⚜️ترجمههای سورا⚜️
سایههای گرگومیش: هرشب معاملهی ازدواج: روزهای زوج ملاقات نه چندان جذاب: روزهای فرد کانال عیارسنجهای سودی.ت: @soodytrnovels2 کانال عیارسنجها: https://t.me/world_of_translates
نمایش بیشتر5 906مشترکین
+3624 ساعت
+247 روز
+12430 روز
- مشترکین
- پوشش پست
- ER - نسبت تعامل
در حال بارگیری داده...
معدل نمو المشتركين
در حال بارگیری داده...
Repost from عیارسنج رمانهای فروشی
❌توجه توجه❌
دوستان عزیز سلام
امیدوارم حالتون خوب باشه.
با توجه به استقبالی که از رمان #عروس شده و درخواستهای مکرری که از ادمین فروش عزیزمون میشه بابت کانال حق عضویتی، تصمیم بر این شد که برای رمان عروس کانال حق عضویتی بزنیم و سرعت پارت گذاری رو توی اون کال بالا ببریم. قراره روزانه 2 الی 3 پارت توی اون کانال داشته باشیم. در حال حاضر هم ده پارت جلوتر از این کانال هستیم.
🔥 کسانی که تمایل به سریعتر خوندن رمان دارن، لطفاً به این آیدی پیام بدن:
@Foroosh_87
🤩 2
17400
❌❌فروش حق عضویت رمان #عروس❌❌
#عروس
#آلی_هزلوود
#فانتزی #خونآشامی #گرگینه
#ترجمهدیگریاز مترجم مجموعه #سرزمین_رویاها ، مجموعه #کارآگاهان_خیابان_بو ، مجموعه #عشق_براساس_اعداد #سرچشه_رویاها ، مجموعه #دختران_مطرود
🔴💲قیمت: 40000 تومان
❌توجه: وقتی به مرحلهی فروش فایل برسد، قیمت 50000 تومان میشود.
خلاصه
اتحادی خطرناک بین عروس #خونآشام و یک #گرگینة آلفا به #عشقی عمیق تبدیل میشود که بلعیدن این رمان عاشقانة ماوراءالطبیعی جدید کافی است. اثری از نویسندة پرفروش نیویورکتایمز و نویسندة رمانهای عشق در نگاه نظری و #فرضیة_عشق.
میزِری لارک تنها دختر قدرتمندترین عضو مجلس #خونآشامهای جنوب غربی، دوباره دور انداخته میشود. روزهای زندگی گمنام او در میان انسانها به پایان رسیده است. از او خواسته شده اتحاد باستانی صلح میان خونآشامها و دشمنان فانی آنها یعنی وِرها را حفظ کند و او هم چارهای جز #تسلیم شدن و دوباره مبادله شدن... ندارد.
ورها بیرحم و پیشبینیناپذیر هستند و آلفای آنها یعنی لو مورلند هم از این قائده مستثنی نیست. با اقتدار زیادی که دارد به دستهاش حکمرانی میکند، اما حکومتش به دور از عدالت هم نیست و برخلاف مجلس خونآشامها عاری از احساسات هم نیست. آن طور که حواس لو به تکتک حرکات میزری هست، معلوم است که هیچ اعتمادی به او ندارد. ای کاش میدانست که چقدر در این مورد حق دارد...
چون میزری برای پذیرفتن این #ازدواج دلایل خودش را دارد، دلایلی که هیچ ربطی به سیاست و یا اتحاد ندارند. این کارش فقط به خاطر تنها چیزی است که برایش اهمیت دارد. او حاضر است هر کاری که لازم باشد انجام بدهد تا آن چیزی که مال خودش است، پس بگیرد. حتی اگر به معنای زندگی کردن در قلمرو ورها و... تنها زندگی کردن با #گرگ باشد.
📌در صورت تمایل برای عضویت در کانال VIP به آیدی زیر پیام بدهید:
@Foroosh_87
15300
#سایههای_گرگومیش
#پارت_193
شلوار و پیرهنش رو با خودش به حموم کوچیک برد و به در آویزونشون کرد. توی اون فضای کوچیکی که کفش ترک خورده بود و لکهای زرد رنگ روش به جا مونده بود، دوش گرفت و اونجا به سرعت پر از بخار شد. وقتی کارش تموم شد، شلوار و پیرهنش بهتر به نظر میرسیدند.
تهویه هوا بیشتر از اینکه کارآمد باشه، سر و صدا داشت. با این حال طولی نکشید که توی فضای اتاق حالت خفگی ایجاد شد. خاموشش کرد و لباس زیرش رو چک کرد. تقریبا خشک شده بود ولی هنوز یکم نم داشت. به هرحال هم اون و هم بقیه لباسهاش رو پوشید چون احتمال میداد که وب زودتر از چیزی که گفته بود، سر برسه. نه اینکه وب همین حالا هم همه چیز رو ندیده و لمس نکرده باشه، ولی اینها برای دیشب بودند. طوری که اونجا رو ترک کرده بود نشون میداد که اتفاقات دیشب براش مفهومی غیر از خالی کردن فیزیکی نداشته.
موهای لخت و پرش رو به عقب شونه کرد و گذاشت خشک بشن. مزیت اصلی یک مدل موی (کوتاه) خوب اینه که نیازی به نگهداری زیاد نداره. چمدونش توی صندق عقب ماشین کرایهایش جا مونده بود. احتمالا ماشینش هنوز بیرون اون بار کوچیک کثیف، نزدیک بزرگراه پارک شده بود، اما رونا دقیقا نمیدونست کجاشه. تنها لوازم آرایشی که توی کیفش داشت پنکیک و رژلب با رنگ طبیعی بود. به سرعت ازشون استفاده کرد. فقط در حدی به آینه نگاه کرد که بتونه رژ لبش رو درست بزنه.
در رو باز کرد تا طراوت صبحگاهی خشک کویر داخل اتاق بشه. تلویزیون کوچیکی که به دیوار وصل بود رو روشن کرد و روی صندلی نشست. صندلیش طوری به نظر میرسید که انگار از بیمارستان دزدیدنش.
به اینکه تلویزیون چی پخش میکرد توجه چندانی نداشت. یه برنامه گفت و گوی صبحگاهی بود. تمام چیزی که نیاز نیست این بود که سکوت نباشه.
⚜️⚜️⚜️⚜️
🏅برای خرید #رمان #سایههای_گرگومیش🔥🔥 با قیمت #40تومان❌در صورت خواستن @Foroosh_87 به این آیدی پیام بدید
👍 21❤ 10🔥 2
26400
#سایههای_گرگومیش
#پارت_192
رونا فقط در دسترس بود، وب هم شهوتی بود و فرصت پیدا کرده بود تا خودش رو خالی کنه. ختم ماجرا.
وقتی داشت به آرومی تخت رو ترک میکرد، صورتش خالی از هرگونه احساسی بود. احساس ناراحتی ای که بین پاهاش بود رو نادیده گرفت. متوجه یه یادداشت خط خطی شده روی یک تیکه کاغذ که پایینش اسم متل مهر شده بود، روی بالش شد. برش داشت و بلافاصله دستخط وب رو شناخت.
_تا ده برمیگردم.
امضایی پای یادداشت نبود ولی بهش احتیاجی هم نبود. رونا دستش رو با ملایم روی کاغذ کشید، بعد با احتیاط از وسط تاش کرد و توی کیفش گذاشت.
به ساعت مچیش نگاه کرد، هشت و نیم بود. یک ساعت و نیم وقت داشت. یک ساعت و نیم باقی مونده بود تا وب بیاد و مجبور شه به این گوش کنه که دیشب از نظرش اشتباهی بوده که قصد تکرارش رو نداره.
کمترین کاری که میتونست بکنه این بود که توی پوسته شیکش بخزه تا وقتی وب مثل قدیم دست رد به سینه اش میزد، رقت انگیز به نظر نیاد. رونا میتونست خیلی چیزها رو تحمل کنه ولی فکر نمیکرد بتونه دلسوزی و ترحم وب رو تحمل کنه.
لباسهاش مثل احساساتش چروک و لگدمال شده بودند. اول لباس زیرش رو شست و اون رو روی سیستم گرمایش پر سر و صدا انداخت تا خشک بشه؛ و بعد دمای اتاق رو جوری تنظیم کرد که اتاق گرم بشه.
⚜️⚜️⚜️⚜️
🏅برای خرید #رمان #سایههای_گرگومیش🔥🔥 با قیمت #40تومان❌در صورت خواستن @Foroosh_87 به این آیدی پیام بدید
😢 20❤ 7👍 6
29200
Repost from N/a
🔞رمان های ممنوعه🔞
🍓معشوق عرب
"میخوام روبدنت اسممونوتتو کنی"مردونگیشو به ته رحمم فشارداد"بایدهرکی دید بفهمه صاحبت کیه حبیبتی"
https://t.me/+ry0xmtDIsp5jNGFk
❀❀ ⃟ ⃟🦋❅❅࿇༅═─
🍓درتب وتابتو
همه عمرش دخترپاکدامنی بود ولی درمرز۳۰ سالگی،مردی فاحشه برای گرفتن بکارتش استخدام کرد
https://t.me/+uSxocsu1jx04N2Rk
❀❀ ⃟ ⃟🦋❅❅࿇༅═─
🍓پیوند باخدای جنگ
خودموتوی دنیای دیگه دیدم که زن ها برده و لخت بودن"یابرای خدای جنگ قربانی میشی یاهرزش"
https://t.me/+wViPxdFZTOU4YjBk
❀❀ ⃟ ⃟🦋❅❅࿇༅═─
🍓درهمشکسته
مردجذابی،که کسی ردش نکرده،دختری سرکش
ردش میکنه،هرکاری میکنه تابدستش بیاره ولی
https://t.me/+Tn7Kf74xQ55AxxtW
❀❀ ⃟ ⃟🦋❅❅࿇༅═─
🍓شکارچی
-باشیر،قهوه میل داری؟دستم ازسینه دختره پایین رفت وبه جام مقدسش رسیدخیس وداغ بود،رونهاش ازنیازبازشد
https://t.me/+MHKMLHY71RI5MDA0
❀❀ ⃟ ⃟🦋❅❅࿇༅═─
🍓عروس خون آشام
صداییازسینهاش بیرون زدوزانوهایم لرزید دهانش رابازکردومیدانم که تکهتکهام میکند،از هم میدردومیبلعد
https://t.me/+QcrfjX1xemU839ii
❀❀ ⃟ ⃟🦋❅❅࿇༅═─
🍓رسـوایی
بهت گفتم اگه یباردیگه بادوست پسرلاشیت باشی تنبیه میشی،گمونم بخوام توماشینش بکنمت
https://t.me/+vAtH1NWZDxExNTE8
❀❀ ⃟ ⃟🦋❅❅࿇༅═─
🍓ملکه مافیا
-چقدرزودواسه شوهر اجباریت وادادی.لب میگزم واون به نوک سینههای سیخ شدم اشاره کرد
https://t.me/+zZtgEhNoxk5hNTY0
❀❀ ⃟ ⃟🦋❅❅࿇༅═─
🍓شرکت شبانه
خدایان ازگناهان ودردتغذیه میکنن،رابطه ما روممنوع کردن چون هرچی ازهم دورترباشیم براشون بصرفه تره
https://t.me/+6qkPVtNlcIQ0Y2U0
❀❀ ⃟ ⃟🦋❅❅࿇༅═─
🍓عشق دیوانهوار
فراری بودم ولی مردی که بهم کاردادچنان هوش وحواسموبرد که یادم رفت نبایدباهیچ مردی بخوابم
https://t.me/+KOTHNQzsBQZjNTBk
❀❀ ⃟ ⃟🦋❅❅࿇༅═─
🍓پادشاه عقربها
پادشاهی نیمه خدابامرگ همسرش،هزاران سال بدون احساس به حکومتش ادامه میده تااینکه
https://t.me/+ioNvK65B9A80Nzg0
❀❀ ⃟ ⃟🦋❅❅࿇༅═─
🍓پادشاه گرگها
پادشاه گرگینههاسالهاهیچ جفتی انتخاب نمیکرد،بادیدن دختری زیبادلش لرزیدولی نمیدونست اون دختر
https://t.me/+NDqFKxp-D60yMWZk
❀❀ ⃟ ⃟🦋❅❅࿇༅═─
🍓دربندشیطان خبیث
پاهاشوبازکردم وگفتم:مجازاتت اینه؛سه ارگاسم بهترین مجازات برای زنی که ازاورال بدش میاد
https://t.me/+Vfx3YDv7zL3bE2-L
❀❀ ⃟ ⃟🦋❅❅࿇༅═─
🍓رابطه یک شبه
-میخوای باهام چیکارکنی؟«روزانومیذارمت
آمادت میکنم تاالتماس کنی بکنمت وبعدمتوقف نمیشم»
https://t.me/+TSShPN8pe_2Vh0o4
❀❀ ⃟ ⃟🦋❅❅࿇༅═─
🍓خدای شرارت
بسته شده بودم،رئیس مافیاطوری نگاهم میکردانگارنمیدونست منوبکشه یاوحشیانه منوبکنه
https://t.me/+CmasBDsXuMYwOTQ0
❀❀ ⃟ ⃟🦋❅❅࿇༅═─
🍓تاریکترینوسوسه
پیشگوبه میلا گفت،مردی راپیدامیکنه که جذابه،باتتوهایی روی دستهاورازهایی درچشم هاش
https://t.me/+SwQ2JolypFDj3C4D
❀❀ ⃟ ⃟🦋❅❅࿇༅═─
🍓نسل خونین
-دوست ندارم +توازهیچی خوشت نمیاد
-من دوست دارم بکن.مت وخونتوبنوشم
https://t.me/+r3jQ6NThQNc0OTQ0
❀❀ ⃟ ⃟🦋❅❅࿇༅═─
🍓خاندان مافیا
-باکره هستی تو!دخترک لب گزید وپاهایش را بهم فشرد-گفتم که،مطلقه هستم آقاچه بکارتی
https://t.me/+I_AK7JO_sFEyN2U0
❀❀ ⃟ ⃟🦋❅❅࿇༅═─
🍓پرنسس مافیا
پاهاموازهم فاصله دادوگفت:نامزدی بابرادرم بهت ساخته!گفتم:آره واقعا،اون بهم یادداد شرافت چیه
https://t.me/+MjtVbm5_nm4yNzc0
❀❀ ⃟ ⃟🦋❅❅࿇༅═─
🍓معامله ازدواج
خم شدم تاجورابو بالابکشم ولی دست داغی که ازلباس زیرم واردشدازجا پروندم،دستش بیشتر پیشروی کرد
https://t.me/+QaXVG4GNJoUwOGI0
❀❀ ⃟ ⃟🦋❅❅࿇༅═─
🍓فریفتهتو
زوجی رابطههای داغی دارن.اما مدیر،گذشته سیاهش روی رابطشون تاثیر میگذاره وباعث میشه
https://t.me/+SGO2mOjV4uhjafd4
❀❀ ⃟ ⃟🦋❅❅࿇༅═─
🍓طنین تنهایی
-شوهرآشغالت همین کارو بازنم کرد.بهش تجاوز کرد،بعدکشتش.اگه نمیخوایبمیری پاهاتوبازکن
https://t.me/+CUMpMCYi7_42NTQ0
❀❀ ⃟ ⃟🦋❅❅࿇༅═─
🍓گرگ بدبزرگ
_خیلی شیرینی،بگوددی رومیخوای،بگوبدن منو درونت میخوای،بگو که مال منی
https://t.me/+V2zunOsaUqGLNU5i
❀❀ ⃟ ⃟🦋❅❅࿇༅═─
🍓پادشاه غرور
_هنوزم فکرمیکنی حوصلهسربرم؟ زمزمه تمسخرآمیزش بافشارمردونگیش دربدنم همراه بود
https://t.me/KingOfWrath/528
❀❀ ⃟ ⃟🦋❅❅࿇༅═─
🍓پادشاه دیوانه
درسیاهچال پادشاه به زنجیر کشیده شده بودم.
"انتخاب کن انسان،مرگ،یابردگی برای پادشاه دیوانه؟"
https://t.me/+_SWccAWOhhMwNmVk
❀❀ ⃟ ⃟🦋❅❅࿇༅═─
🍓گرگ های اشرافی
"تغییرشکل بده،یا مجبور میشم به شکل گرگیت بکنمت ولی نیازدارم سینه هات تومشتم باشه"
https://t.me/+4RfDpmPLrIFjNDU0
❀❀ ⃟ ⃟🦋❅❅࿇༅═─
🍓شاهزاده تاریکی
انگشتاشوروبدن برهنهام میکشه"تامرزرستگاری شلاق میخوری وبعد بایه همآغوشی مقدس ازنو متولدمیشی
https://t.me/+s-RLFhunQdQzZmY0
5700
🔞بهترین رمان های بدون سانسور ازنظرخوانندگان🙈😈🔞
🍓⃟•°⃟⇛ماه نشان
دختری که بخاطر دشمنی بین۲قبیله جادوگرانو گرگینه ها توسط پادشاه بیرحم گرگها دزدیده میشه ومجبورش
https://t.me/+NDqFKxp-D60yMWZk
🔥⃝⃔❀┅┄🔥⃝⃔❀┅┄🦋
🍓⃟•°⃟⇛پرنسس مافیا
مافیا ایتالیایی که دوست دخترشو ول میکنه،وقتی میفهمه باردار بوده خیلی دیرشده
https://t.me/+MjtVbm5_nm4yNzc0
🔥⃝⃔❀┅┄🔥⃝⃔❀┅┄🦋
🍓⃟•°⃟⇛رســوایی
یه دختر زیرسن قانونی روگاییدم،ولی بعد فهمیدم پدرش اونوفرستاده تامنونابود کنه
https://t.me/+vAtH1NWZDxExNTE8
🔥⃝⃔❀┅┄🔥⃝⃔❀┅┄🦋
🍓⃟•°⃟⇛گرگ های اشرافی
قسم خوردم باهیچ گرگی نخوابم ولی اشتباهی باپسرپادشاه گرگهاخوابیدم درحالی که پادشاه شیاطین بدنبالمه
https://t.me/+4RfDpmPLrIFjNDU0
🔥⃝⃔❀┅┄🔥⃝⃔❀┅┄🦋
🍓⃟•°⃟⇛طنین تنهایی
شوهرم منوتوقماربه اون باخت.مردی که میخواست انتقام ت،جاوزشوهرم به زنشوازمن بگیره
https://t.me/+CUMpMCYi7_42NTQ0
🔥⃝⃔❀┅┄🔥⃝⃔❀┅┄🦋
🍓⃟•°⃟⇛پادشاه غرور
رابطه ممنوع بین میلیاردری که درگیرامپراتوری خانوادگیشه و بارتندری موبنفش بارازهایی بزرگ
https://t.me/KingOfWrath/528
🔥⃝⃔❀┅┄🔥⃝⃔❀┅┄🦋
🍓⃟•°⃟⇛رابطه یک شبه
به وگاس سفرکردم وبامردی آشناشدم،ازش باردارشدم،۵سال بعد دیدمش واون استاد بیرحمم بود
https://t.me/+TSShPN8pe_2Vh0o4
🔥⃝⃔❀┅┄🔥⃝⃔❀┅┄🦋
🍓⃟•°⃟⇛غرور و آبرو
جدیدترین رمان لیانادیاکو،داستان شاهزاده بلوند وخبیث خاندان برونی،براندو
https://t.me/+s-RLFhunQdQzZmY0
🔥⃝⃔❀┅┄🔥⃝⃔❀┅┄🦋
🍓⃟•°⃟⇛خاندان مافیا
دختری که هیچ جایی روبرای موندن نداشت بعنوان پرستاربچه واردخونهای میشه که
https://t.me/+I_AK7JO_sFEyN2U0
🔥⃝⃔❀┅┄🔥⃝⃔❀┅┄🦋
🍓⃟•°⃟⇛شراکت شبانه
عشق ممنوعه بین دونژاد گرگینه و خون آشام که منجربه شکستن قوانین وتغییرات دنیامیشه
https://t.me/+6qkPVtNlcIQ0Y2U0
🔥⃝⃔❀┅┄🔥⃝⃔❀┅┄🦋
🍓⃟•°⃟⇛درتب و تابتو
همه عمرش دخترپاکدامنی بود ولی درمرز۳۰ سالگی،مردی فاحشه برای گرفتن بکارتش استخدام کرد
https://t.me/+uSxocsu1jx04N2Rk
🔥⃝⃔❀┅┄🔥⃝⃔❀┅┄🦋
🍓⃟•°⃟⇛عشق دیوانهوار
فراری بودم ولی مردی که بهم کاردادچنان هوش وحواسموبرد که یادم رفت نبایدباهیچ مردی بخوابم.
https://t.me/+KOTHNQzsBQZjNTBk
🔥⃝⃔❀┅┄🔥⃝⃔❀┅┄🦋
🍓⃟•°⃟⇛نسل خون
عوضی ترین خون آشام مجبوربه محافظت ازخواهردوست صمیمیش میشه که یک گرگینه کوچولوی ضعیفه
https://t.me/+r3jQ6NThQNc0OTQ0
🔥⃝⃔❀┅┄🔥⃝⃔❀┅┄🦋
🍓⃟•°⃟⇛ملکه مافیا
ملکه مافیابودم و سرگردجذابی اسیرم شده بود.هرشب میبستمش به تخت وروبدن بزرگش
https://t.me/+zZtgEhNoxk5hNTY0
🔥⃝⃔❀┅┄🔥⃝⃔❀┅┄🦋
🍓⃟•°⃟⇛پادشاه عقربها
پادشاهی نیمه خدابامرگ همسرش،هزاران سال بدون احساس به حکومتش ادامه میده تااینکه
https://t.me/+ioNvK65B9A80Nzg0
🔥⃝⃔❀┅┄🔥⃝⃔❀┅┄🦋
🍓⃟•°⃟⇛درهمشکسته
مردجذابی،که کسی ردش نکرده،دختری سرکش
ردش میکنه،هرکاری میکنه تابدستش بیاره ولی
https://t.me/+Tn7Kf74xQ55AxxW
🔥⃝⃔❀┅┄🔥⃝⃔❀┅┄🦋
🍓⃟•°⃟⇛گرگ بد بزرگ
واسه آرامش به کلبه ای درجنگل پناه بردم،کسی تعقیبم میکرد.گرگینهای که دنبال جفتش،یعنی من میگشت
https://t.me/+V2zunOsaUqGLNU5i
🔥⃝⃔❀┅┄🔥⃝⃔❀┅┄🦋
🍓⃟•°⃟⇛تاریکترینوسوسه
پیشگو به میلا میگه،مردی راپیدا میکنه که جذابه،باتتوهایی روی دستهاورازهایی درچشم هاش
https://t.me/+SwQ2JolypFDj3C4D
🔥⃝⃔❀┅┄🔥⃝⃔❀┅┄🦋
🍓⃟•°⃟⇛خدای شرارت
توجه یه هیولاروجلب کردم،ازش فرارکردم ولی درمورد هیولاها چی میگن؟اوناهمیشه تعقیبت میکنن
https://t.me/+CmasBDsXuMYwOTQ0
🔥⃝⃔❀┅┄🔥⃝⃔❀┅┄🦋
🍓⃟•°⃟⇛شکارچی
رابطه چندنفری برام مهم نبودولی فیلم رابطهم با۳تادختر پخش شدو پدرم برای محروم نکردنم ازارث شرطی گذاشت
https://t.me/+MHKMLHY71RI5MDA0
🔥⃝⃔❀┅┄🔥⃝⃔❀┅┄🦋
🍓⃟•°⃟⇛معشوق عرب
حیات باوجودنامزدبرای کاربه امارات میره اما گیردوتاشاهزاده عرب میوفته که فانتزی جنسی عجیبی دارن
https://t.me/+ry0xmtDIsp5jNGFk
🔥⃝⃔❀┅┄🔥⃝⃔❀┅┄🦋
🍓⃟•°⃟⇛عروس خونآشام
دخترخونآشامی که مجبوربه ازدواج باآلفای گرگینهها میشه.گرگینه ای که فکری بجزتصاحب عروسش نداره
https://t.me/+QcrfjX1xemU839ii
🔥⃝⃔❀┅┄🔥⃝⃔❀┅┄🦋
🍓⃟•°⃟⇛فریفتهتو
زوجی رابطههای داغی دارن.اما مدیر،گذشته سیاهش روی رابطشون تاثیرمیگذاره وباعث میشه
https://t.me/+SGO2mOjV4uhjafd4
🔥⃝⃔❀┅┄🔥⃝⃔❀┅┄🦋
🍓⃟•°⃟⇛پیوندباخدای جنگ
ازیه دنیای دیگه سردرآوردم،جایی که زنهارو به بردگی میگیرن،قراره یاهرزه خدا بشم یابراش قربانی بشم
https://t.me/+wViPxdFZTOU4YjBk
🔥⃝⃔❀┅┄🔥⃝⃔❀┅┄🦋
🍓⃟•°⃟⇛شکار
من نمیدونستم شوهرصوریم یه شیطانه و هدفش کشتنمه.منواسیر میکنه وبرای رهاییم شرط میذاره
https://t.me/+Vfx3YDv7zL3bE2-L
🔥⃝⃔❀┅┄🔥⃝⃔❀┅┄🦋
🍓⃟•°⃟⇛معامله ازدواج
برای انجام یک معامله به زن احتیاج داشت،من برای دادن قرضهام.ولی بدبختی اینکه کاربه همینجاختم نشد
https://t.me/+QaXVG4GNJoUwOGI0
🔥⃝⃔❀┅┄🔥⃝⃔❀┅┄🦋
🍓⃟•°⃟⇛شـیطان
برای کاربه خونهای با6پسر رفتم،میدونستم انسان نیستن،یکی ازاوناتنهاهدفش شکنجه منه،پسری که لقبش شیطانه
https://t.me/+sB9uKzM7JIJlM2Nk
مـاه🌙نـشـان
خالق رمان خون آشامان اصیل اسم من مارال (در حال نگارش) ماه نشان (آنلاین در حال تایپ) نویسنده ژانرهای عاشقانه اجتماعی درام تخیلی پارتگذاری منظم روزانه یک پارت بجز جمعه ها @tabligh_mahhچنل تبلیغات؛ لطفاً برای حمایت از نویسنده اعلانها رو فعال کنین🙏♥
22800
Repost from N/a
🔞بهترین رمان های بدون سانسور ازنظرخوانندگان🙈😈🔞
🍓⃟•°⃟⇛ماه نشان
دختری که بخاطر دشمنی بین۲قبیله جادوگرانو گرگینه ها توسط پادشاه بیرحم گرگها دزدیده میشه ومجبورش
https://t.me/+NDqFKxp-D60yMWZk
🔥⃝⃔❀┅┄🔥⃝⃔❀┅┄🦋
🍓⃟•°⃟⇛پرنسس مافیا
مافیا ایتالیایی که دوست دخترشو ول میکنه،وقتی میفهمه باردار بوده خیلی دیرشده
https://t.me/+MjtVbm5_nm4yNzc0
🔥⃝⃔❀┅┄🔥⃝⃔❀┅┄🦋
🍓⃟•°⃟⇛رســوایی
یه دختر زیرسن قانونی روگاییدم،ولی بعد فهمیدم پدرش اونوفرستاده تامنونابود کنه
https://t.me/+vAtH1NWZDxExNTE8
🔥⃝⃔❀┅┄🔥⃝⃔❀┅┄🦋
🍓⃟•°⃟⇛گرگ های اشرافی
قسم خوردم باهیچ گرگی نخوابم ولی اشتباهی باپسرپادشاه گرگهاخوابیدم درحالی که پادشاه شیاطین بدنبالمه
https://t.me/+4RfDpmPLrIFjNDU0
🔥⃝⃔❀┅┄🔥⃝⃔❀┅┄🦋
🍓⃟•°⃟⇛طنین تنهایی
شوهرم منوتوقماربه اون باخت.مردی که میخواست انتقام ت،جاوزشوهرم به زنشوازمن بگیره
https://t.me/+CUMpMCYi7_42NTQ0
🔥⃝⃔❀┅┄🔥⃝⃔❀┅┄🦋
🍓⃟•°⃟⇛پادشاه غرور
رابطه ممنوع بین میلیاردری که درگیرامپراتوری خانوادگیشه و بارتندری موبنفش بارازهایی بزرگ
https://t.me/KingOfWrath/528
🔥⃝⃔❀┅┄🔥⃝⃔❀┅┄🦋
🍓⃟•°⃟⇛رابطه یک شبه
به وگاس سفرکردم وبامردی آشناشدم،ازش باردارشدم،۵سال بعد دیدمش واون استاد بیرحمم بود
https://t.me/+TSShPN8pe_2Vh0o4
🔥⃝⃔❀┅┄🔥⃝⃔❀┅┄🦋
🍓⃟•°⃟⇛غرور و آبرو
جدیدترین رمان لیانادیاکو،داستان شاهزاده بلوند وخبیث خاندان برونی،براندو
https://t.me/+s-RLFhunQdQzZmY0
🔥⃝⃔❀┅┄🔥⃝⃔❀┅┄🦋
🍓⃟•°⃟⇛خاندان مافیا
دختری که هیچ جایی روبرای موندن نداشت بعنوان پرستاربچه واردخونهای میشه که
https://t.me/+I_AK7JO_sFEyN2U0
🔥⃝⃔❀┅┄🔥⃝⃔❀┅┄🦋
🍓⃟•°⃟⇛شراکت شبانه
عشق ممنوعه بین دونژاد گرگینه و خون آشام که منجربه شکستن قوانین وتغییرات دنیامیشه
https://t.me/+6qkPVtNlcIQ0Y2U0
🔥⃝⃔❀┅┄🔥⃝⃔❀┅┄🦋
🍓⃟•°⃟⇛درتب و تابتو
همه عمرش دخترپاکدامنی بود ولی درمرز۳۰ سالگی،مردی فاحشه برای گرفتن بکارتش استخدام کرد
https://t.me/+uSxocsu1jx04N2Rk
🔥⃝⃔❀┅┄🔥⃝⃔❀┅┄🦋
🍓⃟•°⃟⇛عشق دیوانهوار
فراری بودم ولی مردی که بهم کاردادچنان هوش وحواسموبرد که یادم رفت نبایدباهیچ مردی بخوابم.
https://t.me/+KOTHNQzsBQZjNTBk
🔥⃝⃔❀┅┄🔥⃝⃔❀┅┄🦋
🍓⃟•°⃟⇛نسل خون
عوضی ترین خون آشام مجبوربه محافظت ازخواهردوست صمیمیش میشه که یک گرگینه کوچولوی ضعیفه
https://t.me/+r3jQ6NThQNc0OTQ0
🔥⃝⃔❀┅┄🔥⃝⃔❀┅┄🦋
🍓⃟•°⃟⇛ملکه مافیا
ملکه مافیابودم و سرگردجذابی اسیرم شده بود.هرشب میبستمش به تخت وروبدن بزرگش
https://t.me/+zZtgEhNoxk5hNTY0
🔥⃝⃔❀┅┄🔥⃝⃔❀┅┄🦋
🍓⃟•°⃟⇛پادشاه عقربها
پادشاهی نیمه خدابامرگ همسرش،هزاران سال بدون احساس به حکومتش ادامه میده تااینکه
https://t.me/+ioNvK65B9A80Nzg0
🔥⃝⃔❀┅┄🔥⃝⃔❀┅┄🦋
🍓⃟•°⃟⇛درهمشکسته
مردجذابی،که کسی ردش نکرده،دختری سرکش
ردش میکنه،هرکاری میکنه تابدستش بیاره ولی
https://t.me/+Tn7Kf74xQ55AxxW
🔥⃝⃔❀┅┄🔥⃝⃔❀┅┄🦋
🍓⃟•°⃟⇛گرگ بد بزرگ
واسه آرامش به کلبه ای درجنگل پناه بردم،کسی تعقیبم میکرد.گرگینهای که دنبال جفتش،یعنی من میگشت
https://t.me/+V2zunOsaUqGLNU5i
🔥⃝⃔❀┅┄🔥⃝⃔❀┅┄🦋
🍓⃟•°⃟⇛تاریکترینوسوسه
پیشگو به میلا میگه،مردی راپیدا میکنه که جذابه،باتتوهایی روی دستهاورازهایی درچشم هاش
https://t.me/+SwQ2JolypFDj3C4D
🔥⃝⃔❀┅┄🔥⃝⃔❀┅┄🦋
🍓⃟•°⃟⇛خدای شرارت
توجه یه هیولاروجلب کردم،ازش فرارکردم ولی درمورد هیولاها چی میگن؟اوناهمیشه تعقیبت میکنن
https://t.me/+CmasBDsXuMYwOTQ0
🔥⃝⃔❀┅┄🔥⃝⃔❀┅┄🦋
🍓⃟•°⃟⇛شکارچی
رابطه چندنفری برام مهم نبودولی فیلم رابطهم با۳تادختر پخش شدو پدرم برای محروم نکردنم ازارث شرطی گذاشت
https://t.me/+MHKMLHY71RI5MDA0
🔥⃝⃔❀┅┄🔥⃝⃔❀┅┄🦋
🍓⃟•°⃟⇛معشوق عرب
حیات باوجودنامزدبرای کاربه امارات میره اما گیردوتاشاهزاده عرب میوفته که فانتزی جنسی عجیبی دارن
https://t.me/+ry0xmtDIsp5jNGFk
🔥⃝⃔❀┅┄🔥⃝⃔❀┅┄🦋
🍓⃟•°⃟⇛عروس خونآشام
دخترخونآشامی که مجبوربه ازدواج باآلفای گرگینهها میشه.گرگینه ای که فکری بجزتصاحب عروسش نداره
https://t.me/+QcrfjX1xemU839ii
🔥⃝⃔❀┅┄🔥⃝⃔❀┅┄🦋
🍓⃟•°⃟⇛فریفتهتو
زوجی رابطههای داغی دارن.اما مدیر،گذشته سیاهش روی رابطشون تاثیرمیگذاره وباعث میشه
https://t.me/+SGO2mOjV4uhjafd4
🔥⃝⃔❀┅┄🔥⃝⃔❀┅┄🦋
🍓⃟•°⃟⇛پیوندباخدای جنگ
ازیه دنیای دیگه سردرآوردم،جایی که زنهارو به بردگی میگیرن،قراره یاهرزه خدا بشم یابراش قربانی بشم
https://t.me/+wViPxdFZTOU4YjBk
🔥⃝⃔❀┅┄🔥⃝⃔❀┅┄🦋
🍓⃟•°⃟⇛شکار
من نمیدونستم شوهرصوریم یه شیطانه و هدفش کشتنمه.منواسیر میکنه وبرای رهاییم شرط میذاره
https://t.me/+Vfx3YDv7zL3bE2-L
🔥⃝⃔❀┅┄🔥⃝⃔❀┅┄🦋
🍓⃟•°⃟⇛معامله ازدواج
برای انجام یک معامله به زن احتیاج داشت،من برای دادن قرضهام.ولی بدبختی اینکه کاربه همینجاختم نشد
https://t.me/+QaXVG4GNJoUwOGI0
🔥⃝⃔❀┅┄🔥⃝⃔❀┅┄🦋
🍓⃟•°⃟⇛شـیطان
برای کاربه خونهای با6پسر رفتم،میدونستم انسان نیستن،یکی ازاوناتنهاهدفش شکنجه منه،پسری که لقبش شیطانه
https://t.me/+sB9uKzM7JIJlM2Nk
400
Repost from N/a
🔞🔞رمان های ممنوعه بدون سانسور🔞🔞
🍓⃟°⃟⇛گرگ های اشرافی
"تغییرشکل بده،یا مجبور میشم به شکل گرگیت بکنمت ولی نیازدارن سینه هات تومشتم باشه"
https://t.me/+4RfDpmPLrIFjNDU0
☔️ ⃟ ⃟☔️➢➢➢
🍓⃟°⃟⇛عروس خون آشام
صداییازسینهاش بیرون زدوزانوهایم لرزید دهانش راباز کردومیدانم که تکهتکهام میکند،از هم میدرد و میبلعد
https://t.me/+QcrfjX1xemU839ii
☔️ ⃟ ⃟☔️➢➢➢
🍓⃟°⃟⇛رسـوایی
"بهت گفتم اگه یبار دیگه بادوست پسرلاشیت باشی تنبیه میشی،گمونم بخوام توماشینش بکنمت"
https://t.me/+vAtH1NWZDxExNTE8
☔️ ⃟ ⃟☔️➢➢➢
🍓⃟°⃟⇛درهمشکسته
مردجذابی،که کسی ردش نکرده،دختری سرکش
ردش میکنه،هرکاری میکنه تابدستش بیاره ولی
https://t.me/+Tn7Kf74xQ55AxxtW
☔️ ⃟ ⃟☔️➢➢➢
🍓⃟°⃟⇛شکارچی
-باشیر،قهوه میل داری؟دستم ازسینه دختره پایین رفت و به جام مقدسش رسیدخیس و داغ بود،رونهاش ازنیاز بازشد
https://t.me/+MHKMLHY71RI5MDA0
☔️ ⃟ ⃟☔️➢➢➢
🍓⃟°⃟⇛درتب وتابتو
همه عمرش دخترپاکدامنی بود ولی درمرز۳۰ سالگی،مردی فاحشه برای گرفتن بکارتش استخدام کرد
https://t.me/+uSxocsu1jx04N2Rk
☔️ ⃟ ⃟☔️➢➢➢
🍓⃟°⃟⇛پادشاه غرور
_هنوزم فکرمیکنی حوصلهسربرم؟ زمزمه تمسخرآمیزش بافشارمردونگیش دربدنم همراه بود
https://t.me/KingOfWrath/528
☔️ ⃟ ⃟☔️➢➢➢
🍓⃟°⃟⇛شاهزاده تاریکی
انگشتاشوروبدن برهنهام میکشه"تامرزرستگاری شلاق میخوری وبعد بایه همآغوشی مقدس ازنو متولدمیشی
https://t.me/+s-RLFhunQdQzZmY0
☔️ ⃟ ⃟☔️➢➢➢
🍓⃟°⃟⇛طنین تنهایی
-شوهرآشغالت همین کارو بازنم کرد.بهش تجاوز کرد،بعدکشتش.اگه نمیخوایبمیری پاهاتوبازکن
https://t.me/+CUMpMCYi7_42NTQ0
☔️ ⃟ ⃟☔️➢➢➢
🍓⃟°⃟⇛گرگ بدبزرگ
_خیلی شیرینی،بگوددی رومیخوای،بگوبدن منو درونت میخوای،بگو که مال منی
https://t.me/+V2zunOsaUqGLNU5i
☔️ ⃟ ⃟☔️➢➢➢
🍓⃟°⃟⇛فریفتهتو
زوجی رابطههای داغی دارن.اما مدیر،گذشته سیاهش روی رابطشون تاثیر میگذاره وباعث میشه
https://t.me/+SGO2mOjV4uhjafd4
☔️ ⃟ ⃟☔️➢➢➢
🍓⃟°⃟⇛معامله ازدواج
خم شدم تاجورابو بالابکشم ولی دست داغی که ازلباس زیرم واردشدازجا پروندم،دستش بیشتر پیشروی کرد
https://t.me/+QaXVG4GNJoUwOGI0
☔️ ⃟ ⃟☔️➢➢➢
🍓⃟°⃟⇛پرنسس مافیای براتوا
پاهاموازهم فاصله دادوگفت:نامزدی بابرادرم بهت ساخته!گفتم:آره واقعا،اون بهم یادداد شرافت چیه
https://t.me/+MjtVbm5_nm4yNzc0
☔️ ⃟ ⃟☔️➢➢➢
🍓⃟°⃟⇛خاندان مافیا
- باکره هستی تو!دخترک لب گزید وپاهایش را بهم فشرد-گفتم که،مطلقه هستم آقاچه بکارتی!
https://t.me/+I_AK7JO_sFEyN2U0
☔️ ⃟ ⃟☔️➢➢➢
🍓⃟°⃟⇛نسل خونین
-دوست ندارم +توازهیچی خوشت نمیاد.
-من دوست دارم بکن.مت وخونت روبنوشم
https://t.me/+r3jQ6NThQNc0OTQ0
☔️ ⃟ ⃟☔️➢➢➢
🍓⃟°⃟⇛تاریکترینوسوسه
پیشگو به میلا گفت،مردی راپیدا میکنه که جذابه،باتتوهایی روی دستها و رازهایی درچشم هاش
https://t.me/+SwQ2JolypFDj3C4D
☔️ ⃟ ⃟☔️➢➢➢
🍓⃟°⃟⇛ملکه مافیا
-چقدر زودواسه شوهر اجباریت وادادی.لب میگزم واون به نوک سینههای سیخ شدم اشاره کرد
https://t.me/+zZtgEhNoxk5hNTY0
☔️ ⃟ ⃟☔️➢➢➢
🍓⃟°⃟⇛شرکت شبانه
خدایان ازگناهان و دردتغذیه میکنن،رابطه ما روممنوع کردن چون هرچی ازهم دورترباشیم براشون بصرفه تره
https://t.me/+6qkPVtNlcIQ0Y2U0
☔️ ⃟ ⃟☔️➢➢➢
🍓⃟°⃟⇛عشق دیوانهوار
فراری بودم ولی مردی که بهم کاردادچنان هوش و حواسموبرد که یادم رفت نبایدباهیچ مردی بخوابم
https://t.me/+KOTHNQzsBQZjNTBk
☔️ ⃟ ⃟☔️➢➢➢
🍓⃟°⃟⇛پادشاه عقربها
پادشاهی نیمه خدابامرگ همسرش،هزاران سال بدون احساس به حکومتش ادامه میده تااینکه
https://t.me/+ioNvK65B9A80Nzg0
☔️ ⃟ ⃟☔️➢➢➢
🍓⃟°⃟⇛معشوق عرب
"میخوام روبدنت اسممونو تتو کنی"مردونگیشو به ته رحمم فشارداد"بایدهرکی دید بفهمه صاحبت کیه حبیبتی"
https://t.me/+ry0xmtDIsp5jNGFk
☔️ ⃟ ⃟☔️➢➢➢
🍓⃟°⃟⇛پادشاه گرگها
مردونگیشو روی بدنم حس کردم که بالحن مالکانه ای گفت؛امشب میخوام چندتاتوله گرگ توشکمت بکارم
https://t.me/+NDqFKxp-D60yMWZk
☔️ ⃟ ⃟☔️➢➢➢
🍓⃟°⃟⇛دربندشیطان خبیث
پاهاشوبازکردم وگفتم:مجازاتت اینه؛سه ارگاسم بهترین مجازات برای زنی که ازاورال بدش میاد
https://t.me/+Vfx3YDv7zL3bE2-L
☔️ ⃟ ⃟☔️➢➢➢
🍓⃟°⃟⇛پیوند باخدای جنگ
خودموتوی دنیای دیگه دیدم که زن ها برده و لخت بودن."یا برای خدای جنگ قربانی میشی یاهرزش!"
https://t.me/+wViPxdFZTOU4YjBk
☔️ ⃟ ⃟☔️➢➢➢
🍓⃟°⃟⇛پادشاه دیوانه
درسیاهچال پادشاه به زنجیر کشیده شده بودم.
"انتخاب کن انسان،مرگ،یابردگی برای پادشاه دیوانه؟"
https://t.me/+_SWccAWOhhMwNmVk
☔️ ⃟ ⃟☔️➢➢➢
🍓⃟°⃟⇛رابطه یک شبه
-میخوای باهام چیکارکنی؟«روزانومیذارمت
آمادت میکنم تاالتماس کنی بکنمت وبعدمتوقف نمیشم»
https://t.me/+TSShPN8pe_2Vh0o4
☔️ ⃟ ⃟☔️➢➢➢
🍓⃟°⃟⇛خدای شرارت
بسته شده بودم،رئیس مافیاطوری نگاهم میکردانگار نمیدونست منوبکشه یا وحشیانه منوبکنه
https://t.me/+CmasBDsXuMYwOTQ0
👍 1
8200
#A_Not_So_Meet_Cute
#Part_36
گفتم: «میدونی، شاید ایده بدی نباشه.»
«چی؟ ملاقات با یه شوهر ثروتمند؟» کلسی میپرسه. «خواهر، شوخی کردم.»
اما این توی ذهن من شوخی نیست. و، بله، ممکنه این اثر تکیلا باشه-داشتیم چیکار میکردیم-صحبت میکردیم، اما باید مردایی این اطراف باشن که بهدنبال کسی برای ازدواج میگردن، نه؟ چقدر از مجردها دنبال جفتی روی تشک لوکسشون هستن که بهخوبی میتونه به یه جفت مادامالعمر تبدیل بشه؟ من مخالف تحت تأثیر قرار دادن از طریق سوءاستفاده جنسی برای به دام انداختن یک مرد نیستم. یادتون باشه درجه بدبختیم شماره یکه!
«نه، این میشه یه راهحلی باشه.»
کلسی با لحنی عصبانی میگه:«اوه، عیسی. لوتی، میدونم که تو مستأصل هستی، اما ما باید در عین ناامیدی زرنگ باشیم. پیدا کردن یه شوهر ثروتمند راهحل مشکلاتت نیست. میخوای چیکار کنی هفته دیگه ازدواج کنی؟»
«عشق میتونه به این سرعت اتفاق بیفته.»
«میخوام همینجا جلوت رو بگیرم- این راهحل نیست. ما به چیزی عینی نیاز داریم، چیزی که بتونیم کنترلش کنیم.»
«نه.» به خونههای اطرافمون اشاره میکنم. «اینجا رو ببین. نمیتونی بهم بگی که همه این افراد دارن زندگی عالی میکنن. شرط میبندم اینجا چندتا مجرد هستن که بهدنبال کسی هستن که شبهاشون رو گرم کنه.»
به سینهام اشاره می کنم. «اون شخص میتونه من باشم. من گرمم. آغوش محکمی دارم و دریغی ازش ندارم. با چنین رفتاری مشکلی ندارم.»
کلسی درحالیکه به آسمون نگاه میکنه، دستاش رو بههم فشار میده و میگه:«عیسی مددی برسون.»
گوشیم رو برمیدارم و مرورگرم رو باز می کنم.
کلسی میپرسه:«چیکار میکنی؟»
«ببینم که چطور میشه یه شوهر ثروتمند تور کرد.»
«لوتی، عقلت رو به کل از دست دادی. واقعاً این یکی دیگه از شخصیتت بعید بود.»
«دقیقاً، یعنی من فقط میتونم این راه رو برم. اوه نگاه کن.»
به گوشیم اشاره میکنم.
⚜️⚜️⚜️⚜️
🏅برای خرید #رمان #«یک ملاقات نه چندان بامزه» 🔥🔥 با قیمت #40تومان❌در صورت خواستن @Foroosh_87 به این آیدی پیام بدید
🤣 24👍 9❤ 6🤩 3🔥 1😁 1
56700