اندکی شعر
Instagram ID:⬇ http://instagram.com/_u/andaki_sher ارتباط با ادمین ⬇ @ArrMoo برای دسترسی راحت #استوری #پست_اینستاگرام #دنباله_دار #music در کانال تبادل و تبلیغ نداریم
Mostrar más10 177Suscriptores
+224 hours
-117 days
-7030 days
- Suscriptores
- Cobertura postal
- ER - ratio de compromiso
Carga de datos en curso...
Tasa de crecimiento de suscriptores
Carga de datos en curso...
بیبی زن با سلیقهای بود
اغراق نکنم هر روز خانه تکانی داشت
اما نزدیک عید که میشد به شوق آمدن بهار
و پذیرایی از فرزندان، عروسها و نوههایش
که ساکن شهرهای دیگر بودند
خانه را اساسی میتکاند
از آنجایی که پر اولاد بود یک کمددیواری بزرگ پر از رخت خواب های جورواجور و رنگارنگ داشت
یک روز مخصوص رختخواب تکانی بود و فرزندان و نوههایی که در همان شهر ساکن بودند به کمکش میرفتند هرچند که تمیزکاری بقیه آنچنان به دلش نمینشست اما حجم زیادش چارهای نمی گذاشت و کار یک نفر نبود. وقتی که رختخوابها از کمد دیواری بیرون ریخته میشد نوبت هنرنمایی ما بچهها بود انواع اقسام شیرجه و پرشها روی رختخوابها آنقدر که بزرگترهاهم هوس میکردند به ما بپیوندند و وقتی بیبی حسابی سرش گرم میشد، دِ برو که رفتی.
خلاصه حال و هوایی بود حوض پر آب بود دو سه نفر رقصکنان پتو لگد میکردند بقیه چنگ زنان ملحفه میشستند و بیبی بوی خوراک لوبیایش به آسمان آبی رنگ و تمیز شهر میرفت کار که تمام میشد لوبیا میخوردیم و هم وعده میشدیم برای پس فردا آخر بیبی معتقد بود باید دو روز آفتاب بخورند و کار ما تمام میشد و کار خورشید خانم که نوازش گرمی در اواخر اسفند داشت شروع میشد.پس فردا که میشد، بیبی پس از اتو و دوخت و دوز رختخوابها همه را با سلیقه خودش چیدمان میکرد و رخت خوابها آماده میشدند برای مهمانان نوروزی اما مهمانان مانند او دلسوز نبودند و در این تعطیلات حسابی رختخواب ها نامرتب میشد و دوباره پس از تعطیلات بیبی یک دور دیگر مراسم رختخواب شویی اجرا میکرد و این بار دیگر پس از اتمام کار به تفکیک همه را در نایلون های بسیار بزرگ میگذاشت تا خاک نگیرند.
بیبی و بابایی یکشب هم خودشان روی این تشکهای نرم نخوابیدند و از لذتش بی نصیب ماندند انگار بیبی زندگی میکرد برای مهمانانش نه فقط رختخواب بلکه همه چی، آجیلخوب، برنج خوب و حتی اتاق خوب همه و همه برای مهمان بود. اتاقی بزرگ و نورگیر که فرشهای نو داشت اسمش هم اتاق مهمانی شده بود و درش همیشه بسته بود و فقط وقتی باز میشد که مهمانی به خانه میآمد
اما سالها به همین منوال گذشت تا اینکه بیبی و بابایی هردو فوت شدند. آن روز دیدم چه بر سر همه چیزهایی که بیبی از آنها به خوبی نگهداری میکرد و به خودش رنج میداد تا آنها سالم بماند آمد. همه آن وسایل ارزشمند از نگاه بیبی برای دیگران پشیزی ارزش نداشتند یا بذل و بخشش میشد یا بیرون ریخته میشد. آن روزها با انکه هنوز هم بچه بودم فهمیدم نباید در این دنیا به چیزی دلببندم و هر موقع برای چیزی اهمیت زیادی قائل میشوم یاد رخت خوابهای بیبی میافتم.
#رامین_وهاب_راوی
@pointto
❤ 20
عشق، خوب دیدن است؛ خوب چشیدن؛ خوب بوئیدن؛ خوب زمزمه کردن؛ و خوب لمس کردن.
عشق، مجموعهای از تجربههای زندهٔ دائمیِ طاهرانه است؛ و این همه، نه فقط تعریفِ عشق است، که تعریفِ زندگی هم هست، و از اینجاست که حس میکنی عشق و زندگی، یک مسأله بیش نیست؛ و عجیب است که هنر هم چیزی جُز همینها نیست.
هنر، عشق، و زندگی، یک چیز است به سه صورت، یا حتی، به یک صورت: دوامِ دلخواهِ بی زمان.
#نادر_ابراهیمی
یک عاشقانه ی آرام
@pointto
❤ 24👍 1
Inicia sesión y accede a información detallada
Te revelaremos estos tesoros después de la autorización. ¡Prometemos que será rápido!