27 393مشترکین
+4 24924 ساعت
+3 3567 روز
+4 83630 روز
- مشترکین
- پوشش پست
- ER - نسبت تعامل
در حال بارگیری داده...
معدل نمو المشتركين
در حال بارگیری داده...
◼️از بين بردن سياهي زير بغل😨😳
فقط با ليمو ترش 🍋😏با ٤ بار استفاده
كليپ آموزشي هم گذاشتم👇
◼️تست شده جواب گرفتم عاليهههه👌⬇️⬇️
كليك كن تا پاك نشده👅😱
88210
پوستت شکمت شل شده😢
زایمان کردی پوست شکمت چروک شده
فقط با روش حکیم ملایری در خانه به شیوه سنتی پوستت رو صاف کن😍:
@malakesho
69610
نمایش همه...
فیلم چی /ایرانی
🍿 دانلود #رایگان ورود خروج ممنوع/ ویلای ساحلی /فسیل/هتل/نارگیل2 و تمام فیلم سریال های ایرانی از کانال « فیلم چی » 🔸 دانلود فیلم های نایاب ایرانی عروس خیابان فرشته /نیسان آبی/گناه فرشته
66400
✅ دانلود سریال “ جنگل آسفالت ” ☝️☝️
[قسمت اول ] 👉
[قسمت دوم ] 👉 🛣🛣🛣
عیدی ما به شما🤗
66500
تقدیم به قلبهای مهربونتون🌹
دوستتون داریم🌹
و قدردان وجودتون هستیم🌹
با بودنتون به ما دلگرمی بدین 🙏🌹
تشکر از حضورتون🌹
࿐჻❥⸙🦋⸙❥჻࿐
@shaparaakiiii
🙏 3
1 63480
💐🍃🌿🌺🍃🌺🍃
🍃🌺🍃
🌿🍃
🌺
🍃
♦️#داستان_پندآموز
پسری که از خونه شوگر مامی فرار میکنه!
ماجرا از این قراره در تهران و برخی کلانشهراء زنان مسن و پولدار با پرداخت مبالغ زیاد بصورت هفتگی و ماهانه پسران جوان را در اختیار میگیرند و اعمال فجیع و ناپسندی بر روی آنها انجام میدهند!! در ادامه خاطره پسری که از این شرایط فرار میکنه رو تعریف میکنم...
از طریق کانالای تلگرامی این کار بهش پیشنهاد ميشه و دلیل وسوسه این پسر پول بود و میگه ماهی ۷۰ میلیون تومن هر آدمیو میتونه وسوسه کنه این اولین قرار کاری من بود که با استرس هم بود . خونه بسیار لاکچری در بهترین منطقه ی تهران بود درو زدم یه خانمی درو باز کرد گفته بودن ۶۷ ساله ولی خیلی کمتر میخورد و خیلی به خودش رسیده بود برخورد اول خیلی محترمانه بود و گفت بفرمایید بشینید سر میز ناهار خوری . بعد اینکه نشستم گفت پاشو اول من میشینم بعد شما
یکم خوش و بش کردیم و گفت ازت خوشم میاد و از این حرفا... خونه به شدت منو گرفته بود بسیار بزرگ و لوکس که توی ولنجک بود. پیش خدمت ناهارو آورد برای من یک ماکارونی سفید یکم رب روش آوردن و من فقط یک قاشق خوردم که گفت باید بخوری اینجا من حرف میزنم و تو گوش میکنی، اون گفت ایراد من اینه دو شخصیتی ام همون قدر که خوبم میتونم بد باشم خلاصه به زور ناهارو خوردم و بهم گفت اگه به حرفام گوش بدی برات بهترین میشم وگرنه اتفاقات خوبی برات رقم نمیخوره
موقع غذا خوردن دو تا آدم هیکلی از در وارد شدند و بدون حرفی رفتن بالا و بعد چند دقیقه از منزل خارج شدن راستش من این صحنه رو که دیدم استرس گرفتم به شدت ترسیده بودم و این خانم همچنان خونسرد و مودب باهام رفتار میکرد بعد ناهار گفت برو دوش بگیر مسواک بزن و لباساتو میدی خدمتکار و با حوله میای بیرون گفت حوله رو آویزون کن و من درحالی که برهنه بودم قلاده انداخت دور گردنم و گفت سگ شو! گفتم یعنی چی؟ گفت هميشه انقد خنگی؟ سگ میشی و هر وقت شلاق میزنم پارس میکنی منم از اجبار اینکار رو حدود ۲ ساعت انجام دادم
تمام بدنم درد گرفته بود! حس بدی بود حتی رو نداشتم از خدا کمک بخوام. منو ترسونده بود مجبور بودم تا جایی که توان دارم انجام بدم بعد کلی التماس گفت برو توی اتاق رو سنگ دراز بکش و استراحت کن. من با دراز کشیدن سریع خوابم برد بعد چند دقیقه دیدم یهو از خواب پریدم ی منی که خیلی سخت گریه میکنم و اونم هی عصبی میشد خلاصه از من التماس و از اون تکرار... ادامه این قسمت خیلی دردناک و غیر قابل پخشه!
خلاصه بین یه استراحت گفت برو دوش بگیر دوش گرفتم و با حوله اومدم بیرون و متوجه شدم اون دو تا بادیگارد که از منزل خارج شدند درو نبستن به ذهنم رسید این تنها راه فرار من و خلاص شدن از این آدم پیر ولی ترسناک بود. با همون حوله ای که تنم بود به سرعت خودمو به در رسوندم درو باز کردم و به سمت کوچه فرار کردم نزدیک اونجا یه فروشگاه لباس بود و از مدیر اونجا خواستم با خانوادم تماس بگیرن بیان دنبالم...
اینا رو تعریف کردم که جوونایی که مثل منن و مشکل مالی دارند هیچ وقت اسیر همچین آدمایی نشن!
#داستان_و_پند
dastanvpand1
࿐჻❥⸙🦋⸙❥჻࿐
@shaparaakiiii
👍 20🥰 1🤩 1
1 50390
وارد شوید و به اطلاعات مفصل دسترسی پیدا کنید
ما این گنجینه ها را پس از تأیید هویت به شما نشان خواهیم داد. ما وعده میدهیم که سریع است!