تدبر در کلام وحی
https://t.me/joinchat/AAAAAEM95Bgn5TUGmxQ4Rg
نمایش بیشتر162
مشترکین
اطلاعاتی وجود ندارد24 ساعت
اطلاعاتی وجود ندارد7 روز
اطلاعاتی وجود ندارد30 روز
- مشترکین
- پوشش پست
- ER - نسبت تعامل
در حال بارگیری داده...
معدل نمو المشتركين
در حال بارگیری داده...
🌿﷽🌿
🌸سلام و صبح زيباي بهاري و سبز شما عزيزان به خير و خوشي و سلامتي .
امروز را هم با تفكر و تدبر در آيات وحي آغاز نماييم .
🔺اعوذ بالله من الشيطان
الرجيم
✅ وَلَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ
وَالْأَرْضِ وَلَهُ الدِّينُ وَاصِبًا ۚ أَفَغَيْرَ
اللَّهِ تَتَّقُونَ
💠آنچه در آسمانها و زمین است، از آن اوست؛ و دین خالص (نیز) همواره از آن او میباشد؛آیا از غیر او میترسید؟!(ايه ٥٢سوره نحل )
------------------
🔹جمله (و له ما فى السموات و الارض ) حجت و دلیل بر وحدانيت خدا در ربوبيت است به اين بيان كه آنچه ميان زمين و آسمان است، به حقيقت معناى ملك، ملك خدا و مملوك اوست.
🔹چون آنچه در عالم محسوس و مشهود است با همه صفات و افعالش قائم به ذات او و موجود به ايجاد او و ظاهر به اظهار اوست، بطورى كه حتى يك لحظه هم نمى توانند با او ارتباط نداشته باشد پس اشياء، قائم به او است (همانند) قيام ملك به مالكش، و مملوک اوست به معناى حقيقى ملك.
به عبارتیبه هيچ وجه از آنچه كه هست نمى توانند تغيير يا انتقال بپذيرد، همچنانكه خاصيت ملك حقيقى همين است، مانند مالكيت انسان نسبت به چشم و گوش خودش (البته من باب مثل ).
🔹وقتى قضيه بدين قرار باشد، خداى تعالى مدبر عالم نيز خواهد بود، براى اينكه متصور نيست كه خدا مالك عالم، آن هم به اين معناى از مالكيت بوده باشد، در عين حال ديگرى هم مدبر عالم و مستقل در تدبير و تصرف در آن باشد، و مالك حقيقى اش از دخل و تصرف در آنچه خلق كرده و مالك آن است و وقتى هم او رب العالمين است واجب است كه از او پرهيز نمود، و در برابرش خضوع كرد چون رب غير از مالك مدبر معناى ديگرى ندارد.
🔹(و له الدين واصبا)
«وَاصِب» به معناي ثبوت و دوام و هميشگي بودن آن است، يعني قوانين و نظامات الهي موقت و ابطال پذير نيستند و دين او تغيير و
تحولي نميپذيرد.يعنى دين دائما براى او است، توضيح اينكه چون خداى تعالى رب عالم است بخاطر اينكه مالك همه اجزاى آن و مدبر آنها است، و از لوازم تدبير و واجبات آن اين است كه عالم انسانى بر طبق سنت او رفتار كند، تا به آن نتيجه اى كه او برايش در نظر گرفته نائل شود يعنى به سعادتش رهنمون شود.
🔹با در نظر گرفتن اين معنا كه سنت و طريقه اى كه او براى تدبير، از خصوص انسان دارد همان چيزى است كه قرآن نامش را دين نهاده(معناي اصلي دين، جزا و کيفر نيک و بد اعمال است) ناگزير واجب مى شود كه تنها او متصدى وضع و جعل قوانين و سنتهاى خود گردد، و او بايد اين طريقه را تشريع كند.
🔹 پس تنها او است كه مالك دين است، همچنانكه خودش فرموده: و له الدين واصبا و به عهده اوست كه آنچه مايه صلاح و تدبير امور انسانهااست تشريع نمايد،همچنانكه فرموده:و على الله قصد السبيل..🌿
https://t.me/joinchat/AAAAAEM95Bgn5TUGmxQ4Rg
تدبر در کلام وحیhttps://t.me/joinchat/AAAAAEM95Bgn5TUGmxQ4Rg
1 00240
🌿﷽🌿
🌸سلام و صبح زيباي بهاري و سبز شما عزيزان به خير و خوشي و سلامتي .
امروز را هم با تفكر و تدبر در آيات وحي آغاز نماييم .
🔺اعوذ بالله من الشيطان
الرجيم
✅ وَاللَّهُ أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَةً لِّقَوْمٍ يَسْمَعُونَ
💠و خداوند از آسمان آبى فرستاد، پس به واسطه آن زمین را پس از آنکه پژمرده بود زنده کرد، البته در این (باریدن و روئیدن) براى گروهى که (سخن حق را با جان ودل) مى شنوند نشانه اى روشن است.آیه ۶۵ سوره نحل )
----------------------
و الله انزل من السماء ماء فاحيا به الارض بعد موتها...
🚩از این آیه تا ده آیه دیگر خداوند مجددا به شمردن نعمتهاى الهى و نتيجه گرفتن توحيد و نتيجه گرفتن بعث از اين آيات توجه می دهد .
🚩مقصود آيه، روياندن و سرسبز كردن زمين بعد از خزان و خمودى آن در زمستان است، كه پس از فرا رسيدن بهار و آمدن بارانهاى بهارى ريشه گياهان و تخم آنها بعد از يك دوره سكون، شروع به رشد و نمو مى كند، و اين خود يك زندگى، و از سنخ زندگى حيوانى است .
🚩هر چند كه يك مرحله ضعيف از آن است، امروز هم در مسائل علمى جديد ثابت شده كه گياهان از جرثومه هاى حيات تشكيل يافته، همان جرثومه هايى كه در حيوان هست، هر چند صورت و اثرش با آن مختلف است.
🚩و اينكه فرمود: (ان فى ذلك لاية لقوم يسمعون ) مراد از شنيدن پذيرفتن سخنانى است كه بايد پذيرفت، زيرا عاقل كه طالب حق است وقتى چيزى مى شنود كه احتمال حقانيتش را مى دهد گوش فرا داده كاملا فرا مى گيرد و حفظ مى كند، همچنانكه در قرآن كريم فرمود: (الذين يستمعون القول فيتبعون احسنه اولئك الذين هديهم الله و اولئك هم اولوا الالباب ).
🚩پس وقتى براى كسى كه قريحه قبول كردن حق را دارد داستان فرستادن باران و زنده كردن زمين بعد از مردنش نقل شود همين داستان براى او آيت و دليلى است بر مساله بعث روز قيامت، و مى فهمد كسى كه بدين وسيله، زمين مرده را زنده كرد مى تواند مردگان را هم زنده كند.
🚩 پدیده هاى طبیعى، (از جمله آمدن ابر و باران) تصادفى نیست، به اراده خداوند است. «واللَّه انزل» و زمین همچون انسان مرگ و حیات دارد. «فاحیا به الارض بعد موتها» اما همواره اجراى برنامه هاى الهى از طریق اسباب عادى و طبیعى است. «فاحیا به الارض» .
🚩آب، مایهى حیات زمین و زمینیان است. «فاحیا به الارض» چرا ما آنرا قدر نمی دانیم؟ توجه نداشتن و کفران (پوشاندن) حقایق نعمت را از کف انسان بیرون خوادهد کرد (شکر نعمت ،نعمتت افزون کند) بنابراین بهترین راه خداشناسى، گوش سپرن و پندگرفتن از آیات الهى است. «لآیة لقوم یسمعون»
💧آب و ابر و آتش و اين آفتاب
رازهــا را مـي بـــرآرد از تـــــــراب
💧اين بهـار نـو ز بعد بـرگ ريـز
هست بــرهـان وجــــود رستخيــــــز
💧در بهـاران آن سرها پيـدا شود
هرچه خوردست اين زمين رسوا شود
💧بـر دمـد آن از دهان و از لبش
تـــا پــديــد آرد ضميــر و مــذهبش
[مثنوي مولوي دفتر پنجم ابيات 3974 به بعد]
https://t.me/joinchat/AAAAAEM95Bgn5TUGmxQ4Rg
تدبر در کلام وحیhttps://t.me/joinchat/AAAAAEM95Bgn5TUGmxQ4Rg
94610
🌿﷽🌿
🌸سلام و صبح زيباي بهاري و سبز شما عزيزان به خير و خوشي و سلامتي .
امروز را هم با تفكر و تدبر در آيات وحي آغاز نماييم .
🔺اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
✅ وَ مٰا بِكُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اَللّٰهِ ثُمَّ إِذٰا مَسَّكُمُ اَلضُّرُّ فَإِلَيْهِ تَجْئَرُونَ📍ثُمَّ إِذٰا كَشَفَ اَلضُّرَّ عَنْكُمْ إِذٰا فَرِيقٌ مِنْكُمْ
بِرَبِّهِمْ يُشْرِكُونَ
💠و هر نعمتى که دارید از خداست، سپس چون آسیبى به شما رسد به سوى او روى مى آورید(و مى نالید)و چون آن آسیب را از شما برطرف کرد، آن گاه گروهى از شما به پروردگار شان شرک مى ورزند.(ايه ٥٣ و ٥٤ سوره نحل )
------------------
🔺در ابتدای آیه رابطه بین توحید فطری و حوادث سخت زندگی را نشان میدهد زیرا در حالات سخت که تمام پرده های غرور و غفلت از مقابل انسان کنار می رود هرچه غیر خداست رها کرده به سوی او باز می گردد.
🔺و در آیه بعد کفران نعمت و دخیل دانستن غیر را در ایجاد آن نعمت(شرک) را تذکر میدهد مسلم است بهترین راه جلوگیری از کفران نعمتهای خداوند این است که هر چیزی را در سر جا و به وقت خود استفاده کنیم و به یاد داشته باشیم که خداوند متعال نعمتهای خود را برای رساندن انسانها به کمالی در خور شان و مرتبه وجودیشان به آنها ارزانی داشته تا با به کار گیری صحیح آنها، راه رشد را طی نمایند و از سرچشمه خیرات و خوبیها بهرهمند گردند. انسان نیز با درک این حقیقت و با استفاده صحیح از نعمتهای الهی و اطاعت میتواند شاکر باشد.
🔺گره گشایی های خداوند وقدر ناشناسی و فراموشی نعمت ها در آیات متعددی از قرآن آورده شده است. به چند نمونه که مفهوم آیه مورد بحث را به بیان دیگری ذکر نموده اشاره میگردد:
🔹وَ إِذٰا مَسَّ اَلنّٰاسَ ضُرٌّ دَعَوْا رَبَّهُمْ مُنِيبِينَ إِلَيْهِ ثُمَّ إِذٰا أَذٰاقَهُمْ مِنْهُ رَحْمَةً إِذٰا فَرِيقٌ مِنْهُمْ بِرَبِّهِمْ يُشْرِكُونَ ﴿۳۳﴾
و چون مردم را زیانى رسد، پروردگار خود را، در حالى که به درگاه او توبه مى کنند، مى خوانند، و آن گاه که از جانب خود رحمتى به آنان چشانید، آن گاه عدهای از آنها برای خداوندشان شریک درست میکنند.(آیه۳۳سوره روم)
🔹وَ إِذٰا مَسَّ اَلْإِنْسٰانَ اَلضُّرُّ دَعٰانٰا لِجَنْبِهِ أَوْ قٰاعِداً أَوْ قٰائِماً فَلَمّٰا كَشَفْنٰا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ كَأَنْ لَمْ يَدْعُنٰا إِلىٰ ضُرٍّ مَسَّهُ كَذٰلِكَ زُيِّنَ
لِلْمُسْرِفِينَ مٰا كٰانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۱۲﴾
وقتی انسان را آسیبى رسد، ما را-به پهلو خوابیده یا نشسته یا ایستاده- مى خواند، و چون گرفتاریش را برطرف کنیم به راه خود میرود مثل اینکه برای رفع زیانی که به او رسیده بود. چنان مى رود که گویى ما را نخوانده است. این گونه براى اسرافکاران آنچه انجام مى دادند زینت داده شده است. (آیه۱۲سوره یونس)
🔹وَ إِذٰا مَسَّ اَلْإِنْسٰانَ ضُرٌّ دَعٰا رَبَّهُ مُنِيباً
إِلَيْهِ ثُمَّ إِذٰا خَوَّلَهُ نِعْمَةً مِنْهُ نَسِيَ مٰا كٰانَ
يَدْعُوا إِلَيْهِ مِنْ قَبْلُ وَ جَعَلَ لِلّٰهِ أَنْدٰاداً
لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِهِ قُلْ تَمَتَّعْ بِكُفْرِكَ قَلِيلاً
إِنَّكَ مِنْ أَصْحٰابِ اَلنّٰارِ ﴿۸﴾
وقتی ضرری به انسان میرسد،به طرف خدا رو میآورد و او را به کمک میخواند. ولی وقتی خدا نعمتی به او داد، دعایی را که قبلاً میکرد فراموش میکند،وبرای خدا شریکانی میسازد تا مردم را از راه خدا منحرف کند. بگو: با کفرت فعلآ برخوردار باش چون تو اهل آتشی.(آیه ۸ سوره زمر)
🔺شاید لازم باشد ما هم مانند مولانا دعا کنیم و بگوییم:
💧پیش از استحقاق بخشیده عطا
دیده از ما جمله کفران و خطا
💧ای عظیم از ما گناهان عظیم
تو توانی عفو کردن در حریم
💧ما ز آز و حرص خود را سوختیم
وین دعا را هم ز تو آموختیم
💧حرمت آن که دعا آموختی
در چنین ظلمت چراغ افروختی
https://t.me/joinchat/AAAAAEM95Bgn5TUGmxQ4Rg
تدبر در کلام وحیhttps://t.me/joinchat/AAAAAEM95Bgn5TUGmxQ4Rg
96770
🌿﷽🌿
🌸سلام و صبح زيبا و سبز شما عزيزان به خير و خوشي و سلامتي .
امروز را هم با تفكر و تدبر در آيات وحي آغاز نماييم .
🔺اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
✅ وَالَّذِينَ هَاجَرُوا فِي اللَّهِ مِن بَعْدِ مَا ظُلِمُوا لَنُبَوِّئَنَّهُمْ فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً ۖ وَلَأَجْرُ الْآخِرَةِ أَكْبَرُ ۚ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ📍الَّذِينَ صَبَرُوا وَعَلَىٰ رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ
💠و كسانى كه از پس آنكه ستم ديدند در راه خدا مهاجرت كردند در دنيا مكان نيكويشان دهيم، و پاداش دنياى ديگر بهتر است اگر بدانند.
همان كسانى كه صبورى پيشه كردند و به پروردگارشان توكل مى كنند(آیه ۴۱ و ۴۲ سوره نحل
---------------
🔺اين آيات داستان هجرت را يادآورى نموده و به مهاجرين در راه خدا وعده نيكويى در دنيا و آخرت مى دهد که البته وعده جميلى است كه به مهاجرين ميدهد.مؤمنين صدر اسلام دو هجرت داشتند.
🔸 يكى هجرت از مكه به حبشه كه عده اى از گروندگان به رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) و به اذن خدا و رسولش انجام دادند و مدتى در آنجا ايمن از شر مشركين و عذاب و فتنه ايشان بسر بردند.
🔸دوم هجرت از مكه به مدينه كه مؤمنين بعد از مهاجرت رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) يكى پس از ديگرى بدان شهر مهاجرت نمودند و ظاهرا مراد از هجرت در آيه مورد بحث هجرت دومى است.
🔺جمله (فى الله ) متعلق است به (هاجروا) و مراد از مهاجرت در خدا اين است كه مهاجرت براى كسب رضاى خدا باشد و اين هدف محيط به ايشان باشد و جز آن هدف ديگرى نداشته باشند.
🔺 از روش آیات بر مى آيد، كسانى كه در راه خدا مهاجرت كردند بعد از آنكه در راه خدا ستم ديدند مقصود و منظور بوده و حتما به دنبال رضایت خداوند خیر زیادی نصیب این بنده خواهد شد.
🔺جمله «لنبوئنهم فى الدنيا حسنة» : يعنى به شهر خوبى بجاى آن شهرى كه ترك گفتند،( مكه و حوالى آن) رسیدند،به عبارت دیگر يعنى به حالت خوبى دست یافتن ، كه منظور از آن فتح و پيروزى و نجات از ذلت و زير دستى ظالمین است.
🔺یکی از روشهای برخورد با ظالمین و ستمگران که در قران بیان شده که توسط خداپرستان و بخاطر رضای خدا انجام شود و مورد تایید و ثواب خداهم قرار گفته ،هجرت است (حضرت ابا عبدالله آقا امام حسین ) نمونه مشخص و کامل هجرت .
🔺در جمله (الذين صبروا) مهاجرين در راه خدا را توصيف به صبر و توكل مى كند بدون اينكه بخواهد نسبت به عكس العمل مهاجرين در برابر آزار و اذيت ظالمین در ايام توقف شان در ميان آنان، اظهار نظرى كرده باشد.
🔺 اگر هجرت کنندگان را به دو صفت صبر و توکل توصيف فرموده به اين عنايت است كه اين دو صفت در رسيدن به وعده كمال خداوند است که در بر ابر تلخى جهاد، صبر و در هنگام هجوم بلاها توكلى به خدا نمودند.
💧و توکل علی الله؛
خدایا همه امیدمان به توست.
https://t.me/joinchat/AAAAAEM95Bgn5TUGmxQ4Rg
تدبر در کلام وحیhttps://t.me/joinchat/AAAAAEM95Bgn5TUGmxQ4Rg
83950
🌿﷽🌿
🌸سلام و صبح زيبا و سبز شما عزيزان به خير و خوشي و سلامتي .
امروز را هم با تفكر و تدبر در آيات وحي آغاز نماييم .
🔺اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
✅ وَقَالَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا عَبَدْنَا مِن دُونِهِ مِن شَيْءٍ نَّحْنُ وَلَا آبَاؤُنَا وَلَا حَرَّمْنَا مِن دُونِهِ مِن شَيْءٍ ۚ كَذَٰلِكَ فَعَلَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ ۚ فَهَلْ عَلَى الرُّسُلِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ
💠 و کسانى که شرک ورزیدند گفتند: اگر خدا مى خواست نه ما و نه پدرانمان هیچ چیزى را غیر از او نمى پرستیدیم و بدون (حکم ) او چیزى را حرام نمى شمردیم. کسانى هم که پیش از آنان بودند. همین حرف را میزدند . آیا وظیفه پیامبران چیزی غیر از رساندن آشکار پیام خداست ؟!(آیه ۳۵ سوره نحل )
---------------
🔸خدا هر آنچه را روي زمين است براي انسان حلال شمرده است (بقره ۱۶۸)، به استثناي ۴ مورد: خون، گوشت خوک، مرده و آنچه به نام غير خدا (به افتخار بُتها) کشته شده باشد (بقره ۲۳۷) ، (مائده ۳) ، انعام ۱۴۵ و در قرآن تأکيد بسيار شده است که آنچه نزد خدا حرام شده، منحصر به همين چهار مورد است و کسي حق ندارد چيز ديگري را حرام کند.
🔸متوليان مذاهب در طول تاريخ براي توجيه تسلط و ضرورت طبقه خود، همواره يک سلسله حلال و حرامها و آداب و تشريفاتي را از نزد خود بافته و به عنوان دين به مردم عرضه ميکردند، متأسفانه چنين دخالتي در احکام الهي، کم و بيش در امت اسلامي نيز ادامه يافته و مفتياني برخي حلال و حرامهائي را که بنياسرائيل در آئين خود رعايت ميکردند [اسرائيليات]، وارد اسلام کردهاند. حال آنکه قرآن به وضوح توضيح داده است.
🔸مشرکین چون ميديدند در برابر شرکورزي يا حلال و حرام کردنهاشان عکسالعملي از ناحيه خدا پديد نميآيد، آن را به حساب تأييد او ميگذاشتند! چنين تصوري را به اشکال مختلف ميتوان در قرآن مشاهده کرداز جمله: انعام ۱۴۸ ، نحل ۳۵ و زخرف۲۰. مواردي را که تصور و خواسته به ظاهر منطقي ما، با «مشيت» خدا مغاير است، قرآن با جملات شرطي: لوشاء الله، لوشئنا و لونشاء، ۴۰ بار تکرار کرده است.
🔸باید توجه داشت طبق اراده تکوینی خداوند ( قوانین و سنتهای الهی حاکم بر عالم ) هر اتفاقی که در جهان آفرینش رخ میدهد، مثل تولد و مرگ و یا هر اتفاق دیگر، همه و همه طبق اراده «تکوینی» خداست . در اراده تکوینی اتفاقات، هرچه میخواهد باشد، بدون اینکه رضایت یا عدم رضایت خدا در هیچ طرف دخالت داشته باشد. رخ میدهد
🔸پس هر اتفاقی که میافتد، چون طبق قوانین طبیعی است که خدا بر جهان وضع کرده است، میشود گفت این اتفاق طبق اراده (تکوینی) خداست، ولی نمیتوانیم بگوئیم خدا به این اتفاق نیز راضی است در این طرز تفکر حتی هر ظلم و شقاوت ظالمان هم به عنوان خواست خدا قابل توجیه میگردد.
🔸 نتیجه اینکه مسئول اعمال انسان خود او است و بدیهی است نتایج خوب یا بد آن عمل نیز مربوط به خود اوست. این موضوع در آیات متعدد قران یادآوری شده است مانند:
🔺 وَ أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسٰانِ إِلاّٰ مٰا سَعىٰ
انسان حاصلی جز نتیجه تلاش خود ندارد(آیه ۳۹سوره نجم) و یا
🔺ذٰلِكَ بِمٰا قَدَّمَتْ أَيْدِيكُمْ وَ أَنَّ اَللّٰهَ لَيْسَ بِظَلاّٰمٍ لِلْعَبِيدِ.
این (عقوبت ) به خاطر کار و کردار پیشین شماست، (و گر نه ) خداوند هرگز نسبت به بندگانش ظلم نمی کند(آیه ۱۸۲ آل عمران) .🌿
https://t.me/joinchat/AAAAAEM95Bgn5TUGmxQ4Rg
تدبر در کلام وحیhttps://t.me/joinchat/AAAAAEM95Bgn5TUGmxQ4Rg
80130
🌿﷽🌿
🌸سلام و صبح زيبا و سبز شما عزيزان به خير و خوشي و سلامتي .
امروز را هم با تفكر و تدبر در آيات وحي آغاز نماييم .
🔺اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
✅ لَا جَرَمَ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا يُسِرُّونَ وَمَا يُعْلِنُونَ ۚ إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْتَكْبِرِينَ
💠قطعاً خداوند از آنچه پنهان میدارند و آنچه آشکار میسازند با خبر است؛ او مستکبران را دوست نمیدارد!(آیه ۲۳ سوره نحل)
--------------------
🔹در قرآن ۵ بار جملة «لا جَرَمَ» به معناي بي انقطاع و دائمي آمده است. جُرم نيز به گناهاني گفته ميشود که باعث گسستن پيوند فطري انسان با خدا و بندگان او ميگردد. جُرم در لغت بيبهره بودن و قطع ميوه درخت به دليل قطع ارتباطش با آب، خاک و هوا گفته ميشود.
🔹در ادامه آیات خداوند به بيان عيب هاى مشركين و صفات بد آنان، كه همه ناشى از انكار توحيد است، پرداخته و مانند سخنان باطل، و استكبارشان در برابر خدا و استهزاء آيات او و انكار قیامت، آنان را به آمدن عذاب دنيوى، تهدید و هشدارشان می دهد از عذاب روز مرگ و روز قيامت، و نيز حقايقى ديگر ، اما نیست گوش شنوایی.
🔹محققا و يا حقا خداى تعالى آنچه را كه ايشان پنهان مى دارند و يا آشكار مى سازند مى داند، و اين تعبير كنايه از تهديد به كيفرى سخت است، که آنها را از غفلت نجات دهد .
🔹يعنى خدا مى داند كارهايى كه در نهان و آشكار مى كنند، و بزودى آنان را به سزاى اعمالشان مى رساند و در برابر انكار و استكبارشان مؤ اخذه مى فرمايد، و مهمتر اینکه او مستكبرين را دوست نمى دارد.
🔹 دوست داشتن يا نداشتن ما امري قلبي است و معلوم نيست هميشه به عمل منتهي شود. اما در مورد خدائي که منزه از احساسات دوستي و دشمني بشري است، اين اوصاف به صورت مجازي براي فهم آدميان به کار رفته. ثانياً آثار عملي تکويني و تأثير مسلم بيروني دارد. فعل «يحب» جمعاً ۴۰ بار [عدد کمال] در قرآن به خدا نسبت داده شده است: 17 بار «يحِبُّ» (درباره: محسنين، متقين، مقسطين، صابرين، متوکلين، توابين، مطهرين، الذين يقاتلون في سبيله صفاً...) و ۲۳ بار «لا يحِبُّ» (درباره: ظالمين، مسرفين، خائنين، مستکبرين، مفسدين، معتدين، کافرين، فرحين و...)
🔹ریشه استمبار کبر و خود خواهی است و کبّر عبارت است از حالتی که انسان خود را بالاتر از دیگری ببیند و اعتقاد برتری خود را بر غیر داشته باشد و فرق آن با عجب، این است که: انسان خود را شخصی بداند، و خود پسند باشد، اگر چه پای کسی دیگر در میان نباشد، ولی در کبر، باید پای غیر نیز در میان آید تا خود را از آن برتر داند و بالاتر بیند. و این کبر، صفتی است در نفس و باطن.
🔹مستکبر و مستکبران شامل: طاغوتی، گردن کش، متکبر، مغرور ، زورگو، قدرت طلب و ... بوده و کبر آنها در برابر خداوند نمونه فرعونی آن است که ادعای خدایی می نماید و سایه خدایی بر هر کس و هر جا .
https://t.me/joinchat/AAAAAEM95Bgn5TUGmxQ4Rg
تدبر در کلام وحیhttps://t.me/joinchat/AAAAAEM95Bgn5TUGmxQ4Rg
1 09230
#اختصاصی
✅ سعید حجاریان در گفت و گو با امتداد: تاجزاده نقش بازنده انتخابات را ایفا نکند/ تاجزاده ساز ناکوک نمیزند/ کاندیداتوری تاجزاده احیای اصلاحطلبی پیشرو است/ حذف تاجزاده چاره کار نیست
📌امتداد-ریحانه طباطبایی: در نخستین روز هفتهی جاری سیدمصطفی تاجزاده فعال سیاس، معاون سیاسی وزارت کشور دولت سید محمدخاتمی با انتشار بیانیهای برای حضور در انتخابات سیزدهمین دوره ریاست جمهوری اعلام حضور کرد. این اعلام حضور با واکنش های مثبت و منفی چه از سوی موافقان و چه از سوی مخالفان این فعال سیاسی مواجه شد. در همین رابطه گفت و گویی با سعید حجاریان داشتهایم که مشروح آن را در زیر میخوانید:
📌دوست گرامی آقای تاجزاده در بیانیه اعلام حضور خود بهطور روشن و موجز تحلیل خود را از شرایط کشور و مسائل عاجل مطرح کرده است که خوب، میتوان با مطالعه آن مشخص کرد کجای سیاست ایران ایستاده و چه نسبتی با اصلاحطلبیِ واقعا موجود و اصلاحطلبیِ ایدهآل دارد. اما من سعی میکنم، به فعل ثبتنام ایشان بپردازم.
🔺مهمترین نقد درباره ثبتنام تاجزاده این است که او به «تکروی» متمایل شده است.
📌ببینید! در کشور ما بهدلیل فشارهای مختلف فعالیت جمعی در قالب احزاب و نهادهای مدنی به بنبست رسیده یا بسیار محدود شده است. در چنین شرایطی میل به فعالیت فردی بالا میرود در حالیکه میدانیم فعالیت سیاسی اساساً کنشی جمعی است. پس، اگر فعالیت فردی هم صورت بگیرد، نباید ایرادی را متوجه تاجزاده کنیم. اگر مشارکت و مجاهدین انقلاب به فعالیت خود ادامه میدادند، تاجزاده میتوانست بهعنوان عضو شورای مرکزی این دو تشکل اعلام کاندیداتوری کند و طبعاً این دو حزب از ایشان حمایت میکردند؛ اما الان مشارکت و مجاهدین انقلاب منحل شدهاند. نکته دیگر درباره برآیند مطالبات اصلاحطلبان است. شما توجه کنید، تنها برخی از چهرهها هستند که در سیاست داخلی، خارجی، روابط قدرت، اقتصاد و… آنچه را که واقعیت است به زبان میآورند و مابقی، پیش از هر اعلام نظر دو-دوتا چهارتا میکنند! پس نتیجه میگیریم، برنامههای تاجزاده از سقف مطالبات احزاب اصلاحطلب فعلی بالاتر است. بنابراین ایشان یکتنه به میدان آمده است تا این مطالبات را مطرح کند و طبعاً رد صلاحیت خواهد شد. اما این بهمعنای آن نیست تاجزاده بهعنوان یک بازندهی از پیش تعیینشده در این انتخابات اظهارنظر و ایفای نقش کند.
🔺کاندیداتوری تاجزاده چه آثار بر فضای سیاسی دارد؛ چه در میان اصلاحطلبان و چه در خارج از اصلاحطلبان.
📌کاندیداتوری تاجزاده چند اثر دارد؛ اول آنکه نهاد اجماعساز را از دو جهت در تنگنا قرار میدهد؛ اول آنکه چرا به کاندیداتوری ایشان رضایت ندادهاند و دیگر آنکه چرا سقف مطالباتتان با کف مطالبات تاجزاده همخوان نیست. این امر اگر برنامه کاندیداهای اصلاحطلب را تحتالشعاع قرار دهد، کمعیاری برخی اصلاحطلبان را بر روی پرده نمایش بیفکند، و در مجموع نهاد اجماعساز را به اتخاذ مواضع مترقی دلالت کند، بسیار مثبت است.
📌اما، بیرون از چارچوب اصلاحطلبی؛ اگر توجه کنید در سالیان اخیر تکچهرههای نقاد –با مواضع سینوسی- ظهور کردهاند. اینها ممکن است بخواهند سقف مطالبات را از مطالبات تاجزاده هم بالاتر ببرند. در چنین شرایطی، اصلاحطلبیِ تاجزاده حکم میکند به موازین و اصول پایبند بماند حتی اگر در لحظاتی گفتماناش محافظهکارانه بهنظر بیاید. من، علاوه بر بایدهای اصلاحطلبی، تاکنون بارها درباره نبایدهای اصلاحطلبی هم گفته و نوشتهام. اگر فردی پیدا شود و بگوید، من به پشتوانه فلان دولت خارجی میآیم تا تغییر ایجاد کنم یا اگر بگوید من به پشتوانه فلان کنش خشونتآمیز میآیم تا وضعیت را دگرگون کنم، اصلاحطلبِ پیشرو باید پاسخ دهد، ما خواهان تغییر هستیم اما بدون نیروی خارجی و بدون کنش خشونتآمیز.
🔺به نظر شما مواجهه حاکمیت با اعلام کاندیداتوری تاجزاده چگونه خواهد بود؟
📌حاکمیت ممکن است برخی از نیروهای تأثیرگذار اصلاحات را به موضعگیری علیه تاجزاده دلالت کند یا برخی گمان کنند از باب تقرب خوب است تاجزاده را تخریب و تخطئه کنند؛ این اما چاره کار نیست. نه برای حاکمیت و نه برای نیروهای نامبرده. واقعیت این است که تاجزاده بهعنوان یک نیروی سیاسی باسابقه، تصمیم به کاندیداتوری گرفته است؛ طبعاً میداند بناست با چه فیلترهایی مواجه شود.
📌جامعه ایران در شرایط فعلی، برخلاف اظهارات برخی جامعهشناسان، وضعیت جنبشی ندارد و اگر هم جنبشی وجود داشته باشد، هسته آن سیاسی نخواهد بود. بنابراین، لازم نیست درباره کاندیداتوری تاجزاده تخیل کنیم و تحلیل تخیلیمان را بهعنوان تحلیل بازدارنده به سیستم بفروشیم چرا که تصمیمات بالادست به نحوی متفاوت اتخاذ میشود!
🔺متن کامل گفت و گو در لینک زیر:
http://emtedad.news/?p=2219
#امتداد
@emtedadnet
تاجزاده نقش بازنده انتخابات را ایفا نکند/ تاجزاده ساز ناکوک نمیزند/ کاندیداتوری تاجزاده احیای اصلاحطلبی پیشرو است/ حذف تاجزاده چاره کار نیست
<p>حاکمیت ممکن است برخی از نیروهای تأثیرگذار اصلاحات را به موضعگیری علیه تاجزاده دلالت کند یا برخی گمان کنند از باب تقرب خوب است تاجزاده را تخریب و تخطئه کنند؛ این اما چاره کار نیست. نه برای حاکمیت و نه برای نیروهای نامبرده. واقعیت این است که تاجزاده بهعنوان یک نیروی سیاسی باسابقه، تصمیم به کاندیداتوری گرفته است؛ طبعاً میداند بناست با چه فیلترهایی مواجه شود پس نیازی نیست ترکیب شورای نگهبان، مواضع آقای جنتی و حتی، زندان سال ۱۳۸۸ را به او یادآور شویم!</p>
100
بامداد سه شنبه به نیکی و شادی
هدیه امروز حافظ شیرین سخن
دیوان حافظ غزل شماره ۳۲۸
🍒🍏🍒🍏🍒🍏🍒
من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم
لطفها میکنی ای خاک درت تاج سرم
دلبرا بنده نوازیت که آموخت بگو
که من این ظن به رقیبان تو هرگز نبرم
همتم بدرقه راه کن ای طایر قدس
که دراز است ره مقصد و من نوسفرم
ای نسیم سحری بندگی من برسان
که فراموش مکن وقت دعای سحرم
خرم آن روز کز این مرحله بربندم بار
و از سر کوی تو پرسند رفیقان خبرم
حافظا شاید اگر در طلب گوهر وصل
دیده دریا کنم از اشک و در او غوطه خورم
پایه نظم بلند است و جهان گیر بگو
تا کند پادشه بحر دهان پرگهرم
معنی لغات غزل:
خاطر : ضمیر .
عاطر : عطرآگین، پاکیزه بو، بوی خوش دهنده .
رقیب : در اینجا به معنی مدّعی و بدخواه است .
همّت : اراده، عزم، شجاعت و دلیری، و در اصطلاح صوفیه عبارت است از توجه قلب با تمام قوای روحانی خود به جانب حق برای حصول کمال، در خود یا دیگری به نحوی که به غیر مقصود حقیقی، التفات نجوید .
بدرقه راه : نگهبانی و حفاظت راه، رهبر و پاسبان و نگهبان و دسته سواری که برای محافظ کاروان آن را همراهی کنند .
طایر قدس : پرنده بهشتی، کنایه از جبرئیل امین .
مقصد : منزلگه مقصود .
رَهِ مقصد : راه منزل و هدف مورد نظر .
نو سفر : سفر ناکرده، بی تجربه در کار سیر و سفر .
بندگی : ارادتمندی، چاکری .
بندگی من برسان : مراتب بندگی و ارادت مرا ابلاغ کن .
مرحله : منزلگاه .
بر بندم رخت : رخت بربندم، بار سفر ببندم و کوچ کنم .
وز سر کوی تو پرسند رفیقان خبرم : رفیقان از سر کوی تو خبر مرا بگیرند، تا به سرکوی تو برسم .
شاید : شایسته است، به جا و به مورد است .
دیده دریا کنم : چشم خود را از اشک دریا کنم، کنایه از بسیار گریستن .
پایه : مقام و مرتبه .
نظم : سخن منظوم و موزون، شعر .
جهانگیر : فراگیر .
پادشه بحر : پادشاه دریا، پادشاه هرمز، سلطان البحر، مقصود تورانشاه فرزند قطب الدین تهمتن است که در خلال سال های ۷۷۹-۷۴۷ در جزیره هرمز سلطنت می کرده و مردی شاعر و فاضل بوده و طبق نوشته شادروان دکتر غنی در تاریخ عصر حافظ نامبرده شاهنامه یی ساخته و شخصی به نام تیشیرا از اهل پرتقال که در سالهای ۶ - ۱۰۰۱ در جزیره هرموز بوده آن را تلخیص و به زبان پرتقالی ترجمه کرده است. تورانشاه ظاهراً این کتاب را هم به نظم و هم به نثر تنظیم و در آن، از زمان حضرت آدم تا آن زمان را وصف و از اجداد خود تا ۱۸ پشت را ذکر کرده بوده است .
3800
✅وَإِن تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا ۗ إِنَّ اللَّهَ لَغَفُورٌ رَّحِيمٌ📍وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا تُسِرُّونَ وَمَا تُعْلِنُونَ
💠و اگر نعمتهای خدا را بشمارید، هرگز نمیتوانید آنها را احصا کنید؛ خداوند
بخشنده و مهربان است!
خداوند آنچه را پنهان میدارید و آنچه را آشکار میسازید، میداند.(آیه ۱۸ و ۱۹ سوره نحل)
-------------------
💢اين آيه از آياتى است كه در آن مغفرت بكار رفته و بدون اشاره به معصیت و یا گناهی خودش را معرفی کرده که من خوب خدایی هستم و از من رحیم تر سراغ دارید !؟
💢اينكه فرمود: (و ان تعدوا نعمة الله لا تحصوها...)اشاره است به زيادى نعمتهاى الهى، و كثرتى كه از حيطه شمارش بيرون است، چون درحقيقت، هيچ موجودى نيست مگر آنكه در مقايسه با نظام كلى عالم، نعمت است، هر چند كه بعضى از موجودات نسبت به بعضى ديگر، نعمت نباشد.
خداى سبحان همين بسيارى نعمت را بیان مى كند به اينكه: (ان الله لغفور رحيم ) و اين خود از لطيف ترين و دقيق ترين تعبیر و دلیل است.
💢با اين تعبير مى فهماند كه فوران نعمت از حد شمارش، از بركات دو صفت مغفرت و رحمت اوست، با مغفرتش كه همان پوشاندن است بدى نقص و قصور همه خلایق را مى پوشاند و با رحمتش كه اتمام نقص و رفع حاجت است، خير و كمال هر چيزى را ظاهر مى سازد و به زيور جمالش مى آرايد.
💢نگاه گذار به اینکه اگر لطف و محبت پروردگار عالم نبود حال هرکس چه می شد، کفایت می کند به اینکه عشق بورزیم به چنین معبودی تا حالمان بهتر شود.
💢 بنابراين، مغفرت و رحمت او بر تمامى موجودات گسترده است، چون هر چيزى را كه فرض كنى وقتى براى چيز ديگرى خير و نفع شد، در نتيجه نسبت به آن نعمت حساب مى شود پس بعضى از اشياء نسبت به بعضى ديگر نعمت است، در نهايت نعمت خدا همان سعه و عموميتى را دارد كه مغفرت و رحمتش دارد، و بهمين جهت فرمود: (ان تعدوا نعمة الله لا تحصوها)
💢و آیه بعد (و الله يعلم ما تسرون و ما تعلنون ) اشاره است به ركن سوم از اركان ربوبيت كه همان علم باشد چون (اله ) اگر دارای علم نباشد عبادت كردن و نكردن بندگان هم بیهوده و هم برايش يكسان است، پس لازم است كه رب معبود، داراى علم باشد، البته نه هر علمى، بلكه علم به ظاهر و باطن بنده .
💢 قوام عبادت، به نيت است، و عمل وقتى عبادت محسوب مى شود كه با نيت صالح انجام شده باشد، و نيت هم مربوط به ضمير و باطن بنده است،و احاطه معبود به ظاهر و باطن بنده، بنابراین خداى عز و جل عالم است به آنچه كه انسان پنهان مى دارد و آنچه كه آشكار مى سازد، همانطور كه او خالق و منعم است، و بخاطر خلقت و انعامش مستحق پرستش است.
💢از همينجا روشن مى گردد كه چرا در آيه شريفه در بيان علم خدا، تعبير مذكور انتخاب شده، با اينكه ممكن بود بفرمايد: (عالم الغيب و الشهادة ) و يا بفرمايد: (و الله بكل شى ء عليم )، ولى فرمود: (و الله يعلم ما تسرون و ما تعلنون ).
💧چه خدای خوبی، میداند که بنده اش چه می کند باز هم می پوشاند و می بخشد.
☘️یا ارحم الراحمین ☘️
https://t.me/joinchat/AAAAAEM95Bgn5TUGmxQ4Rg
تدبر در کلام وحیhttps://t.me/joinchat/AAAAAEM95Bgn5TUGmxQ4Rg
86540
✅وَإِن تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا ۗ إِنَّ اللَّهَ لَغَفُورٌ رَّحِيمٌ📍وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا تُسِرُّونَ وَمَا تُعْلِنُونَ
💠و اگر نعمتهای خدا را بشمارید، هرگز نمیتوانید آنها را احصا کنید؛ خداوند
بخشنده و مهربان است!
خداوند آنچه را پنهان میدارید و آنچه را آشکار میسازید، میداند.(آیه ۱۸ و ۱۹ سوره نحل)
-------------------
💢اين آيه از آياتى است كه در آن مغفرت بكار رفته و بدون اشاره به معصیت و یا گناهی خودش را معرفی کرده که من خوب خدایی هستم و از من رحیم تر سراغ دارید !؟
💢اينكه فرمود: (و ان تعدوا نعمة الله لا تحصوها...)اشاره است به زيادى نعمتهاى الهى، و كثرتى كه از حيطه شمارش بيرون است، چون درحقيقت، هيچ موجودى نيست مگر آنكه در مقايسه با نظام كلى عالم، نعمت است، هر چند كه بعضى از موجودات نسبت به بعضى ديگر، نعمت نباشد.
خداى سبحان همين بسيارى نعمت را بیان مى كند به اينكه: (ان الله لغفور رحيم ) و اين خود از لطيف ترين و دقيق ترين تعبیر و دلیل است.
💢با اين تعبير مى فهماند كه فوران نعمت از حد شمارش، از بركات دو صفت مغفرت و رحمت اوست، با مغفرتش كه همان پوشاندن است بدى نقص و قصور همه خلایق را مى پوشاند و با رحمتش كه اتمام نقص و رفع حاجت است، خير و كمال هر چيزى را ظاهر مى سازد و به زيور جمالش مى آرايد.
💢نگاه گذار به اینکه اگر لطف و محبت پروردگار عالم نبود حال هرکس چه می شد کفایت می کند به اینکه عشق بورزیم به چنین ربی که خوب خدایی است تا حالمان بهتر شود.
💢 بنا بر اين، مغفرت و رحمت او بر تمامى موجودات گسترده است، چون هر چيزى را كه فرض كنى وقتى براى چيز ديگرى خير و نفع شد، در نتيجه نسبت به آن نعمت حساب مى شود پس بعضى از اشياء نسبت به بعضى ديگر نعمت است، در نهايت نعمت خدا همان سعه و عموميتى را دارد كه مغفرت و رحمتش دارد، و بهمين جهت فرمود: (ان تعدوا نعمة الله لا تحصوها)
💢و آیه بعد (و الله يعلم ما تسرون و ما تعلنون ) اشاره است به ركن سوم از اركان ربوبيت كه همان علم باشد چون (اله ) اگر دارای علم نباشد عبادت كردن و نكردن بندگان هم بیهوده و هم برايش يكسان است، پس لازم است كه رب معبود، داراى علم باشد، البته نه هر علمى، بلكه علم به ظاهر و باطن بنده .
💢 قوام عبادت، به نيت است، و عمل وقتى عبادت محسوب مى شود كه با نيت صالح انجام شده باشد، و نيت هم مربوط به ضمير و باطن بنده است،و احاطه معبود به ظاهر و باطن بنده، بنابراین خداى عز و جل عالم است به آنچه كه انسان پنهان مى دارد و آنچه كه آشكار مى سازد، همانطور كه او خالق و منعم است، و بخاطر خلقت و انعامش مستحق پرستش است.
💢از همينجا روشن مى گردد كه: چرا در آيه شريفه در بيان علم خدا، تعبير مذكور انتخاب شده، با اينكه ممكن بود بفرمايد: (عالم الغيب و الشهادة ) و يا بفرمايد: (و الله بكل شى ء عليم )، ولى فرمود: (و الله يعلم ما تسرون و ما تعلنون ).
💧چه خدای خوبی میداند که بنده اش چه مکند باز هم می پوشاند و می بخشد یا ارحم الراحمین .
https://t.me/joinchat/AAAAAEM95Bgn5TUGmxQ4Rg
تدبر در کلام وحیhttps://t.me/joinchat/AAAAAEM95Bgn5TUGmxQ4Rg
100