cookie

Utilizamos cookies para mejorar tu experiencia de navegación. Al hacer clic en "Aceptar todo", aceptas el uso de cookies.

avatar

غزالین 🌙

اینجا قراره روزمرگی های من و ماه خونمون ثبت بشه 🥰 یه دوری تو پستا بزن اگه خوشت اومد جوین شو ❤️

Mostrar más
Publicaciones publicitarias
603
Suscriptores
-324 horas
-247 días
+3630 días

Carga de datos en curso...

Tasa de crecimiento de suscriptores

Carga de datos en curso...

استقبال با شکوهی از پیشنهادم شد 😁 امروز روز خسته کننده ای داشتم حتی حس نوشتن از امروزم نیست فردا یه کانال می زنم هر کی خواست بیاد قبلش تو پی وی یه کم با هم آشنا بشیم بعد لینک بدم ، می دونید که من یه آسیب دیده هستم 🚶🏽‍♀️ هنوزم معذب می نویسم ای لعنت بر آدم فضول 🤬
Mostrar todo...
24👍 2
کاش یه کانال خیلی خصوصی بزنم فقط واسه غیبت کردن 🚶🏽‍♀️ حقیقتاً چند تا مورد هست که اگه نگم خفه میشم 😌
Mostrar todo...
😁 2
Photo unavailable
تو ۲۰ دقیقه 🫢 الان من رو ابرام 😁
Mostrar todo...
27😁 1
تو یه دوره ی آموزش اینستا شرکت کردم که خیلی هزینه ی زیادی داشت البته شاید واسه من زیاده 🚶🏽‍♀️ یعنی اگه از راه بلاگری پولدار نشم بابت این هزینه خودکشی می کنم 😌😁 ولی جداً چه قدر سخته هی باید گوشی دستم باشه واسه تولید محتوا بدتر از همه اینکه یادم میره عکس و فیلما رو بذارم 😂
Mostrar todo...
میلاد خیلی عصبانی شده میگه ما باید تلافی می کردیم ولی این جوری بچه ی ما چی جز خشونت یاد می گرفت ؟ نه کوتاه اومدیم که فکر کنه باید همیشه بخشید نه جنگیدیم فقط قاطعانه رفتار کردیم سهیلا خانومم که اصلاً حواسش به بچه ها نبود 😁 یه دور دیدم بچه کوچیکه کبود شده چون داشت شال پرستارشو می خورد فکر‌ کنم ۴-۵ ماهش بود 🤦🏽‍♀️
Mostrar todo...
👏 13😢 3
فقط چند بار گفت سهیلا خانوم فُلانی رو بگیر هی صبر کردم و جالبه مادرش با من لج بود و پشت چشم نازک می کرد فکر کنم من باید عذر خواهی می کردم خلاصه یه دور دیگه اومد و رفتم جلو گفتم دختر من دوست نداره شما نزدیکش بیای لطفاً برو عقب و دستمو گرفتم جلوی سینش مادرش دوباره با من لج کرد تموم شد و اومدیم بیرون حتی حاضر نشد یه ببخشید کوچولو بابت اون همه چک‌ خوردن بگه می دونید خیلی موقعیت بدی بود ولی هم خوشحالم که بچم این جو رو دید تا بدونه همه چی گل و بلبل نیست و هم واسش ناراحتم
Mostrar todo...
👍 22
امروز ماهلین نوبت دکتر و چکاپ داشت ما خیلی آروم رو صندلیمون نشسته بودیم و پاپت بازی می کردیم یه بچه اومد و می خواست طرح دوستی با ماهلین بریزه ، دو تایی رو صندلی نشستن و بازی کردن بعد بازی رو از دست ماهلین کشید ، بعد یه چک زد توی صورتش ، بعد انگشت کرد توی چشمش ، بعدتر هُلش داد واکنش من این بود که دخترم اگه دوست نداری نزدیکت بشه باید خودت بهش بگی با صدای بلند گفت ، به مادر بچه هم گفت ولی هر طرف ما رفتیم این بچه اومد و ماهلینو زد جوری که هر بچه ای سمتش میومد می ترسید می گفت مامان بغلم کن مادر بچه ؟ یه مادر مارک پوش با استایل خفن و گرون که دو تا بچه ی کوچولو داشت و پرستار بچه هام باهاشون بود
Mostrar todo...
💔 22👍 1
بچه ها ببخشید دونه دونه جواب ندادم ❤️ خیلی خوبه که شما رو دارم 🥹🫂
Mostrar todo...
21❤‍🔥 1
چه قدر ننوشتن سخته 🤦🏽‍♀️ خلاصه که برگشتم این چند روز با میلاد خوابیده بودیم رو‌ کانال و دونه دونه پروفایلا رو چک می کردیم هیچ کدوم آشنا نبود هیچ کدوم مشکوک نبود حتی تو روزهای بعدش تکرار کردیم که نکنه طرف پروفایل عوض کنه ولی همه چی اوکی بود و به این نتیجه رسیدیم که طرف عضو نشده فقط لینک ناشناس رو برداشته و بهم پیام داده بعدم که اینجا خصوصی شده خورده به در بسته چیزایی که فرستاده بود رو نشونش دادم اونم تایید کرد که طرف آشناس و اینکه در نهایت گفت برو هر‌ چی دلت می خواد بنویس ، چه توی فامیل تو و چه خودم حرفی بزنن ما من طرفن 😭❤️
Mostrar todo...
68❤‍🔥 11🔥 1
سلام 🫠
Mostrar todo...
45