cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

گزیده گویی های یک اقتصاد خوان

✍ مهدی بشارتده سلوطی 👈 دکتری اقتصاد گرایش سیاست و توسعه 👈 مدرس دانشگاه 👈محقق و پژوهشگر 👈فعال اجتماعی 👈مشاوره،R&D پروژه های اقتصادی و سرمایه گذاری 🔴ارائه تحلیل های اقتصادی و سیاسی🔴 http://t.me/MBSECO

نمایش بیشتر
إيران340 708زبان مشخص نشده استدسته بندی مشخص نشده است
Advertising posts
170مشترکین
اطلاعاتی وجود ندارد24 ساعت
اطلاعاتی وجود ندارد7 روز
اطلاعاتی وجود ندارد30 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

🔴 مصاحبه با خبرگزاری ایرنا در خصوص عرضه برنج در بورس ورود برنج طارم شمال به بورس کالا را می‌توان نقطه عطف و سرآغاز تحول اقتصاد برنج باکیفیت داخلی دانست، اما نگاهی بر الزامات اجرای این طرح و شرایط موجود در بازار برنج کشور و بویژه مازندران چالش‌هایی را نشان می‌دهد که پیش روی بورسی شدن برنج طارم شمال قرار دارد. https://www.irna.ir/news/84290715/%D8%A8%D8%B1%D9%86%D8%AC-%D9%85%D8%A7%D8%B2%D9%86%D8%AF%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D8%A8%D9%88%D8%B1%D8%B3-%DA%86%D8%B4%D9%85-%D8%A7%D9%86%D8%AF%D8%A7%D8%B2%D9%87%D8%A7-%D9%88-%D9%BE%DB%8C%D8%B4-%D9%86%DB%8C%D8%A7%D8%B2%D9%87%D8%A7
نمایش همه...
نمایش همه...
برنج مازندران در بورس؛ چشم‌اندازها و پیش‌نیازها

ساری – ایرنا - ورود برنج طارم شمال به بورس کالا را می‌توان نقطه عطف و سرآغاز تحول اقتصاد برنج باکیفیت داخلی دانست، اما نگاهی بر الزامات اجرای این طرح و شرایط موجود در بازار برنج کشور و بویژه مازندران چالش‌هایی را نشان می‌دهد که پیش روی بورسی شدن برنج طارم شمال قرار دارد.

🔴 پیام امضای سند همکاری ایران و چین به اقتصاد ایران 👈 کشورهای توسعه یافته اروپای غربی، آمریکا و ژاپن واردکننده کالاهای مصرفی و نهایی هستند و صادرات به آنها منجر به رشد تولید کالاهای مصرفی و به تبع آن اشتغالزایی و توسعه اقتصادی کشورهای صادرکننده (تجربه کشورهای آسیایی از جمله چین) می گردد، اما بر خلاف این کشورها، چین واردکننده مواد خام و اولیه و صادرکننده کالاهای مصرفی و نهایی است. پیام مهمی که امضای سند همکاری ایران و چین به اقتصاد ایران می دهد این است که روند خام فروشی یک تا دو قرن گذشته همچنان ادامه خواهد یافت. گسترش مبادلات تجاری با چین روند استعماری و عقب ماندگی ناشی از خام فروشی یک تا دو قرن اخیر را تشدید خواهد کرد. صادرات مواد خام و اولیه و واردات کالاهای مصرفی معضلات زیر را در پی خواهد داشت. (۱) کسب ارزش افزوده پایین و در نتیجه رشد اقتصادی پایین و بی کیفیت (۲) درآمد ارزی پایین (۳) کاهش مستمر اشتغال مولد و صادرات فرصت های شغلی به چین (۴) غیرمردمی شدن اقتصاد، تشدید شکاف های اقتصادی و توزیع ناعادلانه درآمدها (۵) تبدیل ایران به سکوی رشد صنایع چین (مانند خودروسازی) http://t.me/mbseco
نمایش همه...
گزیده گویی های یک اقتصاد خوان

✍ مهدی بشارتده سلوطی 👈 دکتری اقتصاد گرایش سیاست و توسعه 👈 مدرس دانشگاه 👈محقق و پژوهشگر 👈فعال اجتماعی 👈مشاوره،R&D پروژه های اقتصادی و سرمایه گذاری 🔴ارائه تحلیل های اقتصادی و سیاسی🔴 http://t.me/MBSECO

🔴 تعارض اهداف بلندمدت و کوتاه مدت ▫️ یکی از آسیب های سیاستگذاری آن است که اهداف کوتاه مدت و بلندمدت نه تنها هم سو نباشند بلکه در تعارض با یک دیگر قرار بگیرند. در چنین وضعیتی، ممکن است دولتها و جریانهای سیاسی، در جهت منافع سیاسی خود، از اهداف بلندمدت چشم پوشی نمایند. ▫️ رفتار دولت دوازدهم از این منظر قابل تحلیل است. طی دو سال گذشته، با علم به شرایط تحریم و احتمال طولانی شدن آن، لازم بود تمامی تدابیر برای کاهش مصارف ارزی، افزایش ظرفیت درآمدزایی ارزی، ممانعت از کاهش ظرفیت های رشد و تقویت توان تولید داخل انجام شود. مصادیق سیاستی این موارد آن بود که از همان ابتدا اجازه تعدیل نرخ ارز داده شود، از دونرخی کردن ارز اجتناب شود، تمامی محدودیتهای صادراتی لغو شود، از سرکوب قیمت کالاها اجتناب شود، منابع محدود ارزی صرف تکمیل طرح های تولیدی شود و مخارج جاری دولت به شدت کنترل شود. ▫️ بدیهی است با اتخاذ سیاستهای فوق، در کوتاه مدت، اقتصاد با شوک منفی عرضه (به واسطه افزایش نرخ ارز و قیمت حاملهای انرژی) و شوک افزایش قیمت ها و نارضایتی عمومی مواجه می شد ولی در بلندمدت، مقاومت اقتصاد در برابر تحریم افزایش می یافت و امکان حفظ ثبات اقتصادی و تقویت ظرفیتهای تولید در سالهای بعدی فراهم می شد. ▫️ طی دو سال گذشته، منابع ارزی محدود کشور به جای تکمیل ده ها طرح نیمه تمام با ظرفیت صادراتی، صرف واردات ذرت و جو و کنجاله برای کنترل قیمت ارزاق شد. اقدامی جدی برای کاهش مخارج دولت انجام نشد و دخالت دولت برای کنترل بازار کالاهای اساسی تشدید شد. اصرار دولت برای تشکیل وزارت بازرگانی نیز به نوعی نشان دهنده برتری اهداف کوتاه مدت دولت بر اهداف بلندمدت است. ▫️ این عارضه، البته با شدتی بیشتر، در دولت نهم و دهم نیز رخ داد. در آن دوره، سیاست توزیع منابع موجود و جلب رضایت عامه، بر ایجاد ظرفیت های بلندمدت ترجیح داده شد. در دولت نهم و دهم، کاهش مستمر نرخ سرمایه گذاری و کاهش نابرابری درآمدی به طور همزمان قابل مشاهده است. بسیاری از طرح های اجرا شده در آن دوره، با هدف دستاوردهای کوتاه مدت و ایجاد هزینه و انتقال آن به دوره های آتی به اجرا درآمد. ▫️ این نگرانی در انتخابات ۱۴۰۰ و رویکرد دولت بعدی نیز وجود دارد. به عنوان مثال طرح های مانند طرح جهش تولید و تامین مسکن از هم اکنون به عنوان برگ برنده برخی جریانهای سیاسی در انتخابات مورد استفاده قرار گرفته است. حال آنکه اجرای چنین طرحی میتواند منجر به بروز فاجعه تورم غیرقابل کنترل در سالهای آینده شود. ▫️ شاید بتوان از دهه هفتاد به عنوان نمونه ای نام برد که در چند دهه گذشته، کمترین تعارض بین اهداف کوتاه مدت و بلند مدت در سیاستگذاری های کلان وجود داشت. در دوره های بعد، این تعارض مدام افزایش یافته است. ▫️ مرور روندهای بلندمدت کشور، از قبیل کاهش مستمر نرخ سرمایه گذاری، کاهش درآمد سرانه، افزایش شکاف بخش مالی و بخش واقعی و کاهش سهم کشور از تجارت جهانی، زنگ خطری است که هشدار می دهد لازم است سازوکارها به گونه ای تغییر کند که برآیند سیاستگذاری کلان کشور بر اهداف و منافع بلندمدت متمرکز شود. http://t.me/mbseco
نمایش همه...
گزیده گویی های یک اقتصاد خوان

✍ مهدی بشارتده سلوطی 👈 دکتری اقتصاد گرایش سیاست و توسعه 👈 مدرس دانشگاه 👈محقق و پژوهشگر 👈فعال اجتماعی 👈مشاوره،R&D پروژه های اقتصادی و سرمایه گذاری 🔴ارائه تحلیل های اقتصادی و سیاسی🔴 http://t.me/MBSECO

🔴 چند نکته در خصوص برونگرایی ۱- رشد اقتصادی بالا و پایدار و افزایش پرشتاب درآمدسرانه و کاهش فقر، نیازمند گسترش تعاملات اقتصادی با دنیای خارج به لحاظ جذب سرمایه و فناوری، توسعه صادرات و مشارکت در زنجیره ارزش جهانی است. بدون مشارکت اقتصادی پایدار با سایر کشورها، دستیابی به رشد اقتصادی بالا دور از ذهن است. ۲- در تعاملات اقتصادی با دنیای خارج، هر یک از کشورهای منطقه، چین، هند، روسیه، کشورهای غربی، آمریکای جنوبی و کشورهای آفریقایی، نقش و اهمیت خاص خود را دارند. تکیه انحصاری به هر یک از قطبهای اقتصادی، به لحاظ سیاسی ناپایدار و شکننده بوده و به لحاظ اقتصادی ناکارا و کم اثر خواهد بود. ۳- تجربه چندین دهه گذشته، به خوبی آسیب ها و مخاطرات تعامل با هر یک از شرکای غربی و شرقی را آشکار کرده است. لذا نمی توان برای هیچ یک از شرکای فعلی و بالقوه، قداست قائل شد. تعامل با دنیا، نیازمند هوشیاری و شناخت کامل معادلات بین المللی و توجه به منافع بلندمدت ملی است. ۴- تنظیم سند همکاری بلندمدت با چین، گام مهم و صحیحی در راستای گسترش تعاملات اقتصادی بلندمدت با جهان است. امید است متعاقبا اسناد مشابهی با کشورهای هند، روسیه، کشورهای همسایه، اروپا و آمریکای جنوبی نیز تنظیم شود. هر گامی که در این زمینه برداشته شود، قدرت چانه زنی در گامهای بعدی را افزایش می دهد. ۵- باید توجه داشت اگرچه اصل توسعه مشارکت با دنیای خارج حائز اهمیت است، ولی میزان برد و باخت و عواید حاصل از برونگرایی، کاملا بستگی به تصمیمات و راهبردهای داخلی ما دارد. برونگرایی باید با اصلاحات گسترده داخلی از جمله اصلاح بازارها، ثبات اقتصادی، ثبات سیاستها و نظایر آن همراه باشد. http://t.me/mbseco
نمایش همه...
گزیده گویی های یک اقتصاد خوان

✍ مهدی بشارتده سلوطی 👈 دکتری اقتصاد گرایش سیاست و توسعه 👈 مدرس دانشگاه 👈محقق و پژوهشگر 👈فعال اجتماعی 👈مشاوره،R&D پروژه های اقتصادی و سرمایه گذاری 🔴ارائه تحلیل های اقتصادی و سیاسی🔴 http://t.me/MBSECO

🔷🔹تورم در سال ۱۴۰۰ چشم‌انداز تورم در سال ۱۴۰۰ تابع دو متغیر بسیار کلیدی است: ۱) ترکیب تیم اقتصادی دولت ۲) میزان کاهش تحریم‌ها ترکیب این دو متغیر، چهار سناریوی بسیار متفاوت را در پیش روی اقتصاد ایران و به‌طور خاص چشم‌انداز تورم در سال ۱۴۰۰ می‌گذارد: 🔹 سناریوی اول: تیم اقتصادی ضعیف و ناهماهنگ-عدم کاهش تحریم‌ها این سناریو به نوعی خطرناک‌ ترین سناریوی ممکن برای اقتصاد ایران است. در واقع کسری بودجه ۱۴۰۰ به نوعی است که در صورت عدم افزایش معنادار درآمدهای نفتی دولت و ادامه مسیر سیاستگذاری فعلی باید منتظر تورم‌هایی بیش از تورم سال ۱۳۹۹ بود. خطر بزرگ‌تر این سناریو آن است که عملاً اقتصاد ایران را در چرخه‌ای قرار می‌دهد که در آن میزان خلق نقدینگی،‌ کسری بودجه دولت و تورم به صورت خودفزاینده افزایش می‌یابد. در واقع اقتصاد ایران از ابتدای سال ۱۳۹۹ وارد این چرخه شد و در حال حاضر فقط تغییر انتظارات ناشی از انتخابات آمریکا ادامه این چرخه را آن هم به صورت بسیار موقت متوقف کرده است. اما در صورت ادامه سیاست های داخلی فعلی و عدم گشایش بین‌المللی این چرخه با سرعتی بیش از پیش به حرکت خود ادامه خواهد داد. مشکل بزرگ‌تر این سناریو آن است که از آنجا که گذر زمان در این سناریو به ضرر ایران است، عملاً باعث طمع طرف مقابل برای گرفتن امتیازات بیشتر در مذاکرات می‌شود. امتیازاتی که به احتمال زیاد از طرف ایران با آن موافقت نمی‌شود و در نتیجه در طول زمان احتمال گشایش‌های بین‌المللی نیز کاهش می‌یابد. 🔹 سناریوی دوم: تیم اقتصادی ضعیف و ناهماهنگ-کاهش تحریم‌ها در این سناریو مشابه بسیاری از چرخه‌ های اقتصادی گذشته دولت جدید می‌تواند با استفاده از تثبیت قیمت ارز و با استفاده از قیمت ارز به عنوان لنگر اسمی، یک ثبات موقت را رقم بزند. ثباتی که البته با توجه به وضعیت بسیار بد بودجه و ناترازی‌های موجود در نظام بانکی پایداری آن بسیار کوتاه‌تر از گذشته خواهد بود (احتمالاً حداکثر دو سال). در این سناریو تمام مزیت‌های رقابتی بخش تولید که در سال‌های ۹۸ و ۹۹ به وجود آمده بود، از بین می‌رود. همچنین در این سناریو باید انتظار یک رکود نسبی در بازار دارایی‌ها و افزایش شدید واردات در سال‌های پیش‌رو را داشت. اما در نهایت پس از یک بازه دوساله احتمالاً باید شاهد افزایش شدید قیمت ارز و بازگشت تورم‌های بالا باشیم. 🔹 سناریوی سوم: تیم اقتصادی قوی و هماهنگ-عدم کاهش تحریم‌ها در صورتی که تیم اقتصادی دولت جدید (شامل رئیس سازمان برنامه، رئیس بانک مرکزی،‌ وزیر اقتصاد،‌ وزیر رفاه و وزیر صمت) یک تیم هماهنگ باشد که هدف تیمی خود را اصلاحات ساختاری اقتصاد ایران (به‌خصوص پایدارسازی کسری بودجه دولت و اصلاحات نظام مالی) بداند، حتی در صورت عدم کاهش سریع تحریم‌های ظالمانه می‌توان به عدم افزایش تورم در سال پیش‌رو تا حدی امیدوار بود. در واقع وجود چنین تیمی نه‌تنها باعث جلوگیری از وخیم‌تر شدن اوضاع می‌شود بلکه از طریق ایجاد ثبات نسبی در ایران احتمال کاهش واقعی تحریم‌های ظالمانه در سال‌های آینده را نیز افزایش می‌دهد. البته نکته اصلی آن است که شرایط فعلی ایران و میزان پیچیدگی شرایط اقتصادی آن به حدی است که بدون وجود یک تیم هماهنگ و قوی اقتصادی اصلاحات ساختاری تقریباً ناممکن است. 🔹 سناریوی چهارم: تیم اقتصادی قوی و هماهنگ-کاهش تحریم‌ها این بهترین سناریوی ممکن برای اقتصاد ایران است. در حال حاضر اقتصاد ایران از طرفی نیاز مبرم به اصلاحات ساختاری دارد، ولی از طرف دیگر سیاستمداران فعلی حاضر به قبول هزینه‌های کوتاه‌مدت این اصلاحات نیستند. آنچه می‌تواند تسهیل‌گر اصلاحات ساختاری باشد همزمانی این اصلاحات با یک شوک مثبت طرف عرضه -کاهش تحریم‌های ظالمانه- است. این همزمانی باعث می‌شود هزینه‌های کوتاه‌مدت اصلاحات ساختاری کاهش جدی بیابد و در نتیجه مقاومت در برابر این اصلاحات کاهش بیابد. در واقع در صورتی که این دو اتفاق مبارک در سال ۱۴۰۰ در اقتصاد ایران بیفتد، می‌توان انتظار داشت که اقتصاد ایران پس از طی یک دوره گذار سه ساله کاهش پایدار تورم به تورم های یک‌رقمی را تجربه کند. همچنین ترکیب کاهش پایدار تورم (که پیش‌نیاز آن اصلاحات ساختاری بودجه و اصلاح نظام بانکی است) و اتخاذ سیاست تجاری و ارزی مناسب می‌تواند به متنوع شدن و رشد سریع بخش صنعت و رشد درآمدهای ارزی غیرنفتی در این سال‌ها منجر شود. در چنین شرایطی اقتصاد ایران بسیار مقاوم‌تر از گذشته می‌شود و در نتیجه انگیزه طرف مقابل برای افزایش تحریم‌ها در سال های آتی نیز کمتر می‌شود. ترکیب این دو اتفاق مبارک قطعاً می‌تواند دوره جدیدی را در اقتصاد ایران رقم بزند. ‌‎‌─┅─═ 🌹═─┅─ http://t.me/mbseco
نمایش همه...
گزیده گویی های یک اقتصاد خوان

✍ مهدی بشارتده سلوطی 👈 دکتری اقتصاد گرایش سیاست و توسعه 👈 مدرس دانشگاه 👈محقق و پژوهشگر 👈فعال اجتماعی 👈مشاوره،R&D پروژه های اقتصادی و سرمایه گذاری 🔴ارائه تحلیل های اقتصادی و سیاسی🔴 http://t.me/MBSECO

🔷🔹 ۷ نکته درباره رفاه ایرانیان رتبه اقتصاد ایران در جهان چند است؟ درباره نحوه رتبه‌بندی اقتصاد یک کشور بحث زیاد است، اما بد نیست این نحوه اندازه‌گیری اقتصاد کشور را به بحث بگذاریم؛ ۱) ملاک اندازه یک اقتصاد چیست؟ ۲) واحد اندازه‌گیری در ایران ریال و واحد اندازه‌گیری کشورهای دیگر روبل، ین، ... است. برای مقایسه چه باید کرد؟ ۳) آیا یک دلار در ایران و آمریکا یک‌ اندازه می‌ارزد؟ ۴) اگر ایران رتبه ۱۸‌ام است، پس چرا بسیاری از کشورها رفاه بهتری از ما دارند؟ ۵) آیا جمعیت زیاد بد است؟ ۶) چرا مدام گفته می‌شود که وضع اقتصاد بد است؟ ۷) آیا رشد «تولید» به معنای پر شدن انبار کارخانه‌هاست یا معنای دیگری ‌دارد؟ http://t.me/mbseco
نمایش همه...
گزیده گویی های یک اقتصاد خوان

✍ مهدی بشارتده سلوطی 👈 دکتری اقتصاد گرایش سیاست و توسعه 👈 مدرس دانشگاه 👈محقق و پژوهشگر 👈فعال اجتماعی 👈مشاوره،R&D پروژه های اقتصادی و سرمایه گذاری 🔴ارائه تحلیل های اقتصادی و سیاسی🔴 http://t.me/MBSECO

🔴 مثلث بازسازی اقتصاد ایران ▫️ قرن جدید، دهه جدید و دولت جدید در شرایطی آغاز خواهد شد که اقتصاد ایران با توقف رشد، تورم مزمن و افت شاخصهای رفاه مواجه است. ▫️ بخشی از چالش‌های گسترده و بغرنج اقتصاد ناشی از فشار تحریم‌های یک دهه گذشته و بخش دیگر ناشی از تداوم خطاهای سیاستگذاری و چالش‌های برجا مانده از سالیان گذشته است. ▫️ اقتصاد کشور در وضعیتی است که طی یک دهه گذشته درآمد سرانه افزایشی نیافته و میزان سرمایه‌گذاری سالانه در سال جاری حتی کمتر از سرمایه‌گذاری سالانه در ده سال پیش است. افزایش فاصله با کشورهای منطقه و کاهش درآمد سرانه و افت شاخص‌های رفاه، ضرورت بازنگری در سیاست‌های اقتصادی را بیش از پیش آشکار کرده است. ▫️ دولت آینده، فارغ از گرایشات سیاسی، لازم است برای عبور از بحران بر سه محور «رشد اقتصادی»، «ثبات اقتصادی» و «رفاه اجتماعی» متمرکز گردد. بین هر سه محور کلیدی، رابطه علیّت وجود دارد و بسیاری از الزامات هر یک، پیش‌نیاز تحقق دیگری است و لذا هیچ یک بدون تحقق اهداف دیگر محقق نخواهد شد. ▫️ عبور از بحران و دستیابی به سه هدف کلیدی مورد اشاره، مستلزم تغییر رویکرد در سیاست‌گذاری، شکل‌گیری اجماع در هدف و ابزار و نیز بهره‌گیری از تمامی ظرفیت‌‌های کشور است. ▫️http://t.me/mbseco
نمایش همه...
گزیده گویی های یک اقتصاد خوان

✍ مهدی بشارتده سلوطی 👈 دکتری اقتصاد گرایش سیاست و توسعه 👈 مدرس دانشگاه 👈محقق و پژوهشگر 👈فعال اجتماعی 👈مشاوره،R&D پروژه های اقتصادی و سرمایه گذاری 🔴ارائه تحلیل های اقتصادی و سیاسی🔴 http://t.me/MBSECO

🔷🔹 به دو دلیل ایران عقب ماند و کره جنوبی پیش رفت ما با هم شروع کردیم؛ حدود شصت سال پیش! اما کره جنوبی اکنون جزو قدرت های اقتصادی جهان و دارای کیفیت زندگی بالاتری است. این در حالی است که ایران با وجود داشتن منابع غنی تر و شرایط مناسب تر عقب ماند! شاید بلافاصله چالش‌های خاص پیش روی ایران را برشمریم که از کنترل ما خارج بود. اما مشکلات پیش روی کره اگر از ما بیشتر نبود کمتر هم نبود. کره جنوبی در عرض کمتر از بیست سال چهار بحران را تجربه کرد: استقلال از ژاپن، جنگ کره جنوبی و شمالی، انقلاب آوریل 1960 و کودتای نظامی. پس از جنگ دو کره و در ‌‌نهایت جدایی این دو از یکدیگر، ۹۰% برق شبه جزیره و ۸۰% تولیدات معدنی و شیمیایی و فلزی در بخش شمالی قرار گرفت و کره جنوبی از این امکانات محروم شد و خروج تکنسین‌های ژاپنی نیز بر وخامت اوضاع افزود. حاصل این جنگ خانمان‌سوز چیزی جز کشته شدن پنج میلیون نفر کره نبود! اوضاع اقتصادی بسیار اسف‌بار بود. فقر کره جنوبی در زمینه منابع طبیعی باعث شد که تأمین غذای مردم نیز با دشواری‌ همراه باشد. درآمد سرانه اهالی این کشور در دهه ١٩٦٠ حدود هفتاد دلار بود یعنی کمتر از درآمد سرانه کشورهایی مانند هاییتی و اتیوپی. یعنی فقر مطلق! اما چگونه کشوری اینچنین به درآمد سرانه ملی سی هزار دلار رسید؟ برای پیشرفت کره ریشه های متعددی برشمرده اند. در این نوشته کوتاه فقط می خواهم روی دو نکته تاکید کنم و برای ایران آینده درس بیاموزيم. تحلیل و تجویز راهبردی ۱➖ جلب اعتماد عمیق ملی و همگام سازی ملت هنر حاکمیت کره جنوبی آن بود که مردم را همراه خود کرد و مناسبات ملی را به گونه ای چید که مردم، حاکمیت را باور کردند و همراه او شدند و در زمان های حساس نه در برابر و نه در کنار که در پشت حاکمیت ایستادند. بگذارید چند مثال کوچک بزنم: دولت کره برای گرفتن وام های بین المللی به شدت در مخمصه افتاده بود. آمریکا آنان را پس زده بود. دولت کره هزاران کارگر معدن و پرستار به سوی آلمان غربی اعزام کرد. مزیت کارگران کره‌ای این بود که آنها از همه ملیت‌ها با سوادتر بودند. این کارگران درآمدهای خود را به کره می‌فرستادند و دولت کره با وجود کم بودن مقدار آن، با وثیقه گذاشتن این درآمدها به اخذ وام از بانک‌ های خارجی از جمله دویچه بانک آلمان موفق شد. طی بحران مالی 1997 ارزش پول کره سقوط کرد و قیمت طلا سیر صعودی سرسام‌‌آوری را آغاز کرد. در پاسخ به این اوضاع، مردم کره در کمپین ملی طلا با بخشیدن داوطلبانه طلا به دولت جهت فائق آمدن بر بحران جهان را شگفت‌زده کردند! با شیوع آنفلوآنزای خوکی از مکزیک در سال 2009، کارکنان شرکت‌های کره ای در مکزیک با پوشیدن ماسک به کار خود ادامه دادند که نتیجه آن افزایش نفوذ شرکت‌های کره ای در آن بازار بود. این در حالی بود که کارکنان سایر ملت‌ها ترجیح دادند که برای حفظ سلامتی خود مکزیک را ترک کنند. ۲➖ مهارت تبدیل کردن بحران‌های مالی به سکوهای پیشرفت دومین متغیری که دوست دارم آن را برجسته کنم، مهارت تبدیل بحران به سکوی پرش است. چند مثال فشرده را با هم مرور کنیم: سال 1973 میلادی جنگی بین اعراب و اسرائیل شروع شد و قیمت نفت بیش از سه برابر شد! این ضربه مهلکی بود به اقتصاد کره که یک قطره نفت نداشت و تازه شروع به سرمایه‌گذاری در صنایع مربوطه آن کرده بود. اما دولت کره یک تصمیم استراتژیک گرفت: تمرکز روی فرصت رشد بالای ساخت و ساز در خاورمیانه (به خاطر بالا رفتن قیمت نفت) و اعزام کارگران خود به منطقه و احداث پروژه‌هایی به ارزش سالیانه ۱۰ میلیارد دلار. حدود سال 1997 بحران مالی آسیا از تایلند آغاز شد و کشورهای آسیای شرقی را فرا گرفت. شش شرکت از ده شرکت بزرگ کره ای تا مرز سقوط رفتند. دولت کره تا مرز ورشکستگی پیش رفت و زیر بار بزرگ ترین وام (قرض) تاریخ رفت. کره این وضعیت را به یک فرصت اصلاحات عمیق تبدیل کرد: شرکت های ورشکسته بسته و یا ادغام شدند و شرکت های بزرگ دست به تجدید ساختار زدند. دولت کره این تحولات را با قاطعیت عملیاتی کرد. نتیجه اصلاحات فوق العاده بود: ذخایر ارزی کره از چهار میلیارد دلار، به صد میلیارد رسید و کره سه سال زودتر وامش را پس داد! (برگرفته از نوشته آقای دکتر زینت بخش) فقط این دو عامل باعث پیشرفت کره نیست! در تحلیل پیشرفت کره به عوامل مختلفی از جمله تعامل پذیری بین المللی (دوستی با جهان)، فرهنگ سخت کوشی و انضباط و نگرش استراتژیک (انتخاب بخش بسیار محدودی از صنایع به عنوان صنایع راهبردی و حمایت ويژه از آنان در هر مقطع زمانی) و اجماع ملی را بر شمرده اند. اگر چرخ را از نو اختراع نکنیم و عصاره موفقیت های جهانی را با تجربیات بومی ترکیب کنیم و واقعا به آن پایبند باشیم، آنگاه ایران نیز می تواند راه شادکامی و پیشرفت را سریع تر طی کند. ‌‎‌─┅─═ 🌹═─┅─ http://t.me/mbseco
نمایش همه...
گزیده گویی های یک اقتصاد خوان

✍ مهدی بشارتده سلوطی 👈 دکتری اقتصاد گرایش سیاست و توسعه 👈 مدرس دانشگاه 👈محقق و پژوهشگر 👈فعال اجتماعی 👈مشاوره،R&D پروژه های اقتصادی و سرمایه گذاری 🔴ارائه تحلیل های اقتصادی و سیاسی🔴 http://t.me/MBSECO

🔽 چين آرمانگرا ، چين واقع گرا ☑️نظام سياسي چين تا أواخر دهه ٧٠ ميلادي مثل همه نظام هاي ايدئولوژيك، بدنبال اصلاح جهان بود ، با انگيزه رسيدن به اين هدف ، در سراسر دنيا به جنبش هاي چريكي و گروه هاي مبارزه كمك ميكرد، بسياري از سرخوردگان ماركسيت - لنينست شوروي دل به مائويست چيني بستند ، دلدادگان وطني مائو هم كم نبودند ، كه سعادت و رفاه چین را در پيروي از آموزه هاي صدر مائو ميدانستند. ☑️ نظام چين علي رغم شعار و لفاظي هاي زيبا قادر به ايجاد رفاه و كاهش فقر نبود، مائو براي خروج از بن بست ، برنامه بلند پروازانه جهش بزرگ را نه بر اساس منطق عقلائي اقتصادي بلكه با مباني آرمانگرايانه سوسياليستي ، تدوين و اجرا كرد ، كه نتايج فاجعه باري داشت ، دستاوردها خلاف أهداف طرح بود ، بطوريكه ، يكي از خروجي هاي جهش بزرگ ، مرگ بيش از ٣٠ ميليون روستايي چینی ناشي از گرسنگي بود . ☑️مائو كه خود معمار و مجري جهش بزرگ بود آنگونه که سنت رفتار رهبران آرمانگراست ، براي فرار از پاسخگویی از عدم موفقيت آن در اقدامي فرار بجلو علم انقلاب فرهنگي را برافراشت و فرافکنانه اعلام كرد، ناكامي ما ناشي از وجود رگه هاي خصلت بوژوازي و سرمايه داري در تعدادي از مسئولان حزبي ، دولتي ، هنرمندان ، نويسندگان ،..... است ، كه بایستی با تصفيه آنها خلوص لازم سوسياليستي بدست آید تا پيشرفت چين سرعت مورد نياز را بدست بياورد . ☑️ تعقيب ، تحقير، سركوب ، آزار و اذيت به اصطلاح بورژوازها شروع شد ، عواقب این طرح دامنگیر تعداد زيادي از افراد حتي بعضي از افراد دفتر سياسي كمونيست مثل دنگ شيئائوپنگ را هم گرفت، تا آنجا كه بعنوان كارگر ساده مجبور به كار در كارخانه تراكتورسازي شد. جوانان و دانشجويان احساساتي را در قالب گاردهاي سرخ به جان منتقدان انداختند و با گذاشتن كلاه بوقي بر سر آنها و گرداندنشان در خيابانها به تحقيرشان پرداختند. مائو از انقلاب فرهنگي هم طرفي نبست، ناكارآمدي سيستم مائويست روز به روز خود را آشكارتر مي ساخت ، اما كاريزماي قدرتمند مائو مانع از بروز آشكار انتقادات ميشد. با مرگ مائو، انتقادات شروع شد، گروه سه نفره شامل بيوه مائو خواهان ادامه وضع موجود بودند، اما در فقدان كاريزماي مائو و آشكار شدن هرچه بيشتر مشكلات، ضرورت تغيير در سياستها هر روز بيشتر احساس ميشد، از طرفي تجربه شكست خورده شوروي جلوي چشم آنها بود، اين شرايط زمينه به قدرت رسيدن اصلاح طلبان و منتقدان به رهبري دنگ شيائوپنگ را فراهم آورد. ☑️در اولين گنگره حزب بعد از به قدرت رسيدن منتقدان ، دنگ شیائو پينگ جمله معروف خود را بيان كرد " گربه مهم نيست سياه باشد يا سفيد، مهم اين است خوب موش بگيرد" همين جمله كوتاه ، مانیفیست تغيير جهت چين را تعيين كرد . معناي ساده اين حرف تاكيد بر كارايي بود نه ايسم ها. اصلاحات اقتصادي با ايجاد مناطق آزاد در شهرهاي ساحلي چين كه از قيد و بند قوانين دست و پا گير آزاد بود شروع شد ، اين مناطق به سرعت گسترش يافتند ، سيل سرمايه گذاري خارجي به داخل چين جاري شد ، با افزايش قيمت تمام شده توليدات در كشورهاي توسعه يافته مهاجرت سيل آساي كارخانجات به چين آغاز شد ، اكثر برندهاي معروف دنيا همه يا بخشي از توليدشان را به چين منتقل كردند، با ورود سرمايه و تكنولوژي ، تخصص و مهارت نيروي انساني شان با تصاعد هندسي افزايش يافت. غول خفته كم كم از خواب برميخواست ، بيش از ٧٠٠ ميليون شهروند چيني از زير خط فقر خارج شدند، در ابتداي قرن ٢١چين يكي پس از ديگري مدال طلاي جهاني ، بزرگترين سرمايه پذير و سرمايه گذار خارجي ، صادر كننده ، توليد كننده ، دارنده بیشترین ذخاير ارزي ، طلب كار خارجي ، تراز مثبت تجاری با اقتصادهای بزرگ دنیا ، كسب دومين اقتصاد دنيا بعد از امريكا ، بالاترين ثبت اختراعات جهاني ،.....را كسب كرد، تنها مقام جهاني مهم و كسب نشده دنيا براي چين قدرت اول اقتصادي دنيا بودن است كه طبق محاسبات اقتصاددانان در در سال ٢٠٣٠ محقق خواهد شد . صادرات چين به آمريكا به مرز ٤٢٠ ميليارد دلار رسيده و سرمايه گذاريش در آن كشور از ٢٥٠٠ ميليارد گذشته است . بعيد است كشوري وجود داشته باشد كه چيني ها در چند رشته مهم اقتصادي آن سرمايه گذاري نكرده باشند ؛ در افريقا از مرغداري هاي كوچك چند ده هزار دلاري گرفته تا فرودگاهها ، بنادر و نيروگاهاي چند ميليارد دلاري با مالكيت و تامين مالي چيني ها در ديگر كشورها در حال فعاليت يا ساخت است . ☑️جهاني كه مائوی" آرمانگرا " با آموزه ها ، چريكها و اسلحه هايش قادر به فتح آن نشد ، جانشينان " واقع گرا " با صادرات و سرمايه گذاري خارجي بدون جنگ و خونريزي فتح كردند ، الان همه توليد كنندگان دنيا از ورود سيل آساي محصولات چيني به كشورشان نالا نند، يكي از مهمترين وعده هاي انتخاباتي ترامپ جلوگيري از حمله چيني ها به مشاغل كارگران آمريكايي بود ، وعده اي كه در انجام آن شكست
نمایش همه...