cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

یه زن میتونه

تعرفه تبلیغات در کانال یه زن میتونه 👇 @tabadolasan به چشماتون احترام بزارید هر کانالی ارزش دیدن نداره ... https://telegram.me/joinchat/CkpFTT0n5HdZIvDSpvXdnw

نمایش بیشتر
Advertising posts
8 156مشترکین
اطلاعاتی وجود ندارد24 ساعت
-287 روز
-10630 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

. 🌺سلام صبحتون بخیر 🌼 آرزویـــم ایـــن ‌اســـت ؛ 🌸 ڪہ دلت خوش باشد ... 🌺نــرود لـــحــظــہ‌اے از ... 🌼 صورتِ ماهت لبـخنـد ... 🌸نــشــــود غـــــصّــــــہ ... 🌺 ڪــمی نـزدیـڪـــــت ... 🌼 لـــحــظہ‌هـــــایـــــت ... 🌸همہ زیبــا و قـشـــنــگ ... 🌺 از خــ❤ـــدا مےخـواه... 🌼ڪـــــــــــہ تــــــــــو را ... 🌸 ســـــــــــالـــــــــــم و ... 🌺 خوشبخت بــــــدارد ... 🌼 هـــمــہ عــــــمـــــــــر ... 🌸و نبـــاشی دلـتـــنـــگ ... 🌺 و بــــدانــــــی ڪــــہ ... 🌼ڪسی هست هـنــوز ... 🌸 ڪہ تو را یاد ڪند ...
نمایش همه...
🌹 اِمـشب سـرکتاب رایگـان انجام مـیشه 🌹 ⏪ کامـلا دقـیـق جـوابـگـویـی سـریـع 🤲بـرای انـجـام پـیـام بـزاریـد ⬇️ 🔤🔤🔤🔤: https://t.me/Egypt_Fall https://t.me/+CePLR4VGb-5hNzdk
نمایش همه...
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 #رهایی_از_شب #ف_مقیمی #قسمت_هشتاد_و_سوم دل توی دلم نبود.اصلا حال خوبی نداشتم. فاطمه خادم مسجد رو صدا کرد و سراغ حاج مهدوی رو گرفت. لحظاتی بعد حاج مهدوی در حالیکه با همون مزاحم های همیشگی مشغول گپ و گفت بود در چهارچوب در حاضر شد. .سرم رو پایین انداختم  به امید اینکه شاید منو نشناسد و با کیسه ی کفشی که مقابل پام افتاده بود بازی کردم. فاطمه که انگار خبر داشت گفتگوی این چند جوون تمومی نداره با روش معمول خودش یک یا الله گفت و توجه آنها رو به خودش جلب کرد. حاج مهدوی خطاب به جوونها گفت:ان شالله بعد صحبت میکنیم.یا علی.. وبعد به سمت ما اومد. خدا میداند که چه حالی داشتم در اون لحظات. صدای زیبا آرامش بخشش در گوشم طنین انداخت: _سلام علیکم والرحمت الله فاطمه با همان وقار همیشگی جواب داد ولی من از ترس اینکه شناخته نشم سرم رو پایین تر آوردم و آهسته جواب دادم. فکر کنم مرا نشناخت. شاید هم ترجیح داد مرا نادیده بگیرد. خطاب به فاطمه گفت:خوبید ان شالله؟ خانواده خوبند؟ در خدمتتونم فاطمه با صدای آرامی گفت:حاج آقا غرض از مزاحمت ، امروز آقا حامد تماس گرفته بودند. _خب الحمدالله.پس بالاخره تماس گرفتند؟ _پس حدسم درست بود.شما شماره ی بنده رو داده بودید خدمتشون؟ _خیر! بنده فقط ارجاعشون دادم به پدر محترمتون.ولی با ایشون صحبت کردم.بنده ی خدا خیلی سرگشته و مغموم هستند.حیفه سرکار خانوم! بیشتر از این درست نیست این جوون بلا تکلیف بمونه.اتفاقا  دیشب من خونه ی عمو مهمان بودم وحرف زندگی شما هم به میون کشیده شد.اون بنده ی خداها بعد اینهمه سال به حرف اومدند که اصلا مخالفتی با وصلت شما نداشتند و شما خودتون همه چیز رو بهم زدید!!! فاطمه با صدایی لرزون گفت:بله. قبلن هم که گفته بودم.ولی دلیلم فقط و فقط نارضایتی و دلخوری شدید اونها از من بوده.نه اینکه خودم خوشی زیر دلم زده باشه! _ببینید...من قبلا گفتم باز هم تاکید میکنم که در این حادثه یا هیچ کسی مقصر نبوده یا همه! از من مهدوی که بیتوجه به حال ایشون سفر رفتنه بودم گرفته، تا راننده هایی که تو خیابون شما رو تحریک به این حادثه کردند.. ولی خب از اون ور هم باید کمی حال عمو و زن عمو هم درک کرد.هرچی باشه اولادشون رو از دست دادن.جوون از دست دادن.خب طبیعیه که دیر فراموش کنند.حالا من کاری به جریانات بین شما فعلن و در حال حاضر ندارم.بحث من، در مورد آقا حامده.این جوون هم باید تکلیفش روشن بشه.من به ضرص قاطع میگم در این مصیبت بیشترین کسی که متضرر شد این جوونه! درفاصله ی یک هفته هم، همشیره ش رواز دست داد هم زندگیش رفت رو هوا.. ایشون از وقتی که چندماه پیش شما دچار حادثه تصادف شدید واقعا از خود بیخود شدند.نمیشه که همینطوری به امان خدا رهاشون کرد که خانوم بخشی! فاطمه با درماندگی گفت:خب شما میفرمایید من چه کنم؟ _احسنت!! شما الان تشریف ببرید منزل .ان شالله من فردا میام درحضور پدر ومادر صحبت وچاره اندیشی میکنیم.ان شالله خدا به حرمت روح اون مرحوم، گره از کارتون وا میکنه ودلها رو دوباره به هم پیوند میزنه. فاطمه آهی کشید و گفت:ان شالله..ممنونم ازتون حاج آقا. مزاحمتون نمیشم.. وقت رفتن بود.هنوز هم نمیدونم چرا فاطمه منو دنبال خودش به این نقطه کشونده بود وقتی حضورم در حد یک مجسمه بی اهمیت بود!! دلم میخواست قبل از رفتن یک نگاه گذرا و کوتاه به صورتش بندازم. چون مطمئن بودم او نگاهم نمیکند همه ی جسارتم رو جمع کردم و نگاهش کردم. یک نگاه کوتاه و گذرا. عجب موجود حریصیه این بشر!! حالا آرزو داشتم که کاش او هم به من نیم نگاهی بندازه و ببینه که چقدر زیبا چادر سرم کردم.ولی او مرا نگاهم نکرد.حتی در حد یک نیم نگاه! با نا امیدی نگاهم رو به سمت پایین هدایت کردم که ناگهان چشمم افتاد به تسبیح در دستانش!! بی اختیار گفتم:عهه اون تسبیح. .. فاطمه که قصد رفتن داشت با تعجب نگاهم کرد. حاج مهدوی متوجه ام شد و با اخمی کمرنگ نگاه گذرایی به من کرد و بعد چشم دوخت به تسبیحش!! شرمنده از وضعیت کنونی آهسته گفتم:التماس دعا. به‌سرعت با فاطمه از او جدا شدیم.ذهنم درگیر بود.هم درگیر اخم سرد حاج مهدوی وقتی که نگاهش بانگاهم تلاقی کرد وهم درگیر تسبیح سبزرنگی که در دست داشت و در خواب چندشب پیشم الهام به من بخشیده بود! این یعنی اینکه اون خواب همچین بی تعبیر هم نبوده.دلم شور افتاد..تعبیر اون خواب چی بود؟!!! ادامه دارد... 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
نمایش همه...
Repost from ایده
4 در 5 در 40☝️ سلامتی ثروت عشق #تکنیک #مینا_جهانبخش مدرس و نویسنده مدیر موسسه تحول درون دریافت تکنیک ۲۱ روز تا جذب عشق 💚 👇⭐️👇⭐️👇⭐️ 🆔 @Admiin_moj 👇👇 @moj_aramesh @moj_aramesh #چله_رویش سبز 👆
نمایش همه...
#همسرداری روحيه مردان به گونه اى است كه در برابر محبت، نرم و دلبسته مى شود و هرچه در توان دارد و به دست مى آورد را به پاى محبوب خود مى ريزد و كانون گرم خانواده با محبت هر چه بيشتر شكل مى گيرد. اين جاست كه به اسرار سفارش بسيار درباره احترام زنان به مردان در روايات اسلامى مى توان پى برد. ‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎@BanooMalakeBash
نمایش همه...
❌❌فروش ویژه ❌❌ 💣شروع قیمت ها از ۶۰ هزار تومان💣 ⏱️🔥رونمایی پارت سوم 1403 🪡🪡🪡 تولیدوپخش عمده پوشاک زنانه “سونالی برند” 🪡🪡🪡 🔥فروش ویژه💥 تا ۳۵ درصد تخفیف 💥 به مدت ۳ روز ( فروش به صورت عمده ) خرید اقساطی با۴۰ ٪ پیش پرداخت وچک صیادی 💯با بیش از ۱۲۰ مدل موجود💯 ✅فروش فقط به صورت عمده ✅ 👌🏻فروش به صورت حضوری و اینترنتی 📞 09120130393 📞 02155812744 🔻دیدن اجناس در کانال تلگرام 👇🏻👇🏻 https://t.me/sonalibrand_co 🔻پیج اینستاگرام : 👇🏻 https://www.instagram.com/sonalibrand_co
نمایش همه...
#همسرداری روحيه مردان به گونه اى است كه در برابر محبت، نرم و دلبسته مى شود و هرچه در توان دارد و به دست مى آورد را به پاى محبوب خود مى ريزد و كانون گرم خانواده با محبت هر چه بيشتر شكل مى گيرد. اين جاست كه به اسرار سفارش بسيار درباره احترام زنان به مردان در روايات اسلامى مى توان پى برد. ‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎@BanooMalakeBash
نمایش همه...
#شکسپیر_میگوید: ☘🌸☘🌸☘ وقتی میتوانستم صحبت کنم، گفتند: گوش کن... وقتی میتونستم بازی کنم ، مرا کار کردن آموختند... وقتی کاری پیدا کردم ، ازدواج کردم... وقتی ازدواج کردم ، بچه ها آمدند... وقتی آنها را درک کردم ، مرا ترک کردند...!!! وقتی یاد گرفتم چگونه زندگی کنم، زندگی تمام شد.! #پس_زیبا_زندگی_کنیم. ‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎@BanooMalakeBash
نمایش همه...
جای خالی دندوناتو اینجوری پُر کن😱👆 ❌❌دندونات زرد شده ؟؟ ❌❌جای خالی داری ؟؟ ❌❌نامرتب شدن دندونات ؟؟ بیا اینجا درستش کنم واست😎👇 https://t.me/+-n7w8SbsAfcxZjg0 2
نمایش همه...
#همسرداری متاسفانه برخی از افراد بی دلیل یا با کوچک ترین بهانه طرف مقابل در زندگی مشترکشان را از لحاظ جسمی و روحی مورد آزار و اذیت قرار می دهند. دلایل مختلفی پشت این ماجرای تلخ نهفته است که در همه حال ترک این عادت غلط بهترین روش برای حفظ رابطه و آرامش در زندگی است. با خود تمرین کنید تا در مواقع حساس با یک جمله یا رفتاری همراه با سکوت، اعتراض تان را به همسرتان نشان دهید به جای آن که این قدر تنش ایجاد کنید، مطمئن باشید که این روش صددرصد موثر خواهد بود. در حالی که جنگ و جدال هیچ تاثیر مثبتی نخواهد داشت. با این رفتارها چه کنیم یا بهتر بگوییم، چه کنیم همسرمان از زندگی در کنار ما لذت ببرد؟ پاسخ بسیار ساده است و آن هم ترک این عادات غلط و ناپسند در زندگی مشترک و حتی زندگی اجتماعی شماست. ‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎@BanooMalakeBash
نمایش همه...