cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

وصله ناجور دل/ زخم های من

📚رمان آنلاین به قلم فریبا زلالی و شمسی جلفا(زخم های من 📃پارتگذاری منظم بجز پنجشنبه و جمعه @Jolfa_1362 جهت تبادل هر گونه کپی، پیگرد قانونی دارد.🚫 جهت ارتباط با نویسنده: @fapazolali https://t.me/+nFRZT8EaFUgzMGZk لینک دعوت

نمایش بیشتر
پست‌های تبلیغاتی
3 213
مشترکین
اطلاعاتی وجود ندارد24 ساعت
-67 روز
-5430 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

Repost from N/a
💜 رمان بن بست واهیلا که قصه ای‌زیبا از شهر رشت هست که عاشقانه هاش دلتون رو آب می کنه قسمتی ازاین رمان👇🏻👇🏻 یهو چشامو وا کردم و دیدم توی یه اتاق ناآشنا هستم. نه لباس تنم بود و نه درست میتونستم تمرکز کنم. تب و لرز داشتم و حالم به شدت بد بود. تنها کاری که کردم این بود که پتو رو روی خودم بکشم .همون موقع در سرویس اتاق باز شد و همون مرد جذاب و مرموزی که توی کافه دیدم در حالی که یه حوله دور پایین تنه اش پیچیده بود و آب از موهاش می کشید ؛ وارد اتاق شد. و من تموم تنم از صحنه ای که دیدم می لرزید! https://t.me/+ctWiXKtx1JlkOWVk
نمایش همه...
Repost from N/a
بهترین رمان های عاشقانه اینجاست❤️‍🔥 🩵دوست صمیمیم با همدستی نامزدم بهم خیانت کردن واموالم رو بالا کشیدن من رو‌راهی زندان کردن اونجا بازنی اشناشدم که 💜عاشق برادرشوهرم شدم، فکر میکردم خائن منم؛ اما همش بازی بود... 🩷 دخترونگیم رو گرفت و رهام کرد 🩵برام پاپوش دوختن و من افتادم تو زندان! تو زندان زنان اتفاقی برام افتاد که..و ❤️شوهرداشتم اما دلم برای معلم موسیقیم‌ رفت 🤎 شوهرم به خاطر یه زن دیگه منو طلاق می ده اما... 💜لینک رمان های آنلاین اینجاست 💛ازدواج دو سلبریتی معروف و پرحاشیه 💙گنده لات محل عاشق دکتر تازه کار میشه 💚مردی که پنج سال به ناحق زندان بوده و بعد روبرومیشه با برادرزاده مذهبی دوستش که... 🧡شوهرم با توطئه مادرش بخاطردختر زا بودنم زن دوم گرفت ❤️عاشقانه‌ای پرتلاطم بین زنی تن فروش و مرد مذهبی 🩵شب عروسیم منو به جرم موادمخدر دستیگر کردن درحالیکه 💜برادرم و دزدیده بودن! و در ازای آزادیش من باید ... ❤️دوست داشتنش ساده نیست 🩶دختری که بعد از قتل دونفر در یک مهمانی سکوت کرده با وکیلی که بخاطر این پرونده عجیب... 🧡دختری ساده که بعد از مرگ پدرمادرش آبروش هدف قرار میگیرد... 🩷مربی بدنسازی پایین شهر و دختر پولدار پرنازوعشوه 💙لیدا قاتل شوهرشه اما کسی از این راز خبر نداره جز فولاد دوست شوهرش! 🩷صدف زنی بیمار با فهیمدن اینکه شوهرش بقیه بامعشوقه‌اش در ترکیه زندگی میکند... 🤎دختر شیطونی که وارد دنیای مافیای بی‌رحم می‌شود 💜عاشقانه ی سرگرد اینترپل و یه قاتل 🩵دختری که سه ازدواج ناموفق داره 🧡برگشتن نیل بعد از شیش سال با دختربچه ای از خون او... ❤️اعدام شدنم به جرم قتل متجاوزم 🩷صیغه دوست برادرم شدم چون او غربت جایی رو نداشتم 🤍پسر خلافکار دختره رو مجبور میکنه باهاش بره دزدی 💜عشق تا بینهایت 💚پسره خواننده اس و الکی بهش تهمت میزنن که خانه فساد داره و... 💛صدف دختری که بعد مرگ عموش اسیر پسر عمومذهبیش‌ میشه 🩷عشق عجین شده خون و باروت 💙عاشقانه پر تلاطم دختر عمو پسر عمو و سوختن در یک عشق پنهانی ‌ 🩶عروس خون‌آشامها توسط گرگینه ها دزدیده میشه 💜عشق یه پسرمسلمون و آقازاده به دختری ارمنی و مسیحی 🩵اون مرد دیوانه‌وار عاشق یه دختر شده ولی نمیدونه اون دختر نزدیکش شده که.... ❤️رابطه دو زوج کاملا متقاوت از هم 💚مثلث عشقی،دختر مهربون و مذهبی،پسر بامرام و دوست داشتنی.. 💛ازدواج اجباری با قاتل زنم. 🤍آفاق دختر هفده ساله ای از ایل قشقایی که عروس خون بس می شود. 🧡شش عاشقانه در یک اکیپ دوازده نفره 💙مجبور شدم معشوقه اون قاچاقچی باشم 💛عشق دختر مسلمان به پسر ارمنی 🩷عشق بین دو دشمن به خاطر یک نفرین قدرتمند... 🩵وقتی که یک دختر عاشق میشود 🤎من واقعیتم که دردهای بی‌اغراق زندگی، روی دوشم سوارند! 💙شوهرم مرد اما مجبورشدم به عقد برادرشوهرم دربیاد ❤️مادرم عروس خونبس بود! ومن دختری بودم که برادرِ هووی مادرم عاشقم شد 🖤برام تله گذاشتن محمد... منو تو دام انداختن... فقط میخوان رسوام کنن محمد.... 🩷ازدواج اجباری دختری روستایی باپسر فرنگ رفته 🩵بزرگترین و فعالترین رمانسرای تلگرام 💜دختری فراری از رابطه که بخاطر چک و سفته مجبور میشه... 🩶انتقام ناخواسته مهندسِ خشن از همسر رفیق فابریک 🤍پسرخاله ام بهم تجاوز کرد 🩵عشقم بهم خیانت کرد 🩶هر رمانی میخوای با چهار فرمت رایگان دانلود کن و بخون 💙رابطه‌ای خشن و اجباری مرد مغرور با دختر قربانی تجاوز 💛بهم دست درازی میکرد و به اجبار و تهدید ازم می‌خواست که... ❤️دختری مذهبی اسیر دست مردی دنیا دیده که دایی کسیه که قراره... 🧡مجبورشدم پرستار مردی بشم که بی رحم بود 🩵 دوستش داشتم اما اون بوی عطر زنونه ای رو میداد که من نبودم! ❤️عاشق پسر خونده ی پدر گمشدم شدم که با نقشه اومده بود تو زندگیم
نمایش همه...
.
نمایش همه...
Repost from N/a
#پارت‌۲۸۹ -کِی‌ این صیغه کوفتی‌و تمومش می‌کنی بشم زن دائمت.... نفس‌نفس می‌زند و صورتش هنوز غرق عرق است.غُر می‌زند: -می‌خوای کوفتم کنی هرچی بهم دادی...! یقه لباسم را مرتب می‌کنم تا بپوشانم کبودی‌های که روی تنم مُهر زده...تا بپوشانم خشونتش... -بریم سر میز گفته بودم برات سوپرایز دارم ! با لبخند کجی نگاهم می‌کند و نگاهش سرتا پایم را دور می‌زند و روی یقه‌‌ام فوکوس می‌کند: -من که غذام خوردم هرچی بود تو این تخت دادی...! هیچ‌وقت حریف زبانش نمی‌شدم؛مخصوصا وقتی بی‌پرده به هرچیزی اشاره می‌کرد.زبان ریختم: -لوس نشو دیگه بریم اونجا کلی زحمت کشیدم...! بی‌توجه به جمله‌ام با خوشی عمیقی پلک باز و بسته می‌کند: -چه زود لباس پوشیدی که...ترسیدی...؟! -چرا نمیای بریم سوپرایزم‌و بهت بگم...! دستش را جلو می‌آورد و صورتم را نوازش می‌کند: -ببین عزیزم....سوپرایزت‌و بیار اینجا...باور کن الان نَسخَم و از همه مهمتر بلند شم خودت اذیت میشی...! بلند می‌شوم.جواب آزمایش را زیر میز مخفی کرده‌بودم را بر می‌دارم و به اتاق می‌آیم. چشم‌هایش بسته است و سِینه‌ برهنه‌اش تند بالا و پایین می‌رود.با همان چشمان بسته نجوا می‌کند: -بدجور کنجکاوم کردی آهو.... چشم باز می‌کند و من برگه‌ایی که پشتم مخفی کرده‌ام را به سمتش می‌گیرم.بازش می‌کند و من امان نمی‌دهم با لبخند می‌گویم : -داری بابا آهیل میشی...! باورش نمی‌شود و سریع روی تخت می‌نشنید و من فکر می‌کنم از خوشحالی زبانش بند آمده. طولی نمی‌کشد که سیبک گلویش تکان می‌خورد: -چطور حامله‌ شدی...؟! حواسم به او نیست.به حال و احوال دگرگونش...قلبم تندتر می‌زند. -دلم می‌خواست ازت یه یادگاری بزرگ داشته باشم...خیلی وقت بود تو فکرش بودم... چشم‌هایش سُرخ و غرق خون می‌شود و سریع از روی تخت پایین می‌رود و کلافه وسط اتاق می‌ایستاد و دستش مشت می‌شود: -تو بیجا کردی...تو نمی‌دونستی که من تو رو نمی‌خوام...نکنه باورت شده زنمی‌ها....! صدای شکستن قلبم را می‌شنوم.اما رحم نمی‌کند باز هم با بی‌رحمی به قلبم تاخت می‌زند و حواسش نیست که نفس هایم دارد می‌رود: -امروز **آخرین شب اون صیغه بود تصمیم داشتم تمدیدش کنم... نیشخندی می‌زند و جنون‌آمیز سر تکان می‌دهد: -اما با این وضعیت دیگه همه چی‌ تمومه...نمی‌خوامت... غافل از اینکه روزگاری نه چندان دور پای خواستنش به میان می‌آید و من بزرگترین تاوان را با گرفتن بچه‌ایی که فکر می‌کردسقط شده از او می‌گرفتم...❌** https://t.me/+67vgFr42gEc2Y2Fk https://t.me/+67vgFr42gEc2Y2Fk https://t.me/+67vgFr42gEc2Y2Fk
نمایش همه...
Repost from N/a
#پارت‌🎁 -یقه لباست‌و درست کن همه‌ دار و ندارت‌و انداخته بیرون همه باید بفهمن رنگ لباس زیرات‌و ...؟! گُونه‌هایش گُل می‌اندازد و صُورتش سُرخ می‌شود. با خجالت لب می‌زند: -ببخشید ! اخم‌های مرد جوان سایه چشمانش می‌شود.دستی به سینه دَاغش می‌کشد.باید می‌گفت "آتش به جانش انداخته است و هوس لَمسش‌ به تنش افتاده " آن هم به دختری که پناه داده‌بود‌ ولی گُرگرفته و عصبی می‌گوید: -ببخشید که نشد حرف ،اینجا کلی مرد غریبه و محافظ است میدونی اگر نگاهشون روی یکی از این قشنگی.... حرف در دهانش خفه می‌ماند.داشت چه می‌گفت. دخترک لب های غنچه‌ایش نیمه باز مانده و چشم‌هایش گشاد شده. سیبک گلویش می‌لرزد: -لباسات‌‌و درست کن وگرنه مجبور بخاطرت هر روز دست به یقه‌ بشم تو که این‌و نمی‌خوای ؟ آهو با لبخند سرتکان می‌دهد.یکهو چیزی یادش می‌آید و ابروهای نازکش جمع می‌شود. چه کسی را جز او محرم می‌دانست مگر ؟ باید می‌گفت ؟ -من باید چیزی‌و بهتون بگم ! مرد جوان منتظر نگاهش می‌کند و او با تپش های تند و صورتی گُلگون آرام می‌گوید: -دیشب از اتاقم فرار کردم چون.... آهیل سیبک گلویش می‌لرزد.می‌ترسد از اعتراف دخترک با گونه‌های سُرخ و غم چهره‌اش... به بیرون اشاره می‌زند. -یکی از اون آدم‌هاتون میخواست بهم تجاوز کنه...! نفس در سینه آهیل حبس می‌ماند.عضلات صورتش منقبض می‌شود و فکش سفت. صدایش از خشم می‌لرزد: -گورش کنده...بگو فقط کی بوده...کاری که نکرده؟ اشاره واضحی می‌کند و بغض دخترک آب می‌شود. -نکرد ولی من کسی‌و ندارم...همه فکر می‌کنن بی‌پناهم اجازه میدن هرکاری.... تا به خودش بیاید سرش روی سینه مرد جوان می‌نشیند و بازوهایش دور تن ظریفش می پیچد. موهایش را بو می‌کشد. -من پناهت میشم...غلط می‌کنه کسی نگاه چپ بندازه...اصلا از امشب بیا اتاق من... جان از تن دخترک می‌رود ولی پچ می‌زند: -آقا نامحرمیم.... لب‌های مرد جوان رو گردنش می‌نشیند و یقه‌اش را کنار می‌زند. -صیغت می‌کنم....🔞 https://t.me/+0EO73MqFDro5ODM0 https://t.me/+0EO73MqFDro5ODM0 توصیه‌ی ویژه♨️
نمایش همه...
Repost from N/a
بهترین رمان های عاشقانه اینجاست❤️‍🔥 🩵دوست صمیمیم با همدستی نامزدم بهم خیانت کردن واموالم رو بالا کشیدن من رو‌راهی زندان کردن اونجا بازنی اشناشدم که 💜عاشق برادرشوهرم شدم، فکر میکردم خائن منم؛ اما همش بازی بود... 🩷 دخترونگیم رو گرفت و رهام کرد 🩵برام پاپوش دوختن و من افتادم تو زندان! تو زندان زنان اتفاقی برام افتاد که..و ❤️شوهرداشتم اما دلم برای معلم موسیقیم‌ رفت 🤎 شوهرم به خاطر یه زن دیگه منو طلاق می ده اما... 💜لینک رمان های آنلاین اینجاست 💛ازدواج دو سلبریتی معروف و پرحاشیه 💙گنده لات محل عاشق دکتر تازه کار میشه 💚مردی که پنج سال به ناحق زندان بوده و بعد روبرومیشه با برادرزاده مذهبی دوستش که... 🧡شوهرم با توطئه مادرش بخاطردختر زا بودنم زن دوم گرفت ❤️عاشقانه‌ای پرتلاطم بین زنی تن فروش و مرد مذهبی 🩵شب عروسیم منو به جرم موادمخدر دستیگر کردن درحالیکه 💜برادرم و دزدیده بودن! و در ازای آزادیش من باید ... ❤️دوست داشتنش ساده نیست 🩶دختری که بعد از قتل دونفر در یک مهمانی سکوت کرده با وکیلی که بخاطر این پرونده عجیب... 🧡دختری ساده که بعد از مرگ پدرمادرش آبروش هدف قرار میگیرد... 🩷مربی بدنسازی پایین شهر و دختر پولدار پرنازوعشوه 💙لیدا قاتل شوهرشه اما کسی از این راز خبر نداره جز فولاد دوست شوهرش! 🩷صدف زنی بیمار با فهیمدن اینکه شوهرش بقیه بامعشوقه‌اش در ترکیه زندگی میکند... 🤎دختر شیطونی که وارد دنیای مافیای بی‌رحم می‌شود 💜عاشقانه ی سرگرد اینترپل و یه قاتل 🩵دختری که سه ازدواج ناموفق داره 🧡برگشتن نیل بعد از شیش سال با دختربچه ای از خون او... ❤️اعدام شدنم به جرم قتل متجاوزم 🩷صیغه دوست برادرم شدم چون او غربت جایی رو نداشتم 🤍پسر خلافکار دختره رو مجبور میکنه باهاش بره دزدی 💜عشق تا بینهایت 💚پسره خواننده اس و الکی بهش تهمت میزنن که خانه فساد داره و... 💛صدف دختری که بعد مرگ عموش اسیر پسر عمومذهبیش‌ میشه 🩷عشق عجین شده خون و باروت 💙عاشقانه پر تلاطم دختر عمو پسر عمو و سوختن در یک عشق پنهانی ‌ 🩶عروس خون‌آشامها توسط گرگینه ها دزدیده میشه 💜عشق یه پسرمسلمون و آقازاده به دختری ارمنی و مسیحی 🩵اون مرد دیوانه‌وار عاشق یه دختر شده ولی نمیدونه اون دختر نزدیکش شده که.... ❤️رابطه دو زوج کاملا متقاوت از هم 💚مثلث عشقی،دختر مهربون و مذهبی،پسر بامرام و دوست داشتنی.. 💛ازدواج اجباری با قاتل زنم. 🤍آفاق دختر هفده ساله ای از ایل قشقایی که عروس خون بس می شود. 🧡شش عاشقانه در یک اکیپ دوازده نفره 💙مجبور شدم معشوقه اون قاچاقچی باشم 💛عشق دختر مسلمان به پسر ارمنی 🩷عشق بین دو دشمن به خاطر یک نفرین قدرتمند... 🩵وقتی که یک دختر عاشق میشود 🤎من واقعیتم که دردهای بی‌اغراق زندگی، روی دوشم سوارند! 💙شوهرم مرد اما مجبورشدم به عقد برادرشوهرم دربیاد ❤️مادرم عروس خونبس بود! ومن دختری بودم که برادرِ هووی مادرم عاشقم شد 🖤همخونه بودی دختری زبان دراز و لجباز با پسری بی اعصاب و زخم خورده که پی انتقام 🩷ازدواج اجباری دختری روستایی باپسر فرنگ رفته 🩵بزرگترین و فعالترین رمانسرای تلگرام 💜دختری فراری از رابطه که بخاطر چک و سفته مجبور میشه... 🩶انتقام ناخواسته مهندسِ خشن از همسر رفیق فابریک 🤍پسرخاله ام بهم تجاوز کرد 🩵عشقم بهم خیانت کرد 🩶هر رمانی میخوای با چهار فرمت رایگان دانلود کن و بخون 💙رابطه‌ای خشن و اجباری مرد مغرور با دختر قربانی تجاوز 💛بهم دست درازی میکرد و به اجبار و تهدید ازم می‌خواست که... ❤️دختری مذهبی اسیر دست مردی دنیا دیده که دایی کسیه که قراره... 🧡مجبورشدم پرستار مردی بشم که بی رحم بود 🩵 دوستش داشتم اما اون بوی عطر زنونه ای رو میداد که من نبودم! ❤️عاشق پسر خونده ی پدر گمشدم شدم که با نقشه اومده بود تو زندگیم
نمایش همه...
Repost from N/a
برای اولین بار توی آسانسور باهاش آشنا شدم! اون آروم بود... و بی‌نهایت عصبانی... پارادوکس عجیبی که فقط از شخصیت اون مرد برمیومد! درست لحظه‌ای که انتظار داری داد بزنه و دعوا کنه، کلماتشو سرد و آروم توی صورتت میکوبه... تحکم صداش دقیقا همون چیزیه که برای تسلیم شدن بهش نیاز داری و اون اینو خوب میدونه! گاهی هم تنها جوابی که ازش میگیری، سکوته...  سکوتی که با هزارتا راز عجین شده و از همه چیز وهم‌انگیزتره! یه ویژگی دیگه هم داره... یه عصای سفیدرنگ داره که همه‌جا همراهشه! آره... اون نابینا بود ولی من کورتر بودم! یه روز چشمامو باز کردم و فهمیدم همه‌چیز بازی بوده... حقیقت روبه‌روم بود... یه جفت تیله‌های طوسی‌رنگ آشنا که پرده‌ای از کینه و نفرت روشون سایه انداخته بود... تیله‌هایی که من از خیلی‌وقت پیش دلم رو بهشون باخته بودم! https://t.me/+aciopQmVMnQ2YWY0 https://t.me/+aciopQmVMnQ2YWY0
نمایش همه...
سوگند عزیزی ♡ سودای تقدیر ♡

🍂 به نام خدا 🍂 به قلم سوگند عزیزی سودای تقدیر درحال تایپ معشوقه مرداب آفلاین جسد خاکستری آفلاین کپی ممنوع🚫 اینستاگرام من Instagram.com/sogand_azizi16

Repost from N/a
بهترین رمان های عاشقانه اینجاست❤️‍🔥 🩵دوست صمیمیم با همدستی نامزدم بهم خیانت کردن واموالم رو بالا کشیدن من رو‌راهی زندان کردن اونجا بازنی اشناشدم که 💜عاشق برادرشوهرم شدم، فکر میکردم خائن منم؛ اما همش بازی بود... 🩷 دخترونگیم رو گرفت و رهام کرد 🩵برام پاپوش دوختن و من افتادم تو زندان! تو زندان زنان اتفاقی برام افتاد که..و ❤️شوهرداشتم اما دلم برای معلم موسیقیم‌ رفت 🤎 شوهرم به خاطر یه زن دیگه منو طلاق می ده اما... 💜لینک رمان های آنلاین اینجاست 💛ازدواج دو سلبریتی معروف و پرحاشیه 💙گنده لات محل عاشق دکتر تازه کار میشه 💚مردی که پنج سال به ناحق زندان بوده و بعد روبرومیشه با برادرزاده مذهبی دوستش که... 🧡شوهرم با توطئه مادرش بخاطردختر زا بودنم زن دوم گرفت ❤️عاشقانه‌ای پرتلاطم بین زنی تن فروش و مرد مذهبی 🩵شب عروسیم منو به جرم موادمخدر دستیگر کردن درحالیکه 💜برادرم و دزدیده بودن! و در ازای آزادیش من باید ... ❤️دوست داشتنش ساده نیست 🩶دختری که بعد از قتل دونفر در یک مهمانی سکوت کرده با وکیلی که بخاطر این پرونده عجیب... 🧡دختری ساده که بعد از مرگ پدرمادرش آبروش هدف قرار میگیرد... 🩷مربی بدنسازی پایین شهر و دختر پولدار پرنازوعشوه 💙لیدا قاتل شوهرشه اما کسی از این راز خبر نداره جز فولاد دوست شوهرش! 🩷صدف زنی بیمار با فهیمدن اینکه شوهرش بقیه بامعشوقه‌اش در ترکیه زندگی میکند... 🤎دختر شیطونی که وارد دنیای مافیای بی‌رحم می‌شود 💜عاشقانه ی سرگرد اینترپل و یه قاتل 🩵دختری که سه ازدواج ناموفق داره 🧡برگشتن نیل بعد از شیش سال با دختربچه ای از خون او... ❤️اعدام شدنم به جرم قتل متجاوزم 🩷صیغه دوست برادرم شدم چون او غربت جایی رو نداشتم 🤍پسر خلافکار دختره رو مجبور میکنه باهاش بره دزدی 💜عشق تا بینهایت 💚پسره خواننده اس و الکی بهش تهمت میزنن که خانه فساد داره و... 💛صدف دختری که بعد مرگ عموش اسیر پسر عمومذهبیش‌ میشه 🩷عشق عجین شده خون و باروت 💙عاشقانه پر تلاطم دختر عمو پسر عمو و سوختن در یک عشق پنهانی ‌ 🩶عروس خون‌آشامها توسط گرگینه ها دزدیده میشه 💜عشق یه پسرمسلمون و آقازاده به دختری ارمنی و مسیحی 🩵اون مرد دیوانه‌وار عاشق یه دختر شده ولی نمیدونه اون دختر نزدیکش شده که.... ❤️رابطه دو زوج کاملا متقاوت از هم 💚مثلث عشقی،دختر مهربون و مذهبی،پسر بامرام و دوست داشتنی.. 💛ازدواج اجباری با قاتل زنم. 🤍آفاق دختر هفده ساله ای از ایل قشقایی که عروس خون بس می شود. 🧡شش عاشقانه در یک اکیپ دوازده نفره 💙مجبور شدم معشوقه اون قاچاقچی باشم 💛عشق دختر مسلمان به پسر ارمنی 🩷عشق بین دو دشمن به خاطر یک نفرین قدرتمند... 🩵وقتی که یک دختر عاشق میشود 🤎من واقعیتم که دردهای بی‌اغراق زندگی، روی دوشم سوارند! 💙شوهرم مرد اما مجبورشدم به عقد برادرشوهرم دربیاد ❤️مادرم عروس خونبس بود! ومن دختری بودم که برادرِ هووی مادرم عاشقم شد 🖤همخونه بودی دختری زبان دراز و لجباز با پسری بی اعصاب و زخم خورده که پی انتقام 🩷ازدواج اجباری دختری روستایی باپسر فرنگ رفته 🩵بزرگترین و فعالترین رمانسرای تلگرام 💜دختری فراری از رابطه که بخاطر چک و سفته مجبور میشه... 🩶انتقام ناخواسته مهندسِ خشن از همسر رفیق فابریک 🤍پسرخاله ام بهم تجاوز کرد 🩵عشقم بهم خیانت کرد 🩶هر رمانی میخوای با چهار فرمت رایگان دانلود کن و بخون 💙رابطه‌ای خشن و اجباری مرد مغرور با دختر قربانی تجاوز 💛بهم دست درازی میکرد و به اجبار و تهدید ازم می‌خواست که... ❤️دختری مذهبی اسیر دست مردی دنیا دیده که دایی کسیه که قراره... 🧡مجبورشدم پرستار مردی بشم که بی رحم بود 🩵 دوستش داشتم اما اون بوی عطر زنونه ای رو میداد که من نبودم! ❤️عاشق پسر خونده ی پدر گمشدم شدم که با نقشه اومده بود تو زندگیم
نمایش همه...
Repost from N/a
-چشماش سیاهه... همه جا دنبالمه... یه بار... دستانش را میگیرم و صورتم را جلو میبرم. آرام و با کمی من‌من میگویم -تورو جون خاله... نگی به کسی خب؟؟ سرش را با هیجان بالا‌و پایین میکند که ادامه میدهد -دوبار... دوبار برام گل آورده... یبار وقتی جمشید میخواست مزاحمم بشه... لبانم را بهم فشتر میدهم و بدون توجه به چشمان گشاد شده‌اش برمیخیزم -کجا میری؟؟ بیا بقیه‌شو بگو... این یارو کیه یاقوت؟؟ نمیدونه #نامزد داری؟؟ پرده‌ی اتاق را کمی کنار میزنم و با دیدن ماشین سیاه رنگ پچ میزنم -الان اینجاس... https://t.me/+IMOoq4wBCRQxMzY0
نمایش همه...
Repost from N/a
بهترین رمان های عاشقانه اینجاست❤️‍🔥 🩵دوست صمیمیم با همدستی نامزدم بهم خیانت کردن واموالم رو بالا کشیدن من رو‌راهی زندان کردن اونجا بازنی اشناشدم که 💜عاشق برادرشوهرم شدم، فکر میکردم خائن منم؛ اما همش بازی بود... 🩷 دخترونگیم رو گرفت و رهام کرد 🩵برام پاپوش دوختن و من افتادم تو زندان! تو زندان زنان اتفاقی برام افتاد که..و ❤️شوهرداشتم اما دلم برای معلم موسیقیم‌ رفت 🤎 شوهرم به خاطر یه زن دیگه منو طلاق می ده اما... 💜لینک رمان های آنلاین اینجاست 💛ازدواج دو سلبریتی معروف و پرحاشیه 💙گنده لات محل عاشق دکتر تازه کار میشه 💚مردی که پنج سال به ناحق زندان بوده و بعد روبرومیشه با برادرزاده مذهبی دوستش که... 🧡شوهرم با توطئه مادرش بخاطردختر زا بودنم زن دوم گرفت ❤️عاشقانه‌ای پرتلاطم بین زنی تن فروش و مرد مذهبی 🩵شب عروسیم منو به جرم موادمخدر دستیگر کردن درحالیکه 💜برادرم و دزدیده بودن! و در ازای آزادیش من باید ... ❤️دوست داشتنش ساده نیست 🩶دختری که بعد از قتل دونفر در یک مهمانی سکوت کرده با وکیلی که بخاطر این پرونده عجیب... 🧡دختری ساده که بعد از مرگ پدرمادرش آبروش هدف قرار میگیرد... 🩷مربی بدنسازی پایین شهر و دختر پولدار پرنازوعشوه 💙لیدا قاتل شوهرشه اما کسی از این راز خبر نداره جز فولاد دوست شوهرش! 🩷صدف زنی بیمار با فهیمدن اینکه شوهرش بقیه بامعشوقه‌اش در ترکیه زندگی میکند... 🤎دختر شیطونی که وارد دنیای مافیای بی‌رحم می‌شود 💜عاشقانه ی سرگرد اینترپل و یه قاتل 🩵دختری که سه ازدواج ناموفق داره 🧡برگشتن نیل بعد از شیش سال با دختربچه ای از خون او... ❤️اعدام شدنم به جرم قتل متجاوزم 🩷صیغه دوست برادرم شدم چون او غربت جایی رو نداشتم 🤍پسر خلافکار دختره رو مجبور میکنه باهاش بره دزدی 💜عشق تا بینهایت 💚پسره خواننده اس و الکی بهش تهمت میزنن که خانه فساد داره و... 💛صدف دختری که بعد مرگ عموش اسیر پسر عمومذهبیش‌ میشه 🩷عشق عجین شده خون و باروت 💙عاشقانه پر تلاطم دختر عمو پسر عمو و سوختن در یک عشق پنهانی ‌ 🩶عروس خون‌آشامها توسط گرگینه ها دزدیده میشه 💜عشق یه پسرمسلمون و آقازاده به دختری ارمنی و مسیحی 🩵اون مرد دیوانه‌وار عاشق یه دختر شده ولی نمیدونه اون دختر نزدیکش شده که.... ❤️رابطه دو زوج کاملا متقاوت از هم 💚مثلث عشقی،دختر مهربون و مذهبی،پسر بامرام و دوست داشتنی.. 💛ازدواج اجباری با قاتل زنم. 🤍آفاق دختر هفده ساله ای از ایل قشقایی که عروس خون بس می شود. 🧡شش عاشقانه در یک اکیپ دوازده نفره 💙مجبور شدم معشوقه اون قاچاقچی باشم 💛عشق دختر مسلمان به پسر ارمنی 🩷عشق بین دو دشمن به خاطر یک نفرین قدرتمند... 🩵وقتی که یک دختر عاشق میشود 🤎من واقعیتم که دردهای بی‌اغراق زندگی، روی دوشم سوارند! 💙شوهرم مرد اما مجبورشدم به عقد برادرشوهرم دربیاد ❤️مادرم عروس خونبس بود! ومن دختری بودم که برادرِ هووی مادرم عاشقم شد 🖤همخونه بودی دختری زبان دراز و لجباز با پسری بی اعصاب و زخم خورده که پی انتقام 🩷ازدواج اجباری دختری روستایی باپسر فرنگ رفته 🩵بزرگترین و فعالترین رمانسرای تلگرام 💜دختری فراری از رابطه که بخاطر چک و سفته مجبور میشه... 🩶انتقام ناخواسته مهندسِ خشن از همسر رفیق فابریک 🤍پسرخاله ام بهم تجاوز کرد 🩵عشقم بهم خیانت کرد 🩶هر رمانی میخوای با چهار فرمت رایگان دانلود کن و بخون 💙رابطه‌ای خشن و اجباری مرد مغرور با دختر قربانی تجاوز 💛بهم دست درازی میکرد و به اجبار و تهدید ازم می‌خواست که... ❤️دختری مذهبی اسیر دست مردی دنیا دیده که دایی کسیه که قراره... 🧡مجبورشدم پرستار مردی بشم که بی رحم بود 🩵 دوستش داشتم اما اون بوی عطر زنونه ای رو میداد که من نبودم! ❤️عاشق پسر خونده ی پدر گمشدم شدم که با نقشه اومده بود تو زندگیم
نمایش همه...