cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

کالبَد معلق

هنوزکال،گاهی بَد واغلب معلّقم روزمرگی‌های یک نیمچه مدیر محصول، کتابها، فیلم‌ها، مقالات،دیده ها و یافته‌هاش

نمایش بیشتر
Advertising posts
470مشترکین
اطلاعاتی وجود ندارد24 ساعت
+57 روز
-1030 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

این اهنگه رم ۴سال پیش امروز فرستاده بودم اینجا
نمایش همه...
😭 1
گردونه یه استارتاپ femtech بود ما اونجا یه عالمه ریسرچ میکردیم درباره چیزهای مربوط به خانم ها و اینجا داشتیم درباره جنس یه محصولی تصمیم میگرفتیم. و سخت ریسرچ میکردیم. حتی یادمه یه تسکی داشنم رفتم این ویدیو هایی که از خیابون بیابونای نیویورک و.. ویدیو عادی روزمره میذارن رو چک کردم که ببینم از خانمای عادی تو خیابون کیا پارچه ای تنشونه، کیا جین، کیا دامن و... چه کاری میکردیم:)))
نمایش همه...
دوسال پیش این کتابه رو توی طاقچه شروع کردم و خیلی هم دوسش داشتم و از هزار صفحه epub حدود نیمی شو خوندم و رهاش کردم و دوباره حالا استارتش زدم و دیدن هایلایت های خودم برام بسیار جالب بود.
نمایش همه...
در فروردینی که گذشت: . +۱۴روز تعطیل بودم +دوتا کورس گذروندم +یه اعلان ناخوشایند گرفتم +هیچ پیشرفتی حاصل نکردم +وارد پروژه های احمقانه ای شدم +میلم به ارتباط و خونه مردم رفتن رو از دست دادم و توی ۸۰ درصد مهمونیا شرکت نکردم. +۵تا از همکارام از مجموعه رفتن و برای همشون غصه خوردم. . +اصلا دانشگاه نرفتم و همشو پیچوندم. +هیچ کاری برای پایان نامم نکردم +هیچ کاری برای تک درس ۲واحدیمم نکردم +۲بار با دوستام رفتم بیرون، یک بار افطار یک بار تولد سورپرایزی +فکر نمیکنم لاغر یا چاق شده باشم. . +یه کتابی رو تورق کردم به اسم continus discovery habits . +هفت هشت تا فیلم و چند اپیزود سریال دیدم که هیچ کدوم اونقدری واو نبود که بخوام بره در حافظه تاریخ +تنها سریالی که دارم اپیزود به اپیزود دنبال میکنم افعی تهرانه اونم فقط بخاطر پیمان معادی عزیزم. . . +دچار فرسودگی شدم +دوستی دیگه ندارم همه شون نیست شدن.
نمایش همه...
2
همینجوری که زور میزدم بغضم نترکه سرمو گذاشتم رو پای مامان بهش گفتم چه قدر تنها شدم؛ فلانی با دوست پسرش دیگه نمیتونه با ما بگرده. فلانی و فلانی باهمن، پیششون حس نمیکنم منم بخشی از ارتباطشونم، فلانی رفته از پیشمون، فلانی ازدواج کرده، فلانی در شرف ازدواجه، حس میکنم دیگه هیچ دوستی ندارم. یه ربع باهام حرف زد؛ بعد پاشد گفت برم فلان کارو بکنم. ولی تنهاییِ بزرگسالی چقد اشک در بیاره.
نمایش همه...
5
کار و درس تا یه جایی اغنات میکنه. از یجا به بعد دیگه خسته میشی. خب این کارا رو بکنم که چی؟ تهش چی؟ واسه چی؟ احتمال ایجاد بی انگیزگی
نمایش همه...
👍 2
اکتیو بودن و همیشه مطالعه کردن و درس خوندن و فیلم دیدن و کورس دیدن و ارتیکل خوندن خوبه‌ها؛ ولی دیگه تاکی؟
نمایش همه...
🐳 1
احساس میکنم به یک منبع بزرگ بیرونی برای تامین انرژی نیاز دارم و ژنراتور درونم به حد کافی انرژی تولید نمیکنه.
نمایش همه...
👍 2
فلفل خانوم هم از #neo رفت. یه روزی با خودمون میگفتیم فلفل خانوم بره هم اوکیه، چون حال خودش اینجا بده، امروز عروس بارها زد زیر گریه، اینقد که چشاش و صورتش سرخ سرخ بود. خود فلفل خانم هم همینطور. رفتن ادما همیشه گریه داره. ما این یک سال بارها و بارها از این گریه ها برای ادم‌ها کردیم. وقتی حال ایران خوب نیست، حال بخش خصوصی هم خوب نیست، حال مای کارمند هم همین طور.
نمایش همه...
🕊 3