5 003مشترکین
-524 ساعت
-427 روز
-19030 روز
- مشترکین
- پوشش پست
- ER - نسبت تعامل
در حال بارگیری داده...
معدل نمو المشتركين
در حال بارگیری داده...
_داداشی دوستم میگفت زن و شوهرا جای خصوصی همومیخورن
متعجب به گندم نگاه کردم که جلوتر اومد
_داداشی الان توهم شوهرمی هم داداشم ؟ چون توهم بهت منو لیس میزنی
شیطنتم گل کرد
_نه...تو که مال منونخوردی پس هنوز شوهرت نشدم
گندم سریع روی پاهاش زانو زد و التمو از تو شلوارکمکشید بیرون و زبونشو روی کلاهکم کشید و دستای کوچولوشو دور التم حلقه کرد باورم نمیشد التم تو دهن داغ دختر کوچولوی وهر مامانم باشه
زبونشو روی...
https://t.me/+KncxrnBp-1E2YWY0
گندم دختر ۹ساله ای که با پسر زن باباش رابطه داره❌🔞
16500
بهترین ترکیبی که هر خانواده ای میتواندداشته باشد:
پدری است که در پشت چهرهی قاطع خود، مهربان باشد
و مادری که در پشت چهرهی مهربانش،قاطع
8600
Repost from منــ❤ـو تـــ❤ـو وعشق
👙 دنیای ارزونی بیکینی اینجاست☝️
💥💥💥
🅾 هرچیزی که فکرشو میکنی ، تو جزیره آدا نصف قیمته ، با گارانتی تعویض😍
👇🏾👇🏾
https://t.me/+tXOFslcJVwBjMzdk
https://t.me/+tXOFslcJVwBjMzdk
🩱بادی،لباسخواب،کاستوم،جوراب،لباسزیر👙
6900
Repost from منــ❤ـو تـــ❤ـو وعشق
هرچی کانال سیگنال داری بریز دور😉
r
این کانال هم آموزش داره، هم لایو داره میتونی نتیجه رو تو ویدیوهای بالا ببینی☝️
عضویت در کانال
7600
Repost from منــ❤ـو تـــ❤ـو وعشق
🧞♀طلسم جدایی بین دو نفر ۲۴ ساعته
🧞♀بازگشت معشوق و بختگشایی
🧞♀دفع_دعا و جادو و چشم نظر
🧞♀فروش_ملک و آپارتمان معامله
🧞♀جذب پول و رونق کسب و کار
🧞♀گره_گشایی در مشکلات زندگی
💥جهت عضو شدن و دیدن رضایت مشتریان روی لینک زیر کلیک کنید👇👇
https://t.me/telesmohajat
🔷همین الان پیام بده👇⁹⚛☆
ارتباط مستقیم با استاد سید حسینی
🆔@ostad_seyed_hoseyni
☎️ 09213313730
☯ @telesmohajat
8500
Repost from عاشقی با تو
- شورتتو بنداز پایین محیا.
متعجب چند بار از روی پیامش خوندم و نوشتم:
- چی میگی عمو؟
زنگ زد.
از ترس اینکه کسی بیدار بشه سریع جواب دادم و لب زدم:
- الو؟
کلافه از پشت خط جواب داد:
- من زیر پنجره اتاقتم.
همین الان شورت پاتو برام پرت کن که دارم میترکم دختر.
گیج پرسیدم:
- یعنی چی؟ شورت منو میخوای چی کار؟
کلافه عصبی غرید:
- میخوام جق بزنم!
از اینهمه رک گوییش آب دهنم رو قورت دادم و زمزمه کردم:
- حالت خوبه؟
نصفه شبی دوست بابام اومده بود زیر پنجره ی اتاقم و لباس زیرم رو میخواست.
- نه خوب نیستم، راست کردم دختر!
هین بلندی کشیدم و تشر زدم:
- خجالت بکش عمو، این حرفا چیه میزنی؟
مشخص بود حال طبیعی نداره وگرنه چرا بخواد با شورت من خودارضایی کنه؟!
- انقدر عمو عمو نبند به ناف من دختر.
یا شورتتو میندازی پایین، یا در رو باز می کنی میام بالا وگرنه به بابات میگم دختر سر به زیرش یواشکی برای همسن باباش نود میفرسته!
چند ثانیه سکوت کرد و ادامه داد:
- میدونم توام منو میخوای.
بنداز پایین اون یه تیکه پارچه رو تا عقیم نشدم.
لبم رو به دندون گرفتم، دستم رفت زیر دامن تنم و آروم شورتم رو درآوردم.
آروم رفتم سمت پنجره و شورتم رو پرت کردم سمتش.
- بگیرش...
سریع از پنجره دور شدم، ضربان قلبم حسابی رفته بود بالا که صداش رو شنیدم.
- شورتت فایده نداره، در رو باز کن بیام بالا خودتو یکم بمالم!
توجه داشته باشید این رمان اروتیک و پر از صحنه های +18 سال هست🔞👇
https://t.me/+0zHaXSy0e5MxYjM0
https://t.me/+0zHaXSy0e5MxYjM0
محیا دختری که با دوست جذاب و مرموز پدرش وارد رابطه میشه.
مردی هات در آستانه ی چهل سالگی با گذشته ای تاریک و پر از معما🔞❌
دلـبر قـرتــی
لطفا یجوری منو ببوس که طعم لبات همیشه رو لبام بمونه.🥂💋 #بنرها_پارت_واقعی_رمان🔞 به قلم: #لواشک #رهوار ( آنلاین ) #قرتی ( آنلاین ) #ژیوار ( حق عضویتی / آنلاین ) #افیون ( حق عضویتی / آنلاین )
7900
Repost from عاشقی با تو
-شرط من تریسامه! باید من و خدمتکارتو باهم بکنی!
با تعجب به سپیده زل زدم
-حالت خوبه سپیده؟ میخوای دوتا زن داشته باشم و هردوشونو باهم...؟
با لحنی پر از شهوت گفت:
-آره من شرطم همینه ، حالا که فکرشو میکنم بدم نمیاد اون موجود دو پا که انقدر سنگشو به سینه میزنی برام بخوره!
تو بهت بودم که سپیده با صدای بلندی گفت:
-بیاریدش!
بعد از چند دقیقه نیلا رو کت و بال بسته وارد اتاق کردن و روی تخت خوابوندنش
دست و پا میزد که خودشو آزاد کنه اما سپیده با لبخندی شهوت انگیز طرفش رفت.
سینه هاشو بهش مالید و با شهوت زیاد گفت:
-اوممم ، اگه بدونی این کوچولو چقدر داغه احسان! نمیخوای بیای امتحانش کنی؟!
با زانو پایین تنهی نیلا رو میمالید و این صحنه ها باعث میشد اختیار خودمو از دست بدم
دوتا از سکسی ترین زنایی که تو عمرم دیدم یک جا روی یه تخت بودن و منتظر بودن که من بکنمشون!
بی طاقت سمتشون رفتم و لباسامو از تنم خارج کردم
سپیده هم دستای نیلا رو باز کرد و شروع به لب گرفتن کردن
با دیدن این صحنه دیگه نتونستم طاقب بیارم و باسن سپیده رو...
https://t.me/+CpKVdXdqzYY4ZWI0
https://t.me/+CpKVdXdqzYY4ZWI0
https://t.me/+CpKVdXdqzYY4ZWI0
https://t.me/+CpKVdXdqzYY4ZWI0
https://t.me/+CpKVdXdqzYY4ZWI0
https://t.me/+CpKVdXdqzYY4ZWI0
احسان بهرامی #کارگردان معروفی که به #اجبار با دختر همکار پدرش ازدواج میکنه اما حسی به اون نداره
بعد از مدتی زندگی با سپیده دلش رو به نیلا دختر کوچولوی #خدمتکار خونش میبازه اما سپیده برای این که قبول کنه نیلا رو به عنوان همسر دوم احسان بپذیره شرط عجیبی میذاره.. 🔞
𝘵𝘩𝘳𝘦𝘦𝘴𝘰𝘮𝘦🔞🔥
نیپل سیخ شدشو از رو تاپ نازکش با نوک انگشتات لمس کنی🤤🔥🔞 -رمان صحنه دار و خیس کنندهی آنلاین🔥🔞
8300
وارد شوید و به اطلاعات مفصل دسترسی پیدا کنید
ما این گنجینه ها را پس از تأیید هویت به شما نشان خواهیم داد. ما وعده میدهیم که سریع است!