cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

🌿🌺اندرونی

حتی اگر واقعا از پس این راه بربیایم هیچکس معنی این سفر را نخواهد فهمید. https://t.me/HarfBeManBOT?start=MTA0NjE0ODk2

نمایش بیشتر
پست‌های تبلیغاتی
662
مشترکین
اطلاعاتی وجود ندارد24 ساعت
-47 روز
-1230 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

همه چیزو باهم میخوام. بی هزینه بی بها بی ازدست دادن بی پشیمونی. بهشته انگار.
نمایش همه...
میفهمم که هرچیزی یه بهایی داره ولی متوجه نمیشم. :)))
نمایش همه...
دلم میخواد گوشی رو بردارم و به یکی از دوستای قدیمیم پیام بدم ولی نمیدونم چی بگم. خیلی عجیبه که با یه کسایی قریب هفت سال رفیق باشی ولی بعد دو سه سال نتونی یه کلمه حرف مشترک _ به جز تبریک و تسلیت و خاطره بازی_ پیدا کنی.
نمایش همه...
بله صبح ها سختن و صبح های شنبه سخت‌ترینن.
نمایش همه...
و اینکه تنهام. خیلی تنهام. نه ازون تنهایی ها که کسی نباشه باهاش بری بیرون یا خرید یا دورهمی. تنهام ازین نظر که حس میکنم هیچکس تو شرایط من نیست. همه دارن تو مرداب های خودشون دست و پا میزنن ولی کسی تو مرداب من نیست.
نمایش همه...
نمیدونم دیگه. نمیدونم چطور باید ازین باتلاق بلاتکلیفی و بی میلی بیام بیرون. چطور باید فرق آب و سراب رو تشخیص بدم. سی سالمه ولی حس میکنم خیلی خام و کوچکم برای مواجهه با جهانی که هرروز بزرگتر و پیچیده‌تر میشه. خیلی احساس ناتوانی میکنم خیلی میترسم خیلی زود خسته میشم خیلی زود خودمو میبازم. شاید اینا محتوای ژنتیکمه شاید محیط و تربیت محافظه‌کار این بلا رو سرم آورده. شایدم صرفا زندگی تو جامعه ای که حتی به اندازه ی قیمت یه قالب پنیر نمیشه روش حساب کرد اینجوریم کرده. هرچی هست هست دیگه. من نمیدونم. من نمیتونم. از خداوندی که زمین رو از زیر آتش و دود و آبها بیرون کشید و سبز و قابل زیست کرد میخوام که منم ازین وضعیت بیرون بکشه تا بتونم زندگی کنم.
نمایش همه...
در "آنچه میخواهم نمیبینم وآنچه میبینم نمیخواهم"ترین وضعیت ممکنم این روزا.
نمایش همه...
درمانِ دردِ عاشقان صبر است و من دیوانه‌ام نه درد ساکن می‌شود، نه ره به درمان می‌برم #سعدی
نمایش همه...
با کوله‌بار توصیه‌های پدر مادر راه افتادیم توی عالم‌ وجود. اما در مقابل مسائل زندگی به دردی نخوردند. دچار دردسرهایی شدیم یکی از یکی افتضاح‌تر. به هر جزایی که بود از این معرکه‌های نحس سر بیرون آوردیم، اما درب و داغان، دست و پا شکسته. گاهی هم البته، از حق‌ نگذریم، توانستیم خوش بگذرانیم، با هر گهی که بود، اما مدام با این دلشوره که مبادا بدبختی‌ها دوباره شروع بشود.. که همیشه هم دوباره شروع شد.. یادمان باشد! اغلب شنیده‌ای که می‌گویند جوانی را توهم به باد می‌دهد. جوانی ما بدون توهم به باد رفت. دسته‌ی دلقک‌ها لویی‌ فردینان سلین ترجمه‌ی مهدی سحابی
نمایش همه...
تو ظل گرمای تیر ماه با تهوع و اسهال و دل‌پیچه تو ترافیک جاده صنعتی با یه راننده اسنپ بی وجدان و زبون نفهم گیر نیفتادی که عاشقی یادت بره عزیزم.
نمایش همه...
یک طرح متفاوت انتخاب کنید

طرح فعلی شما تنها برای 5 کانال تجزیه و تحلیل را مجاز می کند. برای بیشتر، لطفا یک طرح دیگر انتخاب کنید.