cookie

Utilizamos cookies para mejorar tu experiencia de navegación. Al hacer clic en "Aceptar todo", aceptas el uso de cookies.

avatar

「 𝐅𝐄𝐌𝐈𝐍𝐈𝐍𝐄 」

اینجا قلمروی من است ! _مینویسم از ترشحاتِ ارضا شدنِ ذهنم که حاصلِ عشق بازی با خیالت است! -نویسنده‌ : -سامیه‌.م -کپی نکن ! شخصیت داشته باش! •ناشناسم : @NASHENASE_SAMI •My channels: @rain_buw •P1: https://t.me/c/1287397637/49172

Mostrar más
Publicaciones publicitarias
41 202
Suscriptores
-18424 horas
-2757 días
-76230 días

Carga de datos en curso...

Tasa de crecimiento de suscriptores

Carga de datos en curso...

از کسی هرگز نپرسیدی چرا رفت!؟
Mostrar todo...
بعد من هرگز نگفتی او کجا رفت
Mostrar todo...
Photo unavailable
•کمی زیبایی ببینیم•
Mostrar todo...
🏳‍🌈⃟•بــردهٔ شیطان• #part_162 "راوی" رایان النا را در آغوش گرفت بوسه ای بر لبش کاشت ، در حالی که به سمت اتاقی که الما براشون در نظر گرفته بود میرفتن در گوش النا زمزمه کرد: _عشقم پریماه آدم مطمعنیه؟ به نظرت چقدر از حرفامونو شنیده؟ النا برای لحظه ای گذشته رو به یاد اورد حال بد خواهرش لحظه ای قلبش به درد اومد نکنه اتفاق گذشته دوباره تکرار بشه؟ نمیدونست پریماه بعد از این چند سال چطور پیداش شده الما هیچ چیز رو ازش پنهون نمیکرد اما از برگشت دوباره ی پریماه خبر نداشت ، خوب میدونست الما هنوز هم عاشقانه پریماه رو دوست داشت ، چند سالی که با الما خارج از ایران زندگی میکرد بی قراری های خواهرش را دیده بود ... اما برای خواهرش میترسید ، خواهری که بعد از چند سال دوری از خانواده پیداش کرده و به سراغش رفته بود اما آن اتفاق شوم برای خواهری که با سختی و مخالفتها پیدا کرده بود افتاد... با کمی تردید آروم زمزمه کرد : +قابل اعتماده نمیدونم چقدر از حرفامونو شنیده اما ته دلم نگرانِ المام رایان رایان عاشقانه النای نگران رو به خودش فشرد به موهایش بوسه ای زد : +نگران نباش عشقِ من خواهرِ تو قوی و محکمه ! راست میگفت الما با تمام اتفاقاتی که تو این چند سال براش اتفاق افتاده بود خوب دووم اورده بود محکم ایستاد و جنگید در برابر تمامِ ممنوعه ها و مشکلات! تنها حامیِ الما خواهرش النا بود ... با پرت شدنش روی تخت و خیمه زدن رایان روی تنش با خنده خیره شد به نگاهِ شیطونِ عشقش... *** نویسنده : سامیه.م "کپی‌ممنوع "
Mostrar todo...
-بهم شیر بده پستونک رو اوردم و سینه مو محکم فشار دادم تا شیرمو توش بریزم بهمش زدم و سر پستونک رو تو دهنش گذاشتم -اگه این شیر رو تا آخر بخوری اجازه میدم شیر نانازمو هم بخوری با ذوق پستونک رو گرفت تند تند مک زد شرتمو پایین کشیدم و لای پام رو باز کردم تا هروقت شیرش تموم شد بیاد آب نازمو بخوره🥹🍼💦 https://t.me/+Ni2q6q9xGeE3ZTk0 https://t.me/+Ni2q6q9xGeE3ZTk0
Mostrar todo...
-دستتو از تو شرتم در بیار بی توجه به حرفم از زیر چادر تند تند ک.صمو میمالید و بخاطر خیس شدنم صدای شلپ شلپ میومد و با ترس نگاهی به بچه ها کردم -میخوام جلوی بچه ها ک.صتو بخورم مامانی تا به خودم بیام شرت و شلوارمو همزمان در اورد و سرشو زیر چادر برد و زبونش...🔞💦 https://t.me/+Ni2q6q9xGeE3ZTk0 https://t.me/+Ni2q6q9xGeE3ZTk0
Mostrar todo...
00:02
Video unavailable
شاهرخ... ناپدری هات و سک.سی که عاشقِ دختر خوندش میشه و با دیدنِ ک.ص صورتی و تپلش، حش.ری میشه و تو اتاقش خفتش میکنه و ک.ص و کو.نش و جر میده.. https://t.me/+7Zi3zBhMQXUzNzFk https://t.me/+7Zi3zBhMQXUzNzFk #شورت‌خیس‌کن_سسکی
Mostrar todo...
زبونمو لای شیار #ک.ص تپل و سفیدش میکشم و انگشتامو وارد سوراخ دست نخورده ش میکنم جیغش بلند میشه و بهشتش خیس تر میشه _ببینم واسه کلفت شیخ های عربم اینجوری خیس میشه جن*ده کوچولو؟ ! چشماش از شوک بزرگ میشه اما قبل اینکه واکنشی نشون بده آ.لتمو...🫦😀 https://t.me/+c5mAcsHVnSFjZWU0 https://t.me/+c5mAcsHVnSFjZWU0 پسره بعد سک.س کردن با دخترا اونا رو با شیخ های عرب معامله میکنه تا با #ک.یرای سیاه و درازشون...😍🔞😈
Mostrar todo...
●تـنِ شهــ💦ــوتی●

شورتتو بزنه کنار نو‌ک زبون👅شو رو چـو..چـو🍓لت قلقلک بده🍭

Photo unavailable
🔞🚫فیلم ممنوعه " ملیسا پی " اروتیک فول بکن بکن دارای صحنه های متعدد جنسی 🔞👙دستمال فراموش نشه💦🫦 مشاهده فیلم🔞: https://t.me/+wUDTE_MtUrJjYTQ0
Mostrar todo...
ملکه هر.زه تو چادر لیتل دوتا از خدمتکاراش میشه و مجبوره شیر هردوشون رو...🍼🍭💦
Mostrar todo...