414مشترکین
+124 ساعت
+47 روز
+930 روز
توزیع زمان ارسال
در حال بارگیری داده...
Find out who reads your channel
This graph will show you who besides your subscribers reads your channel and learn about other sources of traffic.تجزیه و تحلیل انتشار
پست ها | بازدید ها | به اشتراک گذاشته شده | ديناميک بازديد ها |
01 بهشت مکان نیست،
زمان است!
زمانی که اندیشههای مثبت
و میل به نیکی
و عشق ورزی در وجودمان است
و جهنم مکان نیست،
زمان است!
زمانی که اندیشههای منفی
و کینه ورزی وجودمان را می آلاید.
خالق بهشت باشیم... | 25 | 3 | Loading... |
02 ❗️ مرتضیخان محجوبی و بخشی از یک گفتگوی کمیاب با رادیو ملی ایران، دههی سی خورشیدی!
@artchanel | 21 | 3 | Loading... |
03 ✅ رقص و آواز در سینمای ایران
🔸با اجرای: عارف محمدی
🔹مروری کوتاه بر سیر حضور آواز
و آوازه خوانان زن و مرد در تاریخ سینمای ایران
♻️ در این برنامه با استفاده از آرشیو تاریخ سینمای ایران از هر خواننده نمونه ترانه ای هم خواهید دید | 20 | 1 | Loading... |
04 اگر عمری باشد، دیگر با دو گروه بحث و گفتوگو نمیکنم:
آنان که از عقیده خویش منفعت میبرند،
و آنان که از اندیشه خویش، پیشه ساختهاند.
رضا بابایی | 58 | 1 | Loading... |
05 تجربه نویسندگی، از دو راه حاصل میآید:
خواندن و نوشتن.
هربار نوشتن -هرچند کوتاه و ساده- تجربهای است نو، و گامی است به جلو.
نوشتنهای بسیار پی در پی، چشم نویسنده را بر اسرار کلمات میگشاید.
نوقلمان، از هر کلمه، فقط معنای آن را میبینند، اما پختگان و کارآزمودگان میدانند که هر کلمه در هر جمله، معنایی دیگر میتواند داشته باشد، و افزون بر معنا، هر کلمه در هر شبکهای از الفاظ و معانی که قرار میگیرد، کلمهای دیگر است و معنا و کارکردی دیگر دارد.
رضا بابایی | 56 | 2 | Loading... |
06 🔸تجربههای نگارشی
رضا بابایی
۱. نویسنده نباید گارد نویسندگی بگیرد؛ یعنی نباید گمان کند که در هنگام نوشتن، مشغول کاری شاق و متفاوت از کارهای روزانه است. هنر نویسندگی در کاستن از فاصلۀ میان قلم نوشتاری و زبان روزمرۀ مردم است؛ بدون آنکه دچار شلختگی و عیبهای زبان گفتاری شود. بهترین زبان نوشتاری، همان زبان گفتاری است منهای عیبهای آن. زبان گفتاری چند عیب یا ویژگی دارد:
یک. در گفتار، کلمات معمولا به ترتیب انسی که ما با آنها داریم به ذهنمان میآیند، نه به اقتضای اسلوب جملهسازی. مثلا در گفتار میگوییم: «رفتم امروز بازار، کمی خرید کردم.» طبق اسلوب زبان، قید «امروز» باید اول جمله بیاید: امروز رفتم بازار...
دو. حذف حروف اضافه و حتی گاه کلمات کلیدی، در زبان گفتاری معمول است. مثلا جملۀ «رفتم بازار، کمی خرید کردم» در واقع ناقص است؛ اگرچه شنونده میداند که مراد گوینده این است که «رفتم "به" بازار "و" کمی خرید کردم.» گوینده اجازه دارد که بگوید: «او سال ۱۳۳۰ دنیا آمده» اما نویسنده باید بنویسد: «او "در" سال ۱۳۳۰ "به" دنیا آمده است.»
سه. عیب زبان گفتاری، کمواژگانی است؛ چون گوینده فرصت نویسنده را برای جستوجو و انتخاب مناسبترین کلمات ندارد و ناگزیر معمولترین و دستمالیشدهترین کلمات بر زبان او جاری میشود. اما نویسنده راضی نمیشود در مثال پیشگفته، از کلمۀ «کمی» استفاده کند؛ بلکه به جای آن، «مقداری» یا مانند آن میگذارد.
۲. پس از آنکه راحت و بدون هیچ دغدغهای نوشتید و نقطۀ آخر را گذاشتید، نوبت به وسواس و سختگیری میرسد. در این مرحله، هر قدر میتوانید بر نوشتۀ خود سخت بگیرید و حتی از یک کلمۀ آن آسان نگذرید. به قول همینگوی، مست بنویس و هشیار ویرایش کن. این هشیاری و سختگیری یا باید جملهبهجمله باشد، یا بندبهبند یا پس از آنکه نوشتار به پایان رسید.
۳. از بختیاری نویسنده است که نوشتۀ او را پیش از انتشار، کسانی ببینند و بر آن خرده بگیرند. اگر نویسندهای چنین دوستان و همراهانی ندارد، بر او است که در انتشار نوشتهاش شتاب نکند؛ بلکه پبش از انتشار، آن را بارها بخواند. در بازخوانیها هم اصلاحات محتوایی کند و هم اصلاحات لفظی. یکیدو بار هم با چشم مخالف فرضی بخواند.
۴. هر نوشتهای از ما که به رؤیت کسی میرسد، بخشی از جورچین شخصیت ما را در ذهن او کامل میکند. هیچ نوشتهای را تا به سطحی از مقبولیت(از محتوا تا تایپ) نرساندهاید، منتشر نکنید، حتی اگر میدانید که خوانندگان آن به شمار انگشتان یک دست نخواهد بود.
۵. خواندنیترین نوشتهها آن است که محتوایی بکر و بهروز و پیشبرنده داشته باشند، و ملالآورترین نوشته، آن است که تکرار شنیدهها و گفتههای دیگران باشد. بنابراین کسانی که میخواهند سخنی بگویند که مردم آن را روزانه چندین بار از رسانههای رسمی و تبلیغی و سخنرانیهای معمول میشنوند، نباید توقع استقبال داشته باشند. آری؛ هر سخن نو و بیسابقهای، درست و راست نیست؛ اما سخن تکراری همیشه ملالآور است، مگر برای مخاطبان معتاد به آن سخنان.
۶. غرور نویسنده، دشمن قلم او است؛ زیرا گوهر صمیمیت و دلاویزی را از او میرباید. نویسندۀ مغرور، بیش از آنکه در اندیشۀ مفاهمه و تفهیم باشد، در فکر حراست از شخصیت علمی یا اجتماعی خویش است و هیچگاه از ردای هیبت و وقار بیرون نمیآید. بنابراین در انتخاب کلمات و لحن نوشتار، بیشتر به جایگاه اجتماعی و مرتبۀ علمی خود میاندیشد تا حق مطلب. او به جای آنکه دست در گردن خواننده بیاویزد و با او گشتوگذار کند، ترجیح میدهد که مخاطبش دورترک بنشیند و به سخنرانی رسمی و غرّای او گوش دهد.
۷. هر نوشتهای، سفرهای است که نویسنده برای خواننده پهن کرده است. سفره، هم جای غذای اصلی است و هم جای مخلفات(سالاد و ترشی...)؛ اما سفرهای که جز مخلفات بر آن نیست، به درد شکمهای گرسنه نمیخورد. برخی نوشتهها را میخوانی و به آخر میرسانی، اما بیش از یکیدو سطر آن، دندانگیر نیست. نویسنده، مقدمه را از جایی دور شروع کرده یا گریزهای بیهوده در میان افکنده است؛ اما آنجا که باید کرّوفرّ کند، فرود آمده است! درختی تناور برکشیده است، اما همچون درخت کاج، نه میوه بر شاخ دارد و نه سایه بر زمین.
۸. حذف حتی یک کلمۀ زائد، برداشتن باری از دوش جمله و فهم مخاطب است. جمله هر چه پیراستهتر باشد، چابکتر است و به فهم خواننده نزدیکتر.
۹. هر نوشتهای، سیرتی دارد و صورتی. اهتمام به صورت و ظاهر نوشتار(از جملهسازی و پاراگرافبندی تا تایپ فنی و بدون غلط) به اندازۀ محتواگرایی اهمیت دارد.
۱۰. هنر ننوشتن، گاهی کمتر از هنر نوشتن نیست. اگر این را نیاموختهایم، آن را بیاموزیم. پس ننویسیم مگر آنگاه كه دربارۀ موضوع نوشتارمان، بیش از خوانندگان احتمالی، خواندهایم یا اندیشیدهایم؛ وگرنه عرض خود میبریم و... | 103 | 5 | Loading... |
07 نوشته های نامرئی | 51 | 0 | Loading... |
08 اگر نمیخواهیم
بازیچهی دست هر فرومایهای و
مایهی ریشخند هر تُهی مغزی باشیم،
اصل اول این است که
محتاط و دستنیافتنی باشیم.
اروین د یالوم
درمان شوپنهاور | 69 | 4 | Loading... |
09 هستیتان را
به تمامی زندگی کنید و بعد از آن بمیرید.
هیچ زندگی نازیستهای پشت سر باقی نگذارید.
اروین د.یالوم | 67 | 3 | Loading... |
10 نظر دیگران به نخی بند است و ما را برده آنان می کند.
اروین د یالوم
آرتور شوپنهاور | 66 | 2 | Loading... |
11 Media files | 42 | 1 | Loading... |
12 معروف است که یکی از خطیبان بزرگ یونان باستان در یازده سالگی لکنت زبان داشت و همه او را مسخره می کردند زیرا او نمی توانست حرف “ر” را تلفظ کند و در حرف “ر” می ماند و همین امر موجب می شد مردم او را مسخره کنند. تا این که در سن بیست سالگی به یکی از عنوان بزرگ ترین سخنرانان در یونان مطرح گردید.
علت معجزه و موفقیت او فقط به خاطر این بود که اصلا در سخنرانی هایش از حرف “ر” استفاده نمی کرد. او بیش از ۱۸۰۰ سخنرانی انجام داد که در هیچکدام از حرف “ر” استفاده نکرد. از او علت موفقیتش را پرسیدند.
او در جواب گفت؛ در نوجوانی من عاشق دختری بودم و او به من گفت؛ اگر مرا دوست داری و عاشق من شدهای دو شرط دارد یکی باید یک سخنران ماهری شوی و دیگر باید هرگز از حرف “ر” استفاده نکنی من هم با تمرین و علاقه ای که به او داشتم موفق شدم.
و عشق چنین میکند... | 61 | 2 | Loading... |
13 معروف است که یکی از خطیبان بزرگ یونان باستان در یازده سالگی لکنت زبان داشت و همه او را مسخره می کردند زیرا او نمی توانست حرف “ر” را تلفظ کند و در حرف “ر” می ماند و همین امر موجب می شد مردم او را مسخره کنند. تا این که در سن بیست سالگی به یکی از عنوان بزرگ ترین سخنرانان در یونان مطرح گردید.
علت معجزه و موفقیت او فقط به خاطر این بود که اصلا در سخنرانی هایش از حرف “ر” استفاده نمی کرد. او بیش از ۱۸۰۰ سخنرانی انجام داد که در هیچکدام از حرف “ر” استفاده نکرد. از او علت موفقیتش را پرسیدند.
او در جواب گفت؛ در نوجوانی من عاشق دختری بودم و او به من گفت؛ اگر مرا دوست داری و عاشق من شدهای دو شرط دارد یکی باید یک سخنران ماهری شوی و دیگر باید هرگز از حرف “ر” استفاده نکنی من هم با تمرین و علاقه ای که به او داشتم موفق شدم.
و عشق چنین میکند... | 1 | 0 | Loading... |
14 آن ها که کتاب نمی خوانند، عمر کوتاه تری دارند؛
و آن ها که می خوانند، هر بار با قهرمان قصه، وارد ماجرایی جدید می شوند و هزاران بار عمر میکنند ... !
جرج آر آر مارتین | 190 | 6 | Loading... |
15 آنهایی که کتاب میخوانند، قبل از مرگ، هزار زندگی را تجربه میکنند. اما آنهایی که کتاب نمیخوانند تنها یکبار زندگی میکنند.
جرج آر آر مارتین | 56 | 3 | Loading... |
16 🎧 چشمانداز
آینده اسرائیل و فلسطین؛ چرا آمریکا قطعنامه شورای امنیت را وتو نکرد؟
پیامدهای قطعنامهی درخواست آتشبس فوری در شورای امنیت سازمان ملل متحد چیست؟ چرا آمریکا، برخلاف خواست اسرائیل، این قطعنامه را وتو نکرد؟ و جایگاه دولت نتانیاهو، شش ماه پس از حملهی حماس به خاک اسرائیل، کجاست؟
منشه امیر، تحلیلگر امور منطقه
مهرداد فرهمند، روزنامهنگار
مجید محمدی، جامعهشناس
@iranintltv | 53 | 0 | Loading... |
17 حقیقت و گل سرخ هر دو خار دارند. (اسپانیايی | 52 | 2 | Loading... |
18 حق با زور است. (انگلیسی) | 51 | 2 | Loading... |
19 یک عضو مجمع تشخیص مصلحت باور دارد لایحه حجاب به ورشکستگی بانکها منجر میشود، چرا که کسر پول از حساب افراد با پوشش اختیاری باعث میشود همه مردم پولهایشان را از بانک خارج کنند و به سیستم بانکی اعتماد نداشته باشند و ضرر اقتصادی و فرهنگی وارد میکند.
محمد صدر، همچنین گفته «در مورد لایحه عفاف و حجاب این شک وجود دارد که آیا نفوذ خارجی دشمنان پشت پرده هست و به همان بخش تندرو مجلس دستور دادند که این لایحه را تهیه و ارائه کنند.» | 54 | 2 | Loading... |
20 مهربانی بزرگتر از قانون است. چینی | 49 | 3 | Loading... |
21 گاو هم که باشی
اگر در موقعیت مناسب قرار بگیری کسانی هستند که تو را بپرستند !
برتراند راسل | 54 | 2 | Loading... |
22 این ساختمان ، زندانی باستانی موسوم به " فضله مرغ " در تایلند است !
سقف این بازداشتگاه ، مشبّک بود و روی پشت بام آن مرغ نگهداری میشد و به همین علت مدفوع مرغ ها دائما بر روی زندانیان ریخته میشد .
@Secrets_Box | 52 | 0 | Loading... |
23 ✍️ روایت پاموک از تاثیر «شاهنامه» بر رمانش
🔸 برنده نوبل ادبیات در جدیدترین مصاحبهاش از مقایسه «شاهنامه» فردوسی و «شاه ادیپ» سوفوکل و تاثیر این دو اثر کلاسیک بر رمان جدید خود «زنی با موهای قرمز» صحبت کرده است.
🔸 پاموک: علاوه بر اینکه رمان «زنی با موهای قرمز» ریشههای احساسی و شخصی دارد، شباهتهایی داستانی با «شاه اُدیپ» سوفوکل دارد که درباره کشته شدن پدر توسط پسر نوشته شد و همینطور با «شاهنامه» قصه حماسی فردوسی - شاعر پارسی - هم ارتباط دارد. «شاهنامه» داستان رستم و سهراب و نقطه مقابل «ادیپ» است چون این بار پسر است که به دست پدر کشته میشود. داستان یک پسرکشی است. اینها متون معیار تمدنهای غربی و اسلامی هستند./ایسنا | 61 | 1 | Loading... |
24 گفتگوی های هفتگی دکتر نوری علا با تلویزیون پارس و برنامه آقای مییبدی https://youtu.be/8bkA536lNqs?feature=shared via @YouTube | 45 | 0 | Loading... |
25 Media files | 45 | 0 | Loading... |
26 *مطربی هم شد کار؟*
زنده ياد استاد اسماعیل خان مهرتاش (متولد ١٢٨٣ - متوفي ١٣٥٩) در كودكي با کدوی حلوايی و موی اسب و یک سیخ کباب برای خودش کمانچه اي درست کرده بود و خانواده چون متوجه استعداد او می شوند، وی را نزد استاد درویش خان جهت یادگیری تار می برند.
همچنين، استاد در جوانی کلاس هايی در زمینه فن بیان و تئاتر و هنرپیشگی تاسیس می کند که بعدا به "جامعه باربُد" معروف شد.
مرضیه،ملوک ضرابی،عبدالوهاب شهیدی ، محمدرضا شجریان، محمد منتشری و ده ها استاد دیگر موسيقی از شاگردان او بودند.
او ۴۵۰ آهنگ فولکلور ساخت که در این زمان هم در ایام نوروز یا شب یلدا تلوزیون آن ها را در برنامه ویژه پخش می کند. می گویند هر کسی که در این مملکت در موسیقی ، تئاتر و هنرپیشگی به جايی رسیده است، حتماً به جامعه باربُد سری زده است.جامعه باربُد همان تئاتری بود در لاله زار که مسعود کیمیايی در فیلم معروف گوزن ها از بازیگران تئاتر آن استفاده کرد و همچنین صحنه هایی که بهروز وثوقی اعلام برنامه می کرد ، همان تئاتر جامعه باربد است.
در سال ۱۳۵۷ در هنگامه انقلاب، تئاتر جامعه باربد توسط افراطیون به همراه تمامی صفحه های استاد به آتش کشیده شد و به كلي از بین رفت و نابود شد!!!!!
اين، خاطره ای از استاد مهرتاش است و همیشه از آن گله کرده، می گفت آن حادثه، داغی بر دلم گذاشت که سوزش آن هیچ وقت از بین نمی رود!!!
خاطره تلخ استاد ، اين است:
سیگارفروشی در راهروی جامعه باربد بساط می کرد و پاسبان ها می آمدند و سیگارهایش را می بردند.
یک روز مرد سیگارفروش پیش من آمد که: زن و بچه دار هستم و خواهش مي كنم به پاسبان ها بگویید که شما اجازه داده اید من این جا بساط کنم.
من هم قبول کردم و به پاسبان ها گفتم این آقا از ابواب جمعی ما است و از من اجازه دارد.
دیگر کسی مزاحم او نشد و بیست سال با همان سیگارفروشی جلوی درِ تئاتر، زندگی اش را اداره کرد.
سال ها گذشت تا این که انقلاب شد و روزی به من خبر دادند كه می خواهند تئاتر را آتش بزنند!سریع خودم را رساندم. دیدم که اولین کوکتل مولوتوف را همین مرد سیگارفروش پرتاب کرد.
خيره خيره نگاهش كردم !
رو به من كرد و گفت:
آقا، مطربی هم شد کار؟؟؟
برو یک کار دیگر برای خودت پیدا کن!!!
تمام زندگی ام سوخت! لباس ها، دکورها، صفحه ها و نوارهايی که از موسیقی ملي يا موسيقي محلی شهرها و نواحی مختلف ایران جمع کرده بودم! همه چیز سوخت! همه چيز نابود شد!
اما همه آن سوختن ها و نابود شدن ها آن قدر روی من اثر نگذاشت که حرف اون آقا ...!!! | 313 | 14 | Loading... |
27 ✍️ روایت پاموک از تاثیر «شاهنامه» بر رمانش
🔸 برنده نوبل ادبیات در جدیدترین مصاحبهاش از مقایسه «شاهنامه» فردوسی و «شاه ادیپ» سوفوکل و تاثیر این دو اثر کلاسیک بر رمان جدید خود «زنی با موهای قرمز» صحبت کرده است.
🔸 پاموک: علاوه بر اینکه رمان «زنی با موهای قرمز» ریشههای احساسی و شخصی دارد، شباهتهایی داستانی با «شاه اُدیپ» سوفوکل دارد که درباره کشته شدن پدر توسط پسر نوشته شد و همینطور با «شاهنامه» قصه حماسی فردوسی - شاعر پارسی - هم ارتباط دارد. «شاهنامه» داستان رستم و سهراب و نقطه مقابل «ادیپ» است چون این بار پسر است که به دست پدر کشته میشود. داستان یک پسرکشی است. اینها متون معیار تمدنهای غربی و اسلامی هستند./ایسنا | 1 | 0 | Loading... |
28 گفتگوی های هفتگی دکتر نوری علا با تلویزیون پارس و برنامه آقای مییبدی https://youtu.be/8bkA536lNqs?feature=shared via @YouTube | 1 | 0 | Loading... |
29 Media files | 1 | 0 | Loading... |
30 خداحافظ لاله زار | 47 | 3 | Loading... |
31 تنها گورستان سینمای دنیا
۱- سینما ونوس (سارا)
۲- سینما رکس (لاله)
۳- سینما خورشید نو
۴- سینما فردوسی
۵- سینما البرز
۶- سینما ایران
۷- سینما مایاک
۸- سینما مرجان
۹- سینما متروپل
۱۰- سینما کریستال
۱۱- سینما تابان
۱۲- سینما فاروس
۱۳- سینما رودکی
۱۴- سینما شهرزاد
۱۵- سینما مترو (سحر)
۱۶- سینما ملی (رویال پیشین و نادر کنونی)
را میتوان سینماهای متروکه شدهی تهران در گورستان تاریخی سینماها؛ یعنی خیابان لاله زار نامید. | 48 | 2 | Loading... |
32 خداحافظ لاله زار | 1 | 0 | Loading... |
33 تهران -- لاله زار | 46 | 2 | Loading... |
34 ☆ مستند «لالهزار»
√ | 47 | 1 | Loading... |
35 مرگ برای آدم مدرن امروز همچنان یک مسئله است چون نسبت به آنچه با آن میآید ناآگاه است؛ اما میتوان همه این نگرانیها را هم کنار زد و خیّامی زندگی کرد و دم را غنیمت شمُرد. من به چنین نگاهی بسیار اعتقاد دارم و خیّامیام".
داریوش شایگان | 42 | 0 | Loading... |
36 Media files | 45 | 2 | Loading... |
37 Media files | 1 | 0 | Loading... |
38 عقل درگوشم، بگفتا پست پست/ صیدبودن،بهترازصیّادی است! (مولانا) | 47 | 0 | Loading... |
39 افزایش فرونشست زمین در شهرهای مختلف ایران و دلایل و پیامدهای آن؛ توضیحات ناصر کرمی | 50 | 2 | Loading... |
40 "شهر خالی"
شعر، آهنگ و اجرای اولیه: #امیرجان_صبوری
بازخوانی: #حسن_شماعی_زاده
🎼 بهترینهای موسیقی اینجاست
@bazmemusighi
🎵🌹 | 49 | 2 | Loading... |
بهشت مکان نیست،
زمان است!
زمانی که اندیشههای مثبت
و میل به نیکی
و عشق ورزی در وجودمان است
و جهنم مکان نیست،
زمان است!
زمانی که اندیشههای منفی
و کینه ورزی وجودمان را می آلاید.
خالق بهشت باشیم...
❗️ مرتضیخان محجوبی و بخشی از یک گفتگوی کمیاب با رادیو ملی ایران، دههی سی خورشیدی!
@artchanel
✅ رقص و آواز در سینمای ایران
🔸با اجرای: عارف محمدی
🔹مروری کوتاه بر سیر حضور آواز
و آوازه خوانان زن و مرد در تاریخ سینمای ایران
♻️ در این برنامه با استفاده از آرشیو تاریخ سینمای ایران از هر خواننده نمونه ترانه ای هم خواهید دید
اگر عمری باشد، دیگر با دو گروه بحث و گفتوگو نمیکنم:
آنان که از عقیده خویش منفعت میبرند،
و آنان که از اندیشه خویش، پیشه ساختهاند.
رضا بابایی
تجربه نویسندگی، از دو راه حاصل میآید:
خواندن و نوشتن.
هربار نوشتن -هرچند کوتاه و ساده- تجربهای است نو، و گامی است به جلو.
نوشتنهای بسیار پی در پی، چشم نویسنده را بر اسرار کلمات میگشاید.
نوقلمان، از هر کلمه، فقط معنای آن را میبینند، اما پختگان و کارآزمودگان میدانند که هر کلمه در هر جمله، معنایی دیگر میتواند داشته باشد، و افزون بر معنا، هر کلمه در هر شبکهای از الفاظ و معانی که قرار میگیرد، کلمهای دیگر است و معنا و کارکردی دیگر دارد.
رضا بابایی
🔸تجربههای نگارشی
رضا بابایی
۱. نویسنده نباید گارد نویسندگی بگیرد؛ یعنی نباید گمان کند که در هنگام نوشتن، مشغول کاری شاق و متفاوت از کارهای روزانه است. هنر نویسندگی در کاستن از فاصلۀ میان قلم نوشتاری و زبان روزمرۀ مردم است؛ بدون آنکه دچار شلختگی و عیبهای زبان گفتاری شود. بهترین زبان نوشتاری، همان زبان گفتاری است منهای عیبهای آن. زبان گفتاری چند عیب یا ویژگی دارد:
یک. در گفتار، کلمات معمولا به ترتیب انسی که ما با آنها داریم به ذهنمان میآیند، نه به اقتضای اسلوب جملهسازی. مثلا در گفتار میگوییم: «رفتم امروز بازار، کمی خرید کردم.» طبق اسلوب زبان، قید «امروز» باید اول جمله بیاید: امروز رفتم بازار...
دو. حذف حروف اضافه و حتی گاه کلمات کلیدی، در زبان گفتاری معمول است. مثلا جملۀ «رفتم بازار، کمی خرید کردم» در واقع ناقص است؛ اگرچه شنونده میداند که مراد گوینده این است که «رفتم "به" بازار "و" کمی خرید کردم.» گوینده اجازه دارد که بگوید: «او سال ۱۳۳۰ دنیا آمده» اما نویسنده باید بنویسد: «او "در" سال ۱۳۳۰ "به" دنیا آمده است.»
سه. عیب زبان گفتاری، کمواژگانی است؛ چون گوینده فرصت نویسنده را برای جستوجو و انتخاب مناسبترین کلمات ندارد و ناگزیر معمولترین و دستمالیشدهترین کلمات بر زبان او جاری میشود. اما نویسنده راضی نمیشود در مثال پیشگفته، از کلمۀ «کمی» استفاده کند؛ بلکه به جای آن، «مقداری» یا مانند آن میگذارد.
۲. پس از آنکه راحت و بدون هیچ دغدغهای نوشتید و نقطۀ آخر را گذاشتید، نوبت به وسواس و سختگیری میرسد. در این مرحله، هر قدر میتوانید بر نوشتۀ خود سخت بگیرید و حتی از یک کلمۀ آن آسان نگذرید. به قول همینگوی، مست بنویس و هشیار ویرایش کن. این هشیاری و سختگیری یا باید جملهبهجمله باشد، یا بندبهبند یا پس از آنکه نوشتار به پایان رسید.
۳. از بختیاری نویسنده است که نوشتۀ او را پیش از انتشار، کسانی ببینند و بر آن خرده بگیرند. اگر نویسندهای چنین دوستان و همراهانی ندارد، بر او است که در انتشار نوشتهاش شتاب نکند؛ بلکه پبش از انتشار، آن را بارها بخواند. در بازخوانیها هم اصلاحات محتوایی کند و هم اصلاحات لفظی. یکیدو بار هم با چشم مخالف فرضی بخواند.
۴. هر نوشتهای از ما که به رؤیت کسی میرسد، بخشی از جورچین شخصیت ما را در ذهن او کامل میکند. هیچ نوشتهای را تا به سطحی از مقبولیت(از محتوا تا تایپ) نرساندهاید، منتشر نکنید، حتی اگر میدانید که خوانندگان آن به شمار انگشتان یک دست نخواهد بود.
۵. خواندنیترین نوشتهها آن است که محتوایی بکر و بهروز و پیشبرنده داشته باشند، و ملالآورترین نوشته، آن است که تکرار شنیدهها و گفتههای دیگران باشد. بنابراین کسانی که میخواهند سخنی بگویند که مردم آن را روزانه چندین بار از رسانههای رسمی و تبلیغی و سخنرانیهای معمول میشنوند، نباید توقع استقبال داشته باشند. آری؛ هر سخن نو و بیسابقهای، درست و راست نیست؛ اما سخن تکراری همیشه ملالآور است، مگر برای مخاطبان معتاد به آن سخنان.
۶. غرور نویسنده، دشمن قلم او است؛ زیرا گوهر صمیمیت و دلاویزی را از او میرباید. نویسندۀ مغرور، بیش از آنکه در اندیشۀ مفاهمه و تفهیم باشد، در فکر حراست از شخصیت علمی یا اجتماعی خویش است و هیچگاه از ردای هیبت و وقار بیرون نمیآید. بنابراین در انتخاب کلمات و لحن نوشتار، بیشتر به جایگاه اجتماعی و مرتبۀ علمی خود میاندیشد تا حق مطلب. او به جای آنکه دست در گردن خواننده بیاویزد و با او گشتوگذار کند، ترجیح میدهد که مخاطبش دورترک بنشیند و به سخنرانی رسمی و غرّای او گوش دهد.
۷. هر نوشتهای، سفرهای است که نویسنده برای خواننده پهن کرده است. سفره، هم جای غذای اصلی است و هم جای مخلفات(سالاد و ترشی...)؛ اما سفرهای که جز مخلفات بر آن نیست، به درد شکمهای گرسنه نمیخورد. برخی نوشتهها را میخوانی و به آخر میرسانی، اما بیش از یکیدو سطر آن، دندانگیر نیست. نویسنده، مقدمه را از جایی دور شروع کرده یا گریزهای بیهوده در میان افکنده است؛ اما آنجا که باید کرّوفرّ کند، فرود آمده است! درختی تناور برکشیده است، اما همچون درخت کاج، نه میوه بر شاخ دارد و نه سایه بر زمین.
۸. حذف حتی یک کلمۀ زائد، برداشتن باری از دوش جمله و فهم مخاطب است. جمله هر چه پیراستهتر باشد، چابکتر است و به فهم خواننده نزدیکتر.
۹. هر نوشتهای، سیرتی دارد و صورتی. اهتمام به صورت و ظاهر نوشتار(از جملهسازی و پاراگرافبندی تا تایپ فنی و بدون غلط) به اندازۀ محتواگرایی اهمیت دارد.
۱۰. هنر ننوشتن، گاهی کمتر از هنر نوشتن نیست. اگر این را نیاموختهایم، آن را بیاموزیم. پس ننویسیم مگر آنگاه كه دربارۀ موضوع نوشتارمان، بیش از خوانندگان احتمالی، خواندهایم یا اندیشیدهایم؛ وگرنه عرض خود میبریم و...
اگر نمیخواهیم
بازیچهی دست هر فرومایهای و
مایهی ریشخند هر تُهی مغزی باشیم،
اصل اول این است که
محتاط و دستنیافتنی باشیم.
اروین د یالوم
درمان شوپنهاور
هستیتان را
به تمامی زندگی کنید و بعد از آن بمیرید.
هیچ زندگی نازیستهای پشت سر باقی نگذارید.
اروین د.یالوم
نظر دیگران به نخی بند است و ما را برده آنان می کند.
اروین د یالوم
آرتور شوپنهاور
وارد شوید و به اطلاعات مفصل دسترسی پیدا کنید
ما این گنجینه ها را پس از تأیید هویت به شما نشان خواهیم داد. ما وعده میدهیم که سریع است!