تو منو کی کشتی𓂀

#خلاصه_رمان داستان درباره ی پسرِ وزیر امور خارجه هس که خبرنگار و عکاسِ و توی بخش جنایی فعالیت میکنه ... یه ماموریت خطرناک بهش پیشنهاد میشه که علارغم هشدارهای پدرش گوش نمیکنه و به همراه تیم برای عکس برداری و تهیه خبر به اون منطقه میره.. در فیلیپین گروه تروریستی ابوسیاف که اسلام گرای افراطی هستن وجودداره که هم پیمانان داعش محسوب میشن و نقش بزرگی در جنایات اخیر داشتن .. حالا چی میشه اگه این پسرک فوضول گیر جانشین ابوسیاف بیوفته ؟؟؟!! پ ن: دوستان یه نکته هم بگم خیلیا پرسیدین رمان اسمات و روابط جنسی هم داره فقط من بیشتر از پورن به محتوا اهمیت میدم باید اول داستان رو به جای دلخواهم برسونم بعدش میریم سراغ قسمت های ۱۸+ رمان😈 بچه ها این رمان خفن نویسنده جدید بخونید مطمنم خوشتون میاد👌😍 https://t.me/+AlOw8dJaSu85OTY0 https://t.me/+AlOw8dJaSu85OTY0

🔞پسرایرانی گیر داعشیا میوفته و هرشب باید به رییس اونا سرویس بده🔞 #گی #مستر_اسلیوبوی🔥💦 #زنجیر دور دست و پاهامو بیشتر کشید انقدر محکم که حس میکردم پاهام داره از تنم جدا میشه نگاهی به #التم‌ که اسیر اون شی لعنتی بود انداخت.. _نظرت چیه این #دودول فندوقیت رو بکنیم بندازیم دور؟؟ به هرحال که کاربردی هم برات نداره .. ترسیده سعی کردم خودم عقب بکشم که بی فایده بود الت بزرگشو در اورد و روی #سوراخم گذاشت.. +توروخدا ..ولم ..کن ..اخخخخ.. خشک و یک #ضرب واردم شد انقدر درد داشتم که حس میکردم دیوارای مقعدم داره پاره میشه.. _اهه #ناله کن برام بگو خوب توت ضربه میزنم دوست داری نه؟؟ و #تلمبه محکمتری به اون بدن ظریف زد..💦💦 https://t.me/+W7sl0CEHZNwxZDU0 https://t.me/+W7sl0CEHZNwxZDU0

#پسر_ایرانی_که_گیر_رییس_گروه_تروریستی_میوفته_ومجبورش_میکنن_ادرار_خلیفه_رو_بخوره🔞🔞 دهن اهورا رو به زور باز کرد و #آلتش کلفتش رو داخل اون حفره ی #داغ فرو برد آه عمیقی کشید نایب تمام #ادرارش رو توی #دهن پسرک ایرانی خالی کرد اهورا عقی زد و خواست فاصله بگیره که #فشار دست نایب بیشتر شد #اهه..اخ..🔥 توی چشماش زل زد و گفت مزه #شاشم چطور بود #نوشیدنی جدیدت رو دوست داشتی؟؟💦 پسری که گیر یه گروه تروریستی #وحشتناک میوفته و حالا چی میشه اگه #رییس این اونا که از قضا مرد وحشی و #متعصب عاشق پسرک #اجنبی بشه؟ https://t.me/+AlOw8dJaSu85OTY0 https://t.me/+AlOw8dJaSu85OTY0

شبتون بخیر عشقولیا کانال رو من به دوستم واگذار کردم ایشونم نویسنده هستن و قراره رمانشونو اینجا آپ کنن این دوسال که من اینجا بودم خیلی ازش خاطره دارم و خودمم ناراحتم ولی همینطور که گفتم چاره‌ای نداشتم 🥲 دوستتون دارم امیدوارم بتونم دوباره همراهتون باشم❤️ دوستایی که میخوان ادامه رمان تو منو کی کشتی رو بخونن به ایدی من پیام بدن 🍀

روی #کــ**یر عدنان روی میز مدرسه برای بار سوم داشتم سواری میکردم.. آب #کــ*صم با آب #کــ*یر عدنان میزو کثیف کرده بود.. _آههه معلم #کــ**یرم داره میترکه اووف آیی نوک سینه امو توی دهنش گذاشتم که شروع کرد خوردن و مکیدن انگشت کلفتش توی سوراخ باسنم عقب جلو میشد و #کــ*یرش تا ته #کــ*صم به آرومی حرکت میکرد.. حش‍*‍ری #کــ**صمو مالوندم و خیره به ملچ ملوچ کردنش گفتم: _دوست دارم از دانش آموز #کــ**یر گندم حامله بشم اومم 🙊🔞 نوک سینمو ول کرد و سریع قاچ #کــ*ص و کو*نمو از هم باز کرد _پس دوباره با آب #کــ*یرم این #کـ*صتو پُر میکنم معلم ج**نده و یهو... https://t.me/+4IDxg8X-Qjc5ZDc8 https://t.me/+4IDxg8X-Qjc5ZDc8 دانش آموز حشری معلم ک*ص کلوچه ایشو با آب ک*یرش پر میکنه که..🔞🍑🙈 23 پاک

حامی سپهری...پسرجذاب و هیکلیِ بشدت هاتی که مالک بزرگترین هتل قشم هستش و یه روز اتفاقی با دختر بچه ای توی قایقی گیر دریا میفتن و کشش عجیبی نسبت به دختره پیدا میکنه طوری که توی همون قایق ترتیبش رو میده و...💯🔞 https://t.me/+ZY8ywFslqDtkNjk0 https://t.me/+ZY8ywFslqDtkNjk0 https://t.me/+ZY8ywFslqDtkNjk0 ک*ص و کو*نش رو توی قایق جر میده و وقتی میفهمه دختره توی هتل خودش اقامت داره اونو به دفترش میکشونه و همونجام ک*صش رو جر میده، ولی فرداش با اتفاقی که برای دختره میفته دیوونه میشه و...💯❌🔞❌ #هات‌سکسی‌شورت‌خیس‌کن‌وآبدار‌💦💯 #محدودیت‌سنی‌حتما‌رعایت‌بشه‌جنبه‌نداری‌نیاچون‌باپارت‌اولش‌ک‌ص‌ت‌خیس‌میشه🔞💦💯 9پاک✅

سوراخ # تنگ و صورتیم پر شده بود دوباره از #کی.ر بزرگ صاحب هتلی که توش اقامت داشتم . دلم میخواست بلند آه بکشم و داد ولی سعی کردم با گاز دادن #لب هام جلوی فریادهام رو بگیرم و فقط ناله ریز از دهنم خارج بشه .🔥🔞 از شدت لذت داشتم پرواز میکردم . خم شد رو پشتم و گفت: _چطوره توت فرنگی. دوسش داری؟ ❤️‍🔥💦 _ آههه حرف نداری دیوونه. سوراخمو جر بدههه. https://t.me/+ZY8ywFslqDtkNjk0 https://t.me/+ZY8ywFslqDtkNjk0 دختر زیر صاحب هتلش میخوابه شب ها و کرایه رو اینجوری پرداخت میکنه🔞💦 9پاک✅