cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

ماجرای‌من

✧❁﷽❁✧ کپی حرام است پیگرد قانونی دارد🚫 کانال انتقال یافت! https://t.me/+RstdRwzwod81o1RI #عضو_انجمن_مهبانگ🍂

نمایش بیشتر
إيران145 751زبان مشخص نشده استدسته بندی مشخص نشده است
پست‌های تبلیغاتی
856
مشترکین
اطلاعاتی وجود ندارد24 ساعت
اطلاعاتی وجود ندارد7 روز
اطلاعاتی وجود ندارد30 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

Repost from N/a
- اگه باکره‌ای پول بیشتری می‌دم! ❌🥂 https://t.me/+y3whb_jQeF05Yjhk سریع سرم رو بلند می‌کنم... با تته پته جواب می‌دم: - ش... شما اشتباه گرفتید!... من برای کار اومدم... لب‌هام‌ رو گاز می‌گیرم و با شرم و لحن آرومی ادامه می‌دم: - نه زیر خوابی!.... دستش رو که روی بازوم می‌کشه از ترس به خودم می‌لرزم.... - ولی من از اندامت... با نگاهش جوری تنم رو برانداز می‌کنه که احساس می‌کنم بدون هیچ پوششی جلوش ایستادم... با وقاحت ادامه می‌ده: - از اندام و قیافه‌ت خوشم اومده.... مطمئنم می‌تونی بهتر از هرزه‌هایی که بین پاهاشون گشاد شده راضیم کنی! با ترس خودم‌و عقب می‌کشم.... - نترس بیب... من اهل خشن بودن و وحشی‌بازی نیستم... من توی رابطه‌ی جنسی رمانتیکم! https://t.me/+y3whb_jQeF05Yjhk رمانش فقط مخاطب بزرگسال داره پس لطفاً محدوده سنی رو رعایت کنید صحنه‌های باز داره! 🔥🍷
نمایش همه...
جنبه نداری نخون🤫🚫 انگشت شصتشو #اهسته روی لبم کشید و گفت: میدونی چی از مواد #لذیذ تره؟! #خمار توی چشماش #زل زدم و گفتم: فکر نمیکنم همچین چیزی #وجود داشته باشه. با پوزخند گفت: اوه چرا داره ولی هنور #تجربش نکردی. با بغل انگشتش #کشاله_رونمو نوازش کرد و اوردم گفت: میخوای #تجربش کنی؟! 🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥 https://t.me/+ZAI7QthDKu44YjA0 https://t.me/+ZAI7QthDKu44YjA0
نمایش همه...
Repost from N/a
#دختره_توی_ترک_مواده_پسره_برای_اینکه_درد_نکشه_میخواد_باهاش_رابطه_برقرار_کنه 🙈🔞 دیوانه شده بودم و #محکم خودمو به در و دیوار میکوبیدم و #فریاد میزدم: تروخدا #بامداد...تروخدا بهم یکم مواد برسون..اصلا #قرصم باشه بسه..حس میکنم استخونام یکی یکی دارن میشکنن... #گریه ام دراومده بود... بامداد دو تا دستمو# محکم گرف و نذاشت دیگه به خودم #اسیب بزنم. توی چشم هام #زل زد و گفت: بهت ی چیزی میدم که از مواد هم اعتیاداور تره! با چشم های اشکی توی نگاهش زل زدم که یکهو خم شد و لب هامو بوسید! اشک هام #خشک شد و چشم هام #گرد. این اولین تجربه ام از #بوسیدن بود و به کل از اینکه چقدر درد توی #بدنم داشت میپیچید، یادم شد. اهسته دستاشو زیر #لباسم سر داد و #خمار گفت: خودم انقدر با دستام بدنتو #نوارش میکنم که دیگه درد از تنت بره! داشت چیکار میکرد؟! میخواست برای کم شدن دردم باهام رابطه برقرار کنه؟! #ممنوعه #بچه_نیاد_ریمو_میکنم😒❌ https://t.me/+ZAI7QthDKu44YjA0
نمایش همه...
Repost from N/a
- باز که توله‌ت داره سهم من‌و می‌خوره! 🤣♨️💦 https://t.me/+y3whb_jQeF05Yjhk با اعتراض می‌گم: - عه آرشام! چی‌کارش داری بچه‌م‌ رو؟! بی‌اهمیت به حرفم به سینه‌م که توی دهن کوچولوم بود خیره می‌شه.... با حرص می‌گم: - مرتيکه هیز چشمات‌و بکن اونور! با نگاهت خوردی سینه‌مو. نچی می‌کنه و با حرص می‌گه: - مگر این‌که با نگاهم بتونم سینه‌هاتو بخورم.... با غیض می‌گم: - خیلی بی‌حیایی.... ابرویی بالا می‌ندازه و خونسرد می‌گه: - نه که قبلا خوشت نمیومد برات بخورم! آه بیبی من.... هنوز آه و ناله‌هات تو گوشمه.... - آرشام!... دستش‌و جلو میاره... فشاری به سینه‌م وارد می‌کنه که زیر لب می‌گم: - آخ... نکن وحشی آمازونی... - وحشیانه‌تر از اینم عمل می‌کنم.... مگه یادت نیست؟! آخرین بار نتیجه‌ی وحشی بازیام شد این توله سگی که الان داره سهم من از سینه‌ت رو می‌خوره.... ♨️ https://t.me/+y3whb_jQeF05Yjhk
نمایش همه...
دختره ادای پسرارو در میاره تا اینکه رئیسش لخت میبینتش...🤤💋🔥 بابهت و ناباوری لب زد: تو حامله ای؟!♨️ تو مگه دختری که #باردار بشی #پسره لاشی #بیناجنس دیگه چه کوفتیه به سمتم حمله کرد اما قبله اینکه بهم برسه صدای فریاد بهراد متوقفش کرد... _میشکنم دستیو که رو زن و بچم بلند شه‼️💯🔥 به سمتم‌اومد و...🔞💦 https://t.me/+d07PGcpvvZJjMzM0
نمایش همه...
شوهرش دروغ میگه درمان شده تا اینکه حین رابطه آمپر میچسبونه، وحشیانه دختر بیچاره رو...#عقداجباری_غیابی💋⛓🔥 آب روی بدن سفیدش خودنمایی میکرد و حالمو از اینی که بود خراب‌تر میکرد. به سمتش رفتم و بغلش کردم و گازی از گردنش گرفتم ،که صدای اخش بلند‌شد که توی گوشش‌زمزمه کردم : - مگه بهت نگفتم وقتی میایم استخر این تیکه پارچه رو نپوش هااااان‌‼️ برگشت‌سمتم و بادلبری نگام‌کرد و لباشو روی لب هام گذاشت و گفت : من‌واسه آقای وحشیمون اینطوری لباس میپوشم‌ 🔥💯 - پس میخوای دلبری‌کنی؟؟این دلبری عواقب داره ها... مستانه‌خندید و دستش سمت پایین رفت ولی با عوض شدن لحنش خون تو رگ هام یخ بست! - توله سگ آروم قرار نیست جر بخوری، فکر کردی منم مثل داداشم ملایمم باهات⁉️🔞🔥 #عاشقانه #هیجانی #بزرگسال💯 https://t.me/+d07PGcpvvZJjMzM0 https://t.me/+d07PGcpvvZJjMzM0
نمایش همه...
#دختره_توی_ترک_مواده_پسره_برای_اینکه_درد_نکشه_میخواد_باهاش_رابطه_برقرار_کنه 🙈🔞 دیوانه شده بودم و #محکم خودمو به در و دیوار میکوبیدم و #فریاد میزدم: تروخدا #بامداد...تروخدا بهم یکم مواد برسون..اصلا #قرصم باشه بسه..حس میکنم استخونام یکی یکی دارن میشکنن... #گریه ام دراومده بود... بامداد دو تا دستمو# محکم گرف و نذاشت دیگه به خودم #اسیب بزنم. توی چشم هام #زل زد و گفت: بهت ی چیزی میدم که از مواد هم اعتیاداور تره! با چشم های اشکی توی نگاهش زل زدم که یکهو خم شد و لب هامو بوسید! اشک هام #خشک شد و چشم هام #گرد. این اولین تجربه ام از #بوسیدن بود و به کل از اینکه چقدر درد توی #بدنم داشت میپیچید، یادم شد. اهسته دستاشو زیر #لباسم سر داد و #خمار گفت: خودم انقدر با دستام بدنتو #نوارش میکنم که دیگه درد از تنت بره! داشت چیکار میکرد؟! میخواست برای کم شدن دردم باهام رابطه برقرار کنه؟! #ممنوعه #بچه_نیاد_ریمو_میکنم😒❌ https://t.me/+ZAI7QthDKu44YjA0
نمایش همه...
مــعـتـ♡ــاد تـوامــ

رمان قاصدک بی آرزو (فایل شده) رمان معتاد توام ( در حال تایپ...) . . . پارت گذاری: هرشب ساعت 22:00 ارتباط با نویسنده:🤍 @Ghazale_ssh

- گناه نامزدت رو تو باید تقاص پس بدی واسم مهم نیست الانم باید قبل حجله چکت کنم! کلافگی از صورت دلوین می بارید این مرد منطق و رحم در وجودش نبود! - چند دفعه بگم خودمم بی خبر عالمم و ازش متنفرم که بهم خیانت کرده هوم؟ شهاب تلخ خندید و اندام اغواگر دلوین را کمی آنالیز کرد - یه نفر باید بسوزه و اون توئی! همیشه بی گناه ترین‌ها قربانی میشنن باهاش رابطه که نداشتی؟🔥 چه می‌گفت؟ شرم و حیا نداشت از رابطه‌ی زن و مردی حرف می‌زد که محرم بودند؟ - به تو ربطی نداره بهتره خفه شی! با حلقه شدن دستان عضلانی شهاب دور گردنش شوکه چشم گرد کرد شهاب نفس با بوی عطر نعنا و سیگار برگش را در صورتش فوت کرد. - ربط داره عزیزم چون قراره شب زیرم باشی و باید بدونم همسر عزیزم باکره‌اس یا نه باکره‌ای؟ وگرنه دودمانت رو به باد میدم! نامزد دلوین قبل عروسی بهش خیانت میکنه و دلوین توسط مردی دزدیده میشه که میخواد تقاص گناه نامزدش رو از دلوین بگیره🥲🚫💯 طفلی دلوین گناه داره رمانش بی سانسور و عضو گیری محدود:) https://t.me/+kdWuc9wLCk8yNjU0
نمایش همه...
شکلات داغ محبوب من🍫

شکات داغ محبوب من هات و ممنوعه پارت گذاری روزهای زوج جهت خرید vip به ادمین پیام بدین @Vip_pA10

Repost from ماجرای‌من
سلام خدمت همه همراهان🤍 قشنگام کانال رو تغییر میدم توی این کانال پارت گذاری نمیشه رمان جدید و به زودی می‌پاکم این کانال رو پس توی کانال جدید جوین بشین و از رمان جدید که به زودی پارت گذاری آغاز میشه لذت ببرین😍👇 https://t.me/+RstdRwzwod81o1RI https://t.me/+RstdRwzwod81o1RI https://t.me/+RstdRwzwod81o1RI
نمایش همه...
مجموعه رمان‌های من

✧❁﷽❁✧ کانال رسمی مسکان علیزاده ماجرای‌من📝(اتمام) آهوچشم‌بران📝(درحال تایپ) رمان جدید به زودی...! 🌻تایم مشخصی برای پارت گذاری نداریم🌻 کپی ممنوعه🚫پیگرد قانونی دارد.

#آویخته به دار عقد #عشق_وحشی🤤♥🔥 باعصبانیت #عربده زد: بهت گفته بودم بخوای #فرار کنی #پارت_میکنم نگفتههه بودم؟؟ گفتم روزگارتو #سیاه میکنم... گفتم زندگیو برات #جهنم میکنم یانهههه؟؟ نگفتم‌ #عاشقتمممم بمون پیشم؟ با تخسی نالیدم: ولی من #دوست_ندارم‌بلاخره که #فرارمیکنم...باپشت دست #محکم‌ زدم‌توی #دهنم و کمرم رو به تخت #کوبوند و وحشیانه کام عمیقی... https://t.me/+d07PGcpvvZJjMzM0 عاشقانه _ اروتیک _ بزرگسال♥✨ #لینکش_از_مرز_دوکا_بگذره_باطله💯
نمایش همه...