ناگهانتاابد🌈ستارهتاریک
تمام:کاش آدمها بمیرند درحال تایپ: ناگهان تا ابد ستاره تاریک
نمایش بیشتر3 487
مشترکین
-524 ساعت
-897 روز
-7530 روز
- مشترکین
- پوشش پست
- ER - نسبت تعامل
در حال بارگیری داده...
معدل نمو المشتركين
در حال بارگیری داده...
Repost from N/a
00:05
Video unavailable
#دستمیکنهتوشرتش💦😂
رابطه هارد و سک..سی یه مدلینگ معروف و دوست پسر شیطونش...😈🔥
-بوی بدنت دیوونهم میکنه.
دست روی دستش میگذارم و به سمت قسمت #مرکزیام هدایتش میکنم اما مقاومت میکند.
-دارم بهت ابراز علاقه میکنم، تو دستم رو میکنی تو #شرتت؟
با دهانی خشک شده، نیازمند مینالم: آخه من قلبم به توی #شرتم وصله.
بیال👨❤️💋👨درام💅مهیج🔞🔥
https://t.me/+N--yBSObPEJiZWRk
https://t.me/+N--yBSObPEJiZWRk
۳ پاک شه 🌞
100
Repost from 🐇گسترده نگاره( دومی)🐣
00:03
Video unavailable
سیلی به باسن نرمش میزنم و توی دستم میچلونم
فرمون ماشین رو با به دست میگیرم و دست دیگمو وارد شلوار تنگ روژبین میکنم و سوراخشو با انگشت میمالم
_که واسم کری میخوندی آره؟
تا میخواد حرفی بزنه دو انگشتمو وارد سوراخ داغ و خیسش میکنم و به چهره پر از دردش نگاه میکنم
انگشتامو توی سوراخش میکوبم و ماشین رو گوشه پیست نگه میدارم.
_خم شو پسر کوچولون باسنتو بده بالا سوراختو ببینم
کمرشو بالا میاره که سرعت انگشتامو توی سوراخ تنگش بیشتر میکنم و دستمو روی تخمای صورتی ش میکشم و...🔞💦
https://t.me/+J4J8dSH3tbc3Mzk0
https://t.me/+J4J8dSH3tbc3Mzk0
پسر بوکسوری و ماشین بازی که توی پیست ماشین متعلق به دوست پسرش دعواش میشه و...
2600
Repost from تبادل (اکانت بزرگه)💖
00:09
Video unavailable
#میسترس 🔞 #فمدام😈 #Bdsm🤤
میسترس خشن و ک.ون گنده ای که عاشق پسر کارگر ریزه میزه کارگاهش میشه و هر شب میشینه رو دهنش تا نازشو براش بلیسه🫦🔞
-آهه خانوم خواهش میکنم بذارید ک ...صتونو بلیسم
چوچو.لمو به دهنش نزدیک کردم و مثل سگ.تشنه ای زبونشو بیرون اورد تا نازمو بلیسه
با حشر زیاد خندیدم و لای ک.صمو باز کردم.
-میخوام با ک..ص..مم خفت کنم طاها.. قبلش میخوام التتو لهش کنم!
قبل از این که اعتراض کنه کلفتش تو توی چنگم گرفتم ک محکم فشار دادم
از درد دادی زد که تموم بهشتمو توی دهنش گذاشتم و شروع به تکون دادن خودم روی دهنش کردم.
انگار که میخواست شیرهی ک.ص.مو دربیاره سوراخ نازمو میمکید و...
https://t.me/+9JINdEgK8QxmNTZk
https://t.me/+9JINdEgK8QxmNTZk
رمان میسترس و اسلیو بوی کیوت نمیخونی؟!🤤🔞💦
100
Repost from N/a
00:03
Video unavailable
پسرعموش اونو به زور مال خودش کرده عذابش میده و مجبورش میکنه باهاش بخوابه و هرشب بهش تجاوز میکنه .... 💜💦
#گـــــــــــــــــــــــــــی
اون شلاق ریشه ای سیاه رنگ بدن بیبی ش رو لرزونده بود ...❌💦
لب هاشو وسط کمر پسرش گذاشت و در حین اینکه میبوسید دیکشو یهویی تو سوراخ اماده نشده بیبیش هل داد ..💢
پسرک داد بلنده شدت دردشو به گوش تاپش رسوند..🚫
″خواهش میکنم ددی... لطفا بس کن...″🔞
اما البرز تلمبه هاشو از سر گرفت ...
با صداس سیلی مانند شلاق سوزش غیر قابل تحملی روی با..سنش پخش شد ...🤍
نیپلاش ارغوانی رنگ شده بودن اما البرز اهمیت نداد ...💜
"بیبی اروم باش برگرد میخوام تمومش کنم..."🔞❌
شش آروم بزن رو لینک🔞
#پیشنهادی
https://t.me/+5msZOpq5D_UwOTA0
https://t.me/+5msZOpq5D_UwOTA0
۱۲ ظهر پاک شه 🌞
900
Repost from " تبادل شبانه "🎀
01:01
Video unavailable
#لزدام🔗🌈
#دارایصحنههایبازجنسی🔥⚠️
#اروتیک⛔️
#لالهی گوشم را به #دندان گرفت.
-بگو تا ادامه بدم.🫦
گیج و منگ از چیزی گفته بود، درحالی که قلبم بیامان در #سینهام از اتصال #لبها و دستانش بر روی #پوستم میکوبید، نالیدم:چی...چیو؟
-بگو که جز من کس دیگهای رو نمیخوای بگو که قلبت روحت، جسمت همه چیزت متعلق به منه همه اینا رو بگو!
چقدر مانند چند #شات گیلاس #گرم، تلخ و #گیجکننده بود که بر خلاف دفعات قبل اینبار #حریصانهتر #نوک سینههایم را مکید.
-بگو میخوام همونطوری میکنمت اینا رو ازت بشنوم وگرنه ولت نمیکنم...💦
رابطه ممهنوعه دوتا دختر لزبین تو دهه شصت میلادی😈🍑🔥
https://t.me/+IljGrQCJ77M4MjM8
https://t.me/+IljGrQCJ77M4MjM8
1500
Repost from " تبادل شبانه "🎀
00:04
Video unavailable
یه کپسول کردن داخلش که فلجش میکنه😢تنها راهش اینه که مقعدش تحریک شه تا فشارش بده بیرون😢
#گی🌈 #فول_اسمات🔞
کوای داد زد:
_هانزو چکار میکنی؟ لباسمو چرا.. 😥
+کوای.. باید فشارش بدی بیرون.. کپسوله لیزه نمیشه با عمل درش آورد..
زبونشو رو #سور*اخ کوای کشید. کوای ناخواسته جیغ زد:
_عععاااخخ خوبه.. لعنتی😫🤤
هانزو بیشتر #لیس زد و #زبونشو وارد کرد. #آه و #نالههای کوای اتاقو برداشته بود💦نزدیک ار*ضا بود که هانزو دستشو روی #ک*رش گذاشت:
+باید از این پایین ارضا شی تا ازت بیاد بیرون
https://t.me/+nhlsLp92qZlhYTQ0
https://t.me/+nhlsLp92qZlhYTQ0
دوتا دوست... توی شرایط بدی گیر کردن🤭
1200
Repost from N/a
Photo unavailable
#پارت_45
از وقتی #کارتونارو به سبک BDSM# دیده بودم دیگه #کارتونای دیگه رو نگاه نمی #کردم.
#ددی رفته بود بیرون منم سریع وارد #اتاقم شدم و کامپیوترم و روشن کردم و کارتونو پلی کردم.
محو دیدن #صحنه هاش بودم و دستم و از شلوارم رد کردم و روی #ک*ص خیسم گذاشتم.
دلم می خواست یه چیز #کلفت و تو خودم فرو کنم،نگاهی به اطراف انداختم و با دیدن #باتوم پلاستیکی و #کلفتم چشمام برق زد.
آب دهنم و روی باتوم ریختم و وارد سوراخ تنگم کردمش،اه و ناله هام فضای اتاق و پر کرده بود
با باز شدن #یهویی در نگاهم و بهش دوختم ک...
https://t.me/+UVq_m2x5J0RjZDVh
#رانندههای_ددیموقع_خودارضاییمیبیننشو...🔥💦
بیا ادامشو بخون ببین چطوری جرش میدن👇👇
۸ صبح پاک شه 🌞
3600
Repost from N/a
00:09
Video unavailable
ضربه ای با پایین تنه به حفرش زد که ناله آیان باره دیگه تو اتاق پخش💯🔥
+اهــه....چیکار میکنی
نیشخندی زد سرش رو خم کرد و زبونشو روی گردن سفید و شیرین #امگا کشید
_مشخص نیست دارم میکنـ..ــمت...😈
از این همه بی پروایی الفا خجالت کشید اما ضربه بعدی درست روی #حفرش خورد.
میخواست حـفره #تنگش با اون دیـک #کلفت پر بشه 🤤💦
چشمای پر از نیازش رو به ادوارد دوخت و با لحن لوندی گفت
+از رو شلوار؟...فکر میکردم دلت بخواد بدون هیچ پوشش اضافه ای #بفاکم بدی...میدونی چند روزه سوراخم پر نشده؟🔥🔞
https://t.me/+yTNcKVKVw7I0MGY0
۸ صبح پاک شه 🌞
4400
Repost from تبادل (اکانت بزرگه)💖
#بخاطرلباسشوسطمهمونیتنبیهمیشهوباگردنکبودبهمهمونیبرمیگرده♨️🔥
مستراسلیو⚠️ جادویی❄️
#جام شرابی برداشت و کنار دخترک ایستاد. صدای موسیقی و رقصها باعث میشد صداش میون جماعت #گم بشه.
_ همین الان برو تو اتاقت
شاهدخت با #ترس به سرعت به اتاقش رفت. نگاهی به لباس بازش انداخت و لب گزید. امشب #تنبیه جانانهای در انتظارش بود.
طبیب قصر وارد شد و در رو #پشت سرش بست
https://t.me/+oqr5QmmfLdE0ZDI0
https://t.me/+oqr5QmmfLdE0ZDI0
4700
Repost from N/a
Photo unavailable
پسره دختری رو که بهش علاقه منده با یه پسری که قبلا خاستگارش بوده میبنهو...😱
مقصد لباشبه گردنم رسید که با صدای دورگه از خشن غرید.
_اون پسره لاشی چیکارت داشت؟!
هااااان!؟
ترسیده نگاش کردم.
_هیچی به خدا.
چونمرو محکم توی دستش گرفت.
_چرت وپرت تحویل من نده اون خواستگارت بوده اونجاااچیکار میکرد
بگو تا عصبی نشدم
بگو تا سگنشم.
دیگه داشت گریم میگرفت.
چطور باید میگفتم دوباره ازمخاستگاری کرده،بفهمه خونم رو میریزه.
دستش که بالا رفت ترسیده زبونم خودش به چرخش دراومد.
_ازم دوباره #خاستگاری....
با سیلیکهخوردم پرتشدم روی تخت که روم خیمه زد و باخشم فریاد شد.
_اون بی نااااموس چیکار کرده؟!
هرلحظه سرختر میشد از خشم و من اشکامجاری شده بود.
_امشب ادمت میکنم کاری میکنم که تا #ابد مال منبشی.
لباسم رو توی #تنم جر داد و...😱😭💦
https://t.me/+o56bWg-x9u8xOGU0
https://t.me/+o56bWg-x9u8xOGU0
4800