cookie

Utilizamos cookies para mejorar tu experiencia de navegación. Al hacer clic en "Aceptar todo", aceptas el uso de cookies.

avatar

المحادثه والسياحية

تعلم العربیة كل يوم سنقدم لكم دروس (يومياً) عن كيفية استخدام اللغة في الحياة اليومية، قواعد، اهم المحادثات،اكثر الكلمات استخداما،قصص مترجمة، مقاطع صوتية وفيديوهات لتعليم القراءة والكتابة اسبوعية نهدف لتطوير لغتك فنرجوا مساعدتنا بنشر القناة.http://t.me/joi

Mostrar más
Publicaciones publicitarias
536
Suscriptores
Sin datos24 horas
-17 días
-830 días

Carga de datos en curso...

Tasa de crecimiento de suscriptores

Carga de datos en curso...

- فعل ماضي: درعربي 14 صيغه دارد و داراي يك ريشه‌ي سه حرفي است = ذَهَبَ - مضارع: (ا، ت، ي، ن) نشانه‌هاي فعل مضارع است = يَذْهَبُ، يَذْهَبانِ امر: امر حاضر از 6 صيغه‌ي مخاطب مضارع ساخته مي‌شود. - صيغه: الغائب، المخاطب، متكلم وحده و .... را صيغه‌ي فعل گوييم. - ثلاثي: فعل ثلاثي بر دو نوع است. 1) مجرد 2)مزيد 1) ثلاثي مجرد: فعلي كه در باب نرفته است واز 3 حرف تشكيل شده است: ذَهَبَ 2) ثلاثي مزيد: فعلي كه در باب‌هاي اِفْعال، تفعيل، مُفاعلة و …. برود و از 3 حرف بيشت است: كَلَّمَ، يُنْزِلُ، اِسْتَخْرَجَ و …. - معتل: فعلي كه حروف (و ا ي ) در ريشه‌ي آن است و بر 4 نوع است: مثال ، اجوف، ناقص، لفيف (مفروق و مقرون) - صحيح: فعلي كه معتل نباشد. مهموز، مضاف، سالم، جزء فعل صحيح است. لازم: فعلي كه نياز به مفعول به ندارد و فقط فاعل دارد. ذَهَبَ عَليٌّ (ذَهَبَ: لازم) - متعدي: فعلي كه علاوه بر فاعل، مفعول به نيز دارد. كَتَبَ عَليٌّ الدرسَ. (كَتَبَ : متعدي) - معرب: افعال مضارع به جز صيغه (6 و 12) معرب هستند. ( توضيح معرب داده شده است) - مبني: فعل‌هاي ماضي، فعل‌هاي امر و صيغه‌ي 6 و 12 مضارع، مبني هستند. - معلوم: فعلي است كه فاعل دارد. مانند: كَتَبَ عَليٌّ الدرسَ. - مجهول: فعلي است كه به جاي فاعل، نايب فاعل دارد و هم ماضي و هم مضارع آن ساخته مي‌شود. ماضي مجهول: كَتَبَ = كُتِبَ / ماضي مجهول: يَكْتُبُ = يُكْتَبُ مثال: تجزيه يستخدمون= فعل مضارع/ للخائبين، ثلاثي مزيد، متعدي، معلوم، صحيح، معرب، سالم. نکاتی در تجزيه‌ي حروف: انواع حروف را در دو دسته عامل و غير عامل بررسي مي نماييم:1- حروف عامل تعريف: حروفي هستند كه عملي و تغييري را از حيث اعراب (رفع و نصب و جر و جزم) در كلمه ياجمله ما بعد خود انجام مي دهند. حروف عامل داراي انواع مختلفي به قرار زير مي باشند: الف) حروف جر: حروفي هستند كه تنها پيش از اسمها آمده و باعث جر (كسره يا تنوين جر -ِ،-ٍ) آنها مي گردند مانند: واللهُ علي كلِّشيءٍ قديرٌ. حروف جر عبارتند از: مِنْ، باء، تاء، كاف، لام، واو، خلا، عدا، مُذْ، مُنْذُ، رُبَّ، حتّي، الي، في، عنْ، علي، حاشا. ب) حروف نصب: حروفي هستند كه قبل از فعل مضارع آمده و باعث نصب آن مي شوند مانند: فَعسي أنْ يأتيَ اللهُ بالفتحِ. حروف نصب عبارتند از: أنْ، لَنْ، كَي، إذَن. توجه: دو حرف (لـِ) و (حتّي) از حروف جر هستند، اما هرگاه پيش از فعل بيايند به عنوان عامل نصب عمل مي كنند. (البته در حقيقت، عامل نصب وجود أنْ مستتر بين آن حرف و فعل مابعد مي باشد) مانند: لَنْ تنالوا البرَّ حتّي تنفِقوا مما تحبون. (حتّي أنْ تنفقوا) ج) حروف جزم: حروفي هستند كه پيش از فعل آمده و باعث جزم آنها مي شوند مانند: لم يَلِدْ. حروف جزم عبارتند از: لَمْ، لَمّا، لام امر، لاي نهي، إنْ شرطيه. توجه: علاوه بر حروف فوق، 9 اسم ديگر هست كه به عنوان عامل جزم عمل مي كنند. اين اسمهاعبارتند از: مَنْ، ما، مهما، أيّ، حيثما، إذما، متي، أينما، أنّي. مثال: مَنْ يجتَهِدْ يصِلْ الي مايريد. د) حروف مشبهه بالفعل: حروفي هستند كه در ابتداي جملات اسميه قرار گرفته و باعث نصب مبتدا به عنوان اسم خود و رفع خبر به عنوان خبر خود مي شوند مانند: إنّ اللهَ سميعٌ عليمٌ. حروف مشبهه بالفعل عبارتند از: إنَّ، أنَّ، كأنَّ، لكنَّ، لَيْتَ، لَعَلّ. هـ) حروف شبيه به ليس (ما، لا، إنّ, لاتَ): حروفي هستند كه مانند ليس عمل مي كنند. يعني اسم را مرفوع و خبر را منصوب ميكنند مانند: لا شُجاعُ كاذباً. و) لاي نفي جنس: لاي نافيه اي است كه بر سر مبتدا و خبر مي آيد و مانند حروف مشبهه بالفعل عمل مي كند مانند: لا بليّةَ أصعَبُ منَ الجهلِ. ز) حروف استثناء: حروفي هستند كه در جمله استثناء بكار رفته و براي خارج كردن مستثني منه بكار برده مي شوند مانند: لا يَمَسُّهُ إلا المطهَّرونَ. حروف استثناء عبارتند از: إلا، عدا، خلا، حاشا، غير، سوي. ح) حروف ندا: حروفي هستند كه براي صدا زدن شخصي يا چيزي از آنها استفاده مي شود مانند: يا اللهُ. حروف ندا عبارتند از: أ، أي، أيا، هيا، يا، آ، وا. 2- حروف غير عامل الف) حرف تعريف (ال) كه باعث معرفه شدن اسم نكره مي گردد مانند: جاء التلميذُ. ب) حروف عطف: حروفي هستند كه براي پيوند دادن بين دو كلمه يا دو عبارت يا دو جمله كه از نظر قواعد نحوي مشابهند ميان آنها واقع مي شوند. اين حروف عبارتند از: واو، فاء، ثمّ، أو، أم، لكنْ، بَل، لا. ج) حرف خطاب: (ك) در ذلك. د) حروف تحقيق و تقليل: (قد) اگر پيش از فعل ماضي بيايد، تحقيقيه است و اگر پيش از مضارع بيايد تقليليه مي باشد مانند: قد أفلحَ المؤمنونَ (تحقيقيه) / قدْ يَصدِقُ الكَذوب (تقليليه). هـ) حروف استقبال: سين (براي آينده نزديك) و سوف (براي آينده دور) مانند: وسيعلمُ الذين ظلموا أيّ منقلبٍ ينقلِبونَ / سوفَ يعلمونَ. و) حرف رَدْع (بازداشتن): كلاّ. مانند: كلاّ بل لا تكرمون اليتيم.
Mostrar todo...
آموزش جامع تجزیه و ترکیب عربی 1 آنچه باید درتجزيه و تركيب جملات عربی بدانیم : با توجه به اين كه تجزيه و تركيب در واقع كل قواعد آموخته شده مي‌باشد و اكثر كساني كه درس عربي نمرات بالايي كسب مي‌كنند و يا درصدهاي بالايي را به دست مي‌آورند. كساني كه مبحث تجزيه و تركيب را خوب مسلط شده‌اند. (ولي براي مسلط شدن بهتر است همه مباحث آموخته شده را بار ديگر مرور كنيد) التحليل الصرفي (تجزيه) : منظور از تحلیل صرفی بررسی ویژگیهای فردی کلمه - جدای از نقشی است که در جمله می پذیرد. ۱ -اول باید نوع کلمه را مورد بررسی قرار داد (اسم - فعل - حرف ) توضيح مختصر در مورد هر كدام از موارد تقسيم اسم: اسم چيست؟ اسم كلمه‌اي است كه بر زمان دلالت ندارد و تنوين، ال، مضاف واقع شدن از نشانه‌هايش است. - مفرد= بر يك فرد يا يك شيء دلالت مي‌كند: مانند: قلم، شجرةُ‍، رجل ٌ - مثني= بر دو فرد يا دو شي دلالت دارد، مانند: رجلانِ، رجلينِ كه در حالت رفعي انِ مكسور و در حالت نصبي ينِ مكسور مي‌گيرد= المُسْلِمانِ، المُسْلمينِ. - جمع : 1) جمع مذكر سالم: در حالت رفعي (ونَ) مفتوح و در حالت نصبي و جري (ينَ) مفتوح مي‌گيرد : الطالبونَ ، الطالبينَ. 2) جمع مونث سالم: در حالت رفعي (اتُ) با همان نشانه‌ي اصلي رفع، و در حالت نصب و جر (اتِ) مكسور مي‌آيد توجه كنيد كه (ات) جمع مونث سالم هيچگاه به صورت مفتوح نمي‌آيد. مسلماتُ، مسلماتِ. 3) جمع مكسر: صورت مفرد آن تغيير مي‌كند مانند علم كه مي‌شود عُلوم، اغلب سماعي و داراي اوزان مختلفي است. - مذكر: اسمي است كه علامت مونث (ت) (ة) ندارد مانند: رجل، قلم. - مونث: اسمي است كه علامت تأنيث دارد و اقسام گوناگوني دارد كه در اينجا از آوردن آنها معذوريم. - جامد: اسمي است كه ريشه‌ي فعلي و معنوي وصفي ندارد و بر دو نوع مصدري و غيرمصدري است. - مشتق: اسمي است كه ريشه‌ي فعلي و معنوي وصفي دارد و چندين نوع است: از جمله: اسم فاعل، اسم مفعول، اسم مبالغه، صفت مشبهة، اسم تفضيل و ... - معرفه: اسم معرفه يعني اسمي كه تنوين نداشته باشد و شناخته شده باشد كه 6 نوع است. ضمير، معرفه به اضافه، اسم علم، معرفه به ال، موصول، اسم اشاره. - نكره: اسمي كه تنوين بگيرد و جزء موارد ششگانه بالا نباشد. - معرب: كلمه‌اي است كه حركت حرف آخرش به تناسب موقعيت در جمله تغيير مي‌كند. - مبني: كلمه‌اي است كه حركت حرف آخرش به تناسب موقعيت در جمله تغيير نمي‌كند. - منصرف: اسمي است كه تنوين مي‌گيرد و غالب اسم‌هاي معرب منصرف است. - غيرمنصرف: اسمي است كه تنوين نمي‌پذيرد واقسام آن عبارتند از: علم مؤنث، علم غيرعربي، صفت بر وزن أفْعَلْ، اسم شهر و كشور، جمع مكسر بر وزن مفاعل، مفاعيل و.... - اسم مقصور: اسمي است كه به الف ختم مي‌شود. مانند: موسي، دنيا و .... - اسم ممدود: اسمي است كه به الف و همزه ختم مي‌شود. مانند: زهراء، صحراء و..... - اسم منقوص: اسمي است كه به ياي ماقبل مكسور ختم مي‌شود. مانند: داعي، قاضي و .... - اسم صحيح الآخر: اسمي است كه مقصور، ممدود، منقوص نباشد. مانند: العلمْ ، محمّد و ... منصوب: اسمي است كه ياي نسبت داشته باشد. مانند: مَكّة = مكّي. - مصغّر: اسمي است كه به منظور «تحبيب» يا «تحقير» به كار مي‌رود. روش ساختن اسم مصغر: فَعل = فُعَيل / رَجُل=رُجَيْلْ در برخي از موارد ذكر شده، نوع آن نيز بررسي مي‌شود مثلا مشتق، اسم فاعل، مذكر حقيقي، يا مجازي و مصغّر و ...... مثال: المؤمنات = اسم، جمع مونث سالم، مشتق ( اسم فاعل)، منصرف صحيح‌الآخر. نكته: اسم موصول، ضمير، اسم اشاره، بايد صيغه‌ي آن ذكر شود. اكنون به شناخت فعل مي‌پردازيم:
Mostrar todo...
مکالمه عربی فصیح, 📗🤵 گوش میکنیم به ادامه مکالمه بین علی و گل فروش: 🤵 فروشنده: امروز خِيلى باران مى بارد. البائع: اليوم ينزل المطر غزيراً 👨‍💼 على: بله. از صبح تا الان باران مى بارد. هوا سرد است علي: نعم. منذ الصباح حتی الآن ينزل المطر. الجو باردٌ 🤵 فروشنده: گل مريم هم مى خواهى؟ البائع: تريد زهرة مريم أيضاً؟ 👨‍💼 على: بله. لطفاً دو شاخه گل مريم هم به من بدهيد. علي: نعم. رجاءاً إعطني زهرتي مريم أيضاً 🤵 فروشنده: حتماً. برايت دو شاخه گل مريم هم مى گذارم. البائع: حتماً. أضع لک زهرتي مريم أيضاً
Mostrar todo...
attach 📎

مکالمه عربی أنا مسرور:من خوشحالم أسافر:سفر میکنم مکان:جا أماکن:جاها نشاهد:می بینیم نستطيع أن نشاهد:می توانیم ببینیم صحراوي قليلاً:کمی کویری مساجد:مسجدها مطاعم:رستورانها لأنّ:چون سيارة:ماشین سيارات:ماشین ها يترددون:تردد می کنند نصل:می رسیم حوالي:حدود نستطيع أن نذهب:می توانیم برویم فندق:هتل نستريح:استراحت می کنیم قليلاً:کمی نتجوّل :گردش می کنیم أفضل:بهترین هديّة:سوغات ما هو؟:چیست؟ حجر:سنگ فيروز:فیروزه غالي:گران نسبياً:نسبتا رخيص:ارزان أحب:ّ دوست دارم خاتم:انگشتر أشتري:می خرم أحبّ أن أشتري:دوست دارم بخرم محمد: من خوشحالم که با اتوبوس سفر می کنم. می توانيم روستاها وجاهای زيبا را ببينيم. محمد: أنا مسرور لأني أسافر بالباص ونستطيع أن نشاهد القری والأماکن الجميله. علی: بله. جاده ی تهران- نيشابور قشنگ است. ولی کمی کويری است. علي: نعم. طريق طهران- نيشابور جميلة. لکنّها صحراوية قليلاً. محمد: مسجدها ورستورانهای زيادی در اين جاده می بينم. محمد: أشاهد مساجد ومطاعم کثيرة في هذا الطريق. علی: درست است. مساجد ورستورانهای زيادی در مسير هست. چون ماشينهای زيادی در اين جاده تردد می کنند. علي: صحيح. توجد مساجد ومطاعم کثيرة في الطريق. لأنّ سيارات کثيرة تتردد ، في هذا الطريق. محمد: آيا بعد از ظهر به نيشابور می رسيم؟ محمد: هل نصل نيشابور بعد الظهر؟ علی: بله. حدود ساعت ۳ . علي: نعم. حوالي الساعة الثالثة. محمد: آيا می توانيم امشب به بازار ومسجد جامع نيشابور برويم. محمد: هل نستطيع أن نذهب هذه الليلة إلی سوق نيشابور والمسجد الجامع؟ علی: حتماً. أول در هتل استراحت می کنيم. بعد برای نماز به مسجد جامع می رويم وکمی هم در بازار گردش می کنيم. علي: حتماً. نستريح أولاً في الفندق. ثمّ نذهب إلی المسجد الجامع لأداء الصلاة ونتجّول قليلاً أيضاً في السوق. محمد: بهترين سوغات نيشابور چيست؟ محمد: ما هي أفضل هدية تؤخذ من نيشابور؟ علی: سنگ فيروزه. فيروزه نيشابور بهترين فيروزه دنياست. علي: حجر الفيروز. فيروز نيشابور أفضل فيروز في العالم. محمد: فيروزه خيلی گران است؟ محمد: الفیروز.. غال جداً؟ علی: نه، اين سنگ آبی زيبا، نسبتاً ارزان است. علي: لا. هذا الحجر الأزرق الجميل، رخيص نسبياً. محمد: خيلی دوست دارم يک انگشتر فيروزه بخرم. محمد: أحبّ کثيراً أن أشتري خاتم فيروز.
Mostrar todo...
داستان کوتاه عربی با ترجمه فارسی قصة وعبرة..صدم شاب امرأة عجوز بدراجته ,, وبدل أن يعتذر لها ويساعدها على النهوض أخذ يضحك عليها !،، ثم استأنف سيره ... لكن العجوز نادته قائلة : لقد سقط منك شيئاً ! فعاد الشاب مسرعاً وأخذ يبحث فلم يجد شيئاً فقالت له العجوز : لا تبحث كثيراً , لقد سقطت "رجولتك" ولن تجدها ابداً الحياة لا قيمة لها ..!! إذا تَجرّدت من الأدب ، الذوق ، والإحترَام جوانی با دوچرخه اش به پیره زنی زد وبه جای اینکه از او عذرخواهی کرده وکمک کند از جا برخیزد شروع کرد به مسخره کردن !،، سپس راهش را از سر گرفت ... ولی پیره زن اورا صداکرد وگفت :چیزی از تو افتاد ! جوان بازگشت وشروع کرد به جستجو کردن ولی چیزی نیافت پیره زن گفت زیاد جستجو نکن جوانمردیت افتاد وهرگز آن را نمیابی دنیا ارزشی ندارد ..!! اگر خالی از ادب ،سلیقه ،واحترام باشد .. قصة وعبرة..دخل طفل صغير لمحل الحلاقة فهمس الحلاق للزبون : هذا أغبى طفل في العالم انتظر وأنا سأثبت لك.. فوضع الحلاق 5 ريال في يد و ريال واحد في اليد الأخرى..... نادى الطفل وعرض عليه المبلغين أخذ الطفل الريال ومشى!! قال الحلاق: ههههه ألم أقل لك؟ ذا الطفل لا يتعلم أبدا وفي كل مرة يكرر نفس الأمر !! عندما خرج الزبون قابل الطفل خارجاً من محل الآيس كريم تقدم منه وسأله لماذا تأخذ الريال كل مرة ولا تأخذ ال5 ريالات ؟؟؟ قال الطفل : لأنه فى اليوم الذي سأخذ فيه ال5 ريالات سوف تنتهي اللعبة ! لا تحتقر إنساناً ولا تستصغر شخصاً ولا تعيب مخلوقاً !! فالغبي فعلاً : هو منيظن أن الناس أغبياء. کودکی وارد مغازه ی آرایشگاه شد وآرایشگر در گوش مشتری گفت این بچه نادان ترین بچه دنیاست صبر کن برایت ثابت میکنم پس پنج ریال در یک دست ویک ریال در دست دیگرش گذاشت ....کودک را صدا زد وهردو مبلغ را نشانش داد وکودک یک ریال را برداشت ورفت !! آرایشگر گفت هههه بهت نگفتم !!این بچه هرگز یاد نمی گیرد وهربار همین را تکرار میکند وقتی مشتری خارج شد کودک را بیرون بستنی فروشی دید پیشش رفت وپرسید چرا همیشه یک ریال را برمیداری وپنج ریال را برنمی داری ؟ گفت چون روزی که پنج ریال را بردارم بازی تمام خواهد شد ! انسانی را کوچک مکن وهیچ کس را کم به حساب نیاور وعیب مخلوقی را نگیر ! چون کودن حقیقی کسی است که مردم را کودن می پندارد . قصة وعبرة..في إحدى الجامعات سأل الدكتور طلابه: إذا كان هناك ٤ عصافير على الشجرة وقرر ٣ منها الطيران، فكم بقي على الشجرة ؟ فأجاب الجميع "واحد"، وفجأه اختلف معهم أحد الطلاب وقال الذي بقي "٤" عصافير، فكان الإنبهار..!! فسأله الدكتور كيف ذلك؟ فقال: لقد قلت "قرروا" ولم تقل "طاروا" واتخاذ القرار لا يعني تنفيذه..! وكانت الإجابة الصحيحة بالفعل..!! هذه القصة تلخص حياة بعض الاشخاص تجد في حياتهم الكثير من الشعارات والكلمات الرنانة، تجدهم نجوماً في المجالس وبين الأصدقاء، لكنهم ليسوا كذلك في حياتهم الحقيقية.. الكثير يتكلم و القليل يفعل..!فكونك (تقرر) شيء.. وكونك (تفعل) شئ آخر..دریکی از دانشگاه ها استاد از دانشجویان پرسید اگر ۴ گنجشک روی درخت باشد وسه تای آنها تصمیم پرواز بگیرد ،چند گنجشک روی درخت باقی می ماند؟ همه جواب دادند "یکی " وناگهان یکی از دانشجویان بابقیه مخالف شد وگفت ۴ گنجشک ،که باعث تعجب وحیرت شد!! استاد از او پرسید چه طور مگه ؟ گفت شما گفتی تصمیم گرفتند ونگفتی پریدند وتصمیم گیری به معنای انجام نیست وجواب واقعا درست بود ..! این داستان خلاصه زندگی خیلی هاست که در زندگیشان شعارها وکلمات موزونی میابی ودر میان جمع هاودوستان می درخشند ولی در زندگی واقعیشان اینگونه نیستند بیشتر صحبت می کنند وکمتر عمل میکنند پس اینکه تصمیم بگیری یک چیز هست .... واینکه انجامش بدی یه چیز دیگه .. قصة وعبرة..عندما كنت طفل... في كل مره أشتري علبه ألوان... أرمي القلم "الابيض" جانبا و حين تسألني أمي... لماذا؟ أقول لها: لا يلون... و بعد أن كبرت... أيقنت جيدا لماذا الأبيض لا يلون? لأنه صادق و نقي لا يزيف الحقائق و لا يعطيها لون سوي لونها الحقيقي و لو كنت أعلم بذلك ما فرطت فيه أبدا... ياليتنا لم نفرط في أقلامنا البيضاء و قلوبنا الطاهرة فنحن نحتاج القلم الأبيض في كل تصرفاتنا نحتاج القلم الأبيض لنمحو به أخطاءنا نعم نحتاج ليعود النقاء إلى حياتنا وقتی کودک بودم.... هربار بسته مداد رنگی میخریدم ...قلم سفید را گوشه ای می انداختم ووقتی مادرم می پرسی چرا ؟ میگفتم رنگ نمی کند وبعد از اینکه بزرگ شدم به خوبی فهمیدم که چرا سفید رنگ نمی کند ؟ چون راستگو وپاک است حقیقت را پوشالی نمی کند وبه ان جز رنگ واقعیش نمیزند واگر این را می دانستم هیچگاه در موردش کوتاهی نمی کردم ای کاش در مورد قلمهای سفیدمان ودلهای پاکمان کوتاهی نمی کردیم چون ما در همه کارهایمان به قلم سفید نیازمندیم نیازمندیم تا بدان اشتباهاتمان را پاک کنیم بله برای بازگشت پاکی به زندگی مان به آن نیازمندیم
Mostrar todo...
سلام خدمت تمام دوستان کانال آموزش زبان عربی 😍🙌🙌 امروز میخواهیم در ادامه بحث مواضع نصب فعل مضارع که در جلسات پیشین هفت تا از آن ها را ذکر کردیم به توضیح چند تای دیگه از ادوات ناصبه بپردازیم. 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 هشتمین مورد (أو )می باشد ک فعل مضارع بعد از آن منصوب میشود(شرط أو این است ک بتوان به جای آن الای استثنائیه یا الی انتهائیه قرار داد. مثال👇👇👇 1)اضربه أو یطیع👈👈دراینجا فعل مضارع بعد از أو منصوب شده...ومیتوانیم ب جای أو(الا یا الی)بیاوریم..اضربه الا أن یطیع (الی أن یطیع) 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 مورد نهم از عوامل نصب فاء سببیه می باشد.ک نکته ی مهم در مورد آن این است ک قبل از فاء سببیه باید نفی محض یا طلب محض آمده باشد. نکته مهم👈👈نفی محض دراینجا شامل (1) نفی ب حروف (لم یزرنا فتکرمه👈لم حرف نفی...ف سببیه..پس فعل مضارع تکرمه منصوب میشود) (2)نفی ب اسم👈لیس الاستاذ حاضرا فنستفید منه(لیس نفی است ک فعل می باشد..فاء سببیه و فعل مضارع نستفید منصوب شده است) (3)نفی ب اسم👈زید غیر قادم فننتظره(اینجا نفی غیر است ک اسم می باشد.و ف سببیه و فعل مضارع ننتظر را منصوب کرده. (4)تشبیهی ک معنای نفی دهد👈کأنک أمیر علینا فنطیعک(در اینجا کأنک معنای نفی دارد و فا سببیه و نطیع را منصوب کرده) (5)گاهی تقلیل در معنای نفی میاید👈قلما تأتینا فتحدثنا(قلما تقلیل است ک دلالت بر نفی دارد و فا سببیه و فعل مضارع تحدث را منصوب کرده است. نکته مهم(2)👈👈طلب محض شامل : (1)امر👈أدرس فتنجح(ادرس اینجا امر هست پس طلبه .و فا سببیه و فعل مضارع تنجح منصوب) (2)نهی👈لا تدن من النار فتحترق (3)استفهام👈هل تسمع فأخبرک (4)عرض👈ألا تدنو فتبصر(ألا دلالت بر عرض داره و طلب محض است) (5)تحضیض👈هلا تدرس فتحفظ(هلا هرگاه بر سر فعل مضارع آمد دلالت بر تحضیض و تشویق میکند) (6)تمنی👈 لیت لی مالا فأجود به. (7)ترجی👈لعله یسافر فیزورک نکته ی بسیار مهم👈👈در نفی محض نباید چیزی در جمله بیاید ک باعث شود نفی اثبات شود(یعنی جمله از حالت منفی در بیاید و مثبت شود).مثلا👈👈ما أراک الا تقوم فتعظنا(در اینجا ما نفی است .اما بوسیله الا ی استثنائیه مثبت شده چون الا هم دلالت بر نفی دارد.پس چون همزمان دوتا کلمه منفی در کلام وجود دارد انگار جمله مثبت شده.👈ما➕الا(کلام مثبت شده).پس در این مثال دیگر فاء سببیه نمیباشد و فعل مضارع تعظنا مرفوع میشود و منصوب نباید بشود. 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 مثال دیگر👈👈ما تزال تأتینا فتحدثنا(ما➕لا(ک در تزال درتقدیر است واینجا حذف شده.👈پس کلام مثبت شده.فا سببیه نیست .و فعل مضارع تحدثنا مرفوع شده 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 نکته بسیارمهم👈👈طلب محض نباید : (1)اسم فعل باشد مثال👈صه فأحدثک(اینجا صه طلب نیس و اسم فعل است.پس فا سببیه نمی باشد وفعل مضارع احدثک مرفوع است) (2)طلب نباید مصدر باشد👈سکوتا فینام الناس(اینجا سکوت مصدر است.پس فا سببیه نیست و فعل مضارع مرفوع است و دیگر منصوب نمیشود.) (3)طلب محض نباید ب لفظ خبر باشد👈رزقنی الله مالا فأتصدق(اینجا رزقنی فعل امری نیس و بصورت خبری آمده.پس فا سببیه نمی باشدو فعل مضارع أتصدق مرفوع است و دیگر منصوب نمی باشد) 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 مورد دهم از ادات ناصبه واو معیه هست.(واوی ک بر مصاحبت و همراهی دلالت دارد.جمله قبل با جمله بعد همراه است)وشرط واو معیه نیز مثله فاء سببیه می باشد ک باید قبل از واو حتما نفی محض یا طلب محض عنوان شده باشد.با رعایت شروط نفی و طلب ک در بالا توضیح داده شد. مثال👈لا أزورک و تهجرنی(اینجا واو معیه است.و قبل از آن نفی آمده.پس فعل مضارع تهجر منصوب میشود) مثال👈👈هل تظلمنی و أنصفک(واو معیه است.قبل از آن استفهام آمده ک دلالت بر طلب محض میکند.پس فعل مضارع أنصفک ک بعد از واو معیه آمده منصوب شده است. 💥💥💥برخی از اشتباهات رایج که در للتعریب کاربرد دارد: 🌹تو باهوشی:لک استعداد(نادرست ) أنت ذکیّ یا فَطِن(درست) 🌹من گناهکارم:أنا مُجرمٌ(نادرست) أنا مُذنب(درست) 🌹صورتم راشستم :غسلتُ صورتی (نادرست )، غسلتُ وجهی (درست ) 🌹جامعه اسلامی :الجامعه الاسلامیه (نادرست)، المجتمع الاسلامی (درست ) 🌹تعارف می کند: یتعارف (نادرست )، یُجامل(درست ) 🌹دلیل من :دلیلی (نادرست )، اثباتی یا حجتی (درست) 🌹علیه او: علیه (نادرست )ضدّه (درست ) 🌹ادویه(فارسی چاشنی)(عربی داروها) 🌹موظّف(فارسی مکلف)(عربی کارمند) نتیجه گیری برخی واژه های عربی در فارسی غیر معنای واقعی خود کاربرد دارند که در برگردان عربی به آنها توجه داشته باشیم.
Mostrar todo...
قصة وعبرة..ﺟﻠﺲ ﺭﺟﻼﻥ ﻗﺪ ﺫﻫﺐ ﺑﺼﺮﻫﻤﺎ ﻋﻠﻰ ﻃﺮﻳﻖ زوجة أحد الملوك ﻟﻤﻌﺮﻓﺘﻬﻤﺎ ﺑﻜﺮﻣﻬﺎ… ﻓﻜﺎﻥ ﺃﺣﺪﻫﻤﺎ ﻳﻘﻮﻝ: "ﺍﻟﻠﻬﻢ ﺍﺭﺯﻗﻨﻲ ﻣﻦ ﻓﻀﻠﻚ" ﻭﻛﺎﻥ ﺍﻵﺧﺮ ﻳﻘﻮﻝ: "ﺍﻟﻠﻬﻢ ﺍﺭﺯﻗﻨﻲ ﻣﻦ ﻓﻀﻞ زوجة الملك" ﻭﻛﺎﻧﺖ زوجة الملك ﺗﻌﻠﻢ ﺫﻟﻚ ﻣﻨﻬﻤﺎ ﻭﺗﺴﻤﻊ، ﻓﻜﺎﻧﺖ ﺗﺮﺳﻞ ﻟﻤﻦ ﻃﻠﺐ (ﻓﻀﻞ ﺍﻟﻠﻪ) ﺩﺭﻫﻤﻴﻦ. ﻭترسل ﻟﻤﻦ ﻃﻠﺐ (ﻓﻀﻠﻬﺎ) ﺩﺟﺎجه ﻣﺸﻮﻳّﺔ ﻓﻲ ﺟﻮﻓﻬﺎ ﻋﺸﺮﺓ ﺩﻧﺎﻧﻴﺮ. فكان ﺻﺎﺣﺐ ﺍﻟﺪﺟﺎﺟﺔ ﻳﺒﻴﻊ ﺩﺟﺎﺟﺘﻪ ﻟﺼﺎﺣﺐ ﺍﻟﺪﺭﻫﻤﻴﻦ، ﺑﺪﺭﻫﻤﻴﻦ ﻛﻞّ ﻳﻮﻡ ، ﻭﻫﻮ ﻻ ﻳﻌﻠﻢ ﻣﺎ ﻓﻲ ﺟﻮﻓﻬﺎ ﻣﻦ ﺩﻧﺎﻧﻴﺮ، ﻭﺃﻗﺎﻡ ﻋﻠﻰ ﺫﻟﻚ ﻋﺸﺮﺓ ﺃﻳﺎﻡ ﻣﺘﻮﺍلية. ﺛﻢ ﺃﻗﺒﻠﺖ زوجة الملك ﻋﻠﻴﻬﻤﺎ ﻭسألت طالب ﻓﻀﻠﻬﺎ: ﺃﻣﺎ ﺃﻏﻨﺎﻙ ﻓﻀﻠﻨﺎ؟ ﻗﺎﻝ: ﻭﻣﺎ ﻫﻮ؟ ﻗﺎﻟﺖ؛ مئة ﺩﻳﻨﺎﺭ ﻓﻲ ﻋﺸﺮﺓ ﺃﻳﺎﻡ. ﻗﺎﻝ: ﻻ ، ﺑﻞ الدﺟﺎﺟﺔ ﻛﻨﺖ ﺃﺑﻴﻌﻬﺎ ﻟﺼﺎﺣﺒﻲ ﺑﺪﺭﻫﻤﻴﻦ! فضحكت وقاﻟﺖ: "طلبت ﻣﻦ ﻓﻀﻠﻨﺎ ﻓﺤﺮمك ﺍﻟﻠﻪ، ﻭﺫﺍﻙ ﻃﻠﺐ ﻣﻦ ﻓﻀﻞ ﺍﻟﻠﻪ ﻓﺄﻋﻄﺎﻩ ﺍﻟﻠﻪ ﻭﺃﻏﻨﺎﻩ" ﻭﻣﻦ ﺍﻋﺘﻤﺪ ﻋﻠﻰ ﺍﻟﻠﻪ فما ﺫﻝّ ﻭﻻ ﻗﻞّ ﻭﻻ ﺿﻞّ ﻭﻻ ﻣﻞّ .. دو مردی که بینائی خود را ازدست داده بودند سر راه همسر پادشاه نشستندچون به لطف وبخشش او آگاه بودند یکی ازآنها می گفت : "پروردگارا از لطفت مرا روزی ده " ﻭدیگری می گفت : "پروردگارا از لطف همسر پادشاه روزیم ده " وهمسر پادشاه می شنید ، وبرای آنکه( لطف خدا) را می طلبید دودرهم میفرستاد وبرای کسی که (لطفش )را می طلبید مرغ بریانی میفرستاد که در شکمش ده دینار بود ، ومالک مرغ بریان هرروز مرغش را به مالک دودرهم میفروخت ونمی دانست که در شکم مرغ دینار است وهمین کار را ده روز پیاپی انجام داد همسر پادشاه آمد واز آنکه لطفش را می طلبید پرسید آیا لطف ما تورا بی نیاز نکرد ؟ گفت مگر چه بود ؟گفت صد دینار در ده روز گفت نه بلکه مرغ را دودرهم به دوستم میفروختم ! همسر پادشاه خندید وگفت تو لطف ما را خواستی وخدا محرومت کرد واو لطف خدا را خواست و به او عطا کرد وبی نیازش کرد هرکس به خدا اعتماد کند خوار و کوچک وگمراه ورنجیده نمی شود . قصة وعبرة..ضاع حذاء طفل في البحر.. فكتب الطفل على الساحل هذا البحر لص ..!! وليس ببعيد منه كان رجل صياد وقد اصطاد الكثير من السمك فكتب على الساحل إن هذا البحر سخي ..!! وغرق شاب في البحر .. فكتبت امه الثكلى على الساحل ..إن هذا البحر قاتل ..!! رجل عجوز اصطاد-لؤلؤة من البحر .. فكتب على الساحل إن هذا البحر كريم ..!! ثم جاء الموج العالي فغسل كل ماكتب على الساحل .. لاتهتم لكلام الآخرين إن كنت تريد أن تصبح بحراً . کفش کودکی در دریا گم شد به روی ساحل نوشت این دریا دزد است!! وصیادی که خیلی از او دور نبود وماهی بسیاری صید کرده بود به روی ساحل نوشت این دریا سخاوتمند است وجوانی در دریا غرق شد .. پس مادر عزادارش بر ساحل نوشت ..این دریا قاتل است پیرمردی مرواریدی از دریا گرفت ... بر ساحل نوشت این دریا بخشنده است سپس موجی مرتفع آمد وهر آنچه بر ساحل نگاشته شده بود راشست. اگر میخواهی دریا باشی به حرف مردم توجه نکن .
Mostrar todo...
01:17
Video unavailable
من القائل 🤔 وَلَولا الشِعرُ بِالعُلَماءِ يُزري لَكُنتُ اليَومَ أَشعَرَ مِن لَبيدِ وَأَشجَعَ في الوَغي مِن كُلِّ لَيثٍ وَآلِ مُهَلَّبٍ وَبَني يَزيدِ وَلَولا خَشيَّةُ الرَحمَنِ رَبّي حَسِبتُ الناسَ كُلَّهُمُ عَبيدي
Mostrar todo...
Repost from N/a
Photo unavailable
هذه الأرواح ليست رخيصة إلّا عند مَن لا خلاق لهم من البشر. من تشييع شهداء مجزرة حرق الخيام برفح
Mostrar todo...