cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

🦋شیطنت خآنومانه🦋

هر گونه کپی و نشر رمان پیگرد قانونی دارد اینجا چنل اصلی رمان #پرستار_شیطنت_هایم ما در #روبیکا فعالیت نداریم

نمایش بیشتر
Advertising posts
25 143مشترکین
-3024 ساعت
-1517 روز
-57730 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

🧞‍♀طلسم جدایی بین دو نفر ۲۴ ساعته 🧞‍♀بازگشت معشوق و بختگشایی 🧞‍♀دفع_دعا و جادو و چشم نظر 🧞‍♀فروش_ملک و آپارتمان معامله 🧞‍♀جذب پول و رونق کسب و کار 🧞‍♀گره_گشایی در مشکلات زندگی 💥جهت عضو شدن و دیدن رضایت مشتریان روی لینک زیر کلیک کنید👇👇 https://t.me/telesmohajat ♦️همین الان پیام بده👇9👇f👇♧ ارتباط مستقیم با استاد سید حسینی 🆔@ostad_seyed_hoseyni ☎️  09213313730 ☯ @telesmohajat
نمایش همه...
https://t.me/+zPEm4VgaweBlMDQ8 https://t.me/+zPEm4VgaweBlMDQ8 پارت بعدی اینجا گذاشتم 💋😳👆👆👆
نمایش همه...
https://t.me/+zPEm4VgaweBlMDQ8 https://t.me/+zPEm4VgaweBlMDQ8 پارت بعدی اینجا گذاشتم 💋😳👆👆👆
نمایش همه...
پارت جدید
نمایش همه...
گنگ‌ترین آهنگ امسال 🔥☄️ کل مسافرتای عید این آهنگ پخشه 🤌🏻 کاملش رو از اینجا بشنوید 👇
نمایش همه...
📥دانلود کامل آهنگ📥
پارت اول #رمان_جذاب_پرستار_شیطنت_هایم😂👆🏻 #طنزترین_رمان_تلگرام به قلم #zahra.s😳🤣 ماهرو ، یه دختر خُل و چِل بی پدر مادره 😐"منظور همون بی خانوادست، نه ینی مامان بابا نداره:/ ای بابا اصن ولش کن" که #پرستار یه مرد #پولدار و بچه هاش میشه داریوش جاوید، مرد #مغروری که بخاطر گذشتش یک شخصیت #ضدِ_زن  و عبوس و #یوبس پیدا کرده😐 اما ببینیم ماهی با پاره بازیاش چه بلایی سر این خونه و خانواده بی روح میاره https://t.me/c/1239655643/5672 https://t.me/c/1239655643/5672 لینک پارت اول رمان❣👆
نمایش همه...
👙 دنیای ارزونی بیکینی اینجاست☝️ 💥💥💥 🅾 هرچیزی که فکرشو میکنی ، تو جزیره‌ آدا نصف قیمته ، با گارانتی تعویض😍 👇🏾👇🏾 https://t.me/+lw0oDG6VOno0NGVk https://t.me/+lw0oDG6VOno0NGVk 🩱بادی،لباس‌خواب،کاستوم،جوراب،لباس‌زیر👙
نمایش همه...
💙🦋💙🦋💙🦋💙🦋💙🦋💙🦋💙🦋 #پارت839 #پرستار_شیطنت_هایم - فکر بدی ن... یهو اومد جلو لبم رو تو دهنش گرفت. منم که بدم نمیومد، از خدا خواسته همراهیش کردم. دهنش مزه‌ی خامه میداد. همین که سرش رو عقب برد نفس بگیریم گفتم: - حشر رو از داریوش حذف کردن، فقط یه سلول باقی موند که فریاد میکشید، پرتقال. یه نگاه کثافتی به سینه‌ها انداخت دستش رو جلو اورد و گفت: -  که پرتغال، آره؟ زدم تو دستش. براش ابرو بالا انداختم و گفتم: - فقط مستونی از پشت ویترین نگاش کنی. پوکر گفت: - اگه میخواستم از پشت ویترین نگاه کنم که زن نمیگرفتم. زدم رو شونش و پشت چشم نازک کردم: - زن رو برای بهم زدن ویترین ملت مگه گرفتی؟ پررو پررو جواب داد: - ویترین ملت؟ دیگه متعلق به خودمه. نمیفهمیدم چرا ما دوتا مکالمه‌ی آدمیزادی نداشتیم که با هم موافق باشیم و مسخره‌بازی نداشته باشیم... میخواستم خودم رو عقب بکشم که جلوم رو کرفت گفتم: - شنا بسه، میخوام برم. ابرو بالا انداخت: - مگه میشه ماهی شنا نکنه؟ جواب دادم: - حالا که شده. حقیقتا میخواستم حالا حالاها تو اب خوش بگذرونم ولی دوست داشتم یذره نازم رو بکشه. از قدیم گفتن نازکش داری ناز کن نداری پاتو دراز کن. منم که تموم عمر پام دراز بود و از لحظه به لحظه‌ی زمان حال و شوهر داشتن میخواستم استفاده کنم. https://t.me/+zPEm4VgaweBlMDQ8 https://t.me/+zPEm4VgaweBlMDQ8 همگی عضو شین #رمان_دوم_نویسنده_پرستارشیطنتهایم ❤️👆
نمایش همه...
💙🦋💙🦋💙🦋💙🦋💙🦋💙🦋💙🦋 #پارت839 #پرستار_شیطنت_هایم - فکر بدی ن... یهو اومد جلو لبم رو تو دهنش گرفت. منم که بدم نمیومد، از خدا خواسته همراهیش کردم. دهنش مزه‌ی خامه میداد. همین که سرش رو عقب برد نفس بگیریم گفتم: - حشر رو از داریوش حذف کردن، فقط یه سلول باقی موند که فریاد میکشید، پرتقال. یه نگاه کثافتی به سینه‌ها انداخت دستش رو جلو اورد و گفت: - که پرتغال، آره؟ زدم تو دستش. براش ابرو بالا انداختم و گفتم: - فقط مستونی از پشت ویترین نگاش کنی. پوکر گفت: - اگه میخواستم از پشت ویترین نگاه کنم که زن نمیگرفتم. زدم رو شونش و پشت چشم نازک کردم: - زن رو برای بهم زدن ویترین ملت مگه گرفتی؟ پررو پررو جواب داد: - ویترین ملت؟ دیگه متعلق به خودمه. نمیفهمیدم چرا ما دوتا مکالمه‌ی آدمیزادی نداشتیم که با هم موافق باشیم و مسخره‌بازی نداشته باشیم... میخواستم خودم رو عقب بکشم که جلوم رو کرفت گفتم: - شنا بسه، میخوام برم. ابرو بالا انداخت: - مگه میشه ماهی شنا نکنه؟ جواب دادم: - حالا که شده. حقیقتا میخواستم حالا حالاها تو اب خوش بگذرونم ولی دوست داشتم یذره نازم رو بکشه. از قدیم گفتن نازکش داری ناز کن نداری پاتو دراز کن. منم که تموم عمر پام دراز بود و از لحظه به لحظه‌ی زمان حال و شوهر داشتن میخواستم استفاده کنم.
نمایش همه...
https://t.me/+zPEm4VgaweBlMDQ8 https://t.me/+zPEm4VgaweBlMDQ8 همگی عضو شین #رمان_دوم_نویسنده_پرستارشیطنتهایم ❤️👆
نمایش همه...
وارد شوید و به اطلاعات مفصل دسترسی پیدا کنید

ما این گنجینه ها را پس از تأیید هویت به شما نشان خواهیم داد. ما وعده می‌دهیم که سریع است!