278Subscribers
No data24 hours
-17 days
+230 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
به نام « خداوندِ » اُردیبهشت ؛
که سعدی به نامش گلستان نوشت
به اعجازِ طبعش هزاران درود ؛
که اینگونه « نَثرِ مُسَجَّع » سرود
چه دیباچه ای نغز و شیرین و ناب ؛
پس از آن سخن گفته در هشت باب
کتابی گران سنگ و بی قیمت است ؛
زلال است و سرچشمه ی حکمت است
بخوان و از آن خط به خط پند گیر ؛
سپس نَفسِ سرکش تو در بند گیر
به فرهنگِ « ایرانیِ » خود ببال ؛
که این گنجِ دیرین نیابد زَوال
شَوَد شوره زاران به دریا بَدَل ؛
از این چند بیتی که « شیخِ اجلّ »…
در اوصافِ انسانیت گفته است ؛
و حَقّا در این باب دُرّ سُفته است…
« بنی آدم اعضایِ یکدیگرند » ؛
« که در آفرینش ز یک گوهرند »
« چو عضوی به درد آورد روزگار » ؛
« دگر عضوها را نماند قرار »،
در این لحظه با بیتِ پایانی اش ؛
بگوید به آن خَصمِ پنهانی اش…
« تو کز محنتِ دیگران بی غمی » ؛
« نشاید که نامت نهند آدمی » !
روانش به « اَنوارِ حق » شاد باد ؛
از او تا ابد در جهان یاد باد
روز بزرگداشت استاد سخن " سعدی " گرامی باد 🍀🍀💐💐
به نام « خداوندِ » اُردیبهشت ؛
که سعدی بنامش«گلستان»نوشت
به اعجازِ طبعش هزاران درود ؛
که اینگونه« نَثرِ مُسَجَّع »سرود
درود دوستان باصفا🌷
شروع اردیبهست تان زیبا🌿
دل هایتان سرشاراز مهرووفا💖
❤ 1
روانشناسان میگویند:
هر روز سه اتفاق خوشایندی که برایتان افتاده است را بنویسید.
سه اتفاق حتی کوچک.
این کار را برای 21 روز ادامه دهید.
"سه اتفاق هر روز باید مختص آن روز باشند."
این کار مغز را عادت میدهد که بر روی مسائل مثبت تمرکز کند و بر طبق تحقیقات انجام شده، چنین عادتی
(حتی بیشتر از حس موفقیت)
باعث خوشحالی شما میشود...
https://t.me/mazndgl
ســـــ🌸ــــلام
صبحتون بخیر🌸
و سرشار از خیر و برکت🌸
روز خوبی پیش رو داشته باشید🌸
🌹💫مراقب باش طلات رو ارزون نفروشی
یک تغییر کوچیک در فرمول محاسبه قیمت طلا موقع فروش میتونه یک ضرر میلیونی بهت بده!!!
🌹💫دکتر_ناصر_مهدوی
شگفتا از دولتی که با ملت خود سر جنگ دارد !!!
✍️مهمترین نیروی دوام و بالندگی دولتها؛ برخورداری از همدلی؛ انسجام و اعتماد ملت هاست ۰
🔹گرچه شمشیر و توپ و تانگ ابزاری برای مقابله با تهدیدهای بیرونی است؛ اما بُرندهترین سلاح بازدارندگی دولتها <اگر بفهمند و شعور داشته باشند> تکیه بر شور و حمایت ملت هاست ۰
کشوریهایی که تا بنِدندان به کُشندهترین سلاحهای جنگی مجهز باشند اما از حمایت ملتهایشان برخوردار نباشد؛ شک نکنید که در پیکارهای جدی؛ ضعیف و آسیبپذیر خواهندشد؛ مانند روسها در برابر کشور اکراین. بر عکس؛ حکومتهایی که از حمایت و پشتیبانی ملتها برخوردارند؛ میتوانند بر سختترین موانع غلبه و معجزهوار از ناهموارترین راهها عبور کنند ۰
🔹نمونهی آن پیروزی مردم فنلاند در مبارزه با روسهای متجاوز؛ موفقیت ملت ژاپن پس از شکست در جنگ جهانی دوم؛ تحول عظیم آلمان بعد از فروپاشی حزبنازی؛ پیروزی مردم شیلی پس از چندین کودتای خونین و ؛؛؛؛
🔹امروزه دولتهای موفق و پیشرفته آنهایی هستند که منافع ملتهایشان را بر خواهشهای زمامداران ترجیج میدهند و اگر به داشتن امکانات نظامی روی میآورند؛ فقط برای حفظ امنیت و راحتی ملتهای خود است ۰ در مقابل، تاریکترین حکومتها؛ آنهایی هستند که منافع ملتهایشان را فدای باورها و سلیقههای کج حکمرانان میکنند و اگر به تهیه تجهیزات نظامی اقبال میورزند نه برای تامین امنیت ملت که برای ایجاد ترس و رعب و وحشت در دل مردم است ۰
🔹هزاران دریغ که حکمرانان این کشور راه دوم را برگزیدهاند۰ یعنی سیاستورزان ارشد کشور قبول ندارند که برای تامین امنیت بینالمللی؛ کارآمدترین سلاح پشت سر داشتن حمایت بزرگ ملی و مردمی است.
در این روزهای سخت و خطیر؛ آنها با چوب و چماق و دندانهای تیز بهخیابانها آمدهاند تا بهمردم اعلان جنگ کنند و جوانان بیگناه سرزمین خود را زیر مشت و لگد بگیرند ۰
🔹از ساختن مسجد در پارکها؛ خواندن خطبه نماز جمعه توسط غارتگران بیتالمال؛ تا کِشاندن لشکر انتظامی برای تحمیل حجاب اجباری؛ همه نشان میدهد که زمامداران کشور هیچ اعتقادی بهقدرت و حرمت این ملت ندارند و با این خیال خام که از لحاظ تسلیحاتی مجهز به کُشندهترین سلاحهای جنگی هستند؛ پس میتوانند خواستهای غلط خود را برمردم تحمیل و معترضان را با خشونت تمام سرکوبکنند و در عرصههای بینالمللی نیز پیروز شوند۰
🔹بیاعتنایی بهرنج و درد مردم و بکارگیری روشهای خشونتآمیز در حل مشکلات اجتماعی؛ روشی است که صدها بار تجربهشده و جز گسترش نفرت جمعی و شدت بخشیدن به رشد آسیبهای اجتماعی هیچ ثمر دیگری در پی نداشتهاست۰
وقتی گوشها برای شنیدن نصیحت دلسوزانه ناشنوا و ارادهها برای تکرار خطاهای گذشته مصممتر میشوند ؛ این دستهای بیرحم روزگار است که تازیانه خود را بلند میکند تا زخمهایش را بر سینه خفتگان بنشاند۰ تاریخ بشری میگوید؛ باید ترسید از طوفان خشم مردم که ممکناست به ناگهان چنان شروع به وزیدن کند که هیچ قدرتی نتواند در برابر آن ایستادگی کند۰
🔹سرگذشت آدمیان با صدای بلند میگوید؛ باید ترسید از موجی که بهظاهر عقب نشسته اما ممکن است چنان سهمناک بتازد که ساحل را با خاکستر و ویرانی یکسان کند.
کسانی که امروز با غرور تمام از رنجاندنپ مردم خشنود بهنظر میرسند؛ باید بدانند که فردا خندههایشان کوتاه و گریههایشان بسیار طولانی خواهدشد۰
بترسید از روزی که باد غیرت خدا شروع به وزیدنکند۰
🍃با دعای شبخیزان؛ ای شکر دهان مستیز
در پناه یک اسم از خاتم سلیمانی🍃
🍃میروی و مژگانت خون خلق میریزد
تند میروی جانا؛ ترسمت فرو مانی
گلچين
گلچيني از بهترينها در زمینه های مختلف اجتماعی ،خبری، فرهنگی ،هنری و......
📙ژان ژاک روسو خطاب به روحانیون مسیحی می گوید:
🍁دست از اثبات حقانیت مسیحیت بردارید؛ چون مسیحیت واقعاً برحق است، بیایید اثبات کنید که خودتان مسیحی هستید ...🍂🍁
🍂به همین سیاق، باید خطاب به تمام مذهبیون دنیا گفت:
🍁🍂«دست از اثبات وجود خدابردارید، وجود خدا نیازی به اثبات ندارد؛🍁
🍂شما با رفتار نیکتان، اثبات کنید که به وجود خدا اعتقاد دارید و خدایتان، مادیات و قدرت نیست!»👏
👏 3
در روزگاران قدیم دو همسایه بودند که مرتب با هم دعوا و درگیری داشتند...
یک روز با هم قرار گذاشتند که هر کدام دارویی درست کند و به دیگری بدهد تا یکی بمیرد و دیگری که میماند حداقل در آسایش زندگی کند!
برای همین سکهای به هوا انداختند و شیر و خط کردند که کدام یکی اول سم را بخورد. قرعه به نام همسایه دوم افتاد.
بنابراین همسایه اول به بازار رفت و از عطاری قویترین سمی که داشت را خرید و به همسایهاش داد تا بخورد. همسایه دوم سم را سرکشید و به خانهاش رفت.
قبلا به خدمتکارانش گفته بود حوض را برایش از آب گرم پر کنند و یک ظرف دوغ پر نمک هم آماده بگذارند کنار حوض.
او همینکه به خانه رسید، ظرف بزرگ دوغ را سر کشید و وارد حوض شد. قدری دست و پا زد و شنا کرد و هر چه خورده بود را بازگرداند و بعد از آنکه معدهاش تخلیه و تمیز شد، به اتاق رفت و تخت خوابید.
صبح روز بعد سالم بیدار شد و به سراغ همسایهاش رفت و گفت: من جان سالم به در بردم، حالا نوبت من است که سمی بسازم و طبق قرار تو آن را بخوری.
او به بازار رفت و نمد بزرگی خرید و به خانه برد. خدمتکارانش را هم صدا کرد و به آنها گفت که از حالا فقط کارتان این است که از صبح تا غروب این نمد را با چوب بکوبید!
همسایه اول هر روز میشنید که مرد همسایه که در تدارک تهیه سم است!!! از صبح تا شب مواد سم را میکوبد. با هر ضربه و هر صدا که میشنید نگرانی و ترسش بیشتر میشد و پیش خودش به سم مهلکی که داشتند برایش تهیه میکردند فکر میکرد!
کم کم نگرانی و ترس همهی وجودش را گرفت و آسایشی برایش نماند. شبها ترس، خواب از چشمانش ربوده بود و روزها با هر صدایی که از خانهی همسایه میشنید دلهرهاش بیشتر میشد و تشویش همه وجودش را میگرفت.
هر چوبی که بر نمد کوبیده میشد برای او ضربهای بود که در نظرش سم را مهلکتر میکرد.
روز سوم خبر رسید که او مرده است. او پیش از اینکه سمی بخورد، از ترس مرده بود!!
این داستان حکایت این روزهای بعضی از ماهاست. هر شرایط و بیماریی تا زمانی که روحیهی ما شاداب و سرزنده باشد قدرتمند نیست.
خیلیها بخاطر استرس و ترس و نگرانی نابود میشن نه از خود مشکلات یا بیماری...
https://t.me/mazndgl
👍 1