cookie

Utilizamos cookies para mejorar tu experiencia de navegación. Al hacer clic en "Aceptar todo", aceptas el uso de cookies.

avatar

مُت ِجاوز💦 هات

حتی اسپنک زدناتم ارضام می کنه💦🩸 رمان متجاوز هات🍓 ژانر:عاشقانه،آروتیک

Mostrar más
Publicaciones publicitarias
8 328
Suscriptores
+1 05024 horas
+6687 días
+2 61530 días

Carga de datos en curso...

Tasa de crecimiento de suscriptores

Carga de datos en curso...

معـ🔞ـلم حشـ💦ـری #part1 _آهههه خانم معلم اووف چه #ک*صی داری آهههه اووف انقد تنگ و صورتیه که #ک*یرم داره توی #ک**صت بیشتر شق میکنه..🔞💦 با شنیدن صدای حش‍*‍ری عدنان دانش آموز هیکلی و #ک*یر کلفتم ناله ای کردم و #ک*صمو روی #ک*یر درازش بالا پایین کردم.. _آههه عدنان اومم #ک*یرت داره #ک*صمو پاره میکنه آههه اومم. یهو شروع کرد به مالوندن هلوهای #ک**صمو و خوردن نوک #پستون هام که.... خانم معلم حشری که توی کف #ک**یر کلفت دانش آموز لات و خشنش بود..🤤🔞💦👇🏼 https://t.me/+Z9JIXvCbxGY0NDM0 https://t.me/+Z9JIXvCbxGY0NDM0 #دبیرستانی‌ممنوعه🔞💦
Mostrar todo...
sticker.webp0.07 KB
قاضی شهوتی🔞⚖ #Part_1 دستش رو به ک.صش رسونده بود و آروم نفس نفس میزد. عرق سردی روی پیشونیش بود و تو همون حال استرس زا شروع به مالوندن اون صورتی و تپلش کرد که حتی وقتی تو زندون بود تمیز و بدون مو بود! ک.صش رو میمالوند و از ترس این که صداشو سربازا بشنون لباشو مدام گاز میگرفت. بدنش بی حد و مرز سکسی و کردنی بود.. هیچوقت نمیشد باور کرد که اون یه قاتل بود! قاتلی که روز معاشقه با شوهرش اونو به قتل رسونده باشه. زنی که اونقدر ح.شریه که حتی توی حبس هم نمیتونه ح.شر خودش رو کنترل کنه! آب از ک.ص تپل و صورتیش سرازیر بود و حرکت دستش تند تر و تند تر میشد از داغی زیاد روسریشو درآورد و موهای لختش روی صورتش ریخت. خیلی زیبا بود! خیلی خیلی.. ماهرانه انگشتش رو وارد سوراخش کرد و شروع به تلمبه زدن تو ک.ص خودش کرد. انقدر توی لذت خود ارضاییش محو بود که متوجه نبود من دارم از چشمی در اتاق بازداشتگاه بهش نگاه میکنم و تموم حرکاتش رو زیر نظر دارم. حتی خودم هم نمیتونستم درک کنم چرا این وقت شب به اینجا اومدم و یه زن متهم به قتل رو زیر نظر گرفتم! https://t.me/+3U72xd5jy4k0YjZk https://t.me/+3U72xd5jy4k0YjZk https://t.me/+3U72xd5jy4k0YjZk https://t.me/+3U72xd5jy4k0YjZk فاحشه‌ی قاضی داستان یه قاضی با نفوذ ۳۴ سالست که تو عمرش هیچ زنی نتونسته قلبشو تسخیر کنه. تا این که یه روز لا به لای پرونده های جنایی به یه پرونده‌ی قتل برمیخوره! پرونده ای که قاتل اون زن ۱۹ ساله ای هست که همسرش رو به طور مشکوکی به قتل رسونده! ترنم قاتل پرونده‌ی همسر کشی در عین لوند بودن و هورنی بودنش انقدر مظلومه که برای اولین بار دل و ایمون قاضی پرونده ، حاج حارث ارجمند رو میلرزونه و باعث میشه آقای قاضی جذاب قصه از هیچ تلاشی برای نجات دادن جان ترنم چشم پوشی نمیکنه اما... رمان دارای صحنه های بزرگسال است🔞🔥
Mostrar todo...
فاحـشه‌ی قاضـی🔞⚖

آقای قاضی با پوست سفید سوتین مشکی بسته بود، خودت بودی نمیکردیش؟ 🔞👅💦

#خاله_حشری_من🔞💦🍓 حیف این ک.ص نیست خاله جون؟؟ زیادی صورتی و تپله، ک.یر شوهر خاله سیرت نمیکنه که انقدر واسم آب انداخته..... https://t.me/+f4Q1x108d1g1ZDdk https://t.me/+f4Q1x108d1g1ZDdk - چی.....چیکار میکنی نیما؟!!! دستامو چرا بستی؟ حشری لیسی به ک.ص تپل و سفیدش زدم که تنش لرزید و آب خوشمزش از سوراخ تنگش زد بیرون - آههه آخ....دیوونه شدی نیما بیا دستامو باز کن احمق - زودباش خاله جون بگو که تو هم دلت میخواد سوراخت با ک.یر کلفتم جر بخوره شوکه نگاهم کرد که انگشتمو رو چو.چ.ول خیسش مالیدم که سعی کرد پاهاشو ببنده که همزمان  دوتا از انگشتامو تو سوراخ واژنش هل دادم و جیغ بلندی کشید. - نیما من خالتم....خجالت بکش تو هنوز خیلی بچه ای الان شوهرم میاد!!! حرصی سیلی محکمی به پستون های گندش زدم و ک.یر ش.ق کردمو تو دهنش هل دادم - ک.یر خواهرزادتو قشنگ سا.ک بزن خاله جون امشب عقب و جلوتو میخوام یکی کنم خواست پسم بزنه که سینه هاشو تو چنگم گرفتم و حشری گفتم: - اووووف عجب پستون هایی داری خاله جون همین امشب حاملت میکنم، میخوام با پستون های گندت به کل بچه های مدرسمون شیر بدی........😱😱🔞 https://t.me/+f4Q1x108d1g1ZDdk https://t.me/+f4Q1x108d1g1ZDdk نیما، پسر بچه ی دبیرستانی که از ح.شر زیاد خاله ی متاهل ناتنی سکسیشو لخت میکنه و دور از چشم شوهر خالش جفت سوراخاشو جر میده و پستون های گندشو مثل بچه کوچولو ها میک میزنه.......👅💦
Mostrar todo...
#پارت_147 ♨️♨️  افسونگر   ♨️♨️ -منووو ببووووس...لبامو بخور....زبونمو.... سرش رو صاف کرد و بعد بی فوت وقت لبهاشو گذاشت روی لبهام. آااااخ که چقدر دنبال این فرصت کوفتی بودم! پاهامو دور تنش حلقه کردم و دستهامو  قاب صورتش ... چنان حریصانه و با ولع لبهاشو میبوسیدم که انگار دوای درد بی درمونم! لبهاشو باز کرد و من اینبار زبونشو تو دهن فرو بردم. داغ بود و خیس و مزه ی هوس و شهوت میداد..... دلم میخواست بدنم رو لمس بکنه.سینه هام بماله و آتیش بین پاهام رو خاموش بکنه... دلم‌میخواست غرق بشه تو این رابطه... مزه ی جسمم بره زیر زبونش و دیگه نتونه ازم دل بکنه! اما اون انگار واسه خودش چهارچوب خاص تعیین کرده بود. آخه به جز رابطه ی دهانی به پیشرفت دیگه ای فکر نمیکرد! خودم دستهاش رو گرفتم و گذاشتم روی سینه هام... خیلی سریع زبونم رو که داشت می مکید رها کرد و با عقب برون سرش دستهامشو عقب کشید.... نفس زنون بهش خیره شدم و پرسیدم: -چرا ادامه نمیدی!؟ قفسه  ی سینه اش آهسته بالا و پایین شد. خودم اینو حس کرده بودم که سعی داره از یه سری خط قرمزها عبور نکنه اما من میخواستم عبور کنه ... لبهاشو ازهم باز کرد و گفت: -تا همینجا کافیه! یقه تیشرتمو دادم پایین و یه دونه قفل سوتینم رو که از جلو بسته  میشدو باز کردم و دوباره دستهاشو گرفتم و گذاشتم رو ی سینه هام و گفتم:..... https://t.me/joinchat/AAAAAFBtcqPjwCACAjCJYw
Mostrar todo...
💦🌸💦🌸 🌸💦🌸 💦🌸 🌸 #مـدرســه_69🔞🔥 #پارت_1 _پوزیشن موردعلاقم 69 نظر تو چیه؟ تا حالا تو دهن هر دختری کردم راضی بوده میتونی از بقیه دانش آموزا بپرسی. با غیض سرمو تو کتابم کردم تا خودش بی خیال بشه. چقدر رک میگه همه دخترای مدرسه زیرخوابشن و حالا میخواد منو تست کنه. صدای خنده اشو شنیدم و کفششو روی صندلیم گذاشت و به سمتم خم شد و با تمسخر گفت: _میگن دو هموطن تو کشور غریب باید هوای همو داشته باشن بیا بریم دستشویی وقتی دارم لای پاتو میمکم تو وقتی از شدت شهوت میخوای غش کنی من هواتو دارم. دوستاش پشت سرش با این حرفش قهقهه زدن. اوپس پس حالا من سوژه قلدر و محبوب مدرسه شده بودم؟ نگاه همه روی ما جلب شده بود و اون با مرموزی خودکارشو زیر دامنم فرستاد که با حرص دستشو پس زدم. _پسر عجب رون سفید و توپری داری! الحق که دختر ایرونی گوشتی هستی مثل این دخترای خشک و شکستنی نیستی. ضربه ای به پاش زدم و از جا بلند شدم و سرمو بالا گرفتم تا این پسر محبوب مدرسه  و خوب ببینم که داشت با غرور و تحسین از سد تا پامو رصد میکرد. _ولی دخترا میگفتن زودانزالی داری که منم نمیتونم با پسری که زودی آبش میاد بخوابم. نگاهمو با تمسخر به سینه ورزشکاریش که بخاطر کروات شل و دکمه های باز پیراهنش پیدا بود، انداختم و با چندش گفتم: _ترجیح میدم پسر شاگرد اول مدرسه باهام لاس بزنه تا پسری که سه بار مشروط شده و هنوز تو مقطع دبیرستان گیر گرده. https://t.me/+hiR4Gcn-B7I0NjJk https://t.me/+hiR4Gcn-B7I0NjJk https://t.me/+hiR4Gcn-B7I0NjJk ریحانه تو مدرسه اسپانیا درس میخونه و خیلی خوشگل و محبوبه و دیان پسر قلدر و چندسال مشروطیِ مدرسه که با همه سکس داشته و با دست رد ریحانه به سینه اش یه روز اونو تو دستشویی مدرسه خفت میکنه و...🙊🔞💦
Mostrar todo...
🔞𝗣𝘂𝘀𝘀𝘆 𝗣𝗶𝗻𝗸🍼

شرت توری بپوشم جلوت لوندی کنم، بلدی کنترلتو از دست بدی بزنی جرررم بدی و کبودم کنی؟🤤🔞💦

معـ🔞ـلم حشـ💦ـری #part1 _آهههه خانم معلم اووف چه #ک*صی داری آهههه اووف انقد تنگ و صورتیه که #ک*یرم داره توی #ک**صت بیشتر شق میکنه..🔞💦 با شنیدن صدای حش‍*‍ری عدنان دانش آموز هیکلی و #ک*یر کلفتم ناله ای کردم و #ک*صمو روی #ک*یر درازش بالا پایین کردم.. _آههه عدنان اومم #ک*یرت داره #ک*صمو پاره میکنه آههه اومم. یهو شروع کرد به مالوندن هلوهای #ک**صمو و خوردن نوک #پستون هام که.... خانم معلم حشری که توی کف #ک**یر کلفت دانش آموز لات و خشنش بود..🤤🔞💦👇🏼 https://t.me/+Z9JIXvCbxGY0NDM0 #دبیرستانی‌ممنوعه🔞💦
Mostrar todo...
خواستم برم کلاس پیانو ترمی شده ۴میلیون خواستم برم کلاس نقاشی شده ترمی ۳میل خواستم برم کلاس بازیگری شده ترمی ۱۰میل:))) خواستم برم دوره ژل و لیفت ۲۰میل :))) تا اینکه با اینجا آشنا شدم همه کلاسارو خریده رایگان گذاشته: @FreeClassEs
Mostrar todo...
00:05
Video unavailable
FDNCxOeXsAEIaxl.mp42.65 KB