cafe novel

🧞‍♀طلسم جدایی بین دو نفر ۲۴ ساعته 🧞‍♀بازگشت معشوق و بختگشایی 🧞‍♀دفع_دعا و جادو و چشم نظر 🧞‍♀فروش_ملک و آپارتمان معامله 🧞‍♀جذب پول و رونق کسب و کار 🧞‍♀گره_گشایی در مشکلات زندگی 💥جهت عضو شدن و دیدن رضایت مشتریان روی لینک زیر کلیک کنید👇👇 https://t.me/telesmohajat ♦️همین الان پیام بدهAhk💥⁴👇👇👇👇 ارتباط مستقیم با استاد سید حسینی 🆔@ostad_seyed_hoseyni ☎️  09213313730 ☯ @telesmohajat

دنیا پر از آدمای تنهاست، که می‌ترسن اولین قدم رو بردارن... @Khooneye_Del

وقتی زندگی تورو پایین میکشه، میدونی باید چیکار کنی؟ فقط به شنا کردن ادامه بده! @Khooneye_Del

‼️جدیدترین روش لاغری به سبک دکتر کرمانی 👇👇 ♻️۹کیلو لاغری در هــر ماه تضمینی💯😮             ⭕️ نابودی افتادگی شکم و پهلو درکمتر از یـک هفته😲 از روز ســـوم مصـرف شاهد تغییرات دراندام خود باشید💥(ظرفیت 50 نفر)  👇💥 https://t.me/+jCE81cp3a71iOTA0 پست موقت ‼️ همین حالا کلیک کنید 👆

هرچی کانال سیگنال داری بریز دور B این کانال هم آموزش داره هم لایو داره میتونی نتیجه رو تو ویدیوهای بالا ببینی عضویت در کانال

دوست داشتن کسی که شما را دوست ندارد، مانند بغل کردن کاکتوس است. هرچه بیشتر اصرار کنید و محکمتر او را در آغوش بگیرید، بیشتر آسیب خواهید خورد...! @Khooneye_Del

خداحافظی با  ریزش مو 😎☺️ هفته دوم : رفع ریزش مو هفته سوم : شروع رویش مجدد موها 😱 گارانتی بازگشت وجه با بیش از ده سال سابقه درخشان ⚜برای مشاوره عدد 8 را به 30005894 پیامک کنید ✅درمان کاملا گیاهی زیر نظر اساتیط دانشگاه

❌حشرات و حیوانات موذی خطرناک📣 📣اختراعی شگفت انگیز📣 ✅با کمترین هزینه از شر هر نوع حشره و حیوان موذی (سوسک،ساس،موش و...)راحت شوید ⭕️ضمانت کارایی ⭕️بدون خطرات سمپاشی✨ ⭕️بدون هیچ گونه خطر برای انسان و حیوانات خانگی🌱🍀2⁴ برای مشاوره رایگان ودریافت هدیه ویژه🎁 برای سه نفر اول  وشرکت در قرعه کشی  عدد ۷ را به سامانه ۱۰۰۰۲۰۰۵۰۰۰ ارسال نمایید.

. ❌ توجه : این رمان دارای صحنه های جنسی میباشد و به افراد زیر سن ۱۸ سال توصیه نمیشود ⛔️ #شب_تجاوز لینک قسمت اول: https://t.me/c/1352859762/87297 #پارت241 مامان در یک لحظه از کوره در رفت و رو به متینا طوری جیغ زد که من دوست داشتم پا به فرار بذارم و متین رو تنها بذارم تا اون به جای منم حرف بزنه. -چه جوری نیست ها، توعه بیچشم ورو چرا تا االن نگفتی خواستگارت پسرعمهی این مرتیکهست... منِ احمق و بگو که اجازه دادم اینا پاشونو بذارن تو خونهم، دوتا هولِ بیغیرت که از صبح تا شب دنبال کثافتکاریاشونن. متینا: وا چرا الکی حرف میزنی مامان، گناه مردمو نشور، مگه تو پیششونی ببینی دارن کیو میک*ن؟ مامان بدتر و عصبی جیغ زد: اینجوری حرف نزن متینِ سلیطه... تو چرا اینقدر بیحیا شدی... اون زبونتو ببند تا نزدم تو دهنت. -چون دارم از حق میگم بی حیام، یه جور میگی انگار کنتور انداختی تو شلوارشون ببینی تو چند نفر رفتن و دراومدن. بی ادب چه سلیطهایه، چه زبونی داره، چطوری روش میشه اینارو جلوی مامان به زبون بیاره... حتما بنیامین براش دون کرده، اینم خورده که اینجوری هار و پاچهورمالیده شده. مامان یه چیزی به سمت متین پرت کرد... توقعشو داشتم... کنترلِ تلویزیون بود. متین هم عصبی بلند شد و پر از حرص و خشم گفت: اصال حاال که اینجوریه من جز بنیامین با هیچ مردی ازدواج نمیکنم، بنیامین بد یا خوب، فامیلِ هرکی، من میخوامش... اون روزایی که میگفتم نمیخوام چاخان میکردم، داشتم نازِ بیخودی میکردم، ولی االن ازش دفاع میکنم چون اونو پسردایش، جونِ منو خواهرمو نجات دادن... همیشه هوامونو داشتن... پشتمون بودن، چشماتو باز کن مامان... تورو خدا چشماتو باز کن که بفهمی موضوع از چه قراره، ما شدیم چوب دوسرِ خالی مشکالتِ میالد، اگه بدونی نورِ چشمیت با منوماهین چیکار کرده و اون دوتا پسر که تو بهشون میگی متجاوز و هوَل، برامون چیکار کردن، خودت مارو دو دستی تقدیمشون میکنی. عوضی چه قلدور بازی بازی در میاره، این همونه که فقط بلده ناز بیاد برای بنیامین و قرو قمیش بریزه، حاال طوری ازش دفاع میکنه انگار دَمی هست که باید به ششهاش برسه. چشمامو تنگ کردم، نکنه با هم خبط و خطایی کردن که متین براش به آب و آتیش افتاده؟ ب ا مامان اینجوری حرف نزن" با هشدارم که گفتم " ساکت شد ولی چشمای یخ زده و وق زدهی مامان ثابت روی متینا مونده بودن. -موضوع چیه؟ سوالش بدنم رو یخ کرد... باید توضیح میدادم. باالخره دیر یا زود مامان میفهمه دِینی که متین ازش دم زده چیه و چرا ما باید به اون دو مرد بدهکار باشیم. متینا به جای من نفس زنان و عصبی جواب داد: -وریا به ماهین تجاوز کرده ولی یه اشتباه بود مامان... مامان به جای اون به من نگاه کرد: -یعنی چی اشتباه بوده؟ اون بهت دست درازی کرده، کاری کرده تو ذهنیتت نسبت به هر چی مرده خراب بشه، بعد میگی اشتباه بوده!! سخته در مثابل خواهر و مادرم ازش حرف بزنم... کسایی که همخونم بودن و بهتر از هر کسی منو میشناسن. سخته بهشون بگم توی خونهی میالد زیر گوشِ برادرم این بال سرم رفته ... کسی روی خواهرش افتاده و اون در حالیکه صدای نفسها و نالههای منو میشنوه، اجازه داده اون مرد تنشو باهام یکی کنه، ازم لذت ببره، نفس نفس بزنه، آخ بگه و از شهوت به خودش بپیچه... سخت بود اما با یه شروعِ مزخرف و در عینیکه تتهپته میکردم، باالخره گفتم... 🎁 جهت خرید فایل PDF رمان #شب_تجاوز به ایدی زیر پیام دهید 👇 @cmpak @cmpak