سمانه سوادي
Mostrar más
El país no está especificadoEl idioma no está especificadoLa categoría no está especificada
3 516Suscriptores
Sin datos24 hours
Sin datos7 days
Sin datos30 days
Archivo de publicaciones
Repost from پادکست کوتنا Kutena
ویدیو کلیپ سرود برابری برای این روزهای ایران #مهسا_امینی
Repost from آکادمی چراغ
💡تمکین در مقام فرهنگ : هنجارهای جنسیتی، نامگذاری زنان و مقاومت روزمره💡
✍🏼سودا پریزاد
از آنجا که قرارداد ازدواج زن را ملزم به تمکین جنسی دربرابر شوهر میکند، او حتی اگر به لحاظ روانی یا جسمی آمادگی نداشته باشد، تحت رسوم «شب زفاف» ملزم به سکس در شب ازدواج است. رسم دستمال خونی، که سند پاکدامنی زن است، سکس در شب زفاف را با چنان خشونتی روا میدارد که آثار خون بر دستمال و ملحفه پیدا باشد.
حالا که به مدد رویکردهای انتقادی به پزشکی میدانیم آنچه که «پرده بکارت» نامیده میشود وجود مادی ندارد و خونِ پس از اولین سکس اغلب در نتیجه پارگی نواحی واژینال و در اثر خشونت در دخول و همراه با درد بسیار رخ میدهد، میتوان نوری روشنتر بر سازوکار مردسالارانه این رسوم افکند. مراسم شب زفاف، از عرفیترین آیینهایی است که رضایت جنسی زن را یکسره نادیده میگیرد.
توافق همگانی بر سر این مساله که ازدواج یا رابطۀ عاشقانه مجوز رابطه جنسی مبتنی بر دخول را صادر میکند ناشی از این باور قدیمی است که زن مسئول تامین نیازهای جنسی مرد است، تا آنهنگام که قرارداد ازدواج به شکل قانونی فسخ شود.
🔗لینک مقاله
وبسایت | اینستاگرام
Repost from آکادمی چراغ
❌گزارشی از تجربه زنان از آزار جنسی در شرکتهای خدماتی❌
«وقتی به بدنم دست زد و گفت چه بازویی داری، شوکه شدم و ضربان قلبم بالا رفت؛ به او چشم غرهای رفتم و آشپزخانه را ترک کردم. نمیدانستم به حاجخانم بگویم یا نه. نگران بودم من را مقصر بداند. چون شنیده بودم هر کارگری به خانه آنها میرود بعد از مدتی به او تهمت میزنند و اخراج میشود. چند روز بعد بار دیگر وقتی مشغول به کار بودم به سرم دست کشید؛ بسیار احساس ناامنی میکردم و نمیدانستم چگونه باید موضوع را حل کنم تا اینکه عید نوروز به خانه آنها رفتم. حاجآقا به بهانه عیدی دادن مبلغی را داخل یقهام گذاشت؛ دیگر برایم غیرقابل تحمل بود با عصبانیت از آشپزخانه بیرون آمدم و به طبقه بالا رفتم. ماجرا را برای دختران او تعریف کردم».
لینک گزارش
www.cheragh.org
امروز در برخی از کشورها روز ارگاسم یا همان اوج لذت جنسی زنان است. زنان همیشه از ابراز تمایلات جنسی خود بازداشته شدهاند و تنها به عنوان ابزار جنسی برای برآورده کردن نیاز جنسی مردان مجوز برقراری رابطه جنسی داشتهاند. به همین دلیل غالبا از آنها به عنوان مفعول سکس و رابطه جنسی یاد میشود. همین باور باعث شده رابطه جنسی نیز به رابطهای با محوریت مرد و اندام جنسی منتسب به آنها و دخول تصور شود. این در حالیست که بخش قابل توجهی از زنان بدون دخول و با تحریک کلیتوریس به ارگاسم و اوج لذت جنسی میرسند، زنانی هستند که برای رابطه جنسی زنان را انتخاب میکنند و برخی اوج لذتجنسی را با خودارضایی تجربه میکنند.
زنانی که از لذت جنسی و سکس بگویند، از تمایلات و فانتزیهای خود حرف بزنند و یا در روابط خود خواهان عاملیت و توجه به نیازهایشان شوند بیحیا و گاه کارگر جنسی خطاب میشوند. بخشی از زنان در رابطه ازدواج هرگز توجه لازم به نیازهای جنسیشان را دریافت نمیکنند و از ترس انگهای اجتماعی سکوت پیشه میکنند. این درحالیست که دائما افسانههایی در مورد میل جنسی افسارگسیخته مردان مطرح میشود که هیچ تناسبی با واقعیت ندارد و تنها بهانه و ابزاریست برای توجیه خشونت جنسی.
امروز روز ارگاسم زنان است، چه سیس چه ترنس، مجرد یا دارای پارتنر، پارتنر زن یا مرد یا نانباینری، مباد که در چنین روز فرخندهای اوج لذت جنسی را تجربه نکنید 😁🥰
#روز_ارگاسم_زنان
Repost from شاران
شاران📍
گاهنامه | شماره۳
تیر ماه ۱۴۰۱|July 2022
استفاده تجاری از این گاهنامه ممنوع است.
بازنشر نوشتهها با ذكر منبع آزاد است
۲۱صفحه
فهرست:
سرمقاله- زنان علاقهمند به دستآورد بخوانند|۴
به عنوان یک کارآفرین زن، چطور شروع کنم؟ | ۶
زنان کارآفرین و هنر و دانش چیدن یک تیم خوب کاری | ۹
هفت اصل برای سبزاندن یک کسب و کار | ۱۲
راهکارهای مذاکره برای زنان کارآفرین: ساکت نباشید | ۱۴
زنان کارآفرین و اهمیت مهارتهای چانهزنی | ۱۷
معجزه چند دقیقه گپ زدن قبل از شروع مذاکره و چانه زدن | ۱۹
اینفوگرافیک |۲
@sharan_zanan
Repost from آکادمی چراغ
💡 آکادمی چراغ برگزار می کند 💡
کارگاه آنلاین و رایگان مبارزه با خشونت جنسی
🔸
این کارگاه با هدف بحث و گفتگو و پرسش و پاسخ در خصوص خشونت جنسی در محیطهای کاری برگزار میشود. در این کارگاه به بحث پیرامون مسئولیت مدیران و صاحبان مشاغل در امن کردن محیط کار برای همه خواهیم پرداخت.
🔸
برای ثبتنام لطفا از طریق ایمیل با ما در تماس باشید.
🔸
ما پیشنهاد میکنیم برای استفاده هرچه بیشتر از این کارگاه، ابتدا با مراجعه به وبسایت آکادمی چراغ، دوره آموزشی رایگان ویژه مدیران و صاحبان مشاغل را بگذرانید تا با مفاهیم ابتدایی این حوزه آشنایی پیدا کنید.
🔸
بیصبرانه منتظر دیدارتان هستیم تا با هم چراغی برافروزیم 💡
وبسایت www.cheragh.org
ایمیل [email protected]
#آکادمی_چراغ #آزارجنسی #آزارجنسی_درمحیط_کار
Repost from آکادمی چراغ
بیش از چهار دهه از تحمیل حجاب اجباری میگذرد. در این مدت بارها شاهد خشونت علیه زنانی بودیم که قانون حجاب را طبق دستور حکومت اجرا نمیکردند و تغییراتی در حد و حدود پوشش خود در خیابان به وجود میآوردند. مرتضی مطهری پیش از انقلاب در کتاب خود با عنوان “مساله حجاب” کل بدن زن به جز صورت و کفین را عورت میداند و از همین رو پوشش کل بدن را ضروری و اسلامی میگرفت. نزد او و حامیان انقلابیاش، زن به شکلی ذاتی میل به خودنمایی دارد و مرد نیز ذاتا شکارچی است و از همینرو حجاب برای حفظ امنیت روانی جامعه وضع شده است تا از تحریک جنسی مردان در اجتماع جلوگیری به عمل آید. عجیب نیست که فرضی چنین ذاتگرایانه از زنانگی و مردانگی، وجود دیگر هویتهای جنسی را بهرسمیت نشناسد. حجاب از آنجا که بنای خود را بر دوگانه زن و مرد و جدا کردن آن دو از یکدیگر بنا نهاده قانون خود را علاوه بر زنان بر مردان ترنس، افراد نان باینری و بهطور کلی هرآنکسی که بدن منتسب به زنان داشته باشد تحمیل میکند.
لینک مقاله
روز جهانی بدون فرزند
امروز، اول آگوست، روز جهانی بدون فرزند (childfree) است. این روز ویژه افرادیست که انتخاب کردهاند فرزندی نداشته باشند و این انتخاب آنها را با تبعیض، سرزنش و طرد مواجهه کرده است.
به اعتقاد برخی فرزندآوری هدف رابطه و به خصوص ازدواج است. آنها به ویژه زنان را مسئول ادامه نسل بشر میدانند و با گزارههایی همچون «مادری کمال زن است» زنان را تشویق به فرزندآوری میکنند و زنان (و مردانی) که فرزندی ندارند را ناکافی، ناکامل و حتی نابالغ قلمداد میکنند. البته باید بدانیم اصرار به فرزندآوری حتی پس از فرزند اول متوقف نمیشود. انها ابتدا میخواهند با داشتن فرزند به «کمال» برسی، بعد میگویند برای اینکه فرزندت تنها نباشد فرزند دیگری بیاور، بعدتر برای بزرگ کردن خانواده فرزندان بیشتر! متاسفانه حتی گاهی میزان عشق و ثبات یک خانواده با تعداد فرزندان آن سنجش میشود.
من فکر میکنم به عنوان زنی که انتخاب کرده مادر باشد وظیفه دارم بگویم این نگاه نه تنها غیرواقعی و باعث سرکوب هرچه بیشتر زنان است، بلکه به شدت نقش والد را نیز تقلیل میدهد به غریزه! مادر/پدر بودن مسئولیتیست بسیار بزرگ، سخت و غیرقابل برگشت و گاهی حتی محدودکننده. فکر میکنم ما والدین باید علیه این تفکر بربیاشوبیم و تعاریف مقدسگونه و بیشرومانتیک شده از والدگری را پس بزنیم. البته که تاریخ پر است از والدینی که فرزندانشان را بدبخت کردهاند! کافیست درست نگاه کنیم.
والد شدن یک نقش است که الزاما همه علاقه ندارند آن را برعهده بگیرند. اگر انتخاب کردهاید که فرزندی نداشته باشید، امروز روز شماست. برای قضاوتها و سرزنشهایی که میشوید متاسفیم.
مبارزه علیه «حجابِ مورد پسند روحالله خمینی و فرزندان خلف سیاسیاش» از سال ۵۸ تا امروز ادامه یافته است. از راهپیمایی «زنان هشت مارس پس از انقلاب ۵۷» برای پس گرفتن آزادیشان در خیابانها، تا از دست دادن شغلها به دلیل نه گفتن به حجاب اجباری، تا خودسوزی اعتراضی هما دارابی، تا تلاش برای تغییر قانون، تلاش برای افزایش آگاهی، تلاش برای پس زدن حجاب اجباری و برداشتن آن در خیابانها به صورت فردی و در کمپینهای اعتراض به حجاب، تا رودررویی با گشتهای ارشاد و انواع خلاقیت، شجاعت، درایت و ایستادگی، ایستادگی، ایستادگی.
بسیاری از زنانی که بعد از انقلاب ۵۷ با همراهی نکردن مردان سیاستمدار و فعالانی که همواره کسب قدرت برایشان مهمتر از حقوق برابر بوده است، تنهایی سیاسی و اجتماعی را در برابر جزماندیشی خمینی و اسلامیزه شدن جامعه تجربه کردند، در طول این سالها در کنار هم قرار گرفتند و هر کدامشان به شیوهای که میتوانستند، با بلند کردن صدای اعتراض زنانه برای گرفتن حقوق برابر هزینه دادهاند. آنها نه مدعی رهبری بودهاند و نه نیازمند به رهبر.
تجربه زیسته زنان مهمترین توشه این مبارزه است و این راه ادامه دارد.
آزادی انتخاب پوشش فقط یکی از حقوقی است که ما زنان و فعالان حقوق برابر جنسیتی برای آن مبارزه کردهایم. برابری جنسیتی جنبههای گوناگونی دارد و لازم است به تمام فعالان و گروههای سیاسی یادآوری کنیم که احترام به حقوق برابر از حوزه شخصی و گروهی شروع میشود. مساله جنسیت تنها شعاری نیست که بر زبانها جاری شود، اما در عمل شاهد آن هستیم که گروههای سیاسی مخالف حکومت ایران نیز به تکرار رفتار حذفی و نادیده گرفتن زنان و اقلیتهای جنسی و جنسیتی در گروهها، فرصتها، رفتار و برنامههایشان مبادرت میکنند. بنابراین لازم است در این مبارزه آگاهانه این امر را در تمام عرصهها روشن و شفاف بیان کرده و در عمل نشان دهند.
و بالاخره نامگذاری یک روز با عنوان حجاب و عفاف، آن هم بعد از چهل و اندی سال شکست آشکار تجربه حجاب اجباری و جرمانگاری آن، تنها و تنها نشانه خالی بودن دست حکومت ایران در برابر مبارزه زنان علیه این تحمیل است. آینده سیاسی ایران هرچه باشد، ما زنان، جامعه کوئیر و فعالان حقوق جنسیتی از این تجربه سنگین و ننگین راهی به سوی آزادی و برابری میسازیم. حق، نه چیزی است که با جرمانگاری مخدوش شود و نه آنچه به ما هدیه شود. ما حقوقمان را میدانیم و راه رسیدن به آن را نیز آموختهایم. پس مبارزه و مقاومتمان ادامه دارد.
موضوع تحمیل حجاب به جامعه ایرانی در ۴۳ سال استبداد دینی جمهوری اسلامی اتفاق جدیدی نیست و تعیین یک روز یعنی ۲۱ام تیر ماه به عنوان روز «حجاب و عفاف»، تنها بهانهای برای نشانهگذاری جدید سرکوب بیشتر مردم و به طور خاص زنان ایرانی است.
اینکه ۸۶ سال پیش عدهای در مسجد گوهرشاد به خاطر مخالفت با کشف حجاب از سوی حکومت وقت سرکوب شدند، مربوط به تاریخ حجاب در ایران است که بیشتر برمبنای نگاه جمهوری اسلامی به مسئله حجاب، روایت شده است و باید در جای درست خود، یعنی تاریخ، نقد و بررسی شود، نه اینکه بهانهای شود تا زنان و اقلیتهای جنسی و جنسیتی امروز در همه شهرها و روستاها برای آن مجازات شده و هزینه دهند.
با توجه به تاریخ مبارزات فمینیستی زنان ایران علیه حجاب تحمیلی، چند نکته وجود دارد که لازم است برای شفافیت بیشتر و اعلام موضع بسیاری از مدافعین حقوق برابری جنسیتی بر آن تاکید کنیم.
تصویب لایحه و قانونی که به اسم «گسترش حجاب و عفاف» معروف شد، با رویکردی تحت عنوان «مقابله با سبک زندگی سکولار» و «ترویج سبک زندگی اسلامی» در سال ۷۶ با امضای سید محمد خاتمی رئیس جمهوری وقت و رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی به تصویب رسید. این طرح در سال ۸۴ و با امضای رئیسجمهوری وقت بعدی یعنی محمود احمدینژاد به اجرا در آمد و در سال ۹۶ اجرای آن با تکمله با امضای رئیسجمهوری وقت ـ حسن روحانی ـ جهت اجرا، به تمامی نهادهای حکومتی ابلاغ شد.
براین اساس لازم است به تمامی گروههای سیاسی یادآوری کنیم که تکلیف دهه دهشتناک ۶۰ که معلوم است، اما همه دولتهای پس از دهه ۷۰ جمهوری اسلامی نه تنها گامی به نفع حقوق جنسیتی برابر در ایران برنداشتهاند، که با نوشتن، تصویب و اجرای این قانون و لایحه متحجر، در این تباهی و ستم سیستماتیک نقش ایفا کردهاند. امروز اگر میلیونها زن و کسانی که از این مبارزه مستمر حمایت میکنند با سبک زندگی مورد پسندشان به این اجبار، تو دهنی میزنند، پاسخی به تمام سیاستمدارانی است که چنین سرنوشتی را در قانون برای آنها رقم زدهاند.
حق انتخاب پوشش نخستین موضوعی است که در جرمانگاری بیحجابی از دست رفت اما خسارت این قانون تحمیلی به از دست رفتن حق انتخاب پوشش محدود نمیشود. زنان به خاطر پوشش تحمیلی مانتو، چادر، مقنعه و روسری در موقعیت نابرابری نسبت به مردان در فرصتهای شغلی قرار میگیرند. افرادی که مانتو، چادر و مقنعه به تن دارند بدون شک قادر نیستند آزادی عمل قاطبه مردان را در محیطهای کار، بهویژه فضاهای فنی و صنعتی داشته باشند، بنابراین قانون حجاب اجباری و لایحههای پشتیبان آن موجب تبعیض در موقعیتهای شغلی و ستم اقتصادی نیز شده است که از لایههای پنهانتر قانون حجاب و لایحههای پشتیبان آن به شمار میآید.
دوگانه جنسیتی ایجاد شده حول حجاب، خود به همجنسگراستیزی و ترنسفوبی نیز دامن زده است. مساله حجاب اجباری نه تنها زنان ـ نیمی از جامعه را ـ از حیات عمومی آزادانه حذف میکند، بلکه دوگانه جنسیتی جعلیای در جامعه میسازد و جامعه را بدون در نظر گرفتن طیفهای جنسیتی به زن و مرد تقسیم میکند و بدین واسطه افراد نانباینری (خارج از دوگانه جنسیت) را از صحن اجتماعی محو میسازد. چنین وضعیتی است که نه فقط زنان بلکه مردان ترنس را نیز درگیر مساله حجاب اجباری میکند. این درک مردسالار، مبنای مناسبات جنسیتی جمهوری اسلامی قرار دارد. اگرچه مبنای حجاب زنستیزی است، اما میدانیم که حجاب دوگانههای صلب جنسیتی را تقویت میکند.
حجاب مانع تحرک آزادانه است و اندیشه مسمومی که بدن «زنانه» را در پوشش کرده است از تحرک آنان نیز در هراس است. تبعیض آشکار در فرصتهای ورزشی زنانه و مردانه در ایران ناشی از همین برداشت مسموم و البته تبعیضهای آشکار دیگر در قانون است. حجاب اجباری علاوه بر اینکه مانع تحرک آزادانه بدن است، به دلیل آنکه نوعی از پوشش دائمی و تحمیلی بر سر و بدن در برابر نور و اکسیژن ایجاد میکند، سلامتی زنان و جامعه کوئیر را در خطر قرار داده است.
حجاب عاملی برای تبعیض و شکاف در میان خود زنان و اقلیتهای جنسی و جنسیتی نیز بوده است. جمهوری اسلامی که چیرهدست و باتجربه در ایجاد شکافهای اجتماعی و اقتصادی است، با مبنا قرار دادن «پوشش اسلامی» به عنوان پوشش برتر، عملا زنانی را که با این نوع سبک پوشش موافق نیستند و نمیخواهند خود را مطابق میل حاکمان بیارایند، از فرصتهای سیاسی، علمی، اجتماعی و فرهنگی محروم ساخته است.
عموم جامعه ایرانی از قانون حجاب و لایحه عفاف و حجاب ضربه خورده و آسیب دیده است. اما این خسارت و مقابله با آن، مستقیما زندگی بسیاری از زنان ایرانی را از فردای انقلاب ۵۷ تهدید کرده و این روند تا به امروز نه تنها متوقف نشده، که سرکوبگرتر و هدفمندتر نیز شده است.
اما ما جامعه فمینیستی زنان نیز ساکت ننشستهایم.
از حجاب اجباری
.
در مواجهه با مبحث حجاب اجباری همیشه افرادی هستند که به بهانههای واهی سعی میکنند آن را خواست زنان، خواست جامعه و یا اقتضای وضع موجود مملکت جلوه دهند. مثلا میگویند این خواست بخشی از زنان است. فارغ از اینکه در چه بستری و با توجه به چه آموزههایی برخی از زنان تصمیم به داشتن حجاب گرفتهاند، قطعا حذف حجاب اجباری، به معنای بیحجابی اجباری نیست.
برخی دیگر آن را خواست جامعه میدانند. البته که در فرض آنها جامعه به مردان محدود میشود. آنها میگویند حتی اگر حجاب اجباری نباشد مردان رضایت ندارند خواهران و مادران و همسرانشان بدون حجاب در جامعه حضور داشته باشند. زنان را نوامیس و ملک و دارایی مرد تلقی میکنند و بر این اساس هرگونه تصمیمگیری برای زنان را منحصرا در اختیار مردان میدانند، حتی تصمیمگیری برای پوشش. این دسته از افراد از همان آموزههای ناموس پندارانه زن استفاده میکنند و مردان را تهییج و تحریک میکنند برای عدم همراهی با مطالبه آزادی پوشش. میگویند واقعا «غیرتت» اجازه میدهد خواهر/مادر/همسرت بدون پوشش باشد؟ لخت در جامعه بگردد؟ با وجود اینکه کاملا واقفند منظور از عدم وجود حجاب اجباری، اجبار پوشش رایج مانتو و روسریست، اما فریبکارانه ازادی پوشش را عریانی و برهنگی معرفی میکنند. طبیعتا در جامعهای آزاد، افراد بر اساس سلایق، آب و هوا و مکان، پوشش خود را انتخاب میکنند.
برخی دیگر نقاب روشناندیشی روبروی خود میگیرند و میگویند من با حجاب اجباری مخالفم، اما در وضع کنونی مملکت آزادی به صلاح خود زنان نیست، جامعه پر از تشنگان و گرسنگان جنسیست! پس زنان باید حجاب داشته باشند. این نگاه توهین به تمام مردان جامعه است که به افرادی فاقد اراده و برده غریزه جنسی تقلیل پیدا کردهاند. بر فرض صحت این ادعا که جامعه پر از مردان تشنه است، این وضع معلول سالها تفکیک جنسیتی، تبلیغ حجاب و حیا به عنوان ضامن سلامت جامعه و عدم آموزش است. این دسته البته زنان را نیز فاقد قدرت تشخیص عرف و نرمهای اجتماعی میدانند و فکر میکنند در صورت آزادی پوشش، زنان ممکن است با بیکینی در صف نانوایی یا در محلکار خود ظاهر شوند!
و بیپایان مغالطات زنستیزان برای محروم کردن زنان.
#فمینیسم #فمینیست #زنان #حجاب_اجباری
پایان خودخواسته بارداری؛ از نطفه تا نوزاد
عدهای از مخالفان پایان خودخواسته بارداری، باردار شدن را هدیه الهی میدانند و ذات بارداری را برکت و نعمت. به همین سبب پایان خودخواسته بارداری را ناشکری تلقی میکنند و معتقدند این ناشکری در طول زندگی دامنگیر فرد میشوند. برخی دیگر بارداری را نعمت نمیبینند اما پرسش مهمی مطرح میکنند: «تا چه زمانی؟» آنها میپرسند تا چه زمانی میشود پایان خودخواسته بارداری داشت. برای پاسخ به این پرسش چند نکته را با هم مرور کنیم:
بارداری مراحل مختلفی دارد و غالبا به سه دوره سه ماهه تقسیم میشود. در این مدت نطفه حاصل از لقاح اسپرم و تخمک مراحل مختلفی را طی میکند و از رویان به جنین و سپس نوزاد تبدیل میشود. در بسیاری از مذاهب دمیده شدن روح است که جنین را به انسان و فرد دارای حیات تبدیل میکند. این زمان غالبا حدود چهارماهگی جنین است. برخی دیگر داشتن نبض و ضربان قلب را حیات تلقی میکنند، برخی تجربه زیستن و به دنیا آمدن را و برخی داشتن امکان حیات مستقل جدا از بدن مادر را. هر قدر بیشتر از آغاز بارداری گذشته باشد پایان دادن به بارداری سختتر میشود.
پایان دادن داوطلبانه به بارداری، چالشهای فیزیکی و روانی جدی برای افراد باردار (زنان، افراد نانباینری و مردان ترنس) دارد. این افراد غالبا این چالشهای کوتاه و میان مدت را میپذیرند تا از آسیبهای مادامالعمر و همیشگی فرزندآوری تحمیلی بپرهیزند. پس سعی بیشتر افراد بر این است که هر چه زودتر به بارداریای که نمیخواهندش پایان دهند تا حداقل آسیبهای فیزیکی روانیاش کمتر شود.
در کشورهایی که پایان خودخواسته بارداری ممنوع نیست، مدت زمان مشخصی برای پایان دادن به بارداری مشخص شده. برخی از کشورها فقط در مرحله رویانی (۸ هفته) اجازه سقط میدهند، برخی در سه ماهه اول، برخی تا زمانی که جنین حیات مستقل از بدن مادر ندارد (۲۴ هفتگی) و برخی تنها در صورت خطر جانی برای مادر یا تجاوز.
من در دسته افرادی هستم که تا قبل از اینکه جنین امکان زیستن خارج از بدن مادر را داشته باشد، حیات قائل نیستم و معتقدم افراد باید بتوانند تا قبل از اینکه جنین حیات مستقل داشته باشد، به بارداریشان پایان دهند.
البته من به عنوان یک مادر خوب میدانم که میشود آن رویان چهار هفتهای نامستقل را به جان دوست داشت و با عشق پرورش داد و فرزند و بچه دانستش، همچنین میشود جنین سه ماهه یا بیشتر را توده سلولی ناخواستهای دانست و سقط کرد.
#پایان_خودخواسته_بارداری
زنان معمولی که میخواستند جان زنان دیگر را نجات دهند اما مجرم شناخته میشدند؛ دِ جینیز (the Janes). این گروه زیرزمینی پایان خودخواسته بارداری در سالهایی که سقط خودخواسته در آمریکا ممنوع بود در شیکاگو شکل گرفت. آنها در مستند تازهای به همین نام میگویند «زنان به هر کاری دست میزدند تا به بارداریشان خاتمه دهند، حتی به قیمت جانشان، آنها میمردند فقط چون زن بودند و ما فکر کردیم میتوانیم شرایط را تغییر دهیم»
معرفی ستند دِ جینز و توضیحاتی در مورد پرونده Roe v. Wade و حق پایان خودخواسته بارداری
زنان معمولی که میخواستند جان زنان دیگر را نجات دهند اما مجرم شناخته میشدند؛ دِ جینیز (the Janes). این گروه زیرزمینی پایان خودخواسته بارداری در سالهایی که سقط خودخواسته در آمریکا ممنوع بود در شیکاگو شکل گرفت. آنها در مستند تازهای به همین نام میگویند «زنان به هر کاری دست میزدند تا به بارداریشان خاتمه دهند، حتی به قیمت جانشان، آنها میمردند فقط چون زن بودند و ما فکر کردیم میتوانیم شرایط را تغییر دهیم»
این زنان خط تلفنی را به اینکار اختصاص دادند، شماره تلفن را به اسم جِین (Jane) و یادداشت «حاملهای؟ به جِین زنگ بزن» روی تابلوهای اعلانات میگذاشتند. زنان با آنها تماس میگرفتند و شرایط برای پایان امن بارداری را فراهم میکردند و مراقبتهای بعدی را هم انجام میدادند.
جِینها پس از بیش از یازده هزار عمل امن پایان خودخواسته بارداری دستگیر شدند. در حالی که پرونده آنها در حال بررسی بود زن دیگری در تگزاس برای سومین بار باردار شد و تصمیم به پایان بارداریاش گرفت اما پایان خودخواسته بارداری در تگزاس ممنوع بود. این زن نورمن مککوروی (Norma McCorvey) بود که به نام (Jane Roe) شناخته میشد و علیه دادستان کل تگزاس هنری وید (Henry Wade) طرح دعوا کرد. در نهایت دادگاه فدرال حق پایان خودخواسته بارداری را به رسمیت شناخت و پرونده جِینها مختومه شد.
بر اساس حکم دادگاه فدرال در پرونده رو علیه وید (Roe v. Wade) در طول سه ماهه اول، ایالتها اصلا نمیتوانستند برای سقط خودخواسته قانونگذاری کنند مگر قوانینی برای تسهیل و ایمن کردن پایان خودخواسته بارداری. در طول سه ماهه دوم، دولتها میتوانستند قوانینی برای پایان خودخواسته بارداری تنظیم کنند، اما فقط به منظور حفظ سلامت مادر و نه برای محافظت از زندگی جنین و در سه ماهه سوم بارداری و چند هفته آخر سه ماهه دوم دولتها میتوانستند سقط خودخواسته جنین را ممنوع کنند، اما باید قوانینی برای حفظ سلامت مادر در نظر میگرفتند.
حالا بعد از نیم قرن، حکم دادگاه فدرال لغو شده و قانونگذاری در مورد پایان خودخواسته بارداری به ایالتها واگذار شده. یعنی در ایالتی ممنوع و در ایالت دیگر آزاد خواهد بود. این یعنی زنان طبقه برخوردار اقتصادی با پرداخت هزینه سفر و عمل میتوانند بر بدن و سرنوشتشان حاکم شوند اما زنان به حاشیه رانده شده هزینه که توان پرداخت هزینه سفر به ایالت دیگر و هزینه عمل را ندارند بیشترین آسیب را میبینند.
«جِینها»ی دیگری شکل خواهند گرفت.
#پایان_خودخواسته_بارداری
این فیلم کوتاه یک یادآوری دوستانهست برای درس گرفتن از آنچه یک بار از سر گذراندهایم. هما ناطق به عنوان زنی انقلابی، خاضعانه از خیانتش به حقوق زنان میگوید. میگوید «سازمان» میگفت «الان وقتش نیست» از حقوق زنان و حجاب بگویید و تظاهرات کنید، الان مساله «رفتن این حکومت» است و «آزادی». همان سیاست نخنمای قرار دادن مطالبات و حقوق زنان در برابر آزادی!
جای هما ناطق نام نیروهای اپوزوسیون را بگذارید، جای سازمان نام گروههای مختلف اپوزوسیون را و داستان همان است. آنها فکر میکنند با رفتن یک حکومت همه به آزادی دست پیدا میکنند، بدون اینکه روشن کرده باشند میخواهند با مساله ساختار مردسالاری سیاسی و اجتماعی چه کنند؟ در چشم فعالان حقوق زنان نگاه میکنند و میگویند «مساله زنان از اهمیت کمتری برخوردار است» از مسائل زنان سیاستزدایی میکنند و در صورت لزوم مصادره به مطلوب. چطور میشود وقتی زنان برای حجاب از سر برداشتن، ورود به استادیوم، آگاهیرسانی در مورد شروط ضمن عقد، برگزاری کلاسهای مبارزه با آزار جنسی بازداشت و سرکوب میشوند، سیاستهای حکومت برای افزایش جمعیت، کنترل باروری آنها را در دست میگیرد، اشتغال و ورزش و خروج از کشورش را مختل میکند، فعالیت در حوزه زنان غیرسیاسی باشد؟ فمینیسم کجایش امری جدای از سیاست است؟ و چطور با نادیده گرفتنش ممکن است به آزادی دست یافت؟
برخی از نیروهای اپوزوسیون یک دشمن دارند، جمهوری اسلامی. اما دشمنی و مخالفتی با زنستیزی، کوییرهراسی و نژادپرستی و تبعیضات اتنیکی ندارند و برخی خود زنستیر و کوییرستیزند و ارتجاعی. آنها وعده میدهند اگر جمهوری اسلامی برود همه آزاد میشویم اما همین امروز رویکردهای زنان ستیزانه دارند، زنان را نادیده میگیرند، فعالیتهای زنان و جامعه کوییر را کوچک و غیرسیاسی میپندارند و سرکوب و تهدید فعالان زنان و فمینیستها را بیاعتبار میکنند. ما نه تنها با حکومت، بلکه باید همزمان با زنستیزان، کوییرستیزان و نژادپرستان اپوزوسیون هم مبارزه کنیم. برخلاف آنچه میخواهند باور کنیم؛ با رفتن جمهوری اسلامی همه تبعیضها نمیرود. اگر در مسیر رسیدن به آزادی به ما میگویند فعلا ساکت باشید، پس آزادیای در کار نیست! اگر امروز که قدرتی ندارند ساکتمان کنند وای به روزی که قدرتی داشته باشند. آزادی بدون زنان، بدون اتنیکهای مختلف، بدون جامعه کوییر و سایر
گروههای به حاشیه رانده شده محقق نمیشود.
سازنده: @delshemirani 🙏🏼
#فمینیسم #فمینیست #زنان
این فیلم کوتاه یک یادآوری دوستانهست برای درس گرفتن از آنچه یک بار از سر گذراندهایم. هما ناطق به عنوان زنی انقلابی، خاضعانه از خیانتش به حقوق زنان میگوید. میگوید «سازمان» میگفت «الان وقتش نیست» از حقوق زنان و حجاب بگویید و تظاهرات کنید، الان مساله «رفتن این حکومت» است و «آزادی». همان سیاست نخنمای قرار دادن مطالبات و حقوق زنان در برابر آزادی!
جای هما ناطق نام نیروهای اپوزوسیون را بگذارید، جای سازمان نام گروههای مختلف اپوزوسیون را و داستان همان است. آنها فکر میکنند با رفتن یک حکومت همه به آزادی دست پیدا میکنند، بدون اینکه روشن کرده باشند میخواهند با مساله ساختار مردسالاری سیاسی و اجتماعی چه کنند؟ در چشم فعالان حقوق زنان نگاه میکنند و میگویند «مساله زنان از اهمیت کمتری برخوردار است» از مسائل زنان سیاستزدایی میکنند و در صورت لزوم مصادره به مطلوب. چطور میشود وقتی زنان برای حجاب از سر برداشتن، ورود به استادیوم، آگاهیرسانی در مورد شروط ضمن عقد، برگزاری کلاسهای مبارزه با آزار جنسی بازداشت و سرکوب میشوند، سیاستهای حکومت برای افزایش جمعیت، کنترل باروری آنها را در دست میگیرد، اشتغال و ورزش و خروج از کشورش را مختل میکند، فعالیت در حوزه زنان غیرسیاسی باشد؟ فمینیسم کجایش امری جدای از سیاست است؟ و چطور با نادیده گرفتنش ممکن است به آزادی دست یافت؟
برخی از نیروهای اپوزوسیون یک دشمن دارند، جمهوری اسلامی. اما دشمنی و مخالفتی با زنستیزی، کوییرهراسی و نژادپرستی و تبعیضات اتنیکی ندارند و برخی خود زنستیر و کوییرستیزند و ارتجاعی. آنها وعده میدهند اگر جمهوری اسلامی برود همه آزاد میشویم اما همین امروز رویکردهای زنان ستیزانه دارند، زنان را نادیده میگیرند، فعالیتهای زنان و جامعه کوییر را کوچک و غیرسیاسی میپندارند و سرکوب و تهدید فعالان زنان و فمینیستها را بیاعتبار میکنند. ما نه تنها با حکومت، بلکه باید همزمان با زنستیزان، کوییرستیزان و نژادپرستان اپوزوسیون هم مبارزه کنیم. برخلاف آنچه میخواهند باور کنیم؛ با رفتن جمهوری اسلامی همه تبعیضها نمیرود. اگر در مسیر رسیدن به آزادی به ما میگویند فعلا ساکت باشید، پس آزادیای در کار نیست! اگر امروز که قدرتی ندارند ساکتمان کنند وای به روزی که قدرتی داشته باشند. آزادی بدون زنان، بدون اتنیکهای مختلف، بدون جامعه کوییر و سایر
گروههای به حاشیه رانده شده محقق نمیشود.
سازنده: @delshemirani 🙏🏼
#فمینیسم #فمینیست #زنان
با سلام خدمت راویان و همراهان جنبش من هم ایرانی
ما شاکیان کیوان اماموردی که در دوسال اخیر درگیر پیش بردن قانونی پروندهی تجاوز هستیم، ضمن ابراز همدردی و اعلام همراهی با خواهران آزاردیده و راویان شجاع تقاضا میکنیم در شرایط حاضر که مشغلههای فردی و اجتماعی گوناگون برای همهی ما پررنگ است و درمیان اخباری که هرروز به این مشغلهها میافزاید ما را مانند بسیاری از خبرها به فراموشی و تنهایی نسپارید، زیرا خواستهی متهم فراموش شدن و صحبت نکردن دغدغهمندان اجتماعی و مردم است تا بتوانند مانند دادگاه گذشته ما را متهم به اتهامات واهی کنند.
هجدهم خرداد جلسهی دادگاه ماست که امیدواریم به درستی برگزار شود و به سرنوشت دادگاههای قبلی دچار نشود زیرا اگر این جلسات دادگاه به طول بیانجامد شهریور ماه بازداشت موقت او تمام خواهد شد، آزاد بودن این فرد برای همه ی ما خطرناک است و حضور او میتواند برای همه ی زنان و جامعه ایجاد ناامنی داشته باشد، خصوصا برای ما حتی فکر کردن به نفس کشیدن در شهری که کیوان اماموردی در آن رها باشد وحشت آور است و تنها امید ما بازداشت منجر به محکومیت اوست و یا ناتوانی او در پرداخت قرار وثیقه ای است که از سوی دادگاه صادر خواهد شد.
تنها همراه ما شما عزیزان هستید، در دادگاههای گذشته خانوادهی متجاوز او را همراهی می کردند ولی ما تنها بودیم، زیرا فاش نشدن هویتمان برای ما باعث می شد تنها تر از همیشه باشیم اما اکنون به واسطه ی دلگرمی های شما دوستان عزیز شما را در کنار خودمان می بینیم.
ما با شما پیمان خواهرانگی می بندیم و در این مسیر که هرروز بیشتر از قبل به ما شجاعت میدهد تنهایتان نمی گذاریم.
فراموشمان نکنید
شاکیان پروندهی کیوان اماموردی
فرزاد موتمن، گارگردان سینما در متنی مرزهای جنبش من هم را ناواضح دانسته و گفته این جنبش پای پلیس و قانون را به رختخواب مردم باز میکند. او همچنین من هم را عقبنشینی جنبش زنان میدانند. در زیر تاملی میکنیم بر این سه نکته:
۱) مساله رضایت جنسی از آنجا که میتواند با اعمال قدرت و تحت فشار و تهدید به دست بیاید بسیار پیچیده است و همچنین تحت تاثیر پیچیدگیهای روابط انسانی(با هر جنس و جنسیتی) قرار دارد و در بسیاری از کشورها قوانین تعریف دقیقی از آن ارائه نمیدهند. در کشوری مثل ایران اساسا «رضایت»، میزان تشخیص آزار جنسی و تجاوز نیست! در قوانین کشوری مثل ایران کلمات تجاوز، تعرض و آزار جنسی حتی یکبار در قانون نیامدهاند و معیار تجاوز بودن یا نبودن رفتاری وجود «علقه زوجیت» بین دو نفر است. یعنی رابطه بدون اینکه زوج شرعی کسی باشید «زنا»ست و خودش جرم، اگر به «عنف/زور» باشد «زنای به عنف» و جرم، در نتیجه تجاوز شوهر به زن اصلا معنا ندارد، زیرا زنا نیست!
میتو جنبشیست برای تاکید زنان بر حق بر بدنهایشان، میتو بدنها و روانهاییست که علیه «ناکافی» «ناکارآمد» و «ناصریح» بودن قوانین برمیآشوبد و نظم موجود را که بر پایه مردسالاری و فرهنگ تجاوز است را بر هم میزنند. من هم علیه مرزهای لایتناهی و ناواضح «قدرت» است که تا بینهایت گسترانده شده.
۲) تجاوز و آزار جنسی رابطه نیست، رابطه رضایتمندانه و مشتاقانه شخصی بین دو یا چند نفر نیست که بگوییم دست پلیس و قانون باید از آن کوتاه باشد. آنجایی میگوییم دست قانون باید کوتاه باشد که چند نفر با میل و رضایت خود و بدون ضربه به دیگری میخواهند در رختخوابشان چه بکنند و چه نکنند، نه در جایی که جرمی در حال وقوع است و یکی دارد از قدرتش علیه دیگری استفاده میکند!
۳) میتو خیز بلند جنبش زنان است برای نشانه گرفتن ریشهی بسیاری از تبعیضها: قدرت و مرزهای ناواضحش!
موتمن ضمن اعلام همبستگی با راویان میتو و مخالفت با میتو! همچنین در متن خود گفت «شاید سینما اولین اجتماعی باشد که راه همکاری با زنان را بیاموزد» خواستم ذکر کنم جنبش من هم بیشتر از دو سال است در ایران آغاز شده و اولینهایش اتفاق افتاده! سینما عقب افتاده، آنقدر عقب که حتی سیر جنبش من هم در ایران را نمیشناسد.
#می_تو #من_هم #فمینیسم
#من_هم آمد که بشود
هر بار زنی روایتی از آزارجنسی مطرح میکند پرسشهایی مطرح میشود از جمله «چرا قبلا نگفته؟» «چرا اینهمه سال سکوت کرده؟» «چرا شکایت نکرده؟» پاسخ به این پرسشها در واقع بخشی از دلایل شکلگیری این جنبش است. چون نمیشده! و جنبش میتو و من هم و روایتگری آزارجنسی اساسا شکل گرفت که بشود! نمیشد تک و تنها در برابر سیستم تماما استوار بر قدرت ایستاد، نمیشد به تنهایی دست افراد قدرتمند و دارای شهرت و ثروت را از بدن و روان دیگران کوتاه کرد، نمیشد به تنهایی در برابر قربانینکوهی جامعه ایستاد، میتو آمد که بشود! که بشود کنار هم بایستیم و سکوت را بشکنیم و دستشان را از بدنهایمان، روانمان و سرنوشتمان کوتاه کنیم. من هم جنبشیست شوریده علیه قدرت و ضعفهای قانونی. من هم، همانطور که از نامش پیداست یک حرکت جمعیست، فریاد زخمی مشترک است، انگار هر بار یکیمان آستینی، پیراهنی بالا میزند و زخمی نشان میدهد و میگوید من هم! من هم زخم دارم، من هم رنج کشیدم، من هم سکوت کردم، من هم تجربه آزار جنسی دارم.
برخی دیگر میپرسند «از کجا معلوم راست میگوید؟» بیایید فکر کنیم با روایتگری آزارجنسی چه اتفاقی برای افراد میافتد؟ آیا کسی به آنها مدال میدهد؟ کسی برایشان دست میزند؟ کسی به آنها غرامت میدهد؟ آیا دادگاهی عادلانه برگزار میشود؟ آیا آزارگر هزینه میدهد؟ راوی آزارجنسی در فضای عمومی خود را در معرض آزار دوباره و حتی بیشتر قرار میدهد، سینه برای نظرات قربانینکوه و سرزنشگر سپر میکند، حذف و طرد میشود، از خودمان بپرسیم چرا باید دروغ بگوید؟ چقدر احتمال دروغ گفتن وجود دارد؟( بر اساس پژوهشها این احتمال دو تا هشت درصد است) چرا باید خود را در معرض توهین و تهمت و حذف قرار دهد؟ در جهانی که آغداشلوها هنوز میفروشند و نامجوها سینهچاک دارند و تقریبا هیچ هزینهای پرداخت نکردهاند که هیچ، حلقهای از حامیان در دفاع همیشگی از آنها برخواستهاند، کتایون ریاحیها به چه انگیزهای باید دروغ بگویند؟
اینها پرسشهاییست و نکاتی برای اندیشیدن و برای گفتگو کردن و رسیدن به هدف؛ هدف چیست؟ ناامن کردن فضا برای آزارگران، کوتاه کردن دستشان از روزگارمان.
#می_تو #من_هم #جنبش_روایتگری_آزارجنسی
Repost from آکادمی چراغ
امروز هفدهم می، روز جهانی مقابله با همجنسگراهراسی، ترنسجندرهراسی، دوجنسگراهراسی و کوییرهراسی است. امروز روزی است که برای افزایش آگاهی از این موضوع که اگرچه حقوق افراد دگرباش در دهههای اخیر بیشتر شناخته شده است اما این مسیر پر پیچ و خم همچنان پرمانع و وابسته به مرزهای جغرافیایی است. با وجود اینکه هرروزه قوانین ضد تبعیض بیشتری به تصویب میرسند، اما تراژدیهایی مانند قتل ناموسی علیرضا فاضلی منفرد، جوان همجنسگرای بیست سالهی اهوازی به ما نشان میدهد که هنوز مسیر طولانیای را باید برای احقاق حقوق دگرباشان طی کرد.
لینک مقاله
هر بار از لایههای پنهان مادری، ناگفتههای بارداری و زایمان، افسردگی و سایر اختلالات احتمالی پس از زایمان، سختیها و تردیدها در مورد شیردهی، نیاز به داشتن زمانی برای خود به دور از فرزندان، رنج حل شدن در مادری و سایر حقایق ناگفته میگوییم، برخی مینویسد «اما مادری برای من لذتبخش است» «اما من بچههایم را دوست دارم» «ولی من با بچههایم عاشق شدم» «ولی بچههای من دنیای من هستند» این واکنشها به خوبی نشان میدهد که گفتن از چالشها و سختیها مادری، به دوست نداشتن فرزند، مادر «بد» بودن و یا پشیمانی تعبیر میشود. یعنی مادر «خوب» مادریست که اساسا یا از این رنجها و سختیها لذت ببرد و یا چنان کوچک ببیندشان که چیزی نگوید. همین باورها مادران بیشتری را تشویق میکند تا سکوت کنند و از واقعیتهای مادری نگویند، که سرزنش نشوند و انگ مادر «بد» نخوردند.
این همانجاییست که ما، ما مادرهایی که تصمیم گرفتهایم بدون فیلتر از مادری بگوییم، باید بلندتر حرف بزنیم و استانداردها را تغییر دهیم. زنان حق دارند از واقعیتهای مادری بدانند و با آگاهانه انتخاب کنند مادر باشند، آمادگی مواجهه با رنج و عشق مادری را داشته باشند. چالشها و سختیهای مادری تضادی با دوست داشتن فرزند ندارد. همانطور که سختی اسبابکشی، تضادی با لذت و شوق صاحبخانه شدن ندارد، همانطور که سختیهای درس خواندن و مهاجرت کردن و چالشهایش، چیزی از لذت دستاوردهایش کم نمیکند. ما همانطور که میگوییم «من جان کندم تا مدرک بگیرم» «من زحمت کشیدم و شب و روز کار کردم تا خانه بخرم» و این جملات را با افتخار هم میگوییم و میخواهیم زحماتمان دیده شود، باید با صدای بلند بگوییم مادری کردن میتواند طاقتفرسا باشد. و البته طاقتفرساتر هم میشود وقتی محکوم به سکوت باشیم یا وقتی ناچار باشیم به جز مادری کردن، سهم مسئولیت پدران را نیز برعهده بگیریم.
مادری برای من، برای من که همیشه دوست داشتم مادر باشم، برای من که با وجود تمام عشقم به فرزندم و مادر بودن به افسردگی پس از زایمان دچار شدم، بسیار پرچالش و بسیار لذتبخش است. نه دردی شدیدتر از درد زایمان کشیدهام و نه عشقی عمیقتر از عشقم به فرزندم تجربه کردهام. همانقدر که گاهی خواستهام از فرزندم دور باشم، گاهی خواستهام چنان به سینه بفشارمش که یکی شویم. مادری تجمع شگفتانگیر تمام این احساسات است.
#مادری_بدون_فیلتر
احتمال تغییر قوانین پایان(سقط) خودخواسته بارداری در آمریکا، بار دیگر این موضوع را به عرصه بحث عمومی آورده. چند روز پیش در مورد احساسات ناگفته مادران حرف زدیم. چند زن پیام دادند که فرزندانشان را دوست ندارند و از اول هم نمیخواستند، بارداری برنامهریزی نشده داشتند و میخواستند جنین را سقط کنند اما به اصرار همسر و اطرافیان، از ترس عقوبت یا نداشتن دسترسی این کار را نکردهاند. واکنش مخاطب ابراز تاسف برای آن بچه بود. میگفتند بیچاره بچه، چه گناهی کرده؟ من هم موافقم. بیچاره بچه. بیچاره بچهای که بدون اینکه مادرش او را بخواهد یا برای آمدنش آماده باشد، به اجبار به این دنیا میآید. هر بچهای مستحق این است که توسط مادرش خواسته و دوست داشته شود. این یکی از دلایلیست که زنان باید از حق پایان خودخواسته بارداری برخوردار باشند.
زنان باید حق داشته باشند انتخاب کنند آیا میخواهند والد شوند یا نه. حق دارند انتخاب کنند چه زمانی و چند جنین را در بدن خود پرورش دهند، بعدتر زایمان کنند، شیردهی داشته باشند، از شغل و تحصیل برای مدتی بازبمانند و مسئولیت تمام عمر مادری را برعهده بگیرند یا نه. از آنجایی که هیچ روش جلوگیری از بارداری، مطلقا هیچ روش جلوگیری از بارداری، صد در صد نیست و بخشی هم به آنها دسترسی ندارند و از بین میلیاردها زن، میلیونها بدون برنامهریزی و خواستشان باردار میشوند، باید بتوانند به بارداری خود پایان دهند و باید به مراقبتهای امن بهداشتی دسترسی داشته باشند. آمارها نشان میدهد غیرقانونی کردن پایان داوطلبانه بارداری مانع اقدام زنان نمیشود، بلکه زنانی که جنین را نمیخواهند، به روشهای غیرامن و غیربهداشتی برای پایان بارداری دست میزنند.
پایان خودخواسته بارداری میتواند عوارض جسمی و روانی برای مادر داشته باشد. عوارض کوتاه مدتی که زنی که جنین را نمیخواهد، آنها را میپذیرد، تا از عواقبت و مسئولیت مادامالعمر ناخواسته و تحمیلی در امان باشد. همه زنان حق دارند در شرایطی امن و بهداشتی و بدون احساس شرم و گناه، دوره این عوارض کوتاه مدت را پست سر بگذارند و به خدمات پزشکی و روانشناسی دسترسی داشته باشند.
به عنوان مادری که یک جنین را با جان و دل خواستم و تمام مدت بارداریام با عشق در انتظار تولدش بودم و حالا پاره تنم است، به عنوان زنی که در آستانه یکسالگی پاره تنم، باردار شدم و پایان خودخواسته بارداری داشتم، قدردان تمام زنانی هستم که برای دسترسی من به پایان خودخواسته بارداری مبارزه کردند. آنچه بهترین تصمیم در آن زمان، برای من، همسرم و فرزندم بود.
#پایان_خودخواسته_بارداری
Repost from آکادمی چراغ
در روزهای گذشته چندین روایت از بازرسیهای بدنی در ایران در شبکههای اجتماعی منتشر شدهاند. این روایتها غالبا بر این تاکید دارند که بازرسیهای بدنی در ادارات و مکانهای مختلف در ایران، خاصه در فرودگاهها، بیشتر از آنچه مربوط به بازررسی بدنی باشد، محتوای آزار و اذیت جنسی دارد. بازرسیهای بدنی معمولا برای اطمینان از اینکه افراد آنچه غیرقانونیست با خود حمل نمیکنند ـ مثل مواد مخدر ـ یا اینکه خطری برای عموم تولید نمیکنند ـ مثلا حمل اسلحه ـ انجام میشوند. این بازررسیها در کل دنیا انجام میشوند و حامل استانداردهای جهانی هستند.
بازرسیهای بدنی به هیچ عنوان نباید حامل بار جنسی باشند. تکهها و متلکهای جنسی ـ چقدر آرایش کردی؟ بوی عطرت خفهام کرد ـ اشاره به اندام جنسی ـ سینههات را بده جلو ـ اشاره به لباسهای زیر و خواستن چیزهایی در این مورد ـ سوتینت را بده بالا ـ همگی جزو آزارهای جنسی دسته بندی میشوند. نکته مهم دیگر در این است که معمولا بازرس بدنی حتی در حال بازرسی بدنی موظف است نوعی از فاصله اجتماعی را در صحبت کردن و حتی بازرسی کردن با فرد مورد بازرسی رعایت کند.
لینک مقاله
⚠️محتوای آزاردهنده⚠️
ساعاتی پیش خبرگزاری رکنا ویدئوی وحشتناکی منتشر کرد که در آن مرد جوان در حالی که در یک دست چاقو دارد با دست دیگر سر بریده همسر هفده سالهاش را در کوچه میچرخاند و میخندد! احتمالا وحشتناکترین ویدئوی که در عمرم دیدهام.
به گزارش این خبرگزاری دختر جوان به ترکیه رفته بوده و خانواده او را یافته و برمیگردانند. به نظر میرسد قاتل که همسر و پسر عموی دختر جوان بوده با همکاری برادرش او را به قتل میرساند. مردانی که خود را مالک جان زنان میدانند. زنان گریخته و جان به در برده را بازمیگردانند و به مقتل میبرند.
وقتی برای ناسزا گفتن به دیگری میگویید «بیناموس» وقتی توجیه میکنید که «غیرت» معانی خوبی هم دارد، وقتی باغیرت بودن و ناموس پرستی را حسن میدانید و تشویق میکنیدش، به این زنان فکر کنید. زنانی که به نام ناموس و به بهانه غیرت به قتل میرسند. زنان ناموس هیچکس نیستند و غیرت اسباب سرکوب و خشونت و قتل زنان است.
#من_ناموس_کسی_نیستم #قتل_ناموسی #غیرت
♦️دستورالعملی ساده برای محیط کار امن و عاری از آزار جنسی
برای مطالعه بیشتر به وبسایت ما مراجعه کنید
https://survey.porsline.ir/s/0A7AcMu
با سلام خدمت والدین گرامی
لینک بالا شامل چند پرسشنامه کلیدی برای سنجش ویژگی های رفتاری و هیجانی کودکان مقطع دبستان (ساکن ایران) است که در یک طرح پژوهشی تحت حمایت دانشگاه علوم پزشکی ایران در حال هنجاریابی می باشد.
چنانچه فرزندی در مقطع دبستان دارید ، خواهشمند است با تکمیل این پرسشنامه ها در انجام این پژوهش همکاری فرمایید . مدت زمان تکمیل ، جمعا حدود ۱۵-۱۰ دقیقه خواهد بود .
♦️تو را بغل میکنم و میبوسم تا خستگیام از بین برود: تجربه زنان از آزار جنسی در کافیشاپ، رستوران و هتل
✍🏼مقاومت روزمره
♦️«وقتی در آنجا مشغول به کار شدم؛ مدیر عامل اتاقی در اختیارم قرار داد و در سمت معاون کارم را آغاز کردم. چند بار در میان صحبتهایش بحث را به مسائل جنسی کشاند که تلاش کردم موضوع را تغییر دهم. به عنوان مثال میگفت من میدانم چطور باید زنان را به ارگاسم برسانم یا اگر با کسی در ارتباط نیستی میتوانی از رابطه با من لذت ببری. چند بار نیز که در اتاق مشغول کار بودم وارد شد و تلاش کرد به سینه و باسنم دست بزند. او میگفت بعد از جلسات کاری میآیم تا تو را بغل کنم و ببوسم که خستگیام از بین برود؛ چیزی از تو کم میشود اگر ببوسمت؟! همواره خودم را به سختی از آن موقعیتهای هولناک خلاص میکردم اما همیشه دغدغه این را داشتم تا با او جایی تنها نباشم.
لینک مقاله
وبسایت | اینستاگرام
@cheraghacademy
🔶دوره آموزشی آنلاین و رایگان
🔷این دوره به منظور بالا بردن آگاهی عمومی برای عموم مردم طراحی شده است تا بتوانند نه تنها اگر مورد آزار قرار کرفتند، بلکه به عنوان شاهد آزار نیز با آگاهی و به دور از قربانینکوهی واکنش نشان دهند.
🔶این دوره شامل سه درس است و شما پس از گذراندن دوره گواهی پایان دوره دریافت خواهید مرد. این گواهی به صورت مشترک توسط آکادمی چراغ و Project When صادر میشود. Project When سازمانی مردمنهاد است با سالها تجربه برگزاری کارگاههای آموزشی توقف آزار جنسی در محیط کار.
همین حالا در این دوره شرکت کنید.
وبسایت | اینستاگرام
@cheraghacademy
❌یافتههای پژوهش آکادمی چراغ حاکی از آن است که رابطهای میان فضای کاری بهخصوص و احساس ناامنی از منظر وقوع آزار وجود ندارد. در واقع افراد شرکتکننده در این پژوهش (به عنوان نمایندهی مخاطبان آکادمی چراغ) گمان نمیکنند که وقوع آزار جنسیشان وابسته به زمینهشغلیشان بوده باشد.
❌همچنین یافتهها نشان میدهد که میان پایگاه اجتماعی-اقتصادی و میزان مقصر دانستن خود در وقوع آزار جنسی از جانب قربانی رابطه وجود دارد. به نظر میرسد لازم است این موضوع از منظر دسترسی به رسانه و آموزش مورد بررسی بیشتر قرار بگیرد. چونانکه دستاوردهای مقدماتی ما نشان میدهد که برخورداری از آموزش بیشتر و پایگاه شغلی بهتر –قدرت بیشتر- باعث میشود تا افراد در صورت وقوع آزار جنسی خودشان را مقصر ندانند.
متن کامل گزارش و سایر یافتهها را در وبسایت آکادمی چراغ بخوانید.
📍خشونت اقتصادی علیه زنان
سمانه سوادی
▪️وقتی صحبت از خشونت علیه زنان میشود عمدتا تصویری از چشم کبود، دهان خونی و یا فریادهای متمادی در ذهن افراد متبادر میشود. خشونت اما میتواند اشکال مختلفی داشته باشد که کمتر هم به آنها پرداخته میشود. خشونت اقتصادی یکی از انواع خشونت علیه زنان است. این نوع از خشونت میتواند به اشکال گوناگون و در سطوح مختلف بر زنان اعمال و زیست آنها را تحت تاثیر قرار دهد. از سیاستهای کلی اشتغال زنان در سطح جهان تا قطع دسترسی به منابع مالی توسط پدر یا همسر.
▪️بر اساس قوانین جمهوری اسلامی، زنان نسبت به همتایان مرد خود و به دلیل جنسیتشان سهم کمتری از ارث دارند. این تبعیض میتواند به عنوان یکی از انواع خشونت اقتصادی علیه زنان قلمداد شود. همچنین، زنان متاهل عملا برای کار کردن نیازمند رضایت همسرانشان هستند. این مشروط کردن حق اشتغال زنان به هر شغلی که از حقوق بشری آنهاست، به رضایت همسران، میتواند زمینهساز خشونت اقتصادی علیه زنان باشد، زیرا زنان را از نظر اقتصادی وابسته به همسرانشان نگه میدارد. متاسفانه، به دلیل عرف جامعه برخی از شرکتها حتی پا فراتر از قانون گذاشته و برای آغاز به کار و استخدام از زنان مجرد رضایتنامه پدر میخواهند. این موقعیتها باعث میشود زنان از امکان اشتغال و کارآفرینی محروم شده و در عین خشونت اقتصادیای که میبینند در معرض سطوح مختلفی از خشونت روانی نیز قرار بگیرند.
▪️یکی دیگر از اشکال خشونت اقتصادی علیه زنان عدم داشتن حقوق برابر در ازای کار برابر است. این موقعیت میتواند دلایل مختلفی داشته باشد. از آنجایی که در بیشتر جوامع به عنوان پیشفرض، مردان نانآوران اصلی خانواده محسوب میشوند و نقش اصلی زنان خانهداری و مادری است، زنان حقوق کمتری نسبت به مردان دریافت میکنند و به دلیل همین کلیشهها در هنگام استخدام هم قدرت چانهزنی کمتری دارند.
▪️زنانی در بسیاری از کشورها اجازه دارند هر نوع دخل و تصرفی در اموال خود داشته باشند اما در برخی مناطق از منظر فرهنگی و عرفی به دلیل اینکه در حال انجام کار فرعی (در کنار وظیفه اصلی خانهداری و مادری) هستند باید حقوق خود را در اختیار نانآور اصلی بگذارند و در نهایت به روایت آمار، مردان بیشترین میزان مالکیت را در اختیار دارند. همچنین، زنانی که بیشترین وقت خود را صرف کار بدون مزد خانگی و مراقبتی میکنند ممکن است دسترسیشان به منابع مالی قطع یا محدود شود.
به بهانه روز جهانی منع خشونت علیه زنان از شما دعوت میشود انواع دیگر خشونت اقتصادی و مثالهای آن را برای ما بنویسید.
لینک مطلب
@sharan_zanan
در روزهای گذشته یکبار دیگر بحث قصاص و اعدام در شبکههای مجازی مطرح شده است.
موافقان قصاص معتقدند جانی را گرفته و جانش باید گرفته شود. میگویند الکی که نیست همینطور بیاید در جامعه، از کجا معلوم کس دیگری را نکشد. میگویند اصلا به ما (جامعه) مربوط نیست. باید خانواده مقتول تصمیم بگیرد و این امکان را داشته باشد تا دلش آرام بگیرد. این افراد به قصاص باور دارند. اما میدانند قصاص چیست و چه شرایط و احکامی دارد؟
قصاص یعنی چشم در برابر چشم. انتقام. قصاص بر دو نوع است: قصاص عضو و قصاص نفس. قصاص عضو یعنی اگر کسی در دعوا دستت را شکست، دستش را بشکنی. با چاقو یک بند انگشتت را برید یه بند انگشتش را ببری. کبودی و سرخی ایجاد کرد، کبود و سرخش کنی! اگر امکان اجرای دقیق قصاص نباشد یا بخشیده شود به دیه تبدیل میشود. قصاص نفس یعنی اگر کسی جان تو را گرفت، ورثه جانش را بگیرند یا ببخشند و دیه بگیرند. البته قصاص شرایط دارد. تساوی در آزاد و بندهبودن، دین، بلوغ و عقل از شرایط تحقق قصاص است، یعنی مثلا مسلمانی که نامسلمانی را بکشد قصاص نمیشود! فرد عاقلی که مجنونی را بکشد قصاص نمیشود! جان مسلمانان و عاقلان برابر با جان نامسلمانان و مجانین نیست.
موافقان قصاص چه فکر میکنند در مورد شرایط قصاص؟ چه فکر میکنند وقتی خانوادهای دیه میگیرد و قاتل را میبخشد تا اعدام نشود؟ قاتل پول میدهد میآید در جامعه! کنار من و شما و عزیزانمان. چون خانواده اینطور دلش آرام میگرفته و تصمیم گرفته دیه بگیرد. ممکن است قاتل وحشیانه قتل کرده باشد و توی رویشان هم گفته باشد کشتم که کشتم! دیهاش را میدهم. آیا میشود گفت به ما مربوط نیست؟ آیا اینجا نگران نیستند که یک قاتل دارد در جامعه میچرخد؟ آیا این عادلانهاست که قاتلی که میتواند دیه پرداخت کند و اعدام نشود و آن دیگری بشود؟ اگر اشتباهی رخ داد چه؟ اگر کسی اشتباهی قصاص شد دوباره برای انتقام از آن خانواده کسی را بکشیم؟
قاتل هم به سیستم ناکارمد و فاسد، هم به تغییر اعدام به دیه و شرایط قصاص امیدوار است، قاتلانی که قدرت و ثروت بیشتری دارند امیدوارتر و این قانون (قصاص) بازدارندگی کافی ندارد، زیرا قطعیت ندارد. راهکار مخالفان هر گونه اعدام مشخص است. حبس طولانی مدت و قطعی برای تمام قاتلان. آموزش آنها و انجام امور عامالمنفعه توسطشان. همکاری برای انجام تحقیقات روانشناسی و کمک به بهبود روشهای تربیتی برای پیشگیری. بهره از کمک تخصصی و امکان بازاجتماعی شدن، افزودن چیزی به جهان، نه در جا زدن در چرخه تاریک جهل و خشونت.
#نه_به_اعدام #نه_به_قصاص
آرمان عبدالعالی به اتهام قتل دوستدخترش، غزاله شاکر در اسفند ۹۴ و زمانی که ۱۷ سال بیشتر نداشت محاکمه و به اعدام (قصاص نفس) محکوم شده بود. مرکز رسانه قوه قضاییه بامداد روز چهارشنبه از اجرای حکم اعدام آرمان عبدالعالی، کودک مجرم، خبر داد.
بیدار شدن با خبر اعدام و تصور آنچه خانواده غزاله، آرمان و خود آرمان تحمل کرده و میکنند دردناک است. از نظر من اعدام مجازاتی ضد حقوق بشری، انتقامجویانه و بازتولیدکننده خشونت است. در یک تقسیمبندی ساده میتوان هدف مجازاتها را به اصلاح و تنبیه تقسیم کرد. اصلاح و بازاجتماعی شدن مجرم و ترمیم زخمی که وارد شده. در این نوع مجازاتها نه فقط متهم بلکه جامعه در مسیر بازاندیشی و آموزش قرار میگیرد. اما وقتی هدف تنها تنبیه متهم به منظور عبرت و ایجاد ارعاب برای دیگران است در سطوح مختلف میتواند اثرات متفاوتی داشته باشد. شدیدترین مجازات تنبیهی اعدام است. نه آموزشی رخ میدهد، نه تلاش دستهجمعی برای بهبود، نه فرصت بازاجتماعی شدن. مجازاتی غیرقابل برگشت. اگر بازپرسها، قاضیها و در کل سیستم قضایی اشتباهی کند، جان عزیزی را گرفته و هرگز برنخواهد گشت.
منتقدان اعدام همینطور باور دارند به عملکردهای مختلف افراد در نقشهای متفاوت. مثلا قاتلی که ما او را مستحق اعدام میدانیم ممکن است برای فرزند یا مادر و پدرش تنها پناهگاه باشد. با حذف او توسط مجازات اعدام، فرزند یا مادر و پدری از پناه محروم میشوند و این در نهایت خسارات و آسیبهای بیشتری برای جامعه به همراه دارد.
همچنین پذیرش مجازات اعدام به عنوان یکی از انواع مجازاتها یعنی قرار دادن اختیار جان شهروندان در اختیار حکومتها. حکومتهای فاسد از این مجازات به عنوان وسیلهای برای حذف مخالفان و منتقدان خود استفاده میکنند و مجازات اعدام میشود بخشی از ماشین سرکوب حکومت.
در نهایت پژوهشها نشان میدهند ارتکاب جرم در کشورهایی که مجازات اعدام دارند کمتر نیست. یعنی افراد برای به عنوان مثال ارتکاب قتل، با دانستن اینکه اعدام میشوند، منصرف نمیشوند و اعدام نقش بازدارنگی ندارد. ما به عنوان جامعهای در حال گذار نیازمند حذف نگاه انتقامجویانه هستیم. با اعدام آرمان و آرمانها نه چیزی اصلاح میشود و نه دلی آرام میگیرد. تنها خشونت است که بازتولید میشود. داغ روی داغ.
#نه_به_اعدام #آرمان_عبدالعالی
امروز روز جهانی منع هرگونه خشونت علیه زنان است. سالانه چشمهای روشن ۵۰۰۰ زن به بهانههای ناموسی خاموش میشوند.
#دنیای_نارنجی
🟠 به مناسبت روز جهانی منع هر گونه خشونت علیه زنان🟠
📽شناخت انواع خشونت علیه زنان از نگاه سینما
🎬بخش دوم
تصویری که معمولا از خشونت علیه زنان در ذهن جامعه شکل گرفته، پای چشم کبود، صورت ورمکرده و بدن کتکخورده است اما خشونت شامل شکلهای مختلفی میشود که میتواند در روندی پنهان و خاموش، زمینه سرکوب و فرودستی زنان را فراهم کند. فیلمجستاری که به بهانه روز جهانی منع خشونت علیه زنان آماده شده، تلاشی کوچک در راستای برانگیختن توجه و حساسیت جامعه نسبت به انواع خشونت علیه زنان بهواسطه تحلیل فیلمهایی است که از خشونت عادیشده، آشناییزدایی میکند و به سویههای نادیدنی آن، نور اندکی میتاباند. با این امید که هر کسی بنا بر مسئولیت فردی و اجتماعی خویش، این نور را روشنتر و فراگیرتر کند.
وبسایت | اینستاگرام
@cheraghacademy
#آکادمی_چراغ #منع_خشونت_علیه_زنان #دنیا_را_نارنجی_کن
🟠به یاد فادیمه شاهیندال🟠
روایت زیستن تحت خشونت و قتل به بهانه ناموس
✍🏼مقاومت روزمره
به بهانه روز جهانی منع هرگونه خشونت علیه زنان به زندگی و قتل فادیمه شاهیندال میپردازیم. فعال حقوق زنان که تحت خشونت زیست، مبارزه کرد و جان داد.
لینک مقاله
وبسایت | اینستاگرام
@cheraghacademy
🟠 به مناسبت روز جهانی منع هر گونه خشونت علیه زنان🟠
📽شناخت انواع خشونت علیه زنان از نگاه سینما
🎬بخش اول
تصویری که معمولا از خشونت علیه زنان در ذهن جامعه شکل گرفته، پای چشم کبود، صورت ورمکرده و بدن کتکخورده است اما خشونت شامل شکلهای مختلفی میشود که میتواند در روندی پنهان و خاموش، زمینه سرکوب و فرودستی زنان را فراهم کند. فیلمجستاری که به بهانه روز جهانی منع خشونت علیه زنان آماده شده، تلاشی کوچک در راستای برانگیختن توجه و حساسیت جامعه نسبت به انواع خشونت علیه زنان بهواسطه تحلیل فیلمهایی است که از خشونت عادیشده، آشناییزدایی میکند و به سویههای نادیدنی آن، نور اندکی میتاباند. با این امید که هر کسی بنا بر مسئولیت فردی و اجتماعی خویش، این نور را روشنتر و فراگیرتر کند.
#آکادمی_چراغ #منع_خشونت_علیه_زنان #دنیا_را_نارنجی_کن