cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

مـــℳـن و عشـــ👩‍❤️‍💋‍👨ــقم

تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران🇮🇷 هیچگونه تبلیغ غیراخلاقی، پیشبینی و شرط بندی داخل این کانال درج نمیشه🌹

Show more
The country is not specifiedThe language is not specifiedThe category is not specified
Advertising posts
1 403Subscribers
No data24 hours
No data7 days
No data30 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

صبح بخیر😌 ♥️ @eshghol_man 👩‍❤️‍💋‍👨
Show all...
Somebody knows that I've lost my intelligence between my men's throats..! ڪسی چہ میداند کہ من هوش و حواسم را میان تہ ریش های مردانہ ات ڪَم ڪرده ام..! ♥️ @eshghol_man 👩‍❤️‍💋‍👨
Show all...
به دنبال کسی بودم که بتوانم با او زندگی کنم اما کسی را یافتم ک بی او نمیتوانم زندگی کنم :) ♥️ @eshghol_man 👩‍❤️‍💋‍👨
Show all...
عشقِ جانِ بهِ "دوست داشـتَنَت" چه چاشنیِ فُوق‌العاده ایِ زَدی که مَزه اَش به "دِلم" میچَسبد! ♥️ @eshghol_man 👩‍❤️‍💋‍👨
Show all...
#قسمت36 #لذت‌عشق💋🔞❤️ جلو اومد با اخم نگاه کرد :فکر کردی من تورو نمیشناسم؟؟ فکر کردی نمیدونم یه چیزت هست و نمیخوای به من بگی! اووف مامانم عجب پیله ایی کرده خدایا من چی بگم اخه بهش ...بخدا که خودمم هنگ کردم نمیدونم چی خوبه یا چی بد لبخندی به مامانم زدم که صدای امیر به گوش رسید _چی شده؟ مامان به من اشاره کرد ‌:خواهرت معلوم نیست چشه امیر نگاهی بهم انداخت:چی شده خواهر کوچولو؟ هومی کردم خداروشکر مامانم گوشی خونه زنگ خورد و رفت به امیر گفتم اماده میشم باهم میریم بیرون که چشمی گفت سریع اماده شدم چادرمو سر کردم که صدای کوهیار تو ذهنم تداعی شد _اووف اصلا دوست ندارم چادر بپوشی! سری تکون دادم من باید بهش بی توجه میبودم اره باید بی توجه میبودم! اووف خدا این بلاها چی بود سرم داشت میومد باید کوهیار رو فراموش میکردم ...اره باید فراموش میکردم! *** _خب کوچولو نمیخوای چیزی بگی؟؟ کاش قورت اینو داشتم همه چی رو بهش بگم کاش قدرت اینو داشتم باهاش درد و دل کنم _تا حالا از این ناراحت شدی که تو خانواده مذهبی به دنیا اومدیم؟؟ جرعه ایی از قهوه شو نوشید :نه انگشت شصت و اشاره مو بهم زدم و گفتم: یعنی یه درصدم نه؟؟ _نه هومی کردم و لبامو جلو دادم که سرشو تکون داد :تو پیشمونی؟؟ رک جواب دادم :اره _میدونی اگه بابا حرفاتو بشنوه چی میشه؟؟
Show all...
From your heart to your heart, Want and no longer I don't understand in writing, I don't know the message... از دل به دلت راهی، می‌خواهم و دیگر هیچ مکتوب نمی‌فهمم، پیغام نمی‌دانم … ♥️ @eshghol_man 👩‍❤️‍💋‍👨
Show all...
قسمت جدید تقدیم نگاهتون❤️💋
Show all...
‌‌‌‌. اوج بگیر در من هوایم را که داشته باشی جان میدهم برای دوست داشته شدن... ‌‌‌‌ ♥️ @eshghol_man 👩‍❤️‍💋‍👨
Show all...
وقتی باهاش قهری اما دلت براش تنگ شده، پیام دادن و پاک کردن توی واتساپ واقعا جوابه :) ♥️ @eshghol_man 👩‍❤️‍💋‍👨
Show all...
#قسمت34 #لذت‌عشق💋🔞❤️ پوزخندی زد :فکر کنم نمیدونی داری در مورد کی صحبت میکنی اون مرد هیج وقت قرارداد امضا نمیکنه _اگه من کوهیارم امضا میکنه! _خواهیم دید پک عمیقی به سیگارم زدم ..حالم خوب نبود فکرم مشغول بود و من اینو نمیخواستم حتی نمیخواستم اسبیی به خودم برسونم اما خب چه کنم مجبور به این کارا بودم ... مجبور بودم وانمودکنم... گوشی رو از جیبم در اوردم و برای اون دختره نوشتم "کجایی؟؟ فوری جواب داد :خونه! _میتونی بیای بیرون؟؟ میدونستم پدرش خونه ست جرات بیرون اومدن از خونه رو نداره اما خب نمیشد کاری کرد "بابام خونه ست " _بیا پیش من! یه نمیتونم گفت دیگه جوابشو ندادم اینم سرویس کرده بود با این کاراش اعصاب ادمو بهم میریخت... اخمی رو پیشونیم نشست _هی کوهیار _هوم؟ _بیا بریم پایین استخر چندتا از دخترا هم اومدن منتظر تو هستن ابرویی بالا انداختم :منتظر من؟؟ _اره هومی کردم و بلند شدم سیگارمو خاموش کردم و راه افتادم به طرف در ...بدم نمیومد یه کمی حال کنم اونم با چندتا از دخترا...دلم میخواست تا میتونم باهاشون باشم... رفتیم به طرف استخر دخترا مایو تن داشتن با دیدن ما جووونی گفتن و یکیشون گفت :اوووف بکنامون اومدن بریم که جر بخوریم زیرشون
Show all...