شاهنامه فردوسی
اگه وقت، هزینه و حوصله شاهنامه خوندن نداری مطالب اینجارو چندبار بخون🤗 به دوستانتم معرفی کن❤ 📙شاهنامه به زبان ساده و روان همراه با دکلمه،انیمیشن وتفسیر
نمایش بیشتر- مشترکین
- پوشش پست
- ER - نسبت تعامل
در حال بارگیری داده...
در حال بارگیری داده...
روزی کاووس با پسرش نشسته بود که سودابه وارد شد و سیاوش را دید و دیدن همان و عاشق شدن همان . پس کسی را نزد سیاوش فرستاد که پنهانی از او بخواهد که به شبستان برود . سیاوش آشفته شد و پاسخ داد: به او بگو من مرد شبستان نیستم و کلک و حیله در کارم نیست . روز بعد سودابه نزد شاه رفت و به او کفت : بهتر است که پسرت را به شبستان بفرستی تا از بین دختران کسی را انتخاب کند . شاه پذیرفت و با سیاوش صحبت کرد. سیاوش ابتدا کراهت داشت ولی پس از اصرار زیاد پدرش مجبور شد بپذیرد . کلید شبستان در دست پاکمردی به نام هیربد بود شاه او…
ما این گنجینه ها را پس از تأیید هویت به شما نشان خواهیم داد. ما وعده میدهیم که سریع است!