cookie

Utilizamos cookies para mejorar tu experiencia de navegación. Al hacer clic en "Aceptar todo", aceptas el uso de cookies.

avatar

عشـ♥️ـق شهــ🔞ـوتی

انقدر تن و بدنتو لیس بزنم که صدای نفس نفس زدنات در بیاد...🔞🥃 بنرا پارت اصلی رمانن💯🔥 به قلم #ترانه ❌کپی حتی با ذکر نام نویسنده ممنوع❌ ورود افراد زیر🔞 سال به هیچ عنوان توصیه نمیشود‼️ رزرو تبلیغ: https://t.me/Par_tarik

Mostrar más
Publicaciones publicitarias
8 070
Suscriptores
-824 horas
-947 días
-37630 días

Carga de datos en curso...

Tasa de crecimiento de suscriptores

Carga de datos en curso...

داستان سک.س با خواهر لوس و شر من🍑💦👇🏻 من امیر هستم ۲۶سالمه و این خاطره برمیگرده به ۷سال پیش وقتی من ۱۹سالم بود خواهرم ۱۴سالش بود ما دوتا بچه ی یه خانواده ی سطح متوسط هستیم من تازه از باشگاه برگشته بودم که طبق معمول قبل از اینکه بشینم اول یه دوش آب سرد گرفتم و حوله رو دور خودم پیچوندم و اومدم بیرون خواهرم خونه تنها بود و طبق معمول تو خونه لباس راحت میپوشید و‌چون سنش پایین بود کسی بهش چیزی نمیگفت اونروز من سرخوش بودم بدجوری دلم بغل میخواست از اونجاییکه خواهر من همیشه آویزون گردن من بود اینبارم اومد آویزون گردنم شد و شروع کرد قربون صدقه رفتن من وقتی چسبید بهم یه چیزی تو دلم ریخت سعی کردم جداش کنم اما ول کن نبود تازه دوش گرفته بودم تمرین کرده بودم انرژیم بالا بود یه دامن کوتاه پاش کرده بود که خیلی ظریف بود خلاصه چسبید بهم که داداش بذار من سشوار بکشم برات آویزون آویزون باهاش رفتم تا توی اتاق که سشوار بردارم که یهو سشوار رو از دستم گرفت و گفت داداش من برات میکشم قد من بلنده بهم نمیرسید گفتم بچه تو به من نمیرسی بذار سشوار بکشم میخوام استراحت کنم گفت بغلم کن که قدم برسه خلاصه من سرپا ایستاده بودم واونم چسبیده بود بهم کی.رم بلند شده بود لباس زیر هم تنم نبود اونم چسبیده بود کی.رم میخورد تو نافش خلاصه میخواستم ضایع نباشه بغلش کردم که یهو پاهاشو قفل کرد دوره شکمم شروع کرد موهامو سشوار کشیدن وقتی پاهاشو حلقه کرد دامنش رفت بالا و کو..نش...🔞❌ https://t.me/+CWNhHYPdTsY1Yjlk https://t.me/+CWNhHYPdTsY1Yjlk ادامشو اینحا بخون👆🏻مرجع داستانای وطنی و سک.سی🫦🔥
Mostrar todo...
داستان کر.دن زنم از ک.و.ن بعد طلاق🔞💦👇🏻 سلام دوستای عزیزم.من علی هستم ۴۰ سال دارم و۵ساله که از همسرم جدا شدم وبچه هام پیش من هستن…اوایل طلاق پسرم گفت پیش مامان میمونم.منم مخالفتی نکردم وبا دخترم زندگی میکردم هر از گاهی به پسرم زنگ یا سر میزدم …یه روز دخترمو بردم که مادر وداداشش ببینه .داخل پارک باهم بازی میکردن .زن سابقم شروع کرد به نق زدن که من نمیتونم بچه رو نگه دارم خرجا سنگینه باید به من کمک مالی کنی.که من مخالفت کردم.کفتم به یه شرط پول میدم که خودش دوزاریش افتاد …اولش مخالفت کرد.دید چاره ای نداره گفت باشه …گفتم هفته ای یه بار میام میکنمت .از جلو بهت سیصد میدم از کو.ن پنصد .گفت باشه …بچه هارو تو پارک گذاشتیم وسوار موتور شدیم رفتیم خونه زنم…بردم اتاق خواب بهش گفتم زود باش بچه ها تو پارک تنها هستن زود لخت شد .اول دادم یه س.اک مشتی برام زد .بعدش طاق باز خوابوندمش رفتم وسط پاش . از انجا که یه چند ماهی بود طلاق گرفته بودیم میدونستم کو.س.ش تنگ شده یه مقدار روغن بچه به ک.ی.رم زدم سر گیرمو رو کو.س.ش گداشتم با یه فشار تا ته کردم توش یه خورده راحت رفت توش تعجب کردم اما به روش نیووردم شروع کردم به تل.مبه زدن .یه چند دقیقه فقط از ک.و.س کردمش بهش کفتم از ک.و.ن میدی یه خورده ناز کرد وگفت زود باش منم یکم کرم بی حسی در سو.راخ کو.ن.ش مالیدم و.... https://t.me/+CWNhHYPdTsY1Yjlk https://t.me/+CWNhHYPdTsY1Yjlk ادامه این داستان کوتاه سک.سی رو اینجا بخون👅 منبع کلی داستان کوتاه شه.وانی🔞👅👅
Mostrar todo...
عشقام نویسنده خوبمون قرارع به مناسبت تولدش به دوستانی که هنوز ویپ نگرفتن یه فرصت مجدد بده🙈🙈🙈 به مناسبت تولد نویسنده لینک چنل vip رو به ۱۰ نفر اول رایگان میدیم و بعد از ۱۰ نفر به طور خودکار لینک باطل میشه جوین بدین⛔️ ببینیم شانس با کی یاره❌💦 دریافت لینک رایگان         
Mostrar todo...
داستان سک.س با همکار🔥🔞👇🏻 سلام ،مهسا هستم ۳۷ ساله و تو یکی از شهرهای غربی کشور زندگی میکنم.شوهرم مهرداد۴۰ سال داره و میشه گفت که آرزوی خیلی از زنهاست که شوهرشون باشه،چون هم قیافه خوبی داره و هم تو زندگی هیچ چیزی برای من و پسرم کم نمیزاره،حتی توی سک.س.این خاطره‌ای که دارم براتون مینویسم برای اینه که نمیتونم ماجرا رو برای کسی تعریف کنم و دارم مینویسم ماجرا از اونجایی آغاز شد که یک روز مدیر اداره منو خواست که برم تو اتاقش،برام عجیب بود که چرا منو خواسته ببینه.با کلی سوال تو ذهنم رفتم پیش مدیر و مدیر گفت که تو کمیته ی پرسنلی برای من حکم زدند تا از این به بعد باید برم با آقای محمدپور کار کنم که همه ی کارمندان اداره ازش متنفر بودند و افتادم به پاش و از شلوارش گرفتم که منو گرفت و هل داد روی مبل .اومد سمتم و دستام رو گرفت و لبش رو گذاشت روی لبم تا خواستم خودم رو بکشم عقب با دوتا دستاش صورتم رو محکم گرفت و شروع به خوردن لبام کرد خواستم مقاومت کنم که مقنعه ام رو از سرم کشید بیرون و شروع به باز کردن دکمه های مانتوم کرد.من که از چک دوم هنوز به خودم نیومده بودم از ترسم دیگه مقاومت نکردم بلندم کرد و مانتومو درآورد.بهم گفت شلوارتو دربیار ،خواستم چیزی بگم گفت من که تا اینجاش اومدم و تو رو میکنم بهتره به من حال بدی همانطور که سرپا مونده بودم و شلوارم تا زانوم کشیده بودم اومد سمتم من یه قدم عقب تر رفتم که پشت وام به مبل خورد و ایستادم و همین تکون کوچک باعث شد که شلوارم تا ته پایین رفت چون تنگ نبود و شلوار فرم اداری بود.نزدیکم شد و سینه هامو که بیرون افتادند تو دستش گرفت و وسط سینه هامو با زبونش لیس میزد.دوسه یار این کار و تکرار کرد بعد آروم نشست جلوم و با زبونش رونامو لیس میزد و دستانش رو از روی شرت به باسنم کشید و.... https://t.me/+CWNhHYPdTsY1Yjlk https://t.me/+CWNhHYPdTsY1Yjlk ادامه این داستان کوتاه سک.سی رو اینجا بخون👅 منبع کلی داستان کوتاه شه.وانی🔞💦
Mostrar todo...
داستان کر.دن زنم از ک.و.ن بعد طلاق🔞💦👇🏻 سلام دوستای عزیزم.من علی هستم ۴۰ سال دارم و۵ساله که از همسرم جدا شدم وبچه هام پیش من هستن…اوایل طلاق پسرم گفت پیش مامان میمونم.منم مخالفتی نکردم وبا دخترم زندگی میکردم هر از گاهی به پسرم زنگ یا سر میزدم …یه روز دخترمو بردم که مادر وداداشش ببینه .داخل پارک باهم بازی میکردن .زن سابقم شروع کرد به نق زدن که من نمیتونم بچه رو نگه دارم خرجا سنگینه باید به من کمک مالی کنی.که من مخالفت کردم.کفتم به یه شرط پول میدم که خودش دوزاریش افتاد …اولش مخالفت کرد.دید چاره ای نداره گفت باشه …گفتم هفته ای یه بار میام میکنمت .از جلو بهت سیصد میدم از کو.ن پنصد .گفت باشه …بچه هارو تو پارک گذاشتیم وسوار موتور شدیم رفتیم خونه زنم…بردم اتاق خواب بهش گفتم زود باش بچه ها تو پارک تنها هستن زود لخت شد .اول دادم یه س.اک مشتی برام زد .بعدش طاق باز خوابوندمش رفتم وسط پاش . از انجا که یه چند ماهی بود طلاق گرفته بودیم میدونستم کو.س.ش تنگ شده یه مقدار روغن بچه به ک.ی.رم زدم سر گیرمو رو کو.س.ش گداشتم با یه فشار تا ته کردم توش یه خورده راحت رفت توش تعجب کردم اما به روش نیووردم شروع کردم به تل.مبه زدن .یه چند دقیقه فقط از ک.و.س کردمش بهش کفتم از ک.و.ن میدی یه خورده ناز کرد وگفت زود باش منم یکم کرم بی حسی در سو.راخ کو.ن.ش مالیدم و.... https://t.me/+CWNhHYPdTsY1Yjlk https://t.me/+CWNhHYPdTsY1Yjlk ادامه این داستان کوتاه سک.سی رو اینجا بخون👅 منبع کلی داستان کوتاه شه.وانی🔞👅👅
Mostrar todo...
Photo unavailable
⭕️⭕️وضعیت کشور بحرانی اعلام شد /متاسفانه خبری ناگوار برای مردم ایران ⚠️رئیس جمهور مفقود شده⚠️     شرح کامل خبر👇👇                               بدون سانسور ببینید.،
Mostrar todo...
00:06
Video unavailable
گیفای سک.سی بکن بکن💦🍑❌👇 مشاهده کامل گیف🔞🤤
Mostrar todo...
Photo unavailable
فیلم پو..رن مانند جدید زن حش.ری همسایه که هوس رابطه باپسر جون کرده و وقتی شوهرش نیست زنگ زده بیاد تا....🔞🔞 📌با زیر نویس فارسی مشاهده فیلم🫦🍑
Mostrar todo...