The service is also available in your language. For translation, pressEnglish
Best analytics service

Add your telegram channel for

  • get advanced analytics
  • get more advertisers
  • find out the gender of subscriber
دسته بندیمشخص نشده است
زبان جغرافیایی و کانال

audience statistics عــــــــاشقانــــــه مَنــ

3 409-7
~379
~1
11.10%
رتبه کلی تلگرام
در جهان
789 057جایی
از 7 248 890
در کشور, ایران 
46 136جایی
از 399 756

جنسیت مشترکین

می توانید بفهمید که چند زن و مرد در این کانال مشترک هستند.
?%
?%

زبان مخاطب

از توزیع مشترکین کانال بر اساس زبان مطلع شوید
روسی?%انگلیسی?%عربی?%
تعداد مشترکین
چارت سازمانیجدول
D
W
M
Y
help

بارگیری داده

طول عمر کاربر در یک کانال

بدانید مشترکین چه مدت در کانال می مانند.
Up to a week?%Old Timers?%Up to a month?%
رشد مشترکین
چارت سازمانیجدول
D
W
M
Y
help

بارگیری داده

Since the beginning of the war, more than 2000 civilians have been killed by Russian missiles, according to official data. Help us protect Ukrainians from missiles - provide max military assisstance to Ukraine #Ukraine. #StandWithUkraine
لفت پلیز
507
1
لیسی بهم زد و نالید:جووون چقد خوشمزس. کی داره میخوره هان؟ -برادرشوهرم. دا..داره میخوره. -ابت مث عسل شیرینه عشقم. زبونشو یهو واردم کرد و جیغم به هوا رفت که... 😱❌🚫
122
1
دختری که معتادِ و عاشقِ کسی میشه که بهش مواد میده و‌‌..🔞💦 نیم نگاهی به مواد توی دستش کردم و با عجز نالیدم: نیشخندی زد و بسته‌ی مواد رو جلوم گرفت و با لحن شیطنت آمیزی گفت: - ترسیده نگاهش کردم و دو قدم به عقب رفتم که نزدیکم شد و محکم به دیوار برخورد کردم و ..💦 #محدودیت_سنی🔞🔥 #افراد_زیر_25_سال_جوین_نشن⛓💢
213
1
#پارت_صد_هفتاد_دو امیر سم را ریخت داخل لیوان و فریاد کشید: - بخورش! دختر اما دست و پایش یخ زده بود، با وحشت گفت: - بخدا اشتباه میکنی... من بهت نکردم! من به عشقمون... - ببر صداتو! خفه شو! بخورش اینو تا با دست های خودم نفستو نگرفتم! در ادامه با حرفش دیگر وسایل روی میز را با قدرت به زمین ریخت و خطاب به دخترکی که از ترس میلرزید فریاد زد: سمت لیوان سمی جهید و درحالی که چانه دخترک را سفت گرفته بود، لیوان را نزدیک لبش برد. دخترک بریده بریده گفت: - میخورم... خودم میخورم! اگه با خوردن این میتونم دوست داشتنمو ثابت کنم میخورمش... امیر که با این حرف ها داغ دلش تازه شده بود لیوان را دست دختر داد و عقب کشید! دست به سینه و با پوزخند منتظر خودکشی دخترک ماند... درحالی که لیوان را به لبش نزدیک میکرد با بغض گفت: - وقتی اینقدر به من و عشقمون شک داری مردن برام بهتره... اما برای اخرین بار میگم، من بهت خیانت نکردم، اینو میخورم ولی بعد اگر حقیقتو فهمیدی حق اینکه سر قبرمم بیای نداری... از فشار توهین ها دختر بی مکث محتوایات لیوان را سر کشید و سوز تندی گلویش را اتش زد... درحالی که سمت میز خم میشد با سرفه امیری که رگ پیشانی اش بیرون زده بود را خطاب گرفت: - من با کسی نبودم... نمیتونستم باشم! بدون... بدون من و بچه تو شکمم فقط خودتی... تو، تو قاتل... زن و بچه خودتی... حامل...حامله...بود...م خون از دهان دخترکی که پخش زمین شده بود راه گرفت و امیر، بهت زده سمتش دوید و به نگهبانان بیرون در فریاد زد: - دکتر... دکتـــــر خبر کنید! ماهـــور! ماهور منو ببین... 🔞🔞🔞🔞🔞🔞 این رمان عضویت داره و فقط ۱۵۰ نفر دیگه میتونن عضو کانالش بشن.
ادامه مطلب ...
303
2
به درخواست مکرر شما دوستان لینک رمان کامل دودمان تو رو گذاشتم به زودی چنلش قراره پاک شه چون رمان تموم شده جوین شین از دست ندین رمانو
83
0
یه دختر شیطون و زبون‌باز ، که شده عاشق موذن مسجد محل. عاشق پسری که داره حافظ قرآن می‌شه و کتاب‌های شریعتی و مطهری از دستش نمی افته. این پسر سر به زیر هر چی سعی می‌کنه از دستش فرار کنه دختر با شیطنت‌هاش جلوش سبز می‌شه😁 _این چه کتابیه می‌خونی؟ _مسئله‌ی حجاب. لیلی کتاب را پشت و رو کرد: _در‌ مورد حجابه؟ علی به بقیه‌ی کتاب هایش نگاه کرد: _بله. _خب توش چی میگه؟ بعد محسوس تکانی به سرش داد. شال روی موهایش کمی عقب سرید. _رعایت حجاب. _خب همین روسری خوبه دیگه. نه؟ علی سرش را بالا نیاورد: _بیشتر. لیلی کتاب را پایین گذاشت: _کتابای عاشقانه نمی‌خونی؟ چیزی نداری؟ _نه. _می خوای برات بیارم؟ علی جوابی نداد. فقط به کتاب‌ها زل زد. لیلی یکی‌دو قدم جلو رفت: _شاید بدت نیومد برادر! یه امتحان بکن. نظرت؟ علی همانجا ایستاد و زیر لب چیزی زمزمه کرد. لیلی خندید: _اعوذ بالله من لیلی رجیم. نه؟ یک قدم دیگر جلو‌رفت. حالا آنقدر نزدیک‌ بود که حرارت نفسش به پوست علی می خورد: _فیلمای عاشقانه چی؟ اونم نه؟ بعد دستش را به آرامی سمت یقه‌ی لباسش برد . علی ناگهان خودش را عقب کشید. با عصبانیت زل زد به لیلی: _میشه لطفا برید بیرون؟ لیلی لبخند زد: _یه حشره روی یقه‌تون بود. علی کلافه دست به گردنش کشبد : _خیلی ممنون. بفرمایید لیلی شانه بالا انداخت: _بارون میاد خیلی. توی این کتابا در مورد بیرون کردن یه زن توی سرما چیزی ننوشتن؟ علی چشم هایش را زوی هم فشرد: _من باید برم مسجد. بعد با عجله کاپشنش را برداشت. لیلی رفتنش را نگاه کرد بعد با غمزه‌ای اضافه گفت: _می‌مونم تا برگردید. به کیفش اشاره کرد: _لباس راحتی آوردم. علی دسته‌ی در را رها کرد. مستاصل ایستاد چرخید و نگاهش کرد. شال از روی موهای بلوطی سر خورده بود. علی چند گام بلند برداشت سمت لیلی و....
ادامه مطلب ...
146
0
سلام دوستان چنلو داریم انتقال میدیم لطفا وارد کانال پایین بشین و ازین کانال لفت بدین
197
4
لفت بدین ازینجا😒
1
0
632
0
🔴🔴🔴🔴🔴😔😔
632
0
سلام دوستان چنلو داریم انتقال میدیم لطفا وارد کانال پایین بشین و ازین کانال لفت بدین
319
5
💖💖 فال و طلسم 💖💖 💥³
167
0

IMG_0692.MP4

260
2
تازگیا شوهرم هر شب میگه بده بزنیم !😐😅 من نمیدونم اینو کی انداخته دهنش 🙈😅 نه به قبلا که بزور میومد سمتم و تا میومد زودم تشریفِ مبارکشو میبرد 😒😢 نه به الانکه قشنگگگگگ منو به غلط کردم انداخته🥶 نه یه دیقه نه دو دیقه نه سه دیقه نه ده دیقه !!!!😳😳😳😳😳🤦‍♀ خیلی مشکوک بود کشااااااااافد خیلیاااااااااا ازش که بپرسیدم مگه نم پس میداد لو بده چه غلطی کرده بیشور خااااان🙈😅 آخر فهمیدم بکمک اینجا مشکل زناشوییمونو حل کرده که غر زدنای منو به خاطر زود تموم شدن تبدیل کرده به این که بگم غلط کرررررردم بسههههه🙈😅 فقط متاهلایی که مشکل مارو دارن بیان حل میشه بدجور😁👇 خیلی زود پاک میشه👆
ادامه مطلب ...
176
0
‌‌ من اونقدي بزرگ شدم ك بدونم عشق همه‌چیز نیست، ولي هنوز اونقد قوي نشدم ك دیگه دلم برات تنگ نشه...♡ MORE SEARCH :

file

129
0
⛔توجه👇👇 ⛔توجه👇👇 ⭕ #حراج_استثنایی #فروش_به_قیمت_عمده 😍 💥 با 50% 😳خرید لوازم‌خانگی با کمتر از 7 میلیون تومان ✅ خرید مستقیم از 🔴 با تخفیف های باور نکردنی و اشانتیون‌های ارزنده 🎁 یکی بخر دوتا ببر😍 ✅ ارسال رایگان به تمام نقاط کشور و گارانتی معتبر شرکتی 😍 📱989174522233 📱989174766633 اطلاع از قیمت‌ها و دیدن اجناس👇👇👇

file

95
0

IMG_0896.MP4

128
1
پیشنهاد جذاب مالی 💰💰💰 ۴ میلیون ماهی ۲۰۰ هزارتومان سود ۲۰ میلیون ماهی  یک میلیون ۱۰۰ میلیون ماهی ۷ میلیون ۵۰۰ میلیون ماهی ۴۵ میلیون یک میلیارد ماهی ۹۰ میلیون پنج میلیارد ماهی ۴۵۰ میلیون ❤️❤️پرداخت  هفتگی. برای هر سرمایه ✅ بدون هیچ دانش خاصی✅ مشاوره رایگان 👇‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌👇‌‌‌ واریز و برداشت هفتگی از طریق تتر بدون کارمزد💜🤙
92
0
‌‌‌‌ تو خالـــقِ اَفڪارِ پُر از حسِ عاشِقانه‌یِ مَنی..🥂 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ MORE SEARCH :

file

134
0
استخدام در تهران سن : 19 تا 35 محدوده : پونک ساعت کاری : شنبه تا چهارشنبه 9 - 17:30 پنجشنبه 9 - 13:30 درآمد ماهانه 12 میلیون تومان بدون قید و شرط و ارتباط به میزان فروش مزایا : بیمه ، عیدی ، سنوات ، ناهار جهت گرفتن وقت مصاحبه و اطلاعات بیشتر به شماره ۰۹۹۸۱۷۰۱۲۵۹ و یا آی دی زیر در تلگرام پیام دهید👇
94
0
137
0
💯😍فروش ویژه لوازم خانگی مستقیم گناوه و بانه💯 🔺️30%درصد تخفیف ویژه جشنواره زمستانی باهرخرید اشانتیون دریافت کنید 😍 🔺️تحویل فوری درب منزل💯 🔺️5 سال ضمانت معتبر شرکتی کلیه محصولات🔺️ارزانتر از همه جا (بدون واسطه خرید کنید)🔺️ 9185317409 9185336954 جهت دیدن اجناس بیشتر در کانال ما👇

file

89
0
🔴 اولین و بزرگ ترین مرکز تخصصی میکروبلیدینگ ‼️😳! اگر دوست داری یه عالمه نمونه کار قشنگ  از مرکز سمیرا حمزه ای ببینی بیا اینجا 👇🏼 🟢پیج اینستا با ۱۰ سال سابقه فعالیت👇🏼
86
0
#پارت530♨️❌ روی شلوارش رو ناز کردم و انگشتام رو اغواگرانه به سمت دکمه شلوارش بردم _میخوای من اول برات بخورم یاد بگیری که چجوری یه زن رو آماده میکنن؟ آب دهنشو قورت داد . دستم پایین تر اومد و روی کش لباس زیرش قرار گرفت و یکم پایین تر کشیدم . با دیدن گنده ش پایین تنم نبض زد . اروم درش آوردم و خیره به چشماش فرو کردم توی دهنم ناله بلندی کشید و چنگ زد به موهام _اووم لذت ببر ارباب ، ولی چیزتون چقدر گنده س فکر میکنم امشب یه س.ک.س هات داشته باشیم . سینه هام رو از توی سوتین کشید بیرون و با تعجب و شهوت زل زد به سینه های درشت و خوشفرمم که به لطف ج*ق زدن و مالوندن هام حسابی سفت بودن و آب دهنش رو قورت داد و زیر لب فتبارک الله زمزمه کرد با دستش روی سینه امو مالوند که زیر دلم پیچ خورد . آه با نازی کشیدم و با اغواگری حرکت دستم رو روش تند تر کردم . _ آخ آه رزا بسه دیگه نمیتونم دختر دارم تو آتیش تنت میسوزم خندیدم و خمار بوسه ایی روی زدم که خشن شد و کشیدم بالا و پرتم کرد وسط تخت ارباب مذهبی و خشن که دختر قرتی و ریزه میزه ایی رو #صیغه میکنه تا معنی #همخوابی و #رابطه رو بفهمه ولی....😈💯♨️
ادامه مطلب ...
33
0
❌️50درصد تخفیف❌️😍 🤩🥳سلووم سلوم🥳🤩 من اومدم با کلی رمان جدید و تخفیف دار؛همه ی این رمانایی که توی این لیست میبینین و 23 فصل دارن رو میتونین فقط و فقط با قیمت ۳۰۰ت بخرین و داشته باشینشون ⭕️این لیست نصف قیمت گذاشته شده و ارزون 1️⃣رمان ثمر: ۳۰ت (رمان ثمر و شاهین😍😋سبک ازدواج اجباری) 2️⃣هفت خط: ۳۰ت (رمان فادیا و لاوین و هامون،یه مثلث عشقی🤩) 3️⃣تیغ زن: ۳۰ت (رمان آریو😋🤭 و بنفشه😇حامی😑مارال😐) سبک شکست عشقی و پزشک و پرستار 4️⃣شیطان مونث: ۳۰ت (ارتباط اجباری و دوست داشتن یک طرفه،دختری که در نهایت عاشق آزار دهنده اش میشه🤌🦋) 5️⃣ناسپاس(فصل دوم شیطان مونث): ۳۰ت (سام مرصاد ، یاغی ، سرکش ، به دنبال عشق دوران بچگیش سلدا هست و بخاطر پیدا کردن سلدا چشم روی خیلی آدما میبنده.حتی دختر ساتین نامی که عاشق سام هست🥰🥺) 6️⃣حماقت کوچک( سه فصل پی دی اف): قیمت هر سه فصل با هم فقط و فقط ۳۰ت (پیشنهاد ویژه واسه عزیزانی که رمان طولانی و پر فراز و نشیب دوست دارن و مایل داستان زندگی سحر(دختر داستانمون) رو بخونن) 7️⃣دختر نسبتا بد: فصل اول و دوم ، هر دو فصل باهم: ۴۰ت (بهاری که بخاطر شرایط بد مالی خانواده اش شروع کننده ی یه ارتباط غلط میشه.همین اشتباهش باعث میشه عشقش اونو ترک کنه و باید دید چه چیزی در انتظار بهار هست پایان خوش✨️) 8️⃣عشق و مکافات/دوست دختر اجاره ای: فصل اول و دوم ، قیمت هر دو فصل با هم: ۴۰ت (ماهور زیبا و شیطون توی یه خانواده ی افراطی زندگی میکنه و طی جریاناتی که براش پیش میاد با همکلاسیش وارد رابطه میشه اما این همکلاسی مرموز نامزد داره و همه چیز از اونجایی شروع میشه که ماهور عاشق همین همکلاسیش(امیر علیِ داستانمون) میشه🥲) 9️⃣پسر خاله: ۳۰ت (سوفیا بچه طلاقه.با پدرش زندگی میکنه و وقتی دانشگاه تهران قبول میشه از شیراز میاد تهران.پیش خونواده ی خاله اش.و جریان از اونجایی شروع میشه که با پسرخاله اش یاسین آبشون تو یه جوب نمیره و این کل کل ها و نسازی ها ادامه داره تا اینکه سوفیا با دوست یاسین وارد رابطه میشه و وقتی یاسین اینو میفهمه🤭 سبک طنز ، عاشقانه ، پایان خوش🙊) 0️⃣1️⃣بچه من: ۳۰ ت (ویژه ی اون دسته از عزیزانی که رمان تخیلی دوست دارن) 1️⃣1️⃣میراث یاس: ۳۰ت (یاسِ جویای کار به پشنهاد و واسطه گری دوستش فریال مهماندار هواپیمای شخصی میراث خان میشه😋 اما تو همون برخورد اول اتفاقات عجیب و غیر منتظره ای توی هواپیما براش رخ میده و این آغاز یه احساس پایان ناپذیر بینشون میشه🔥) 2️⃣1️⃣سرمست: ۳۰ت (سایه زنیه که بعد از طلاقش با تنها دخترش زندگی میکنه.همه چی بر وفق مراده اما دیدن عشق سابقش با زن نازاش اونم توی همسایگیش چه اتفاقاتی رو رقم میزنه؟) 3️⃣1️⃣دختر حاج آقا: ۳۰ت (یاسمن دختر شر و شیطونیه که بزرگ شده ی یه خانواده ی مذهبی و آبرومنده و توی روزی از روزا عاشق پسر همسایشون ، سرگرد بداخلاق و غیرتیشون میشه.عاشق کسی که قطعا تحمل رفتارای دختر داستانمون نداره و مدام میزنه تو برجکش اما... ترکیبی از ژانر عاشقانه و طنز همراه یک عدد پسر غیرتی👌😉) 4️⃣1️⃣حس داغ: ۳۰ت (مانِلی بی بند و بار برای در آوردن لج دوست پسر سابقش تظاهر به رابطه با پیمانی میکنه که یه مرد مرموز از یه خانوادی اصیل و رگ و ریشه دار و مایه داره پیمان میفهمه مانِلی اونو بازیچه ی دست خودش کرده و🙊) 5️⃣1️⃣دلفریب: ۳۰ت (شاهو خانزاده ای که وقتی متوجه خیانت زنش میشه ناخواسته وارد ارتباط با دختری میشه که دنبال کاره و میخواد رو پاهای خودش وایسه) 6️⃣1️⃣مرد بد: ۳۰ت (محراب یه خلافکاره.دنیای اون کاملا ورای زندگی و رویاهای ارغوان پرستار هست. اما یه زخم عمیق محراب اونم وقتی توی بیمارستان بستریه زندگی اونو با ارغوان گره میزنه. محراب اونو میدزده و😎) 1️⃣7️⃣برگ زیتون: ۳۰ت (نگار بعد از فوت همسرش آدریان بخاطر گرفتن حضانت دخترش با آریو(برادر آدریان) به طور موقت عقد میکنن. آریو که تازه زنش رو طلاق داده میخواد مشکلش که باعث جدایی همسرش شده رو درمان کنه واسه همین با نگار🤭🔥) 1️⃣8️⃣مادمازل: ۳۰ت (رستا از نوجوونیش عاشق برادر دوستش ، فرزام میشه و وقتی فرزام به اصرار خانواده اش برای خواستگاریش میاد با وجود خواسته های عجیب فرزام توی خواستگاری بهش جواب مثبت میده. حتی وقتی فرزام ازش میخواد هیکلشو نشونش بده قبول میکنه.اما همه چیز وقتی شروع میشه که فرزام به اجبار و تحت فشار خواهر و خانواده اش مجبور به ازدواج با رستا میشه و عشقش فرزامو ترک میکنه) 1️⃣9️⃣آنرمال: ۲۰ت (آرمین گنده لات و بوکسور وقتی توی دل یه بچه مایه دار جا باز میکنه مادرش به طمع میوفته که آرمین دختره رو تیغ بزنه و به مقام و منسبی برسه اما) ❓️برای دریافت عیارسنج رمانها تشریف بیارید پیوی ❓️خرید بالای چهار رمان یک رمان اشانتیون داده میشه ❓️رمانها کاملا قصه محور هستن اما بعضی ها هم وانشات دار هستند پس ترجیحا مناسب افراد بالای هجده سال 〽️ادمین فروش:
ادامه مطلب ...
24
0
‌#part100 _ اوووووف عجب چیزیه پسر ..تپلش ناب و آبدار جون میده بخوریش 💦🔥 بالاجبار با ناز و عشوه خودمو تکون دادم من فا*حشه ایی بودم که بخاطر بودنم قیمت بالایی روم گذاشتن . های درشتم رو لرزوندم و باسن تپل سفیدم رو تکون دادم . _قیمت این تپلی چنده؟ 🔞 رئیس با خنده ی شهوتی و چندشش اشاره کرد بیام با سمتشون رفتم و خیره به چشمای جذاب و سرخ مرد موهامو چرخوندم که چنگ زد به رون های توپُرم . _میخرمش ، هر چقد که هست قیمتش!! و یهو بلندم کرد و خیره به های سفید و دلبرم غرید . آوازه این مرد رو شنیده بودم . توی رابطه خشن و شهوانی بود و اگر باکره باشی میشی گردنم رو میک زد که هورمون های ام بالا پایین شد و ناله ایی کردم . _جــونم ، الان میرسیم ج*ده کوچولو تاپ عربی از تنم افتاد و من عریان و با بالاتنه تپل و جلوش جولون میدادم پرتم کرد روی تخت و خیمه زد روی تنم و تا لبای داغش زیر نافم قرار گرفت در باز شد و ..... 💯💦 مچه !❌
ادامه مطلب ...
35
0
💢آهنگ جدید رضا صادقی بنام خداحافظ 🕹

4_5942756989741305412.mp3

160
0
_ پاهاتو باز کن میخوام وقتی میکنه توت از لا پات فیلم بگیرم دوست پسرت ببینه نامزد تنگش چطوری زیر میراث خان جر میخوره! این رو گفت و بعد با وحشی‌گری پاهام رو باز کرد. جیغ کشیدم: - ولم کنید توروخدا... ولی انگار نمیشنیدن کر شده بودن. میراث به دست های بسته شده ام به تخت زل زد و خندید همون لحظه البرز دوربین رو به سمتش گرفت: - خببب میراث خان چه حسی داری که میخوای دوست دختر شریکتو بکنی؟ میراث زیپ شلوارش رو پایین کشیده و به من نزدیک شد: - حس خوبیه... بنظر خیلی تنگ میاد. داراب خجالت نمیکشی از این دختر تنهایی فیض میبردی؟ حیف این گوشت صورتی و تنگ لا پاهاش نیست که من نکنم توش؟ هر دو خندیدند و خنده هاشون با صدای گریه من قاطی شد. احساس شرم میکردم بخاطر پایین تنه‌ی برهنه‌ام. البرز وحشی حتی شورتم رو توی تنم جر داده و با روغن پایین تنه‌ام رو چرب کرده بود. می‌گفت میراث خان خوشش نمیاد وقتی داره دختر میکنه هی آخ و اوخ کنه... چشمم به میراث افتاد که شلوارش رو پایین کشیده و بین پام قرار گرفته بود. البرز هم دوربین رو بهمون نزدیکتر کرد و با چشمایی پر از شهوت به میراث نگاه کرد که چطور خودش رو واردم میکنه. ناگهان درد بدی توی پایین تنه ام پیچید. همون لحظه البرز دوربین رو سمت چهره ام گرفت و گفت: - داراب جون ببین... دوست دخترت داره زیر میراث جر میخوره! گریه ام شدیدتر شد که احساس کردم مایعی از بدنم خارج شد. میراث ناگهان به پایین تنه‌ام نگاه کرد و با دیدن خون وحشت زده گفت: _ تو باکره بودی نارین؟ اون داراب پوفیوز تا حالا تورو نکرده بود؟
ادامه مطلب ...
زاده‌ی انـتـقـامــ🍷
دلم یه شب جمعه ای رو میخواد که صدای نفسات تو کل خونه بپیچه.. 🔞🤤 💯رمان زاده‌ی انتقام💯 ژانر عاشقانه معمایی اروتیک🔞 #شاین✨
91
0
#پارت_99 #هرزه_بیگناه🎈🔱 لب سارا رو به دندون کشیدم و بوسیدمش ازش جدا شدم و خواستم چیزی بگم که زنگ رو زدن . _غذاها رو اوردن. سارا از پشت آیفون گفت غذا رو بیارن بالا. بدون توجه به این که فقط یه تاپ کوتاه نازک و یه شرت لامبادا پاشه، رفت جلو در. بیچاره پیک موتوریه به محض باز شدن در از شدت تعجب و شوک آب دهنش پرید گلوش. بدبخت داشت خفه میشد که سارا کشیدش تو خونه و همون طور که محکم میزد پشت کمر پسره به من گفت یه لیوان آب بریزم. براش یه لیوان آب بردم و دادم دست سارا. سارا چونه پسره رو گرفت و لیوان رو گذاشت رو لبای پسره‌ که پسره سرشو بالا اورد و... با دیدن وضع من سرفه هاش شدید تر شد! سارا خواست به زور آبو به خوردش بده که گفتم: _ هووو.. چی کار میکنی.. بدتر به کشتن ندیش! بذار یه ذره آروم تر شه بعد بهش آب بده. به حرفم گوش کرد و لیوان رو پایین اورد. دوباره خواست بزنه پشتش که گفتم: _نزن بابا الان قلبش میزنه بیرون.. بذار خودش بند میاد. _چته پسر جون مگه تا حالا دختر ندیدی؟! نمیری بیافتی رو دستمون! داشتیم نگاهش میکردیم که یکدفعه به طور ناگهانی و عجیب سرفه اش بند اومد و دستشو بند سینه های سارا کرد! جیغی زدم که سارا رو چسبوند به دیوار و لباساش رو تو چشم بهم زدنی پاره کرد و ..... https://t.me/+tp1AA4MNJ-g0N2Yx #پسر_پیکی_خودشو_میزنه_به_خفگی_و_با_نقشه_وارد_خونه_دوتا_دختر_میشه_و...!😱🔞 https://t.me/+tp1AA4MNJ-g0N2Yx
ادامه مطلب ...
104
1
- گوشت سی🍒نه‌هات رو باسنت خورده که انقدر گنده و قلمبه‌اس؟🔥 #Daddy_little_girl🎀 #XXX🔞 متعجب دست از ساییدن ماشین برمیدارم - ببخشید چشم‌های هیزت رو از بردار! سمتم اومد و نگاهم به دستش کشیده شد - نمیتونم خیلی تو چشمه!🍑 نزدیکم شد و ازبوی عطرش بینیم رو چین دادم - به کوری چشمت! به شیشه تو دستش اشاره کرد - و اروجینال آوردم 💦 واست سایز صدو رد کنی بیب! عصبی بهش خیره میشم و میغرم - ببند درگاله رو باو! مشغول شست و شور ماشین میشم و میگیره - حین کار کردن واست بمالم همین! پیشنهاد کننده‌ای بود واسه منی که از می نالیدم لب زدم - باشه فقط ! چشمی گفت و شروع کرد روغن زد و مالیدن - آروم هلوهامو نکن...👄🤤 کرده نیشخندی زد - فقط مالیدن؟ پچ زدم - فقط مالیدن‼️ 🍌شو که حس کردم از حجمش وا رفتم از سایز بزرگ و حجیمش - چه بزرگه! شروع کردم و دستمو سمت بردم - گفتی فقط حرفتو نقض می کنی؟! حرصی خودم رو بهش چسبوندم که حجم بزرگش🍆 لای پام قرار گرفت... - یه بکن بکن هم باشه عیب نداره! پوزخند زد و با حس خزیدنش لای پام مشغول شد.‌ - اوففف چه لذتی ممه کنم ۱۰۰ پشت هم که خودش گنده‌اس... پسر قاچاقچی که دختره رو به دوز و کلک لیتیش🍼 میکنه تا هر شب رو تختش....🍌💦 مخصوص بزرگسالان بچه مچه نیاد محدودیت سنی داره🔞 🔥 زود جوین بده لینک‌محدوده❌⚠️
ادامه مطلب ...
91
0
Last updated: ۱۰.۱۱.۲۲
Privacy Policy Telemetrio