cookie

Utilizamos cookies para mejorar tu experiencia de navegación. Al hacer clic en "Aceptar todo", aceptas el uso de cookies.

avatar

جمهوری شهریاری هوشنگ

t.me/Jshhooshang1 کانال محمدرمضانی‌فرخانی آیدی تلگرام من: @FarXan70

Mostrar más
Publicaciones publicitarias
296
Suscriptores
Sin datos24 horas
-17 días
-730 días

Carga de datos en curso...

Tasa de crecimiento de suscriptores

Carga de datos en curso...

Repost from کاریز
و لایخاف عقباها... از منظری متن‌پژوهانه، در پایان سورهٔ شمس، با آن آغاز بسیار درخشان و سوگندهای گرم و آهنگین که از کیهان و عالم آفاقی آغاز می‌کند و به روح و جان و عالم انفس می‌رسد، نکته‌ای به چشم می‌آید که در این میان، «ناقة اللهِ و سُقیاها چه کرد؟» در حالی که تمامی آیات سوره، بسیار کوتاه هستند، عموما دو یا سه کلمه، جدای حروف عطف و سوگند، یک آیه مانده به آخر، ما با دو آیه بلندتر روبرو می‌شویم که متفاوت هستند با سبک و ساختار بسیار موجز آیات پیشین. برخی پژوهشگران، از جمله توماسو تِسئی*، بر اساس تحلیل‌های نقّادانه ویرایشی، معتقد است که اینجا دو آیه بلندتر، در مقام تفسیر و توضیح، افزوده شده‌اند تا اشارت بسیار کوتاهی را که در آیات پیشین آمده، و گویا مرجع آن برای مخاطب اوّلیه ابهامی نداشته، توضیح دهند. تصویری آورده‌ام که نکته بهتر دیده شود. دقّت کنیم که آیات پیشین، ابتدا از عناصر زوج کیهانی آغاز می‌کند، خورشید و ماه، زمین و آسمان، شب و روز... و بعد به روح پیوند می‌زند و همان دوگانه را این بار به صورت دیگری تصویر می‌کند. دو روح ملهم شده، یکی از «فجور» و دیگری از «تقوا». یکی «زکی» و پاکیزه و صاحب‌فلاح، و دیگر «فروگذاشته» و به «طغیان» آمیخته و زیان کرده. پس در مقابل آن صالح، مثالی از قوم سرکش می‌آید، ثمود. اینجا هم، طبق آیات پیش، این اشاره در نهایت ایجاز است چون برای آن مخاطب ابتدایی، تنها ذکر ثمود کافی بوده است. امّا سپس آن دو آیه بلندتر توضیح بیشتری می‌دهند که ثمود با ناقة الله چه کردند و بنابراین خداوند نابودشان کرد. امّا این افزودهٔ تفسیری کوتاه، مشکلی هم به وجود آورده که معرکهٔ آرای مفسّران بوده است. پس از آن دو آیه، سخن به آیهٔ کوتاه نهایی بازمی‌گردد که «ولایخاف عقباها» (و از عاقبت آن نترسید). امّا اینک فاعل این لایخاف کیست؟ مطابق صورت متن حاضر، مرجع آن «ربّهم» است در آیهٔ پیشین: «خداوند آن‌ها را نابود کرد و از پیامد کار خویش هم نهراسید.» و مشکل روشن است. این نسبت ترسیدن یا نترسیدن به خدا خیلی غریب است. به قاعده مفسّران هم به سختی افتاده‌اند که این مشکل را حلّ کنند. امّا اگر آن دو آیهٔ توضیحی را از میان برداریم، در سبک و لفظ و معنی و سیاق کلام همه چیز بر جای خود می‌نشیند. مثال مقابل صاحبان روح‌‌های زکی و متّقی، قوم ثمود است که طغیان کرد و شقی‌ترین فرد بین خود را برانگیخت (که کرد آنچه کرد) و از عاقبت کار خود نهراسید. فاعل «لایخاف» به آن شقی در آیه پیشین بازمی‌گشته است، پیش از افزودن آن دو آیه توضیحی. جدای رفع مشکل متن و بحث سبک و لفظ، به یاد آوریم که سخن در باب روح بود و سعادت و شقاوت آن و الهام و خلقت خداوندی و نه ضرورتا عذاب الهی قوم و بیان آن که: تا بر آن اُمّت ز حکم مرگ و درد / ناقة اللهِ و سُقیاها چه کرد شِحنهٔ قهر خدا زیشان بجُست / خون‌بهای اشتری، شهری درست از این زاویه، و مطابق قواعد متن‌پژوهی - بحث‌های الهیاتی و اعتقادی که جداست - می‌توان تصوّر کرد که این افزوده توضیحی، متعلّق به زمانی دیرتر است. به مثال هنگام جمع‌آوری قرآن و نیازی که احساس شده تا نکته‌ای بسیار موجز و مبهم روشن شود گرچه در عمل مشکلات دیگری پدید آمده که مفسّران را بعدها به سختی انداخته است. از منظر لفظی هم بیفزاییم که آن دو آیه بلندتر، لغات به نسبت متفاوتی دارد چنان که «دَمدَم» (نابودشان کرد)، از فراید است و جای دیگر نیامده و همچنین «فسوّاها» در این معنی خاص، (به یکسان نابودشان کرد، در عذاب یکسانشان کرد و برخی آورده‌اند با خاک یکسانشان کرد...) سابقه دیگری ندارد. منتهی انصاف این است که الفاظ فرید در این بخش از قرآن بسیار هستند و این نکته به تنهایی شاهد برآمدن از دایره واژگان متفاوت نیست. در خصوص ناقة الله البته سخن بیش از این است و در سوره‌های بلندتر، یعنی دیرتر از نظر زمانی، روایت اندکی متفاوت می‌شود، چنان که تاکید بر خوردن است تا نوشیدن، و بلکه قالبی می‌گیرد که جای دیگری هم، کم و بیش عیناً، تکرار یا بازنویسی شده است که من آن را به تصویر افزودم تا بر علاقمندان، جهت مطالعات بیشتر، پنهان نماند. روح همچون صالح و تن ناقه است / روح اندر وصل و تن در فاقه است روح صالح قابل آفات نیست / زخم بر ناقه بُوَد بر ذات نیست... * Tommaso Tesei (Le Coran des Historiens, commentaire de la Surate 91)
Mostrar todo...
K-Images

👌 2
🔸دکتر پزشکیان از مردم طلب رأی مشروط کند بالاخره حادثه‌ای غیر مترقّبه احساس گشایشی در فضای بستۀ سیاسی ایران ایجاد کرد. ابراهیم رئیسی برحسب اتفاق یا به ارادۀ اشخاصی در داخل یا خارج زودتر از موعد ترک میدان گفت. سپهرِ مردِ خوش‌طالع، غروبِ بخت هم دارد صعودِ سهل در قدرت، فرودِ سخت هم دارد باری، اسباب انتخابات زودهنگام فراهم شد و شش کاندیدا در شورای نگهبان احراز صلاحیت شدند. یکی از این شش تن دکتر مسعود پزشکیان است که اصلاح‌طلبان از او حمایت می‌کنند. اما مشکل اینجاست که بسیاری از هواخواهانِ نگاه و شعارهای او قصد شرکت در انتخابات ندارند. او را البته پروایی از این مسأله نیست و خود گفته است تنها برای افزایش مشارکت به صحنه آمده است اما از طرفی حضور و سخنان متفاوت وی، روان بعض کسانی را که به حکمِ "الیأس احدی الرّاحتین" شاید تا حدودی و برای مدتی کوتاه، نسبتاً آسوده شده بودند به هم ریخته است. بسیاری از افراد مردّد در امرِ مشارکت، تکلیف خودشان را نمی‌دانند و سرگردانند. با خود می‌گویند اگر نرویم و عدّه‌ای بروند نه مقصود ما حاصل می‌شود و نه مقصود دوستان و همفکران ما. تنها حکومت است که از این اوضاع نفع می‌برد. نگارنده نیز از زمرۀ این افراد نگران است. فلذا پیشنهادی برای جناب دکتر دارد. همان طور که مدام استناد و استشهاد به نهج البلاغه می‌فرمایند از مردم طلب رأی مشروط کنند. شنیدم که گفته‌اند حضرت علی (ع) فرموده است: "اگر به وعده عمل نکردم گردنم را بزنید." بسیار خوب. نیز از علی (ع) نقل شده است که "المَسئول حُرُّ، حتّی یَعِدَ". راستش آن شرط گردن‌زنی امروز دیگر قابل اجرا نیست. مردم نه قدرتش را دارند، نه دلش را، نه ابزارش را. در عوض جریانی در طرف مقابل یعنی نظام مقدس هست که اگر توفیق عمل به وعده برای شما دست دهد بعید نیست گردنتان را بزند. پس بیایید شرطی ساده‌تر با قابلیت اجرای بیشتر و مطمئن‌تر بگذارید. به مردم بگویید اگر در سال اول احساس کردم و کردید که جریان قدرت، مانع تحققِ وعده‌های من به شماست و کاری جز انجام امور روزمرّۀ دولت ندارم استعفا می‌دهم. به نظر می‌رسد طلب رأی مشروط تنها راه به میدان آوردن بخش قابل توجهی از مردمی است که دیگر به انتخابات در ج.اا اعتماد ندارند. https://t.me/rezamousavitabari
Mostrar todo...
رضا موسوی طبری

پاره‌هایی از مکتوبات و منشورات نگارنده در ادب و تاریخ و سیاست @mousavitabari

👌 3🙏 1
... نهان گشت آیینِ فرزانگان پراگنده شد نامِ دیوانگان هنر خوار شد جادویی ارجمند نهان راستی، آشکارا گزند شده بر بدی دستِ دیوان دراز ز نیکی نبودی سخن جز به راز... .... چنان بُد که هر شب دو مردِ جوان چه کهتر چه از تخمهء پهلوان خورشگر ببردی به ایوانِ شاه وزو ساختی راهِ درمانِ شاه بکُشتی و مغزش برون آختی مر آن اژدها را خورش ساختی دو پاکیزه از گوهرِ پادشا دو مردِ گرانمایهء پارسا یکی نام ارمایل پاکدین دگر نام گرمایلِ پیش‌بین چنان بُد که بودند روزی به هم سخن رفت هر گونه از بیش و کم ز بیدادگر شاه وز لشکرِش وزان رسم‌های بد اندر خورِش یکی گفت ما را به خوالیگری بباید برِ شاه رفت‌آوری وزان پس یکی چاره‌ای ساختن ز هر گونه اندیشه انداختن مگر زین دو تن را که ریزند خون یکی را توان آوریدن برون برفتند و خوالیگری ساختند خورش‌ها و اندازه بشناختند خورشخانهء پادشاهِ جهان گرفت آن دو بیداردل در نهان چو آمد به هنگام خون ریختن به شیرین روان‌اندر آویختن از آن روزبانانِ مردم‌کشان گرفته دو مردِ جوان را کشان زنان پیشِ خوالیگران تاختند ز بالا به روی اندر انداختند پر از درد خوالیگران را جگر پر از خون دو دیده پر از کینه سر همی بنگرید این بدان آن بدین ز کردار و بیدادِ شاهِ زمین از آن دو یکی را بپرداختند جز این چاره‌ای نیز نشناختند برون کرد مغزِ سرِ گوسپند بیامیخت با مغزِ آن ارجمند یکی را به جان داد زنهار و گفت نگر تا بیاری سر اندر نهفت نگر تا نباشی به آباد شهر تو را از جهان کوه و دشت است بهر به جای سرش زان سرِ بی‌بها خورش ساختند از پی اژدها از این گونه هر ماهیان سی جوان از ایشان همی یافتندی روان... شاهنامه/ پادشاهی ضحاک
Mostrar todo...
4
چرا به مسعود پزشکیان رأی خواهم داد؟ قرائن نشان می‌دهد دکتر مسعود پزشکیان دولتی عقل‌محور تشکیل خواهد داد که اعضای آن بر مدار خردورزی، تخصص و برنامه عمل می‌کنند؛ به ملت دروغ نمی‌گویند؛ وعده‌های فریبنده نمی‌دهند؛ در هیچ شرایطی تسلیم رانت و فساد نمی‌شوند؛ در سپهری از شفافیت، صداقت و قانون‌مندی حرکت می‌کنند؛ خود را به  حقوق شهروندی آحاد ملت ملتزم می‌دانند؛ از انتقاد استقبال می‌کنند؛ در عرصه‌های فرهنگی به خشونت متوسل نمی‌شوند؛ تزویر و ریا نمی‌ورزند؛ به ضرورت توسعه همه‌جانبه پایدار برای رهایی از مشکلات و معضلات کنونی کشور ایمان دارند و با جهل و فقر می‌ستیزند؛ بیهوده دشمن‌تراشی نمی‌کنند و با تعامل سازنده با کشورهای جهان، ایران عزیز را از انزوا بیرون می‌آورند و در صحنه بین‌الملل جای شایسته‌ای برای این کشور تدارک می‌بینند. به مسعود پزشکیان رأی خواهم داد با این امید که آنچه گفتم و بسیاری دیگر از فضایلی که نگفتم، گرچه به‌صورت نسبی، جامه تحقق بپوشد. محمد مجتهد شبستری ۲۶ خرداد ۱۴۰۳
Mostrar todo...
👎 5 4👍 2
چرا به مسعود پزشکیان رأی خواهم داد؟ محمد مجتهد شبستری قرائن نشان می‌دهد دکتر مسعود پزشکیان دولتی عقل‌محور تشکیل خواهد داد که اعضای آن بر مدار خردورزی، تخصص و برنامه عمل می‌کنند؛ به ملت دروغ نمی‌گویند؛ وعده‌های فریبنده نمی‌دهند؛ در هیچ شرایطی تسلیم رانت و فساد نمی‌شوند؛ در سپهری از شفافیت، صداقت و قانون‌مندی حرکت می‌کنند؛ خود را به حقوق شهروندی آحاد ملت ملتزم می‌دانند؛ از انتقاد استقبال می‌کنند؛ در عرصه‌های فرهنگی به خشونت متوسل نمی‌شوند؛ تزویر و ریا نمی‌ورزند؛ به ضرورت توسعه همه‌جانبه پایدار برای رهایی از مشکلات و مغضلات کنونی کشور ایمان دارند و با جهل و فقر می‌ستیزند؛ بیهوده دشمن‌تراشی نمی‌کنند و با تعامل سازنده با کشورهای جهان، ایران عزیز را از انزوا بیرون می‌آورند و در صحنه بین‌الملل جای شایسته‌ای برای این کشور به وجود می‌آورند. به مسعود پزشکیان رأی خواهم داد با این امید که آنچه گفتم و بسیاری دیگر از فضایلی که نگفتم، گرچه به‌صورت نسبی، جامه تحقق بپوشد. ۲۶ خرداد ۱۴۰۳
Mostrar todo...
من درخت زرد بی برم روزگار دور دور سبز و پرثمر بر تنم هزار و یک جراحت تبر اینک ای غریب رهگذر تو بگو که رأی من کدام؟ اره یا تبر؟ شعله یا شرر؟
Mostrar todo...
👌 1💯 1
رای من رای من درون خانه ماندن است بی‌امان اگر ببارد آسمان؛ رای من به بام خانه رفتن است سیل اگر رسد به سرسرا و پلّه‌ها و خان‌و‌مان؛ بعد از آنکه آب‌ها فرونشست رای من نه شیون و نه پای‌کوبی است گِل زدودن است و لای‌روبی است؛ رای من گمان مکن که بعد از آن همچنان در انتظار سیل دیگری نشستن است راه سیل را به خانه بستن است من همیشه رای می‌دهم شیشه گیرم از تبار سنگ سنگ‌ اگر به دست کودکی‌ست خیره سر من به شیشه رای می‌دهم بیشه گیرم از درخت‌های سایه‌ور تهی در میان بیشه و کویر بی‌گمان به بیشه رای می‌دهم هر کجا که تیشه است و ریشه است من به ریشه رای می‌دهم تو شناسنامهٔ سپید و پاک خویش را با غرور و افتخار پیش خود نگاه دار مثل من به دام کهنهٔ بد و بتر نیفت گوش را ببند روبه‌روی من به روی حرف‌های مفت اعتنا نکن به فرق‌های کوچک زیان و سودها در نکوهش بدان و بدتران بخوان برای خود سرودها اعتراض کن به ساده‌باورانِ داده ریسمان کار و بار خود به دست بی‌وجودها وصله‌پینه‌ کرده‌ جامگانِ بی‌ثمر امید بسته همچنان به تار و پودها هی بگو به این و آن که این و آن چه فرق می‌کند در حصار سیم‌های خاردار باغ زخم‌خورده را بهار یا خزان چه فرق می‌کند منتظر بمان که وقت انتخاب خوب و خوب‌تر شود هر کجا که شاخهٔ نکنده‌ای‌ست طعمهٔ زیاده‌خواهی تبر شود من اگرچه از مرور خشکسال پشتِ خشکسال خسته‌ام راه جویبارهای خُرد را نبسته‌ام فرق می‌کند برای من سراب و آب فرق می‌کند برای من زغال و چوب فرق می‌کند برای من درخت و دار تو شناسنامهٔ سپید و پاک خویش را با غرور و افتخار پیش خود نگاه دار ◽️ وحید عیدگاه طرقبه‌ای https://t.me/Jshhooshang1
Mostrar todo...
جمهوری شهریاری هوشنگ

t.me/Jshhooshang1 کانال محمدرمضانی‌فرخانی آیدی تلگرام من: @FarXan70

👌 7👎 4 1👏 1
🗓️ شهریور سال ۱۳۲۰ سروده‌‌ی نیما یوشیج ✍️ راوی: ساعد باقری 🔊 @iranianpoetsocity https://t.me/nimavamiras
Mostrar todo...
جغدی پیر نیما یوشیج.mp32.18 MB
2
📻 نیما و میراث او - ۲۶ روایت و تحلیل: ساعد باقری ✍️ شمارهٔ بیست‌و‌‌ششم : - مسئلهٔ مهم وزن در شعر نیما (۲) (یک بحث ناگزیر فنی و تخصصی) سه دستهٔ عمدهٔ قابل تامل برای اهل عروض: - خطاهای استنساخ و چاپ -خطاهای غیرقابل توجیه وزنی - پیشنهادهای تازهٔ نیما و توسع‌هایی که قائل بوده و عملا در وزن شعرهایش اجرا کرده ، اما کم‌تر توانسته آن‌ها را توضیح فنّی دهد. - متن شعر« جغدی پیر » سرودهٔ نیمایوشیج در شهریور پرتب‌وتاب سال ۱۳۲۰ کاری از انجمن شاعران ایران @iranianpoetsocity https://t.me/nimavamiras
Mostrar todo...
نیما و میراث او ۲۶.mp352.09 MB
2