اندیشه ها و کتابهای جامعه شناسی
406مشترکین
-124 ساعت
-17 روز
-130 روز
- مشترکین
- پوشش پست
- ER - نسبت تعامل
در حال بارگیری داده...
معدل نمو المشتركين
در حال بارگیری داده...
گفته شده که سرمایه از دعوا و اغتشاش میگریزد و ذاتاً ترسو است، که در جای خود سخنِ بسیار درستی است، اما این تمامِ حقیقت نیست... سرمایه از سودِ صفر يا سودِ بسیار کم متنفر است، به همان نحو که در گذشته میگفتند طبیعت از خلأ بیزار است؛ سرمایه با سودِ کافی بسیار جسور است. با ۱۰ درصد سودِ مطمئن، میتوان آن را همهجا به کار برد؛ ۲۰ درصد سودِ مطمئن، بیقراری به وجود میآورد، ۵۰ درصد سود به تهورِ کامل میانجامد، با ۱۰۰ درصد سود آماده میشود تا تمامِ قانونهای انسانی را لگدمال كند، در برابرِ ۳۰۰ درصد سود هيج جنایتی نیست که از ارتکابِ آن رویگردان باشد، وهیچ خطری نیست که به آن تن ندهد. حتی اگر احتمال رود که صاحب آن به دار آویخته می شود، اگر ناآرامی و ستیزهجویی سودآور باشند، آزادانه مشوقِ هر دوی آنها خواهد بود. قاچاق و تجارتِ برده به قدرِ کفایت آن چه را که در اینجا بیان شد، اثبات میکند.
کارل مارکس-جلد نخست کاپیتال
2100
.
🟨خلق و خوی ایرانی، از دیدگاه میلسپوی آمریکایی
🔻 یکی از معروفترین مستشاران آمریکایی در تاریخ معاصر ایران آرتور میلِسپو است.او دو بار در ایران خدمت کرد، یک بار بین سالهای 1301 تا 1306(دوران رئیسالوزرایی و دو سال نخست پادشاهی رضاخان) و بار دوم،پس از عزل رضاخان، در سالهای 1321 تا 1323.میلسپو در دوران اول خدمتش رئیس کل مالیه و بار دوم ریاست کل دارایی بود.او پس از حضور اولش در ایران، کتابی نوشت و گزارش مفصلی از مأموریتش در ایران ارائه داد.این کتاب با عنوان «مأموریت آمریکاییها در ایران» (با ترجمۀ ابوترابیان) پیش از انقلاب منتشر شد. دربارۀ وجوه سیاسی و تاریخی آرتور میلسپو و مأموریتش در ایران در پستهایی دیگر مفصل صحبت خواهم کرد.
🔻میلسپو صفحاتی از کتابش را به شرح "روحیات ایرانیها" اختصاص داده که در این پست برخی از برداشتهای او را مرور میکنیم. پیش از هر چیز،آنچه در روایت میلسپو جلبتوجه میکند،نگاه منصفانه، دموکرات،انساندوستانه و غیرنژادی اوست.او هرگز درگیر انگارههای نژادی نیست؛در حالی که آن سالها (دهۀ 1920) نگرش قومیتگرایانه و نژادباورانه اروپا و آمریکا را درنوردیده بود.میلسپو رفتار و منش ایرانیان را معلول ساختارهای کلی حاکم بر ایران،به خصوص ساختار اقتصاد زراعی ایران میداند.او میکوشد نیکیهای ایرانیان را نیز بادقت بیان کند و نگاه منصفانهاش تحسین برانگیز است. اما میلسپو به برخی معایب ایرانیها نیز اشاره میکند که باید اعتراف کنیم درست تشخیص داده است. او میگوید:
🔻«دو کیفیت اجتماعی که به ندرت در ایران یافت میشود،پشتکار و وجدان کار است. حقیقت این است که کمکاری، غیرفعال بودن و امروز و فردا کردنِ ایرانیها بسیار تأثرانگیز است.یک ایرانی کارهایش را با آرامی و با فراغخاطر انجام میدهد و توجه او به فلسفه و ادبیات خیلی بیشتر از امور شغلیاش است.اغلب اوقات خود را به صحبت کردن، مخصوصاً دربارۀ سیاست تلف میکند. حرفهای او بیشتر مربوط به مسائل و اشخاصی است که اصولاً ربطی به کار او ندارند.
🔻یکی از مهمترین معایب کارمندان ایرانی تعلل و ناتوانی آنها در مواجهه با مشکلات است.
شرکتکنندگان در کنفرانسها به ندرت کسانیاند که کاردان باشند و برای تحمیل نظرات خود پافشاری کنند.
🔻ایرانیها به هیچ وجه خود را بردۀ ساعت نمیدانند و برای وقت ارزشی قائل نیستند و به طور کلی زندگی را به صورت اوقات حسابشدهای از زمان در نظر نمیگیرند...در قهوهخانهها و کاروانسراها، در کنار خیابانها و جادهها گروهگروه از مردم ایران لم داده و صحبت میکنند و قلیان میکشند...در پیادهروها یا کنار جادهها اغلب به کارگران یا کشاورزانی برمیخوریم که زیر آفتاب خوابیدهاند.
🔻 تعطیلات بیشمار، خواب نمیروز... تعدد نوکران غیرضروری و بالاتر از همه دودلی و تعلل... را میتوان عوامل فرضی در ایجاد تنبلی مردم دانست...ولی تا جایی که میدانم این عوامل مبتلابهِ کشورهایی است که بر پایۀ اقتصاد کشاورزی زندگی میکنند. تنها صنعت اساسی و گستردۀ ایران کشاورزی است، ولی مشکلات حملونقل کموبیش از گسترش آن جلوگیری کرده و به همین علت قدرت خرید مردم به آهستگی افزایش مییابد...
▪️حس میهنپرستی و مسئولیت اجتماعی در اغلب ایرانیها تکامل نیافته است...
هزاران ایرانی برای امور مختلف به وزارت مالیه مراجعه میکند که اغلب بجز ادعای مالی یا توصیه برای برادر، پسر، برادرزاده یا درخواست تخفیف مالیاتی انتظار دیگری ندارند. این عده حاضرند برای رسیدن به خواستۀ خود حقیقت را ندیده بگیرند و جز به منافع خود و خانوادۀ خویش به چیز دیگری توجه ندارند...»
🔻 در نهایت این پاراگراف درخشان از میلسپو را بخوانید که تا حدی توصیف حال امروزمان نیز هست! او با نگاهی ساختارگرایانه و جامعهشناختی میگوید نابسامانی در رفتار مردم، به علت ناتوانی ذاتی مردم نیست، بلکه «ناشی از وضع سیاسی و اداری ایران است»؛ و ادامه میدهد: وقتی قانونی ضمانت اجرا ندارد یا اصلاً وجود ندارد، وقتی وزرا ناگزیر از خریداری مقام خود هستند، وقتی وجدان عمومی و حس میهنپرستی فقط حرف است،وقتی حقوق کارمندانی که مالیۀ مملکت دست آنهاست کمتر از هزینۀ زندگی آنهاست... وقتی دولت زیر فشار سیاستهای خارجی مجبور به تأمین منافع آنها [= خارجیان] گردد، وگرنه بایستی منتظر مصیبت باشد... وجود ناگواری و نابسامانی اوضاع مالی ایران زیاد هم تعجبآور نیست، اگر این شرایط در کشور دیگری هم باشد، به همین سرنوشت مبتلا خواهد شد.»
▫️منبع: مأموریت آمریکاییها در ایران، دکتر میلسپو، ۸۷-۱۰۲
#توضیح تحلیل و رصد:
انعکاس نقطهنظرات دیگران، در خصوص نقاط ضعف جامعه ایرانی، به منزله تقدیس تمام ویژگیهای جوامع دیگر نیست، و اگر بذری در زمین شایسته پراکنده شود؛ قطعاً آن جامعه ظرفیت گشودگی به وضعیت مطلوب و ایدهآل را خواهد داشت.
@tahlilvarasad
2100
Repost from روشنفکران
.
♦️عصر روشنگری
«اروپا» چگونه مسیر پیشرفت را طی کرد؟
#اندیشه
@Roshanfkrane
2420
Repost from گزیده های برتر جامعه شناسی
کمونیست، فاشیست، کاپیتالیسم، سوسیالیست، توتالیتر، آنارشی، مونارکی، الیگارشی، فدرال
3820
بعضی از کسانی که دربارهی سیاست مطالبی نوشتهاند به وجود سه نوع حکومت قائلند: حکومت یک تن (مونارشی)، حکومت اشراف (آریستوکراسی) و حکومت مردم (دموکراسی)، و معتقدند کسی که میخواهد شهری را بنیاد نهد باید یکی از آن اشکال را، که مناسبتر از همه میداند، انتخاب کند. عدهای دیگر از نویسندگان، که خردمندتر از گروه نخستند، برآنند که شش نوع حکومت وجود دارد که سه تا از آنها بسیار بدند و سه تای دیگر ذاتاً نیکند اما چنان در معرض انحطاطند که ممکن است مطلقاً مایهی بدبختی شوند. انواع خوب حکومت همان سه نوعی است که برشمردم، و انواع بد حکومتهایی هستند که در نتیجهی انحطاط انواع خوب پدید میآیند و هر یک از آنها به نوع اصلی خود بهقدری شبیه است که انتقال از یکی به دیگری بهآسانی صورت میپذیرد: مونارشی بهسهولت به حکومت تیرانی مبدل میگردد و آریستوکراسی به الیگارشی و دموکراسی به آنارشی. پس اگر بنیادگذار شهر یکی از آن سه نوع خوب را انتخاب کند، آن نوع تنها زمانی کوتاه برقرار میماند و هیچ وسیلهای برای ممانعت از تبدیل آن به ضد خود وجود ندارد، زیرا که در این مورد نوع خوب و بد بسیار شبیه همند.
گفتارهای درباب ده کتاب ماکیاولی مترجم محمد حسن لطفی
3400
Repost from مهران صولتی
🔹 چرا فلسفه در ایران شکوفا نشد؟
@solati_mehran
✍ مهران صولتی
☘ برخی از اندیشمندان معتقدند که تاریخ و فرهنگ ما محل نزاع دو دسته از نیروها بوده است؛ قوای دقت شامل فلسفه، منطق و ریاضیات، و قوای حیرت شامل شعر، هنر و عرفان. بر این اساس برخی از جامعه شناسان هم با مقایسه دو ساحت شاعرانگی و فلسفیدن این پرسش مهم را مطرح ساخته اند که؛ اگر تعداد فیلسوفان این سرزمین به شمارگان شاعران ما نزدیک تر بود آیا اوضاع ما بهتر از امروز نبود؟ و این که پیدایش پر تعداد شاعران در ایران حتما نسبت مهمی با اوضاع اجتماعی ایران داشته است. در این یادداشت اما به این پرسش می پردازم که چرا ایران در طول تاریخ خود بستر مناسبی برای رویش و شکوفایی فلسفه نبوده است؟
✅ پایان دوره ارتباط با غرب: ایرانیان در عصر طلایی تمدن اسلامی با تمدن یونان که تبار تاریخی غرب محسوب می شد مرتبط شدند. برخی از آثار فلاسفه ای مانند افلاطون و ارسطو در این دوره ترجمه شده و فلسفه اسلامی رنگ و بوی یونانی گرفت. در همین دوره در طبیعیات نیز تبادلاتی میان دو تمدن شکل گرفت که به شکوفایی اقسام دانش ها انجامید. اما با هجمه نظری غزالی و حمله عملی ترکان و مغولان بنیان عقلانیت فلسفی فروریخت و صوفی گری و انزواجویی سکه رایج زمانه شد. فقدان ارتباط با جهان مدرن هم به پایان تلاش های فلسفی انجامید.
✅ رقابت مخرب دین با فلسفه: در جهان پیشامدرن دو منبع عمده برای معرفت وجود داشتند؛ دین و فلسفه. نزاع میان حاملان این دو منبع از همان روزگار هم داستان هایی شنیدنی خلق کرده است. در ایران اما چیرگی دین آن چنان عظیم بود که نهال نازک فلسفه مجالی برای تناور شدن نیافت. فقیهان چشمی برای دیدن فیلسوفان نداشتند و حداکثر دانش کلام را برای اثبات مدعیات دینی به رسمیت می شناختند. فلسفه اما برای بالیدن نیازمند تعیین تکلیف خود با دین بود تا با اتکای به عقل خودبنیاد ادعاهای آن را محک زند. در مجموع دین پیروز این رقابت نابرابر شد.
✅ استبداد، درونگزینی و پایان گفتوگو: شکوفایی فلسفه نیازمند نقد گذشته و اکنون است. از همین رو است که فیلسوفان به گفتوگوی انتقادی با میراث فکری پیشین می نشینند، از مسائل امروزین سراغ می گیرند و نگاهی رو به آینده دارند. در تاریخ ایران اما حضور پررنگ استبداد و فقدان حوزه عمومی به عزلت گزینی و حاشیه نشینی دامن زد و عدم شکل گیری گفتوگوی عقل گرایان با گذشته و حال، تداوم حیات پربار فلسفه را منتفی ساخت. فلسفه اگر نتواند با انسان، جامعه و جهان ارتباطی متقابل برقرار کند به وادی اوهام فرو خواهد غلتید.
✅ سیاستزدگی، عملگرایی و میل به تغییر: با ورود اندیشه های مدرن، ایران آبستن تغییر و سیاست به بستری مناسب برای دگرگونی مبدل شد. فاصله ایجاد شده با جهان مدرن در پی دو قرن تعطیلات تاریخی (شایگان) نوعی شتاب زدگی را در کالبد کنشگران دمید. این که باید هر چه زودتر عمل کرد (وارد کردن مدرنیته به مثابه کالا در نگاه منورالفکران) یا (دست زدن به انقلاب برای آفرینش نظم جدید سیاسی از منظر روشنفکران). بدیهی است که چیرگی ایدئولوژی ها (سازه هایی برای ساده کردن امور پیچیده) و ناشکیبایی جامعه، فضای مناسبی را برای شکوفایی دانشی مانند فلسفه که مخاطبان را به پیچیده دیدن امور، و صبوری ورزیدن نسبت به تحولات دعوت می کرد فراهم نیاورده است.
@solati_mehran
#فلسفه
#قوای_دقت
#قوای_حیرت
2700
سلام آقا مهران....
مثل همیشه جالب بود... البته کامل نبود... در روزنامه ندیدم ولی در یادداشتها دیدم که قسمت اول بود... به انتظار مینشینیم که کامل شود...
زمان چاپش به ۱۲ اردیبهشت نزدیکتر میشد جالبتر بود...
عکس جالب نبود... کاش روزنامه عکسی مرتبط با موضوع از کلاسهای صمد انتخاب میکردند. مثلاً عکسی از پسرک لبوفروش...
نوشتن از صمد به طور ناخودآگاه نویسنده را به سیاست میکشاند: چه بخواهد چه نخواهد. شاید بر همین روال بود که جلال، صمد را کشته میدیدید...
قبول که معلمی چون صمد نیست ولی وقتی معلمانی زندان هستند یعنی هنوز معلم هست.... همین عزیز خودمان چه کار کرده است که باید لاکان باشد... والخ... دیروز مرخصی آمد...
دستمریزاد...
1600
Repost from N/a
متن پی دی اف
با کیفیت عالی
پنجاه ویکمین مقاله مهران اکبری قاضی چاکی
(قسمت اول)
با عنوان: ص مثل صمد!
(نگاهی به شیوه تدریس صمد بهرنگی، نویسنده کودکان و معلم دگر اندیش)
امروز دوشنبه ۳ اردیبهشت ۱۴۰۳
در صفحه ۴ روزنامه«سازندگی» در سراسر کشور
متاسفانه با سانسور زیاد!
منتظر نقد منصفانه و فنی تان هستم
👆👆👆👆👆👆👆👆👆
با تشکر
مهران اکبری قاضی چاکی
1800
Repost from جامعهشناسی گروههای اجتماعی
📝🌿📝 « استانهای ایران؛ قوتها و فرصتها، و ضعفها و تهدیدها »
✏️ مدتی است با دغدغهی توصیف و تبیین و آگاهیرسانی کنشمندانه از اوضاع و احوال مناطق مختلف کشورمان ایران و این سرزمین پهناور، براساس گفتگو با تعدادی از کنشگران حوزههای مختلف اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و نیز گروههای مختلف جامعهی مقیم و بومی استانها در رشتهها و تخصص های گوناگون شغلی و تحصیلی؛ در حال مطالعه و پژوهش مهمترین فرصتها و تهدیدهای استانهای مختلف کشور، هستم.
در این مطالعه و کنش هدفمند تنها درپی توصیف بحرانهای این مناطق نبودم که به تکرار گفته شده، بلکه ابتدا فرصتها و قوتهای مناطق متنوع جغرافیایی ایران را به تفکیک استان، شناسایی و بیان نمودهام و سپس آنچه بهعنوان ضعف و تهدید این مناطق را فراگرفته، برشمردهام.
حاصل کار و یافتههایم را به صورت مجموعه نوشتاری تدوین و تقدیم خوانندگان میکنم که هر قسمت به فرصتها و تهدیدهای یک استان اشاره دارد.
✏️ یادآوری چند نکته ضروری بنظر میرسد:
1️⃣ چون اصالت گیلانی داشته و شناخت نسبی از این استان دارم، این مجموعه را از استان گیلان آغاز میکنم.
2️⃣ برای بیان فرصتها و تهدیدهای هر استان، با سه تا پنج نفر گفتگو کرده و از آنها مشورت گرفته و درنهایت نوشتار نهایی را به خوانش ایشان رسانده ام.
3️⃣ گفتگو براساس پرسش باز بوده است.
4️⃣ ویژگی های جمعیت شناختی گفتگو شوندگان بهعنوان مطلعین یا متخصصان بومی مقیم و غیرمقیم استانها، در قسمت پایانی درج خواهد شد.
5️⃣ از دوستان، پژوهشگران، شاغلین و متخصصان رشتههای مختلف هر استان درخواست میکنم اگر نکتهای از سوی نگارنده در هر دو بخش فرصتها و تهدیدها، فراموش و نوشته نشده؛ حتما آن را برایم ارسال بفرمایند.
پیشاپیش از آنها سپاسگزارم.
6️⃣ بهرهبرداری دانشآموزان، دانشجویان، پژوهشگران، و برنامهریزان دستگاههای مختلف اجرایی در استانها از این مجموعه نوشتار مطالعاتی؛ موجب خرسندی و سبب مفید بودن تلاش نگارنده خواهد بود.
✍️ فریبا نظری
سوم اردیبهشت ۱۴۰۳
https://t.me/Sociologyofsocialgroups
جامعهشناسی گروههای اجتماعی
👈تحلیل، نقد و نظر، معرفی کتاب، مقالات و پژوهش ها در حوزه جامعه شناسی گروههای اجتماعی، و نیز جامعهشناسی جنگ، جامعهشناسی ادبیات ✅فریبا نظری دانش آموخته دکترای جامعهشناسی و مطالبی از دنیای: 👈ادبیات 👈 موسیقی 👈سینما 📝 @f_nazari :ارتباط با من👈
2000