cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

فردای بهتر (مصطفی تاجزاده)

✳️کانال تلگرامی «فردای بهتر» با منش اصلاح‌طلبانه با ارائه رویکردی تحلیلی تلاش دارد به گسترش دموکراسی و بسط چندصدایی در جامعه ایران به امید فردایی بهتر برای ایران و ایرانیان قدم بردارد. ✅اینستاگرام: https://instagram.com/seyed.mostafa.tajzade

نمایش بیشتر
Advertising posts
42 574مشترکین
-324 ساعت
-217 روز
-15430 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

✅تقاطع تنش‌زایی سید مصطفی تاج‌زاده ✅استراتژی باخت- باخت جمهوری اسلامی در منطقه، به‌ویژه در اعزام نیروهای نظامی به سوریه افزون بر هزینه سرسام‌آورش، نقش مهمی در عقب ماندن از همسایگان و تحمل تورم و گرانی کمر شکن برمردم نموده، انتخاب‌های کشور را در منطقه روز به روز محدودتر و پرمخاطره‌تر کرده است. ✅در آخرین نمونه پس از حمله‌ی خونبار و‌ تحریک کننده اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق که در تعارض با حقوق و موازین بین‌المللی بود، و‌در عین حال با سکوت مجامع مسئول بین‌المللی همراه شد، حاکمیت خود را در انتخاب بین بد و‌ بدتر گرفتار دید. ✅اگر ایران به اسرائیل حمله نمی‌کرد، نتانیاهو گستاخ‌تر از پیش به انهدام مراکز وابسته به جمهوری اسلامی و‌کشتار وابستگانش می‌پرداخت و اعتبار سیاسی و نظامی سیستم آسیب فراوان می‌دید و چنان‌که حمله می‌کرد، نتانیاهو را از انزوا و‌تنگنای اخیر او ناشی از رد آتش‌بس و ادامه جنایاتش در غزه، درعین ناکامی در دستیابی به اهداف اعلامی‌ خود تا حدود زیادی خارج می‌کرد. احتمال بروز جنگ را افزایش می‌داد، غرب را به دفاع از دولت اسرائیل تحریک و کمک‌های نظامی و مالی بیشتری برای تل‌آویو ارسال می‌شد. ایران هراسی نیز با شدت بیشتری در دستور کار قرار می‌گرفت. ✅در حالت دوم پاسخ ایران نمی‌بایست به کشتن افراد و تخریب مراکز مهم اسرائیل منجر می‌شد. تا نتانیاهو برای تداوم راهبرد جنگ طلبانه‌اش بهانه دندان‌گیری بدست نیاورد. تأسف‌بارتر این که ایران چه به تهاجم و‌کشتار اسرائیل پاسخ می‌داد و چه آن را بی‌پاسخ می‌گذاشت، بهای طلا و دلار و بسیاری کالاها افزایش می‌یافت و فشار بیشتری بر مردم‌ وارد می‌آمد که آمده‌است. ✅حتی پس از اعلام پایان یافتن عملیات در این مرحله، کشور هم‌چنان در شرایط صلح مسلح قرار دارد. و چشم انتظار تصمیمات اسرائیل است. ✅امید آن که چرخه باطل و خطرناک «زدی ضربتی، ضربتی نوش کن» شکل نگیرد و به جنگی خانمان‌سوز منجر نشود. تأسف بزرگ‌تر آن‌که حتی اگر جنگی درنگیرد، ملت ما هم‌چنان آثار و پیامدهای یک جنگ و تحریم‌هایی به مراتب شدیدتر از دوران جنگ هشت ساله را تحمل می‌کند، بدون آن‌که رسماً با کشوری در حال جنگ باشد. ✅به‌نظر من مادام که استراتژی ایران تغییر نیابد و‌میدان در خدمت دیپلماسی، توسعه و رفاه مردم قرار نگیرد، چشم‌انداز روشنی در افق ملی پدیدار نخواهد شد. نقد راهبرد جمهوری اسلامی و نیز هم‌پیمانانش به معنی درست بودن رویکرد آمریکا، اروپا، عربستان، ترکیه و... در منطقه نیست. خطاهای منطقه‌ای آنان اگر بیشتر نباشد، کمتر هم نبوده است. اما اشتباهات آنان هرگز نباید توجیه‌گر رهیافت نادرست حاکمیت ایران باشد. به‌ویژه آن که هزینه‌های آن را در درجه نخست ملت ایران می‌پردازد. من هم‌چنین افزایش توان و قدرت نظامی کشور را در منطقه جنگ و ترور و داعش زده خاورمیانه مفید و بلکه لازم می‌دانم. اما بار دیگر یادآور می‌شوم آن‌چه باعث نظم و ثبات سیاسی می‌شود، رضایت و اعتماد ملت است نه بمب و موشک. شوروی سوسیالیستی در زمان فروپاشی بزرگترین قدرت موشکی و اتمی جهان پس از آمریکا بود. اما حتی بدون جنگ، تکه و پاره شد. ساختار تک حزبی و تک صدایی آن و انحصار طلبی، تمامیت خواهی و آزادی ستیزی حکومت، شوروی را از درون تهی کرد. خطری که امروز ایران را نیز تهدید می‌کند. نکته پایانی: صرفنظر از این که حمله موشکی-پهبادی ایران به اسرائیل را مثبت یا منفی، ضروری یا اجتناب‌پذیر ارزیابی کنیم و‌ مستقل از این که به جنگی فراگیر منجر بشود یا نشود، که امیدوارم نشود، معیار من برای تشخیص این که عملیات مزبور از موضع دفاع از اعتبار و امنیت و‌منافع مردم انجام شد یا انگیزه اصلی تحکیم پایگاه حکومت از جیب ملت بود، عملکرد دستگاه رهبری است. چنان‌چه حاکمیت هم‌چنان بر سیاست‌های فقر گستر، فسادپرور و تحمیل‌گر خود اصرار ورزد و به لجاجت با مردم خاتمه ندهد، معلوم می‌شود دغدغه‌هایش تآمین حقوق و آزادی‌ها و کرامت، امنیت و رفاه مردم ایران‌زمین نیست. اما اگر به بگیر و ببندها پایان دهد، حقوق و آزادی‌های سیاسی و مدنی ایرانیان را پاس دارد و با مردم از در صلح و آشتی برآید، و در یک کلام به تصحیح خطاها و جبران کاستی‌هایی خود بپردازد، تغییر رویکرد آن را باید به فال نیک گرفت و از آن استقبال نمود. زیرا به سود مردم و در جهت استقرار دموکراسی در ایران و صلح در منطقه است. فروردین ۱۴۰۳ زندان اوین
نمایش همه...

👍 140👎 4
📝 نامه‌ی خانواده‌ی سعید مدنی در خصوص وضعیت  او در زندان دماوند 📍ما خانواده سعید مدنی قهفرخی، جامعه‌شناس و زندانی سیاسی از روز ۱۴ فروردین ۱۴۰۳ که از انتقال او به زندان دماوند مطلع شدیم، مکرر پیگیر وضعیت او بوده‌ایم و با مراجعه به دادستانی کل و دادستانی استان تهران در تلاش بودیم از علت جابه‌جایی اطلاع پیدا کنیم و نیز درخواستمان برای بازگرداندن او به زندان اوین را به گوش مسئولان قوه‌قضاییه برسانیم. 📍 به‌رغم ثبت چند درخواست و تعیین وقت قبلی ملاقات برای ملاقات با دادستان تهران، تا به امروز آقای صالحی با ما ملاقات نکرده‌است، حتی در روز‌های ملاقات مردمی. در نتیجه، صرفا توانسته‌ایم در گفت‌وگو با تعدادی از معاونان اعتراضمان به طی نشدن روند قضایی برای این جا‌به‌جایی و نیز مشکلات حاصل از دوری زندان دماوند از محل سکونت خانواده و همچنین عدم ابلاغ رسمی این دستور چه به سعید مدنی و چه به وکلای او را اعلام کردیم. پاسخ‌های معاونان شامل این قبیل بوده است: «در حکم محل گذراندن زندان قید نمی‌شود و بنا به تصمیم و صلاح دید ما، ادامه حکم باید در زندان دماوند گذرانده شود؛ این محکومیت تا انتهای زمان حکم ایشان در زندان دماوند باید باشد.» 📍در پاسخ به اینکه تشخیص مذکور بر چه اساس بوده، گفته‌شد اساس تصمیم گزارشی ۵ صفحه‌ای راجع به سلوک او در زندان اوین بوده است که البته نمی‌توانند محتوای آن را به ما اعلام کنند. 📍در پاسخ به اینکه چرا هیچ دادگاهی تشکیل نشده تا قاضی‌ای حکم دهد گفتند خودشان قاضی هستند و اینطور حکم کرده‌اند. در پاسخ به مشکلات تأمین امنیت سعید مدنی در زندان دماوند گفتند که مسئولیت این جا‌به‌جایی را می‌پذیرند و از دید آنها مشکلی در تأمین امنیت وجود ندارد. 📍و در نهایت در پاسخ به دور بودن محل سکونت خانواده به زندان گفتند خیلی از مردم برای تفریح به دماوند می روند و دور نیست. 📍به‌رغم پاسخ‌های عمدتا بی‌منطق، در این گفت‌وگوها مطلع شدیم که تصمیم حاصل جلسۀ شورای مشورتی قوه‌قضاییه با حضور رئیس قوه، آقای اژه‌ای بوده است. 📍سعید مدنی از ۱۴ فرودین در یکی از سلول‌های قرنطینه‌ی زندان دماوند نگهداری می‌شود و اجازه تردد به بند و آشپزخانه زندان را برا حفظ امنیت ایشان نداده‌اند. با وجود ناراحتی معده و همچنین سابقه‌ی جراحی برداشتن کیسه صفرا که مربوط به دوره زندان پیشین است، غذای ناسالم زندان در مدت دو هفته مشکلات گوارش او را تشدید و او را متحمل درد‌های شدید کرده‌است. 📍به‌سبب همین مسائل، ما علاوه بر رنج دوری او از خانه، حالا دائم نگران سلامت و امنیتش هستیم. @MostafaTajzadeh
نمایش همه...
👍 102👎 1
✅نامه سعید مدنی، زندانی سیاسی به محسنی اژه ای 🔻مقامات قضایی بویژه دادستان تهران،دیر یا زود همچون اسلاف خویش مرتضوی و جعفری‌دولت‌آبادی تاوان این تصمیمات و اقدامات را خواهند داد. ریاست محترم قوه قضایی   به اطلاع می‌رسانم در تاریخ ۱۴۰۳/۱/۱۴ و در حالی که از تاریخ ۱۴۰۱/۲/۲۷ مشغول گذراندن ۸ سال محکومیت قطعی در زندان اوین بودم، اطلاع یافتم که بنابر نظر دادستان تهران از زندان اوین به زندان دماوند تبعید شده‌ام. لذا بدون طی هرگونه مراحل قضایی شفاف و روشن و صرفاً بنا برخواست و اراده غیرقانونی مقام نام‌برده، به زندان دماوند منتقل شدم و فعلاً دوران محکومیتم را در این زندان می‌گذرانم. اگرچه برای همه زندانیان سیاسی تحمیل هزینه‌های ظالمانه و غیر قانونی به خاطر دفاع از حقوق مردم و منافع ملّی ایران عزیز گوارا و شیرین است، امّا بی‌تردید اقدامات خودسرانه و غیرقانونی مقامات قضایی بویژه دادستان تهران، از دید و نظر ملت ایران پنهان نخواهد ماند و دیر یا زود همچون اسلاف خویش -دادستان‌های پیشین تهران، مرتضوی و جعفری‌دولت‌آبادی- تاوان این تصمیمات و اقدامات را خواهند داد. البته به خوبی می‌دانید این بار اولی نیست که زندانیان سیاسی به دلیل بیان مطالبات و خواست مردم و اعتراض به وضعیت نابسامان اقتصادی، اجتماعی و سیاسی و تنگناهای شدید معیشتی جامعه که حاصل بحران‌های ساختاری و دامنه‌دار است، ناچار به تحمّل مجازات‌های ظالمانه، غیرقانونی و غیرمتعارف شده‌اند. پیش از این نیز بسیاری از هم‌بندان این‌جانب و خانواده‌هایشان طعم تلخ احکام غیرقانونی مسئولان قضایی بویژه تبعید از زندانِ واقع در محل زندگی خانواده‌شان به محل دیگر را چشیده‌اند. آقای محسنی اژه‌ای! کدام منطق حقوقی و قضایی، مدعی‌العموم تهران را واداشته تا پس از صدور رای قطعی قضات –اگرچه ناعادلانه- حکم صادره را تغییر و تبعید را بر محکومیت دوران حبس اضافه کند تا به این وسیله خانواده مرا برای چند دقیقه ملاقات هفتگی ناچار به سفری چند ساعته کند؟ در کدام مرجع قضاییِ صلاحیت‌دار حکم بر تبعید این‌جانب از زندان اوین به زندان دماوند داده شده است که از آن بی اطلاع هستم؟ چرا مدعی‌العموم تهران بدون نگرانی از عواقب نقض ماده ۵۱۳ آیین دادرسی کیفری چنین کرده است؟ چرا حتی بدون ابلاغ رسمی قضایی، حکم غیرقانونی اجرا شده‌است؟ می‌دانم و می‌دانید نظام قضایی کنونی اساساً پاسخ‌گو نیست تا به این سوالات و ده‌ها سوال دیگر پاسخ دهد یا با اعتراف به خطا، حکم صادره از سوی دادستان تهران را ملغی کند، لذا پر واضح است این‌جانب به هر نحو مقتضی به اعتراض نسبت به وضع نابسامان اقتصادی، اجتماعی و سیاسیِ کنونی به مثابه یک وظیفه ملی، دینی، اخلاقی و انسانی ادامه خواهم داد و نیز پی‌گیر مطالبات قانونی‌ام نیز خواهم شد و فشار‌های غیر انسانی و غیرقانونی بر خود و خانواده‌ام مانع از وفاداریم به منافع ملی و پشتیبانی و حمایت از مقاومت مدنی مردم برای تامین حق تعیین سرنوشت و زندگی در جامعه‌ای عاری از تبعیض، بی عدالتی، استبداد و قانون‌گریزی نخواهد شد. سعید مدنی ۳۰فروردین ۱۴۰۳ زندان دماوند @Sahamnewsorg @MostafaTajzadeh
نمایش همه...

👍 158
🔸انتقال صدیقه وسمقی از زندان به بیمارستان برای معاینه چشم حساب کاربری صدیقه وسمقی در اینستاگرام از اعزام او بدون روسری به بیمارستان جهت معاینه چشم خبر داده است. در این انتقال که به روز ۲۷ فروردین برمی‌گردد سه مأمور، یک زن و دو مرد این دین‌پژوه و فعال مدنی زندانی را همراهی می‌کرده‌اند. در ادامه خبر از معاینه سه ساعته و آزمایش‌هایی بر روی شبکیه و قرنیه چشم‌های وسمقی گفته می‌شود. نتایج این آزمایش‌ها به بهداری زندان ارائه شده تا به پزشکی قانونی ارسال شود. در این نهاد باید در مورد وضعیت وسمقی و توانایی او برای "تحمل کیفر" و ماندن یا نماندنش در زندان تصمیم‌گیری شود. وسمقی از روز ۲۶ اسفند از جمله به اتهام "حضور بدون حجاب شرعی در ملاَ عام" در بازداشت به سر می‌برد. او پس از بازداشت اعلام کرد که در دادگاه انقلاب حاضر نخواهد شد و به حجاب اجباری حتی در زندان هم تن نخواهد داد. وسمقی که تحصیلات حوزوی در حد فقیه دارد از سال‌ها پیش مخالف حکومت دینی بوده است.  در پی بروز جنبش مهسا این استاد دانشگاه اعلام کرد که حجاب اجباری یک بازی سیاسی و فاقد مبنای شرعی است و "مقاومت زنان بر این اجبار نقطه پایان خواهد گذاشت". #تحلیل_زمانه 🌍 @TahlilZamane @MostafaTajzadeh
نمایش همه...
👍 100
بیانیه‌ی جمعی از نواندیشان دینی داخل وخارج کشور در محکومیت برخورد دوباره‌ی خیابانی با زنان     پس از بیش از یک سال رویارویی حکومت در برابر زنان ایرانی و کوشش برای سلب حقوق مدنی و اجتماعی آنان به بهانه‌ی رعایت قانونی که هنوز نهایی نشده است، حکومت دیگربار به مصاف خیابانی زنان ایران رفته است. طرفه آن‌که این کار، که بی‌شک با اشاره و تصویب عالی‌ترین سطوح نظام صورت پذیرفته، در بطن ابربحران‌های عمیق و دامن‌گستر داخلی و خارجی انجام شده است. وانگهی، این کار در اوج بی‌آبرویی حکومتیانی انجام می‌شود که مقدسات را قواره‌ی گوشت‌تلخی حاکمیت ساخته‌ا‌ند، اموال عمومی را پنهانی ملک شخصی خود کرده‌اند و کانون‌هایی پرورانده‌اند که، در سایه‌ی حمایت مطلق هسته‌ی سخت حکومت، دست و دامن‌شان به انواع فسادها و خلاف‌های اخلاقی و قانونی آلوده است. در میانه‌ی این همه بی آبرویی، ناکارآمدی و ابربحران‌های داخلی و خارجی، رفتار حکومت با زنان همانا تصویری عریان از درنده‌خویی حکومت نسبت به نیمی از جامعه‌ی بالنده‌ی ایران است. آسیب‌ و عوارض این‌گونه رفتارهای بیمارگونه و تهی از هر گونه وجاهت قانونی و اخلاقی دیرزمانی است که آشکار شده است. هیچ صاحب خرد و ایمانی نیست که نداند این هتاکی‌ها و توحش‌ها تنها به بهانه‌ی قانون وشریعت انجام می‌شود و چگونه به یکپارچگی ملی وانسجام اخلاقی، معنوی و روانی ایرانیان صدمه‌ها‌ی جبران‌ناپذیر وارد می‌کند. در میانه‌ی ابربحران‌های بی‌سابقه‌ی داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی و در زمانه‌ای که سایه‌ی جنگ از هر وقت دیگری به ایران نزدیک‌تر است حکومت چنین بی‌محابا به نبرد زنان بی‌دفاع ایرانی رفته است. این واقعیت به خوبی نشان می‌دهد که این نظام همانا زنان ایرانی را بیش‌تر و پیش‌تر از دشمنان شمشیرآخته‌ی مسلح خارجی‌اش مخالف خود می‌داند. از این شیوه‌ی رسوای زمام‌داری، که شوربختانه ریشه‌های عمیق‌ دوانده، چیزی جز خسارت و ندامت نخواهد رویید. ما امضاکنندگان این بیانیه با قاطعیت مخالفت صریح خود را با فرصت‌طلبی حکومت در سرکوب دوباره‌ی زنان کشور اعلام می‌کنیم و از این کردارهای ننگ‌آور به نام خدا،‌ اسلام و قانون برائت می‌جوییم. دوران «یا روسریی ا توسری» برای همیشه سپری شده و بازگشت‌ناپذیراست. حاکمان کشور می‌دانند که نمی‌توانند مأموران خود را به همه‌ی محلات، خیابان‌ها، کوچه‌ها، مراکز شهری، تفریحی و... اعزام کنند. نافرمانی مدنی زنان در برابر حجاب اجباری در بسیاری از شهرهای کشور گسترده‌تر از آن است که آن را بتوان با گسیل عده‌ای سیاهپوش، پر سر و صدا و خشن در معدود نقاط و میادین شهرها مهار کرد. این برخوردهای غیر انسانی البته قربانیانی خواهد گرفت اما نمی‌تواند بر این مقاومت مدنی فائق آید. حتی در همان نقاط محدود نیز بازی موش و گربه‌ میان مردم و مأموران در جریان است و سرکوب نمی‌تواند تا چند ده متر آن‌سوتر دوام بیاورد. بر این اساس به حاکمان کشور یکبار دیگر هشدار می‌دهیم از جنگیدن تن‌به‌تن با زنان ایرانی پرهیز کنند و تنوع طرز فکرها و گونه‌گونی سبک‌ زیست‌ها را به رسمیت بشناسند که این‌ کاری است به صلاح کشور، ملت، دین و اخلاق.   محمدجواد اکبرین حسن یوسفی اشکوری عبدالعلی بازرگان رضا بهشتی معزّ میثم بادامچی سروش دبّاغ عبدالله ناصری طاهری علی طهماسبی احمد علوی رضا علیجانی رحمان لیوانی داریوش محمدپور مهدی ممکن ژیلا موحد شریعت‌پناهی یاسر میردامادی @MostafaTajzadeh
نمایش همه...
👍 112
نمایش همه...
👍 59
حکومت دینی استبدادی مبتلا به درد مهلک عدم مشروعیت و انزجار مردم شده و ضعف در عرصه بین المللی از عوارض این ابتلای کشنده‌ی رژیم است. جمهوری اسلامی از سر استیصال خیابانها را به میدان جنگ علیه زنان و جوانان تبدیل کرده تا درد بی‌علاج عدم مشروعیت و فروریختن اقتدارش را با ارعاب و وحشت تسکین دهد و ضعف و مضحک بودن ادعاهایش در عرصه جهانی را با سلطه‌گری و زورگویی سخیفانه در داخل التیام بخشد. مقاومت جانانه زنان سربلند ایران در خیابانهای شهرها و تداوم نافرمانی مدنی، نفسهای استبداد دینی را به شماره انداخته است. خیابان از آن ما و پیروزی سرنوشت محتوم ماست. ✍️ نرگس محمدی زندان اوین @kaleme
نمایش همه...
👍 171👎 9
🔴 به یاد آن دو
سید علیرضا بهشتی شیرازی و قربان بهزادیان‌نژاد
✍️ علی سلطانی در بحبوحه‌ی شلیک موشک‌ها و پاسخ به تجاوز اسرائیل، دو شخصیت فرهنگی-سیاسی به زندان فراخوانده شدند. از حیث نمادین برای باریک‌بینان، چنین همز‌مانی‌های  بسیار معنادار است! یکی جناب سید علیرضا بهشتی شیرازی و دیگری جناب قربان بهزادیان‌نژاد. من با این دو شخصیت بزرگوار تنها یک‌بار افتخار ملاقات داشته‌ام. و آن‌هم برای برنامه‌ی «نشانک» بود. جناب بهشتی شیرازی را برای کتاب راه باریک آزادی و جناب بهزادیان‌نژاد را در بحبوبه‌ی کرونا برای کتاب طاعون و افول تمدن اسلامی. علیرضا بهشتی شیرازی در سال‌های گذشته با نشر وزین «روزنه» و ترجمه‌ی (مشترک) کتاب‌های شاخصی همچون چرا ملت‌ها شکست می‌خورند و راه باریک آزادی و آثاری دیگر، سهم گرانسنگی در ترویج مفاهیم نوی توسعه به زبان فارسی و نسبت آن با نظریه‌های فلسفهٔ سیاسی و دولت مدرن داشته است. اگر عالمان و نه جاهلان، گرامی داشته می‌شدند و اگر فضل و دانش و آزادگی گناه نبود، و اگر امر به معروف و نهی از منکر سیاسیِ حاکمان، اسیر در زندان مو و بدن نبود، کسی چون علیرضا بهشتی شیرازی با این خدمات فرهنگی و علمی باید قدر فراوان می‌دید و قدرت خدمت به جامعه می‌یافت. نه آنکه دوباره طعم گَس زندان را بچشد. دکتر قربان بهزادیان‌نژاد نیز به همین گونه. ترجمه‌های خاص ایشان در حوزه تاریخ پزشکی و نسبت آن با تاریخ تمدن‌ها و افول و بروز تحول‌های اجتماعی در قرون میانه در جهان اسلام و غرب، تا جایی که من می‌دانم نمونه‌ی شاخص دیگری در زبان فارسی ندارد. علاوه بر طاعون و افول تمدن اسلامی نوشته‌ی مایکل والترز دالس، پزشکی اسلامی در دوره‌ی میانه به نویسندگی پتر ای پورمن، پزشکی در تمدن اسلامی نوشته‌ی دونالد کمپبل، ترجمه و تفسیر رساله‌ی قرابادین سمرقندی (در باب داروهای سنتی و خواص آنها) به تحقیق پروفسور مارتین لوی و نوری الخالدی بخشی از کوشش‌های علمی و فرهنگی جناب بهزادیان‌نژاد است. این چند کلمه به یاد این دو شخصیت گرامی و کارهای علمی و فرهنگی‌شان، تنها و تنها ادای وظیفه‌ است. به خوبی می‌دانم که اگر قرار بود با این قبیل تلنگرها و نقدهای ناچیز، سیاستی تغییر کند، تا به حال تغییر کرده بود. به صراحت می‌گویم که این چندخط و نظایر آن به این امید نوشته نمی‌شوند که امیدی به شنیده‌شدن و تغییر سیاست‌ها دارند. منِ آدم فرهنگی و نه سیاسی، بر خود وظیفه می‌دانم که از دو انسان خدوم و فرهیخته و فاضلی یاد کنم که افتخار معاشرتی کوچک با آنان داشته‌ام و امروز محروم از حقوق اجتماعی شده‌اند. و بنویسم که خادمان ایران و اسلامی چون آنان جایشان هر جاست، جز زندان. بنویسم که وقتی موشک‌ها «اقتدار پایدار» و بازدارندگی آهنین ایجاد می‌کنند، که مبنا «اشداء بینهم»! نباشد و در داخل کشور حداقلی از تفاهم، آزادی، هم‌گرایی، رعایت حقوق فراگیر برای همه‌ی ایرانیان با هر نوع گرایشی، و نه اقلیتی کوچک و زیاده‌خواه، تأمین باشد. فقط و فقط در آن صورت است که دولت‌های معارض فکر تعرض به مرزهای این کشور را از ذهن پاک می‌کنند. امیدوارم حال که ظلم زندان بر این دو شخصیت گرامی تحمیل شده، باز ثمره‌اش ترجمه‌ کتاب‌هایی نظیر طاعون و تمدن اسلامی و چرا ملت‌ها شکست می‌خورند، باشد. تا جایی که می‌دانم این دو کتاب در دوره‌ی پیشینِ تحمل زندان‌ این دو بزرگوار ترجمه شده است. 📎گفت‌وگویم با قربان بهزادیان‌نژاد درباره‌ی ترجمه‌ی کتاب طاعون و افول تمدن اسلامی نسخه‌ی کامل نسخه خلاصه 📎گفت‌وگویم با سیدعلیرضا بهشتی شیرازی درباره‌ی ترجمه‌ی (مشترک با جعفر خیرخواهان) کتاب راه باریک آزادی نسخه‌ی کامل نسخه خلاصه @kaleme @MostafaTajzadeh
نمایش همه...
بیماری‌های همه‌گیر در تاریخ

در این گفت‌و‌گو دکتر قربان بهزادیان نژاد با نگاهی به کتاب «طاعون و افول تمدن اسلامی» به بررسی ابعاد تاثیر‌گذاری بیماری طاعون در قرن چهاردهم میلادی و تفاوت واکنش جوامع مسیحی و مسلمان به آن پرداخت. همچنین با توجه به شیوع ویروس کرونا در هفته‌های اخیر واکنش جوامع گذشته و امروزی نسبت به بیماری‌های همه‌گیر را مقایسه کرد. چالش خرافات و علم‌نماها هم از دیگر مباحث مطرح شده در این گفت‌و‌گو بود

👍 81
بهاره هدایت: «امروز به وکیلم خانم زهرا مینوئی اطلاع دادند که با تمدید توقف حکمم مخالفت شده، و مسئولین ذی‌ربط معتقدند که ادامه درمان بیماری‌ام در زندان میسر است، علیرغم اینکه به تصریح آنکولوژیست و پزشکان معالج به دلیل خطرات احتمالی و پیگیری روند درمان و جراحی‌های در پیش، باید بیرون از زندان تحت نظر پزشک باشم. به این ترتیب باید فردا، چهارشنبه، خودم را برای ادامه‌ی حکم ۴ ساله‌ام به زندان اوین معرفی کنم. مهم نیست که جسمم کجاست، قلب و جانم در کنار شما مردم شریف و مبارز ایران است، کنار شما خواهران شجاعم در خیابان‌های کشورم، و همدوش برادرانم که قلبشان برای آزادی می‌تپد. کنار ساکنان این سرزمین که دهه‌هاست جنگ را بیخ گوش و گلویشان و پای سفره‌هایشان زندگی می‌کنند، بدون آنکه نفیر موشک‌ و قرقر پهپادهای این جنگ روزانه التفات عالی‌رتبه‌گان آنسوی آبها را، آنطور که این روزها به خود جلب کرده، به خود جلب کرده باشد. امثال من شجاعت را از شما می‌آموزیم، شما بی‌نامانِ بی‌پایانِ متکثرِ هرروزه. بهاره هدایت سه‌شنبه ۲۸ فروردین هزاروچهارصدوسه» .
نمایش همه...
👍 105👎 9