🔽 چين آرمانگرا ، چين واقع گرا
☑️نظام سياسي چين تا أواخر دهه ٧٠ ميلادي مثل همه نظام هاي ايدئولوژيك، بدنبال اصلاح جهان بود ، با انگيزه رسيدن به اين هدف ، در سراسر دنيا به جنبش هاي چريكي و گروه هاي مبارزه كمك ميكرد، بسياري از سرخوردگان ماركسيت - لنينست شوروي دل به مائويست چيني بستند ، دلدادگان وطني مائو هم كم نبودند ، كه سعادت و رفاه چین را در پيروي از آموزه هاي صدر مائو ميدانستند.
☑️ نظام چين علي رغم شعار و لفاظي هاي زيبا قادر به ايجاد رفاه و كاهش فقر نبود، مائو براي خروج از بن بست ، برنامه بلند پروازانه جهش بزرگ را نه بر اساس منطق عقلائي اقتصادي بلكه با مباني آرمانگرايانه سوسياليستي ، تدوين و اجرا كرد ، كه نتايج فاجعه باري داشت ، دستاوردها خلاف أهداف طرح بود ، بطوريكه ، يكي از خروجي هاي جهش بزرگ ، مرگ بيش از ٣٠ ميليون روستايي چینی ناشي از گرسنگي بود .
☑️مائو كه خود معمار و مجري جهش بزرگ بود آنگونه که سنت رفتار رهبران آرمانگراست ، براي فرار از پاسخگویی از عدم موفقيت آن در اقدامي فرار بجلو علم انقلاب فرهنگي را برافراشت و فرافکنانه اعلام كرد، ناكامي ما ناشي از وجود رگه هاي خصلت بوژوازي و سرمايه داري در تعدادي از مسئولان حزبي ، دولتي ، هنرمندان ، نويسندگان ،..... است ، كه بایستی با تصفيه آنها خلوص لازم سوسياليستي بدست آید تا پيشرفت چين سرعت مورد نياز را بدست بياورد .
☑️ تعقيب ، تحقير، سركوب ، آزار و اذيت به اصطلاح بورژوازها شروع شد ، عواقب این طرح دامنگیر تعداد زيادي از افراد حتي بعضي از افراد دفتر سياسي كمونيست مثل دنگ شيئائوپنگ را هم گرفت، تا آنجا كه بعنوان كارگر ساده مجبور به كار در كارخانه تراكتورسازي شد. جوانان و دانشجويان احساساتي را در قالب گاردهاي سرخ به جان منتقدان انداختند و با گذاشتن كلاه بوقي بر سر آنها و گرداندنشان در خيابانها به تحقيرشان پرداختند. مائو از انقلاب فرهنگي هم طرفي نبست، ناكارآمدي سيستم مائويست روز به روز خود را آشكارتر مي ساخت ، اما كاريزماي قدرتمند مائو مانع از بروز آشكار انتقادات ميشد. با مرگ مائو، انتقادات شروع شد، گروه سه نفره شامل بيوه مائو خواهان ادامه وضع موجود بودند، اما در فقدان كاريزماي مائو و آشكار شدن هرچه بيشتر مشكلات، ضرورت تغيير در سياستها هر روز بيشتر احساس ميشد، از طرفي تجربه شكست خورده شوروي جلوي چشم آنها بود، اين شرايط زمينه به قدرت رسيدن اصلاح طلبان و منتقدان به رهبري دنگ شيائوپنگ را فراهم آورد.
☑️در اولين گنگره حزب بعد از به قدرت رسيدن منتقدان ، دنگ شیائو پينگ جمله معروف خود را بيان كرد " گربه مهم نيست سياه باشد يا سفيد، مهم اين است خوب موش بگيرد" همين جمله كوتاه ، مانیفیست تغيير جهت چين را تعيين كرد . معناي ساده اين حرف تاكيد بر كارايي بود نه ايسم ها. اصلاحات اقتصادي با ايجاد مناطق آزاد در شهرهاي ساحلي چين كه از قيد و بند قوانين دست و پا گير آزاد بود شروع شد ، اين مناطق به سرعت گسترش يافتند ، سيل سرمايه گذاري خارجي به داخل چين جاري شد ، با افزايش قيمت تمام شده توليدات در كشورهاي توسعه يافته مهاجرت سيل آساي كارخانجات به چين آغاز شد ، اكثر برندهاي معروف دنيا همه يا بخشي از توليدشان را به چين منتقل كردند، با ورود سرمايه و تكنولوژي ، تخصص و مهارت نيروي انساني شان با تصاعد هندسي افزايش يافت.
غول خفته كم كم از خواب برميخواست ، بيش از ٧٠٠ ميليون شهروند چيني از زير خط فقر خارج شدند، در ابتداي قرن ٢١چين يكي پس از ديگري مدال طلاي جهاني ، بزرگترين سرمايه پذير و سرمايه گذار خارجي ، صادر كننده ، توليد كننده ، دارنده بیشترین ذخاير ارزي ، طلب كار خارجي ، تراز مثبت تجاری با اقتصادهای بزرگ دنیا ، كسب دومين اقتصاد دنيا بعد از امريكا ، بالاترين ثبت اختراعات جهاني ،.....را كسب كرد، تنها مقام جهاني مهم و كسب نشده دنيا براي چين قدرت اول اقتصادي دنيا بودن است كه طبق محاسبات اقتصاددانان در در سال ٢٠٣٠ محقق خواهد شد . صادرات چين به آمريكا به مرز ٤٢٠ ميليارد دلار رسيده و سرمايه گذاريش در آن كشور از ٢٥٠٠ ميليارد گذشته است .
بعيد است كشوري وجود داشته باشد كه چيني ها در چند رشته مهم اقتصادي آن سرمايه گذاري نكرده باشند ؛ در افريقا از مرغداري هاي كوچك چند ده هزار دلاري گرفته تا فرودگاهها ، بنادر و نيروگاهاي چند ميليارد دلاري با مالكيت و تامين مالي چيني ها در ديگر كشورها در حال فعاليت يا ساخت است .
☑️جهاني كه مائوی" آرمانگرا " با آموزه ها ، چريكها و اسلحه هايش قادر به فتح آن نشد ، جانشينان " واقع گرا " با صادرات و سرمايه گذاري خارجي بدون جنگ و خونريزي فتح كردند ، الان همه توليد كنندگان دنيا از ورود سيل آساي محصولات چيني به كشورشان نالا نند، يكي از مهمترين وعده هاي انتخاباتي ترامپ جلوگيري از حمله چيني ها به مشاغل كارگران آمريكايي بود ، وعده اي كه در انجام آن شكست