعد روبرومیشه با برادرزاده مذهبی دوستش که...
🧡شوهرم با توطئه مادرش بخاطردختر زا بودنم زن دوم گرفت
❤️عاشقانهای پرتلاطم بین زنی تن فروش و مرد مذهبی
🩵شب عروسیم منو به جرم موادمخدر دستیگر کردن درحالیکه
💜برادرم و دزدیده بودن! و در ازای آزادیش من باید ...
❤️دوست داشتنش ساده نیست
🩶دختری که بعد از قتل دونفر در یک مهمانی سکوت کرده با وکیلی که بخاطر این پرونده عجیب...
🧡دختری ساده که بعد از مرگ پدرمادرش آبروش هدف قرار میگیرد...
🩷مربی بدنسازی پایین شهر و دختر پولدار پرنازوعشوه
💙لیدا قاتل شوهرشه اما کسی از این راز خبر نداره جز فولاد دوست شوهرش!
🩷صدف زنی بیمار با فهیمدن اینکه شوهرش بقیه بامعشوقهاش در ترکیه زندگی میکند...
🤎دختر شیطونی که وارد دنیای مافیای بیرحم میشود
💜عاشقانه ی سرگرد اینترپل و یه قاتل
🩵دختری که سه ازدواج ناموفق داره
🧡برگشتن نیل بعد از شیش سال با دختربچه ای از خون او...
❤️اعدام شدنم به جرم قتل متجاوزم
🩷صیغه دوست برادرم شدم چون او غربت جایی رو نداشتم
🤍پسر خلافکار دختره رو مجبور میکنه باهاش بره دزدی
💜عشق تا بینهایت
💚پسره خواننده اس و الکی بهش تهمت میزنن که خانه فساد داره و...
💛صدف دختری که بعد مرگ عموش اسیر پسر عمومذهبیش میشه
🩷عشق عجین شده خون و باروت
💙عاشقانه پر تلاطم دختر عمو پسر عمو و سوختن در یک عشق پنهانی
🩶عروس خونآشامها توسط گرگینه ها دزدیده میشه
💜عشق یه پسرمسلمون و آقازاده به دختری ارمنی و مسیحی
🩵اون مرد دیوانهوار عاشق یه دختر شده ولی نمیدونه اون دختر نزدیکش شده که....
❤️رابطه دو زوج کاملا متقاوت از هم
💚مثلث عشقی،دختر مهربون و مذهبی،پسر بامرام و دوست داشتنی..
💛ازدواج اجباری با قاتل زنم.
🤍آفاق دختر هفده ساله ای از ایل قشقایی که عروس خون بس می شود.
🧡شش عاشقانه در یک اکیپ دوازده نفره
💙مجبور شدم معشوقه اون قاچاقچی باشم
💛عشق دختر مسلمان به پسر ارمنی
🩷عشق بین دو دشمن به خاطر یک نفرین قدرتمند...
🩵وقتی که یک دختر عاشق میشود
🤎من واقعیتم که دردهای بیاغراق زندگی، روی دوشم سوارند!
💙شوهرم مرد اما مجبورشدم به عقد برادرشوهرم دربیاد
❤️مادرم عروس خونبس بود! ومن دختری بودم که برادرِ هووی مادرم عاشقم شد
🖤برام تله گذاشتن محمد... منو تو دام انداختن... فقط میخوان رسوام کنن محمد....
🩷ازدواج اجباری دختری روستایی باپسر فرنگ رفته
🩵بزرگترین و فعالترین رمانسرای تلگرام
💜دختری فراری از رابطه که بخاطر چک و سفته مجبور میشه...
🩶انتقام ناخواسته مهندسِ خشن از همسر رفیق فابریک
🤍پسرخاله ام بهم تجاوز کرد
🩵عشقم بهم خیانت کرد
🩶هر رمانی میخوای با چهار فرمت رایگان دانلود کن و بخون
💙رابطهای خشن و اجباری مرد مغرور با دختر قربانی تجاوز
💛بهم دست درازی میکرد و به اجبار و تهدید ازم میخواست که...
❤️دختری مذهبی اسیر دست مردی دنیا دیده که دایی کسیه که قراره...
🧡مجبورشدم پرستار مردی بشم که بی رحم بود
🩵 دوستش داشتم اما اون بوی عطر زنونه ای رو میداد که من نبودم!
❤️عاشق پسر خونده ی پدر گمشدم شدم که با نقشه اومده بود تو زندگیم
700
Repost from N/a
#پارت۲۸۹
-کِی این صیغه کوفتیو تمومش میکنی بشم زن دائمت....
نفسنفس میزند و صورتش هنوز غرق عرق است.غُر میزند:
-میخوای کوفتم کنی هرچی بهم دادی...!
یقه لباسم را مرتب میکنم تا بپوشانم کبودیهای که روی تنم مُهر زده...تا بپوشانم خشونتش...
-بریم سر میز گفته بودم برات سوپرایز دارم !
با لبخند کجی نگاهم میکند و نگاهش سرتا پایم را دور میزند و روی یقهام فوکوس میکند:
-من که غذام خوردم هرچی بود تو این تخت دادی...!
هیچوقت حریف زبانش نمیشدم؛مخصوصا وقتی بیپرده به هرچیزی اشاره میکرد.زبان ریختم:
-لوس نشو دیگه بریم اونجا کلی زحمت کشیدم...!
بیتوجه به جملهام با خوشی عمیقی پلک باز و بسته میکند:
-چه زود لباس پوشیدی که...ترسیدی...؟!
-چرا نمیای بریم سوپرایزمو بهت بگم...!
دستش را جلو میآورد و صورتم را نوازش میکند:
-ببین عزیزم....سوپرایزتو بیار اینجا...باور کن الان نَسخَم و از همه مهمتر بلند شم خودت اذیت میشی...!
بلند میشوم.جواب آزمایش را زیر میز مخفی کردهبودم را بر میدارم و به اتاق میآیم.
چشمهایش بسته است و سِینه برهنهاش تند بالا و پایین میرود.با همان چشمان بسته نجوا میکند:
-بدجور کنجکاوم کردی آهو....
چشم باز میکند و من برگهایی که پشتم مخفی کردهام را به سمتش میگیرم.بازش میکند و من امان نمیدهم با لبخند میگویم :
-داری بابا آهیل میشی...!
باورش نمیشود و سریع روی تخت مینشنید و من فکر میکنم از خوشحالی زبانش بند آمده.
طولی نمیکشد که سیبک گلویش تکان میخورد:
-چطور حامله شدی...؟!
حواسم به او نیست.به حال و احوال دگرگونش...قلبم تندتر میزند.
-دلم میخواست ازت یه یادگاری بزرگ داشته باشم...خیلی وقت بود تو فکرش بودم...
چشمهایش سُرخ و غرق خون میشود و سریع از روی تخت پایین میرود و کلافه وسط اتاق میایستاد و دستش مشت میشود:
-تو بیجا کردی...تو نمیدونستی که من تو رو نمیخوام...نکنه باورت شده زنمیها....!
صدای شکستن قلبم را میشنوم.اما رحم نمیکند باز هم با بیرحمی به قلبم تاخت میزند و حواسش نیست که نفس هایم دارد میرود:
-امروز **آخرین شب اون صیغه بود تصمیم داشتم تمدیدش کنم...
نیشخندی میزند و جنونآمیز سر تکان میدهد:
-اما با این وضعیت دیگه همه چی تمومه...نمیخوامت...
غافل از اینکه روزگاری نه چندان دور پای خواستنش به میان میآید و من بزرگترین تاوان را با گرفتن بچهایی که فکر میکردسقط شده از او میگرفتم...❌**
https://t.me/+67vgFr42gEc2Y2Fk
https://t.me/+67vgFr42gEc2Y2Fk
https://t.me/+67vgFr42gEc2Y2Fk
200
Repost from N/a
#پارت🎁
-یقه لباستو درست کن همه دار و ندارتو انداخته بیرون همه باید بفهمن رنگ لباس زیراتو ...؟!
گُونههایش گُل میاندازد و صُورتش سُرخ میشود.
با خجالت لب میزند:
-ببخشید !
اخمهای مرد جوان سایه چشمانش میشود.دستی به سینه دَاغش میکشد.باید میگفت "آتش به جانش انداخته است و هوس لَمسش به تنش افتاده "
آن هم به دختری که پناه دادهبود ولی گُرگرفته و عصبی میگوید:
-ببخشید که نشد حرف ،اینجا کلی مرد غریبه و محافظ است میدونی اگر نگاهشون روی یکی از این قشنگی....
حرف در دهانش خفه میماند.داشت چه میگفت.
دخترک لب های غنچهایش نیمه باز مانده و چشمهایش گشاد شده.
سیبک گلویش میلرزد:
-لباساتو درست کن وگرنه مجبور بخاطرت هر روز دست به یقه بشم تو که اینو نمیخوای ؟
آهو با لبخند سرتکان میدهد.یکهو چیزی یادش میآید و ابروهای نازکش جمع میشود.
چه کسی را جز او محرم میدانست مگر ؟
باید میگفت ؟
-من باید چیزیو بهتون بگم !
مرد جوان منتظر نگاهش میکند و او با تپش های تند و صورتی گُلگون آرام میگوید:
-دیشب از اتاقم فرار کردم چون....
آهیل سیبک گلویش میلرزد.میترسد از اعتراف دخترک با گونههای سُرخ و غم چهرهاش...
به بیرون اشاره میزند.
-یکی از اون آدمهاتون میخواست بهم تجاوز کنه...!
نفس در سینه آهیل حبس میماند.عضلات صورتش منقبض میشود و فکش سفت.
صدایش از خشم میلرزد:
-گورش کنده...بگو فقط کی بوده...کاری که نکرده؟
اشاره واضحی میکند و بغض دخترک آب میشود.
-نکرد ولی من کسیو ندارم...همه فکر میکنن بیپناهم اجازه میدن هرکاری....
تا به خودش بیاید سرش روی سینه مرد جوان مینشیند و بازوهایش دور تن ظریفش می پیچد.
موهایش را بو میکشد.
-من پناهت میشم...غلط میکنه کسی نگاه چپ بندازه...اصلا از امشب بیا اتاق من...
جان از تن دخترک میرود ولی پچ میزند:
-آقا نامحرمیم....
لبهای مرد جوان رو گردنش مینشیند و یقهاش را کنار میزند.
-صیغت میکنم....🔞
https://t.me/+0EO73MqFDro5ODM0
https://t.me/+0EO73MqFDro5ODM0
توصیهی ویژه♨️
1210
Repost from N/a
بهترین رمان های عاشقانه اینجاست❤️🔥
🩵دوست صمیمیم با همدستی نامزدم بهم خیانت کردن واموالم رو بالا کشیدن من روراهی زندان کردن اونجا بازنی اشناشدم که
💜عاشق برادرشوهرم شدم، فکر میکردم خائن منم؛ اما همش بازی بود...
🩷 دخترونگیم رو گرفت و رهام کرد
🩵برام پاپوش دوختن و من افتادم تو زندان! تو زندان زنان اتفاقی برام افتاد که..و
❤️شوهرداشتم اما دلم برای معلم موسیقیم رفت
🤎 شوهرم به خاطر یه زن دیگه منو طلاق می ده اما...
💜لینک رمان های آنلاین اینجاست
💛ازدواج دو سلبریتی معروف و پرحاشیه
💙گنده لات محل عاشق دکتر تازه کار میشه
💚مردی که پنج سال به ناحق زندان بوده و بعد روبرومیشه با برادرزاده مذهبی دوستش که...
🧡شوهرم با توطئه مادرش بخاطردختر زا بودنم زن دوم گرفت
❤️عاشقانهای پرتلاطم بین زنی تن فروش و مرد مذهبی
🩵شب عروسیم منو به جرم موادمخدر دستیگر کردن درحالیکه
💜برادرم و دزدیده بودن! و در ازای آزادیش من باید ...
❤️دوست داشتنش ساده نیست
🩶دختری که بعد از قتل دونفر در یک مهمانی سکوت کرده با وکیلی که بخاطر این پرونده عجیب...
🧡دختری ساده که بعد از مرگ پدرمادرش آبروش هدف قرار میگیرد...
🩷مربی بدنسازی پایین شهر و دختر پولدار پرنازوعشوه
💙لیدا قاتل شوهرشه اما کسی از این راز خبر نداره جز فولاد دوست شوهرش!
🩷صدف زنی بیمار با فهیمدن اینکه شوهرش بقیه بامعشوقهاش در ترکیه زندگی میکند...
🤎دختر شیطونی که وارد دنیای مافیای بیرحم میشود
💜عاشقانه ی سرگرد اینترپل و یه قاتل
🩵دختری که سه ازدواج ناموفق داره
🧡برگشتن نیل بعد از شیش سال با دختربچه ای از خون او...
❤️اعدام شدنم به جرم قتل متجاوزم
🩷صیغه دوست برادرم شدم چون او غربت جایی رو نداشتم
🤍پسر خلافکار دختره رو مجبور میکنه باهاش بره دزدی
💜عشق تا بینهایت
💚پسره خواننده اس و الکی بهش تهمت میزنن که خانه فساد داره و...
💛صدف دختری که بعد مرگ عموش اسیر پسر عمومذهبیش میشه
🩷عشق عجین شده خون و باروت
💙عاشقانه پر تلاطم دختر عمو پسر عمو و سوختن در یک عشق پنهانی
🩶عروس خونآشامها توسط گرگینه ها دزدیده میشه
💜عشق یه پسرمسلمون و آقازاده به دختری ارمنی و مسیحی
🩵اون مرد دیوانهوار عاشق یه دختر شده ولی نمیدونه اون دختر نزدیکش شده که....
❤️رابطه دو زوج کاملا متقاوت از هم
💚مثلث عشقی،دختر مهربون و مذهبی،پسر بامرام و دوست داشتنی..
💛ازدواج اجباری با قاتل زنم.
🤍آفاق دختر هفده ساله ای از ایل قشقایی که عروس خون بس می شود.
🧡شش عاشقانه در یک اکیپ دوازده نفره
💙مجبور شدم معشوقه اون قاچاقچی باشم
💛عشق دختر مسلمان به پسر ارمنی
🩷عشق بین دو دشمن به خاطر یک نفرین قدرتمند...
🩵وقتی که یک دختر عاشق میشود
🤎من واقعیتم که دردهای بیاغراق زندگی، روی دوشم سوارند!
💙شوهرم مرد اما مجبورشدم به عقد برادرشوهرم دربیاد
❤️مادرم عروس خونبس بود! ومن دختری بودم که برادرِ هووی مادرم عاشقم شد
🖤همخونه بودی دختری زبان دراز و لجباز با پسری بی اعصاب و زخم خورده که پی انتقام
🩷ازدواج اجباری دختری روستایی باپسر فرنگ رفته
🩵بزرگترین و فعالترین رمانسرای تلگرام
💜دختری فراری از رابطه که بخاطر چک و سفته مجبور میشه...
🩶انتقام ناخواسته مهندسِ خشن از همسر رفیق فابریک
🤍پسرخاله ام بهم تجاوز کرد
🩵عشقم بهم خیانت کرد
🩶هر رمانی میخوای با چهار فرمت رایگان دانلود کن و بخون
💙رابطهای خشن و اجباری مرد مغرور با دختر قربانی تجاوز
💛بهم دست درازی میکرد و به اجبار و تهدید ازم میخواست که...
❤️دختری مذهبی اسیر دست مردی دنیا دیده که دایی کسیه که قراره...
🧡مجبورشدم پرستار مردی بشم که بی رحم بود
🩵 دوستش داشتم اما اون بوی عطر زنونه ای رو میداد که من نبودم!
❤️عاشق پسر خونده ی پدر گمشدم شدم که با نقشه اومده بود تو زندگیم
500
Repost from N/a
برای اولین بار توی آسانسور باهاش آشنا شدم!
اون آروم بود... و بینهایت عصبانی... پارادوکس عجیبی که فقط از شخصیت اون مرد برمیومد!
درست لحظهای که انتظار داری داد بزنه و دعوا کنه، کلماتشو سرد و آروم توی صورتت میکوبه... تحکم صداش دقیقا همون چیزیه که برای تسلیم شدن بهش نیاز داری و اون اینو خوب میدونه!
گاهی هم تنها جوابی که ازش میگیری، سکوته... سکوتی که با هزارتا راز عجین شده و از همه چیز وهمانگیزتره!
یه ویژگی دیگه هم داره... یه عصای سفیدرنگ داره که همهجا همراهشه!
آره... اون نابینا بود ولی من کورتر بودم!
یه روز چشمامو باز کردم و فهمیدم همهچیز بازی بوده... حقیقت روبهروم بود... یه جفت تیلههای طوسیرنگ آشنا که پردهای از کینه و نفرت روشون سایه انداخته بود... تیلههایی که من از خیلیوقت پیش دلم رو بهشون باخته بودم!
https://t.me/+aciopQmVMnQ2YWY0
https://t.me/+aciopQmVMnQ2YWY0
سوگند عزیزی ♡ سودای تقدیر ♡
🍂 به نام خدا 🍂 به قلم سوگند عزیزی سودای تقدیر درحال تایپ معشوقه مرداب آفلاین جسد خاکستری آفلاین کپی ممنوع🚫 اینستاگرام من Instagram.com/sogand_azizi16
1000
Repost from N/a
بهترین رمان های عاشقانه اینجاست❤️🔥
🩵دوست صمیمیم با همدستی نامزدم بهم خیانت کردن واموالم رو بالا کشیدن من روراهی زندان کردن اونجا بازنی اشناشدم که
💜عاشق برادرشوهرم شدم، فکر میکردم خائن منم؛ اما همش بازی بود...
🩷 دخترونگیم رو گرفت و رهام کرد
🩵برام پاپوش دوختن و من افتادم تو زندان! تو زندان زنان اتفاقی برام افتاد که..و
❤️شوهرداشتم اما دلم برای معلم موسیقیم رفت
🤎 شوهرم به خاطر یه زن دیگه منو طلاق می ده اما...
💜لینک رمان های آنلاین اینجاست
💛ازدواج دو سلبریتی معروف و پرحاشیه
💙گنده لات محل عاشق دکتر تازه کار میشه
💚مردی که پنج سال به ناحق زندان بوده و بعد روبرومیشه با برادرزاده مذهبی دوستش که...
🧡شوهرم با توطئه مادرش بخاطردختر زا بودنم زن دوم گرفت
❤️عاشقانهای پرتلاطم بین زنی تن فروش و مرد مذهبی
🩵شب عروسیم منو به جرم موادمخدر دستیگر کردن درحالیکه
💜برادرم و دزدیده بودن! و در ازای آزادیش من باید ...
❤️دوست داشتنش ساده نیست
🩶دختری که بعد از قتل دونفر در یک مهمانی سکوت کرده با وکیلی که بخاطر این پرونده عجیب...
🧡دختری ساده که بعد از مرگ پدرمادرش آبروش هدف قرار میگیرد...
🩷مربی بدنسازی پایین شهر و دختر پولدار پرنازوعشوه
💙لیدا قاتل شوهرشه اما کسی از این راز خبر نداره جز فولاد دوست شوهرش!
🩷صدف زنی بیمار با فهیمدن اینکه شوهرش بقیه بامعشوقهاش در ترکیه زندگی میکند...
🤎دختر شیطونی که وارد دنیای مافیای بیرحم میشود
💜عاشقانه ی سرگرد اینترپل و یه قاتل
🩵دختری که سه ازدواج ناموفق داره
🧡برگشتن نیل بعد از شیش سال با دختربچه ای از خون او...
❤️اعدام شدنم به جرم قتل متجاوزم
🩷صیغه دوست برادرم شدم چون او غربت جایی رو نداشتم
🤍پسر خلافکار دختره رو مجبور میکنه باهاش بره دزدی
💜عشق تا بینهایت
💚پسره خواننده اس و الکی بهش تهمت میزنن که خانه فساد داره و...
💛صدف دختری که بعد مرگ عموش اسیر پسر عمومذهبیش میشه
🩷عشق عجین شده خون و باروت
💙عاشقانه پر تلاطم دختر عمو پسر عمو و سوختن در یک عشق پنهانی
🩶عروس خونآشامها توسط گرگینه ها دزدیده میشه
💜عشق یه پسرمسلمون و آقازاده به دختری ارمنی و مسیحی
🩵اون مرد دیوانهوار عاشق یه دختر شده ولی نمیدونه اون دختر نزدیکش شده که....
❤️رابطه دو زوج کاملا متقاوت از هم
💚مثلث عشقی،دختر مهربون و مذهبی،پسر بامرام و دوست داشتنی..
💛ازدواج اجباری با قاتل زنم.
🤍آفاق دختر هفده ساله ای از ایل قشقایی که عروس خون بس می شود.
🧡شش عاشقانه در یک اکیپ دوازده نفره
💙مجبور شدم معشوقه اون قاچاقچی باشم
💛عشق دختر مسلمان به پسر ارمنی
🩷عشق بین دو دشمن به خاطر یک نفرین قدرتمند...
🩵وقتی که یک دختر عاشق میشود
🤎من واقعیتم که دردهای بیاغراق زندگی، روی دوشم سوارند!
💙شوهرم مرد اما مجبورشدم به عقد برادرشوهرم دربیاد
❤️مادرم عروس خونبس بود! ومن دختری بودم که برادرِ هووی مادرم عاشقم شد
🖤همخونه بودی دختری زبان دراز و لجباز با پسری بی اعصاب و زخم خورده که پی انتقام
🩷ازدواج اجباری دختری روستایی باپسر فرنگ رفته
🩵بزرگترین و فعالترین رمانسرای تلگرام
💜دختری فراری از رابطه که بخاطر چک و سفته مجبور میشه...
🩶انتقام ناخواسته مهندسِ خشن از همسر رفیق فابریک
🤍پسرخاله ام بهم تجاوز کرد
🩵عشقم بهم خیانت کرد
🩶هر رمانی میخوای با چهار فرمت رایگان دانلود کن و بخون
💙رابطهای خشن و اجباری مرد مغرور با دختر قربانی تجاوز
💛بهم دست درازی میکرد و به اجبار و تهدید ازم میخواست که...
❤️دختری مذهبی اسیر دست مردی دنیا دیده که دایی کسیه که قراره...
🧡مجبورشدم پرستار مردی بشم که بی رحم بود
🩵 دوستش داشتم اما اون بوی عطر زنونه ای رو میداد که من نبودم!
❤️عاشق پسر خونده ی پدر گمشدم شدم که با نقشه اومده بود تو زندگیم
500
Repost from N/a
-چشماش سیاهه... همه جا دنبالمه... یه بار...
دستانش را میگیرم و صورتم را جلو میبرم.
آرام و با کمی منمن میگویم
-تورو جون خاله... نگی به کسی خب؟؟
سرش را با هیجان بالاو پایین میکند که ادامه میدهد
-دوبار... دوبار برام گل آورده... یبار وقتی جمشید میخواست مزاحمم بشه...
لبانم را بهم فشتر میدهم و بدون توجه به چشمان گشاد شدهاش برمیخیزم
-کجا میری؟؟ بیا بقیهشو بگو... این یارو کیه یاقوت؟؟ نمیدونه #نامزد داری؟؟
پردهی اتاق را کمی کنار میزنم و با دیدن ماشین سیاه رنگ پچ میزنم
-الان اینجاس...
https://t.me/+IMOoq4wBCRQxMzY0
500
Repost from N/a
بهترین رمان های عاشقانه اینجاست❤️🔥
🩵دوست صمیمیم با همدستی نامزدم بهم خیانت کردن واموالم رو بالا کشیدن من روراهی زندان کردن اونجا بازنی اشناشدم که
💜عاشق برادرشوهرم شدم، فکر میکردم خائن منم؛ اما همش بازی بود...
🩷 دخترونگیم رو گرفت و رهام کرد
🩵برام پاپوش دوختن و من افتادم تو زندان! تو زندان زنان اتفاقی برام افتاد که..و
❤️شوهرداشتم اما دلم برای معلم موسیقیم رفت
🤎 شوهرم به خاطر یه زن دیگه منو طلاق می ده اما...
💜لینک رمان های آنلاین اینجاست
💛ازدواج دو سلبریتی معروف و پرحاشیه
💙گنده لات محل عاشق دکتر تازه کار میشه
💚مردی که پنج سال به ناحق زندان بوده و بعد روبرومیشه با برادرزاده مذهبی دوستش که...
🧡شوهرم با توطئه مادرش بخاطردختر زا بودنم زن دوم گرفت
❤️عاشقانهای پرتلاطم بین زنی تن فروش و مرد مذهبی
🩵شب عروسیم منو به جرم موادمخدر دستیگر کردن درحالیکه
💜برادرم و دزدیده بودن! و در ازای آزادیش من باید ...
❤️دوست داشتنش ساده نیست
🩶دختری که بعد از قتل دونفر در یک مهمانی سکوت کرده با وکیلی که بخاطر این پرونده عجیب...
🧡دختری ساده که بعد از مرگ پدرمادرش آبروش هدف قرار میگیرد...
🩷مربی بدنسازی پایین شهر و دختر پولدار پرنازوعشوه
💙لیدا قاتل شوهرشه اما کسی از این راز خبر نداره جز فولاد دوست شوهرش!
🩷صدف زنی بیمار با فهیمدن اینکه شوهرش بقیه بامعشوقهاش در ترکیه زندگی میکند...
🤎دختر شیطونی که وارد دنیای مافیای بیرحم میشود
💜عاشقانه ی سرگرد اینترپل و یه قاتل
🩵دختری که سه ازدواج ناموفق داره
🧡برگشتن نیل بعد از شیش سال با دختربچه ای از خون او...
❤️اعدام شدنم به جرم قتل متجاوزم
🩷صیغه دوست برادرم شدم چون او غربت جایی رو نداشتم
🤍پسر خلافکار دختره رو مجبور میکنه باهاش بره دزدی
💜عشق تا بینهایت
💚پسره خواننده اس و الکی بهش تهمت میزنن که خانه فساد داره و...
💛صدف دختری که بعد مرگ عموش اسیر پسر عمومذهبیش میشه
🩷عشق عجین شده خون و باروت
💙عاشقانه پر تلاطم دختر عمو پسر عمو و سوختن در یک عشق پنهانی
🩶عروس خونآشامها توسط گرگینه ها دزدیده میشه
💜عشق یه پسرمسلمون و آقازاده به دختری ارمنی و مسیحی
🩵اون مرد دیوانهوار عاشق یه دختر شده ولی نمیدونه اون دختر نزدیکش شده که....
❤️رابطه دو زوج کاملا متقاوت از هم
💚مثلث عشقی،دختر مهربون و مذهبی،پسر بامرام و دوست داشتنی..
💛ازدواج اجباری با قاتل زنم.
🤍آفاق دختر هفده ساله ای از ایل قشقایی که عروس خون بس می شود.
🧡شش عاشقانه در یک اکیپ دوازده نفره
💙مجبور شدم معشوقه اون قاچاقچی باشم
💛عشق دختر مسلمان به پسر ارمنی
🩷عشق بین دو دشمن به خاطر یک نفرین قدرتمند...
🩵وقتی که یک دختر عاشق میشود
🤎من واقعیتم که دردهای بیاغراق زندگی، روی دوشم سوارند!
💙شوهرم مرد اما مجبورشدم به عقد برادرشوهرم دربیاد
❤️مادرم عروس خونبس بود! ومن دختری بودم که برادرِ هووی مادرم عاشقم شد
🖤همخونه بودی دختری زبان دراز و لجباز با پسری بی اعصاب و زخم خورده که پی انتقام
🩷ازدواج اجباری دختری روستایی باپسر فرنگ رفته
🩵بزرگترین و فعالترین رمانسرای تلگرام
💜دختری فراری از رابطه که بخاطر چک و سفته مجبور میشه...
🩶انتقام ناخواسته مهندسِ خشن از همسر رفیق فابریک
🤍پسرخاله ام بهم تجاوز کرد
🩵عشقم بهم خیانت کرد
🩶هر رمانی میخوای با چهار فرمت رایگان دانلود کن و بخون
💙رابطهای خشن و اجباری مرد مغرور با دختر قربانی تجاوز
💛بهم دست درازی میکرد و به اجبار و تهدید ازم میخواست که...
❤️دختری مذهبی اسیر دست مردی دنیا دیده که دایی کسیه که قراره...
🧡مجبورشدم پرستار مردی بشم که بی رحم بود
🩵 دوستش داشتم اما اون بوی عطر زنونه ای رو میداد که من نبودم!
❤️عاشق پسر خونده ی پدر گمشدم شدم که با نقشه اومده بود تو زندگیم
200