cookie

Utilizamos cookies para mejorar tu experiencia de navegación. Al hacer clic en "Aceptar todo", aceptas el uso de cookies.

avatar

دِل‌نوشته

به نام خداوندِ عشقُ عِشق❤

Mostrar más
Publicaciones publicitarias
8 005
Suscriptores
-2724 horas
+2657 días
+2 47430 días

Carga de datos en curso...

Tasa de crecimiento de suscriptores

Carga de datos en curso...

Repost from PriSoN
خانوادش گریشو درمیارن، من میخندونمش.
Mostrar todo...
Repost from PriSoN
‏لاس های همراه با جرو بحث واقعا ترن آن کنندست.
Mostrar todo...
Repost from PriSoN
خودم مواظبتم > مواظب خودت باش
Mostrar todo...
Repost from N/a
تعرفه ممبر آپلودری 😐 300 ممبر : 70 500 ممبر : 100 1000 ممبر : 180 2000 ممبر : 380 آیدیم : @unoorlil
Mostrar todo...
@licotic_14 ،،، @spare_Kitten این‌ دوتا چنل به فروش میره خریدار واقعی بیاد پیوی🫶🏻🦋 @M4ma4e
Mostrar todo...
Repost from بیصدا
این است زندگی عاشق شده‌ام. متنفر شده‌ام.شکست خورده‌ام. پیروز شده‌ام. جایزه گرفته‌ام. نقد شده‌ام. اشتباه کرده‌ام. از پشت خنجر خورده‌ام. انتقام گرفته‌ام. تحقیر شده‌ام. دوست داشته شده‌ام. به من عشق ورزیده‌اند. زیرابم را زده‌اند. از کار بی‌کار شده‌ام. دستم را گرفته‌اند. سفر کرده‌ام. در جاده مانده‌ام. تعقیب و تهدید شده‌ام. وحشت کرده‌ام. از ته دل خندیده‌ام. شهری را که دوست داشتم ببینم دیده‌ام. در فقر غرق شده‌ام. تصادف کرده‌ام و مرگ را جلوی چشمم  دیده‌ام. آدمی در همین تهران خودمان و وسط خیابان به رویم اسلحه  گرم کشیده آدم‌های زیادی وسط خیابان من را در آغوش کشیده‌اند. گم شده‌ای را پیدا کرده‌ام. به مرگ فکر کرده‌ام، به شیوه‌های مختلف دیگر نبودن. به زندگی فکر کرده‌ام، مست از خوشی آهنگ گذاشته‌ام و دیوانه‌وار رقصیده‌ام. می‌رقصم. راه می‌روم. روزهایی شنوایی‌ام را از دست داده‌ام. روزهایی بلند و زیاد نفس کشیده‌ام. خدا را گم کرده‌ام. خدا را دوباره پیدا کرده‌ام. دوستانی را از دست داده‌ام. مرد عزیز زندگی‌ام را زیر خاک گذاشته‌ام. نفسم با بیماری سرطان عزیزترین فرد زندگی‌ام حبس شد سقوط کرده‌ام. در منجلاب دست و پا زده‌ام. روی سکو ایستاده‌ام و تشویق حضار را تماشا کرده‌ام. نفرت ورزیده‌ام. از خودم متنفر شده‌ام. خودم را دوست داشته‌ام. برای درست کردن اشتباهاتم از جا بلند شده‌ام. برای ادامه‌ی یک زندگی جنگیده‌ام. از این زندگی به زندگی دیگری کوچ کرده‌ام. نفرت‌هایم فروکش کرده‌اند. کتاب خوانده‌ام. فیلم دیده‌ام. وسط تاریخ یک کشور دیگر ایستاده‌ام. دوستی را بعد از ۱۷ سال در شهری خیلی دور در آغوش کشیده‌ام. فریاد زده‌ام. گریه کرده‌ام. دوست داشته‌ام تا ابد جاودانه بمانم. کسانی از دیدنم هیجان زده شده‌اند. کسی دوست داشته سرم از بدنم جدا شود. مسیرم را پیدا کرده‌ام. بدنم را  به سبک خودم دوست داشته‌ام. هورمون‌های مادرانه‌ام فعال شده‌اند. عقل و منطقم غالب شده است. نگذاشته‌ام شکستم را ببینند. یک روزهایی تسلیم بشر شده‌ام. و در تمام این مسیر شبیه هیچکسی نبوده‌ام.‌همین کافی است که امشب ۳۵ ساله‌ شدنم را دوست داشته باشم. -آلما توکل
Mostrar todo...
Repost from بیصدا
مادرم می گوید فقط مرگ علاج ندارد من می گویم مرگ، تنها علاج است. "و این عمیق ترین شکاف بین دو نسل است"
Mostrar todo...
Repost from بیصدا
پرسید: برای قهوه‌ات شیر می‌خواهی؟ دهان‌اش را با بوسه‌ای بستم قهوه سرد شد املت سرد شد نان سرد شد پسرِ کوچک‌مان بزرگ شد مرد شد. • ابراهیم سلطانی
Mostrar todo...
Repost from بیصدا
‏در من هیتلری میل به خودکشی دارد اما هنوز احمقانه به نجات برلین امیدوارم.
Mostrar todo...
Repost from بیصدا
تولدم مبارک..
Mostrar todo...