هفت اقلیم
254مشترکین
اطلاعاتی وجود ندارد24 ساعت
اطلاعاتی وجود ندارد7 روز
-430 روز
- مشترکین
- پوشش پست
- ER - نسبت تعامل
در حال بارگیری داده...
معدل نمو المشتركين
در حال بارگیری داده...
برنامه شهر برگ .شبکه پنجم سیما روز هفتم شهریور راجع به تنش آبی و راهکارهای تامین آب زاهدان. گفتگو چندین ماه پیش ضبط شده بود که حال حرف زدنی بود.ما این شرایط را در سال ۱۳۶۹ در دفاعیه پایان نامه کارشناسی ارشد پیش بینی گرده بودیم و راه حل هم ارائه شده بود.افسوس که گوش شنوایی نبود.
برنامه کامل را در آپارات ببیند: https://aparat.com/v/WGNUE
ردپاي انسان، در تغيير اقليم بعد از انقلاب صنعتي
محمود خسروي، استاد اقليمشناسي و رئیس دانشكده جغرافيا و برنامهريزي محيطي دانشگاه سيستان و بلوچستان، از ديگر افرادي است كه تغيير اقليم را درنتيجه انتشار گازهاي گلخانهاي ميبيند و نقش «انسان» را در اين مورد بسيار پُررنگ ميداند. او در اين مورد به «اعتماد» ميگويد: «بحث تغيير اقليم، موضوع پيچيدهاي است. آنچه كه ما از آن ميگوييم، از ديدگاه اقليمشناسان، اين است كه از ابتداي پيدايش كره زمين، تغييرات وجود داشته و هيچگاه روند ثابت در آن ديده نميشود. اما آنچه كه در سالهاي اخير در خصوص تغيير اقليم مطرح شده، آن مواردي است كه مربوط به سالهاي بعد از انقلاب صنعتي است؛ يعني از حدود 1750 ميلادي و در واقع تفاوتش با تغييرات طبيعي كره زمين از ابتداي پيدايش، مربوط به عاملي به نام انسان است و باتوجهبه مطالعات و بررسيهايي كه دانشمندان، محققان و دانشگاهيان بسياري ارائه دادند، عامل اين تغييرات، افزايش تراكم گازهاي گلخانهاي است كه بخش اعظم آن توسط انسان بعد از انقلاب صنعتي انتشار پيدا كرده است. بنابراين اگر حتي تغيير اقليم را در 150 سال اخير، عامل طبيعي هم در نظر بگيريم، چون آغاز آن با افزايش گازهاي گلخانهاي بوده، پس نقش انسان كاملاً روشن است. همچنين منابع انتشار گازهاي گلخانهاي كه 5، 6 مورد است و مهمترين آنها دیاکسیدکربن است، كاملاً مشخص است. مثلاً در سال 2023، غلظت آن به حدود 424 ppm رسيده كه قبل از انقلاب صنعتي، غلظت دياكسيدكربن حدود 280 ppm بود. افزايش دماي كره زمين نسبت به قبل از انقلاب صنعتي را كه به آن افزايش گرماي جهاني ميگوييم و علت تمام بحثهاي تغيير اقليم همين است؛ رويدادهاي حدي - اقليمي، موجهاي گرمايي، بارشهاي سيلآسا، خشكساليهاي مكرر و مداوم، ازبينرفتن منابع آب، خشكي تالابها و بسياري مسائل ديگر و نقش انسان در انتشار گازهاي گلخانهاي و درنتيجه آن گرمشدن زمين و موارد پس از آن، كاملاً روشن است.»
او درباره تأثير تغيير اقليم جهاني بر مناطق مختلف و تفاوتهايي كه در شدت اين تأثيرپذيري است، توضيح ميدهد: «اقليم، مرز ندارد، يعني مرزهاي سياسي براي تغييرات آن مطرح نيست. مثلاً اگر عامل انتشار گازهاي گلخانهاي كشورهاي صنعتي بودند، اثرات آن در بسياري كشورهاي دوردست هم خود را نشان ميدهد. اما ميبينيم شدت تأثيرات تغيير اقليم در بعضي مناطق بالاتر است، مثلاً گفته ميشود كه سرعت گرمايش جهاني و تغيير اقليم در ايران دوبرابر كشورهاي ديگر است. بخشي از اين موضوع ناشي از فعاليتهاي انساني است، مانند تخريب سرزمين و بحثهاي مديريتي، استفاده ناصحيح از منابع طبيعي، عدم استفاده از انرژيهاي طبيعي، استفاده بيشتر از سوختهاي فسيلي، و... مواردي كه به آن تخريب سرزمين ميگوييم كه زنجيروار به هم ارتباط دارند. موضوع ديگري كه مطرح است، اين است كه اين سالها بسياري از كشورها درگير موجهاي گرمايي بيسابقه شدند، حتي كشورهايي بسيار دورتر از كشورهاي صنعتي توليدكننده گازهاي گلخانهاي؛ در واقع اين گرمايي كه مستقيمترين پيامدهاي انتشار گازهاي گلخانهاي است، براي تمام زمين ايجاد شده است، اما همانطور كه گفته شد، ميبينيم برخي از كشورها، از اين تغيير اقليم، آسيب بيشتري ميبينند كه اين، به بحث آسيبپذيري كشورها مربوط است. در واقع آسيبپذيري اقتصادي و اجتماعي جوامع، باعث ميشود كه تغيير اقليم بتواند در مناطق مختلف تأثيرات متفاوتي ايجاد كند. فرض كنيد يك موج گرمايي در ژاپن و ايران به يك اندازه وارد شده باشد، اما تأثيري كه بر ايران ميگذارد، بسيار بيشتر از ژاپن است كه اين به ميزان آسيبپذيري اين كشورها مربوط است. خسارات خشكشدن يك تالاب يا ازبينرفتن يك اكوسيستم در اروپا، با آنچه كه در سیستان و بلوچستان ما ايجاد ميشود، بسيار متفاوت است؛ چراكه مجموع داراييهاي يك خانوار در سيستان و ميزان وابستگي درآمدي آنها به يك زمين، اصلاً قابلمقايسه با فرد اروپايي نيست كه منابع درآمدي خانوارها بيشتر است. در واقع هرچه آسيبپذيري بالاتر باشد، تأثير تغيير اقليم ميتواند شديدتر باشد.»
برنامههايي كه محقق نشد
استاد اقليمشناسي دانشگاه سيستان و بلوچستان درباره راهكارهايي كه ميتوانست مانع ايجاد شرايط كنوني شود، ميگويد: «آخرين توافقنامهاي كه درباره حل مشكل جهانی تغيير اقليم ارائه شد، تفاهمنامه پاريس است كه 196 كشور امضا كردند و برخي كشورها ازجمله ايران امضا نكردند كه اين موضوع نشان ميدهد خيلي موضوع تغيير اقليم را جدي نگرفتيم. مثلاً در برنامه ششم توسعه كه به پايان رسيد، بندهاي بسياري داشتيم كه بتوانيم توانهاي محيطي را افزايش و آسيبپذيري كشور را كاهش دهيم. همچنين در گزارشهاي هیئت بيندولتي تغيير اقليم (IPCC)، از سال 2006 و حتي قبلتر از آن، هشدارهايي درباره نواحي شكننده يا آسيبپذيري مانند ايران و بهخژصوص سیستان و بلوچستان بوده، و راهكارها و پلنهايي را براي انطباقپذيري با شرايط جديد تغيير اقليم و زندگي با اين شرايط جديد ارائه كرده بودند كه بههيچعنوان موردتوجه قرار نگرفت. يعني ما سالهاست ميدانيم كه شرايط خشكي ما به چه صورت خواهد بود. ميدانستيم كه دِبي رودخانه هيرمند كاهش پيدا خواهد كرد. ميدانستيم كه بارشهاي كشور نامنظم خواهد بود و بايد منتظر موجهاي گرمايي باشيم، اين موارد تا پايان قرن در مدلهاي ارائهشده پيشبيني شده بود. بر اساس اين پيشبينيها، بايد كشورها و مديريتها برنامههاي اجرايياي را ارائه ميدادند كه جوامع محلي از آن پيروي كرده و در مقابل تغييرات مقاومت كنند، هم در سياستگذاريها، هم در برنامهها بايد اقداماتي انجام ميدادند كه اين اقدامات متأسفانه انجام نشده است. مثلاً در همين شرايط آبي كشور، ما در منطقهاي مانند سیستان و بلوچستان، كشت غرقابی داريم يا كشت محصولاتي كه اصلاً مورد نياز نيست. همينطور افزايش جمعيت بالا در اين مناطق باعث تراكم جمعيت بيشتر از ظرفيت شده است. در واقع هر منطقه به يك ميزان مشخص، ظرفيت پذيرش جمعيت دارد و چون بحث آمايش سرزمين هم بهدرستي اجرا نشده، توزيع جمعيت هم متناسب نيست و فشار مضاعفي به منابع آبوخاک وارد شده است. درنتيجه باعث ازبينرفتن توانهاي محيطي شده است. مثلاً يكي از منابع جذب گازهاي گلخانهاي جنگلها، پوششهاي گياهي و مراتع هستند و ميبينيم در 2 دهه اخير اكثر اين منابع نابود شدند و اين يعني بستن تمام راههاي جذب گازهاي گلخانهاي و آزادسازي آنها. بنابراين ما با فعاليتهايي كه ميكنيم، شدت اثر تغيير اقليم را در مناطق مختلف افزايش ميدهيم. از طرفي براي جوامع محلي و كشاورز نتوانستيم شرايط مناسبي را فراهم كنيم و ازآنجاکه او به زمين وابسته است، به زمين فشار بيشتري وارد ميكند. درنتيجه جوامع و زميني كه ديگر ظرفيت ندارد را روزبهروز در مقابل رويدادهاي حدي آسيبپذيرتر ميكند. با تمام اين توضيحات بايد بگوييم كه روند كلي تغيير اقليم در خاورميانه و بهخصوص ايران، سير طبيعي خود را طي نميكند و اين تغييرات را به دلیل عدم اجراي سياستهاي كنترل، مقابله و انطباقپذيري با شدت بيشتري تجربه ميكند.»
استاد اقليمشناسي دانشگاه سيستان و بلوچستان درباره راهكارهايي كه ميتوانست مانع ايجاد شرايط كنوني شود، ميگويد: «آخرين توافقنامهاي كه درباره حل مشكل جهانی تغيير اقليم ارائه شد، تفاهمنامه پاريس است كه 196 كشور امضا كردند و برخي كشورها ازجمله ايران امضا نكردند كه اين موضوع نشان ميدهد خيلي موضوع تغيير اقليم را جدي نگرفتيم. مثلاً در برنامه ششم توسعه كه به پايان رسيد، بندهاي بسياري داشتيم كه بتوانيم توانهاي محيطي را افزايش و آسيبپذيري كشور را كاهش دهيم. همچنين در گزارشهاي هیئت بيندولتي تغيير اقليم (IPCC)، از سال 2006 و حتي قبلتر از آن، هشدارهايي درباره نواحي شكننده يا آسيبپذيري مانند ايران و بهخژصوص سیستان و بلوچستان بوده، و راهكارها و پلنهايي را براي انطباقپذيري با شرايط جديد تغيير اقليم و زندگي با اين شرايط جديد ارائه كرده بودند كه بههيچعنوان موردتوجه قرار نگرفت. يعني ما سالهاست ميدانيم كه شرايط خشكي ما به چه صورت خواهد بود. ميدانستيم كه دِبي رودخانه هيرمند كاهش پيدا خواهد كرد. ميدانستيم كه بارشهاي كشور نامنظم خواهد بود و بايد منتظر موجهاي گرمايي باشيم، اين موارد تا پايان قرن در مدلهاي ارائهشده پيشبيني شده بود. بر اساس اين پيشبينيها، بايد كشورها و مديريتها برنامههاي اجرايياي را ارائه ميدادند كه جوامع محلي از آن پيروي كرده و در مقابل تغييرات مقاومت كنند، هم در سياستگذاريها، هم در برنامهها بايد اقداماتي انجام ميدادند كه اين اقدامات متأسفانه انجام نشده است. مثلاً در همين شرايط آبي كشور، ما در منطقهاي مانند سیستان و بلوچستان، كشت غرقابی داريم يا كشت محصولاتي كه اصلاً مورد نياز نيست. همينطور افزايش جمعيت بالا در اين مناطق باعث تراكم جمعيت بيشتر از ظرفيت شده است. در واقع هر منطقه به يك ميزان مشخص، ظرفيت پذيرش جمعيت دارد و چون بحث آمايش سرزمين هم بهدرستي اجرا نشده، توزيع جمعيت هم متناسب نيست و فشار مضاعفي به منابع آبوخاک وارد شده است. درنتيجه باعث ازبينرفتن توانهاي محيطي شده است. مثلاً يكي از منابع جذب گازهاي گلخانهاي جنگلها، پوششهاي گياهي و مراتع هستند و ميبينيم در 2 دهه اخير اكثر اين منابع نابود شدند و اين يعني بستن تمام راههاي جذب گازهاي گلخانهاي و آزادسازي آنها. بنابراين ما با فعاليتهايي كه ميكنيم، شدت اثر تغيير اقليم را در مناطق مختلف افزايش ميدهيم. از طرفي براي جوامع محلي و كشاورز نتوانستيم شرايط مناسبي را فراهم كنيم و ازآنجاکه او به زمين وابسته است، به زمين فشار بيشتري وارد ميكند. درنتيجه جوامع و زميني كه ديگر ظرفيت ندارد را روزبهروز در مقابل رويدادهاي حدي آسيبپذيرتر ميكند. با تمام اين توضيحات بايد بگوييم كه روند كلي تغيير اقليم در خاورميانه و بهخصوص ايران، سير طبيعي خود را طي نميكند و اين تغييرات را به دلیل عدم اجراي سياستهاي كنترل، مقابله و انطباقپذيري با شدت بيشتري تجربه ميكند.»
ردپاي انسان، در تغيير اقليم بعد از انقلاب صنعتي
محمود خسروي، استاد اقليمشناسي و رئیس دانشكده جغرافيا و برنامهريزي محيطي دانشگاه سيستان و بلوچستان، از ديگر افرادي است كه تغيير اقليم را درنتيجه انتشار گازهاي گلخانهاي ميبيند و نقش «انسان» را در اين مورد بسيار پُررنگ ميداند. او در اين مورد به «اعتماد» ميگويد: «بحث تغيير اقليم، موضوع پيچيدهاي است. آنچه كه ما از آن ميگوييم، از ديدگاه اقليمشناسان، اين است كه از ابتداي پيدايش كره زمين، تغييرات وجود داشته و هيچگاه روند ثابت در آن ديده نميشود. اما آنچه كه در سالهاي اخير در خصوص تغيير اقليم مطرح شده، آن مواردي است كه مربوط به سالهاي بعد از انقلاب صنعتي است؛ يعني از حدود 1750 ميلادي و در واقع تفاوتش با تغييرات طبيعي كره زمين از ابتداي پيدايش، مربوط به عاملي به نام انسان است و باتوجهبه مطالعات و بررسيهايي كه دانشمندان، محققان و دانشگاهيان بسياري ارائه دادند، عامل اين تغييرات، افزايش تراكم گازهاي گلخانهاي است كه بخش اعظم آن توسط انسان بعد از انقلاب صنعتي انتشار پيدا كرده است. بنابراين اگر حتي تغيير اقليم را در 150 سال اخير، عامل طبيعي هم در نظر بگيريم، چون آغاز آن با افزايش گازهاي گلخانهاي بوده، پس نقش انسان كاملاً روشن است. همچنين منابع انتشار گازهاي گلخانهاي كه 5، 6 مورد است و مهمترين آنها دیاکسیدکربن است، كاملاً مشخص است. مثلاً در سال 2023، غلظت آن به حدود 424 ppm رسيده كه قبل از انقلاب صنعتي، غلظت دياكسيدكربن حدود 280 ppm بود. افزايش دماي كره زمين نسبت به قبل از انقلاب صنعتي را كه به آن افزايش گرماي جهاني ميگوييم و علت تمام بحثهاي تغيير اقليم همين است؛ رويدادهاي حدي - اقليمي، موجهاي گرمايي، بارشهاي سيلآسا، خشكساليهاي مكرر و مداوم، ازبينرفتن منابع آب، خشكي تالابها و بسياري مسائل ديگر و نقش انسان در انتشار گازهاي گلخانهاي و درنتيجه آن گرمشدن زمين و موارد پس از آن، كاملاً روشن است.»
او درباره تأثير تغيير اقليم جهاني بر مناطق مختلف و تفاوتهايي كه در شدت اين تأثيرپذيري است، توضيح ميدهد: «اقليم، مرز ندارد، يعني مرزهاي سياسي براي تغييرات آن مطرح نيست. مثلاً اگر عامل انتشار گازهاي گلخانهاي كشورهاي صنعتي بودند، اثرات آن در بسياري كشورهاي دوردست هم خود را نشان ميدهد. اما ميبينيم شدت تأثيرات تغيير اقليم در بعضي مناطق بالاتر است، مثلاً گفته ميشود كه سرعت گرمايش جهاني و تغيير اقليم در ايران دوبرابر كشورهاي ديگر است. بخشي از اين موضوع ناشي از فعاليتهاي انساني است، مانند تخريب سرزمين و بحثهاي مديريتي، استفاده ناصحيح از منابع طبيعي، عدم استفاده از انرژيهاي طبيعي، استفاده بيشتر از سوختهاي فسيلي، و... مواردي كه به آن تخريب سرزمين ميگوييم كه زنجيروار به هم ارتباط دارند. موضوع ديگري كه مطرح است، اين است كه اين سالها بسياري از كشورها درگير موجهاي گرمايي بيسابقه شدند، حتي كشورهايي بسيار دورتر از كشورهاي صنعتي توليدكننده گازهاي گلخانهاي؛ در واقع اين گرمايي كه مستقيمترين پيامدهاي انتشار گازهاي گلخانهاي است، براي تمام زمين ايجاد شده است، اما همانطور كه گفته شد، ميبينيم برخي از كشورها، از اين تغيير اقليم، آسيب بيشتري ميبينند كه اين، به بحث آسيبپذيري كشورها مربوط است. در واقع آسيبپذيري اقتصادي و اجتماعي جوامع، باعث ميشود كه تغيير اقليم بتواند در مناطق مختلف تأثيرات متفاوتي ايجاد كند. فرض كنيد يك موج گرمايي در ژاپن و ايران به يك اندازه وارد شده باشد، اما تأثيري كه بر ايران ميگذارد، بسيار بيشتر از ژاپن است كه اين به ميزان آسيبپذيري اين كشورها مربوط است. خسارات خشكشدن يك تالاب يا ازبينرفتن يك اكوسيستم در اروپا، با آنچه كه در سیستان و بلوچستان ما ايجاد ميشود، بسيار متفاوت است؛ چراكه مجموع داراييهاي يك خانوار در سيستان و ميزان وابستگي درآمدي آنها به يك زمين، اصلاً قابلمقايسه با فرد اروپايي نيست كه منابع درآمدي خانوارها بيشتر است. در واقع هرچه آسيبپذيري بالاتر باشد، تأثير تغيير اقليم ميتواند شديدتر باشد.»
برنامههايي كه محقق نشد