طبیب حاذق

🍃 @infostorie 🍃 🌼الهى یادم بده 🌼آنقدر مشغول عیب‌های خودم باشم 🌼که عیب های دیگران را نبینم... 🌼یادم بده 🌼اگر کسی را بد دیدم 🌼قضاوتش نکنم، دعایش کنم... 🌼یادم بده 🌼بدی دیدم "ببخشم" ولی بدی نکنم 🌼چرا که نمیدانم بخشیده میشوم یا نه 🌼یادم بده 🌼اگر دلم شکست نفرین نکنم 🌼دعا کنم، اگر نتوانستم سکوت کنم 🌼یادم بده 🌼اگر سخت بگیرم "سخت میبینم" 🌼یادم بده 🌼به قضاوت کسی ننشینم چرا که 🌼در تاریکی همه شبیه هم هستیم... 🌼یادم بده 🌼از آدمها خرده نگیرم، اگر بد شدند 🌼حتما جایی بدی دیدند... 🌼خدایا آدمهای بد را از سر راهمان 🌼در حال و آینده بردار... 🌼توفیق بده خوب باشیم 🌼و خوب بمانیم... 🍃 @infostorie 🍃

❌حشرات و حیوانات موذی خطرناک📣 📣اختراعی شگفت انگیز📣 ✅با کمترین هزینه از شر هر نوع حشره و حیوان موذی (سوسک،ساس،موش و...)راحت شوید ⭕️ضمانت کارایی ⭕️بدون خطرات سمپاشی✨ ⭕️بدون هیچ گونه خطر برای انسان و حیوانات خانگی🌱🍀2¹ برای مشاوره رایگان ودریافت هدیه ویژه🎁 برای سه نفر اول  وشرکت در قرعه کشی  عدد ۷ را به سامانه ۱۰۰۰۲۰۰۵۰۰۰ ارسال نمایید.

🌱#راز لینک قسمت اول 👇 https://t.me/c/1215982903/54768 #قسمت_چهارصدوچهل بازهم حرفش ناتموم بود. اصلا انگار قسمت نبود حرفش رو بزنه چون نیلوفر بازهم گفت : - پس چی میخوری برات بیارم؟ هر چی بخواین بگ ین من میارم! گفتم خسته راهین شاید ... میلاد که کم کم داشت از این وسط حرف پریدنهای نیلوفر کلافه م یشد گفت : - نه مرسی! چ یزی ن میخورم! ممنون ! خود نیلوفر گرفت بیشتر از ا ین نباید تعارف کنه بر ای هم ین به ناچار آهسته و نه به سرحالی چنددقیقه پ یشش گفت : - باشه پس کاری داشتی تعارف نکن من هستم - حتماا ا نیلوفر به ناچار رفت هرچند هرازگا هی برم یگشت و نگاه معنی دار و حت ی میتونم بگم پر نفر تی ح واله ی من میکرد . میلاد بالاخره از فرصت پی ش اومده نهایت استفاده رو برد و گفت : - من میخوام تورو فردا شب به یه رستوران خوب دعوت کنم ! میلاد بالاخره از فرصت پی ش اومده نهایت استفاده رو برد و گفت : - من میخوام تورو فردا شب به یه رستوران خوب دعوت کنم ! اینکه نرسیده و هنوز عرقش خشک نشده بعد از استراحت کوتاه و یکم گپ و گفت تص میم گرفته بود بیاد سراغم و به عنوان تشکر دعوتم کنه رستوران برای من قابل تحسین بود اما نه ت وی این اوضاع و شرایط که خودم رو بیکار و مقروض نیم ا میدیدم . نیما که نه...یز ید بن معا ویه ! آره صد شرف به یزی د ! نیشخندی دندون نما زدم و گفتم : - من میدونم میخوای لطفمو جبران کنی ولی واقعا ن یازی نیست پسرعمه. اصلا نمیخواد بهش فکر کن ی...اصلا...اصلا فکر کن من اون پول رو نداده بودم و یه غریبه ی دیگه اینکار و کرد که تو اصلا نمیدونی کیه و هیچوقت هم قرار نیست ببب ینی ش ! با مهربونی و لبخند دستشو تکون داد و بعد گفت : - نه! ا ینقدر تعارف نکن...من دوست دارم برای تشکر تورو حتما به مهمون ی دعوت کنم ! این و گفت و فورا دست برد ت وی جیب شلوارش و تلفن همراهش رو بیرون آورد و اونو به سمتم گرفت و گفت : - یادداشت کن ! تلفن همراهش رو ازش گرفتم و شماره ام رو تو گوشیش سی و کردم. با لبخند موبایلش رو ازم گرفت و بعد جلو چشمها ی خ ودم شماره رو با اسم "جانان" سی و کرد و حت ی محض ارادت ب یشتر دو تا قلب هم اینور اونور اسمم گذاشت و با زدن یه چشمک گفت : - فردا شب خودم میام دنبالت ! ازم فاصله گرفت و دوباره سمت جمعیت رفت . شیرین ی تَر ت وی دستم رو بالا آوردم و بدون اینکه تقسیم ش کنم درسته قورتش دادم . چیزی که الان واسه من یه چالش بزرگ به حساب میومد این نبود که قراره فردا شب همراه میلاد برم رستوران و دغدغه ام این باشه که وای من چی بپوشم ! چیزی که مدام منو درگیر خودش میکرد و اصلا نم یتونستم از ذهنم بندازمش بیرون بیکاریم بود . و نیما...و پول گنده ای که بهش بدهکار بودم ! نفس عمیقی کشیدم و قدم زنان به سمت سالن پذیرایی رفت م . ت و اون شلوغی و بل بشو داشتم دنیا ل یه جای خال ی میگشتم که بشینم اما همون موقع یه نفر از پشت دستشو دو سه بار زد رو شونه ام . فورا چرخیدم و همون لحظه با نیلوفر چشم تو چشم شدم . با صورتی عبوس که حتی سعی نکرده بود نرمال نشونش بده گفت : - با میلاد داشتی چی میگفی!؟ 💦🔥#هوس _الان با لباس عروس تو خونه منی. کتم و درآوردم و پرت کردم رو زمین و پاپیونم و از دور گردنم باز کردم.. -حتی اینم یادمه که شک داشتی تهدیدام و عملی کنم و میگفتی ممکنه پوشالی باشه هوم؟حین باز کردن بند ساعتم با خونسرد ترین لحنی که خوب میدونستم وحشتزده ترش می کنه ادامه دادم: -حالا دیگه وقتشه که نشونت بدم توحرفای من.. خبری از پوشال نیست .. بعد از سکوت و سکون چند دقیقه ایش بالاخره به خودش اومد،آب دهنشو قورت داد و عقب عقب رفت . . چند بار دهنش و بی هدف باز و بسته کرد و آخر سر گفت: وایستا! تو. .تو نمی دونی.. همون لحظه پاش گیر کرد به دامن لباسش و محکم از پشت خورد زمین. منم که انگار یه پلنگ بودم و منتظر گیر افتادن طعمه ام. . با قدم های بلند رفتم سمتش و بالاتنه لباسش و وحشیانه تو مشتم گرفتم .... https://t.me/+SQkQgrkwrrmmyT_M

🔴 با حداقل ترین سرمایه کارخانه پر سود راه اندازی کنید (تعداد محدود) 👌 ماهانه حداقل 80 الی 120 میلیون سود #تضمین شده داشته باشید 💵سود عالی 💯  💎بازار همیشگی ✔️خرید #تضمینی محصولات با عقد قرار داد رسمی و محضری ✔️ آموزش ، نصب ، راه اندازی  و بهره برداری از کارخانه شما بصورت #رایگان 🔸تماس با کارشناسان و مشاورین  : ☎️ 0261824          ☎️ 02638589000 📞 09121788073   📞09121503958 📞 09121280247  📞09122686645  🔴 اطلاعات بیشتر در کانال  👇 https://t.me/iran_zoghal1

🍃 @infostorie 🍃 🌺🧚‍♀️نیایش صبحگاهی 🌷🍃   🌷خداے مهـربانـم در اولین شنبه اردیبهشت ماه 🌷🍃 بـہ دلهایمان صفـاے صبـح☀️ بہ دیدگانمان تـوان دیـدن زیـباییهـا و بہ دستـانمـان تـوان و قـدرت هـدیہ دادن عشـق را عنـایت بفـرمـا🌷 و امروز را پر از اتفاقهای قشنگ برای عزیزانم مقدر بفرما 🌷 سلام دوستان خوبم اردیبهشت ماه شروع شد از خدا میخوام 🌷 شروع ماه جدید شروع موفقیت شروع پیشرفت شروع روز های پر از برکت وشروع بهترین ها باشه برای همه ان شاءالله 🍃 @infostorie 🍃

اخذ مدارک دانشگاه آزاد واحدهای معتبر تهران کارشناسی، کارشناسی ارشد، دکترا با استعلام Telegram : 👇👇 @irantahsilat Instagram : 👇👇 Ba ¹ Https://instagram.com/irantahsilat.ir

🔮دعا,طلسم ،سنگها و انگشترهای رحمانی موکلدار با ضمانت کتبی برگشت هزینه و مهر فروشگاه🔮 ♥️جذب معشوق یک روزه♥️ 🎋گشایش کار جذب ثروت🎋 🏘فروش ملک در یک روز🏘 🧿باطل سحر،جادو و دفع همزاد🧿 🧑‍⚕درمان ناباروری🧑‍⚕ 👩‍🦽درمان بیماری‌های لاعلاج.🧑‍🦼 🌺گشایش بخت .🌺 🧞‍♀انواع فال، طالع، سرکتاب و... کافیست فقط یکبارامتحان کنید! معرف و مبلغ ما خواهید شد! 📞مشاوره رایگان با استاد31 09199884477 @seyed_abbas1340 https://t.me/seyed_abbas40

✨أَمَّنْ یُجِیبُ 💗الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَكْشِفُ السُّوءَ ✨در آن هنگام كه تمام درهاي عالم 💗به روي انسان بسته مي شود و از ✨هر نظر درمانده و مضطر مي گردد، 💗تنها كسي كه مي تواند قفل مشكلات ✨را بگشايد و نور اميد در دلها بپاشد، 💗تنها ذات پاك خداوند است. ✨خدایا به حق این آیه مبارکه 💗هر عزیزی تو دلش هر ✨حاجتی دارد روا بفرما ✨الـــهــــی 💗شب زیباتون متبرک به ✨گــرمــی نــگـــاه خــــداl 🍃 @infostorie 🍃

❌هنگام سرگیجه چشمانتان را نبندید سعی کنید به یک نقطه ثابت نگاه کنید، زیرا در سر‌گیجه‌های مربوط به گوش داخلی تا حدودی علائم کاهش یافته و تعادل برقرار می‌شود. 💉 @tabibee_hazegh