cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

ترحیم خوانی،اشعارصلوات،دعای پایانی

ترحیم‌خوانی👇 🍁🍁🍁 @tarhim_khaniy اشعارصلوات،دعا، پندیات ،‌نوحه‌،روضه دفتری متن وصوت از ابتدا تا انتهای مجالس ترحیم. مدیران👈 @Soghandi_eshghkhada @Mahdiyar_Mahdies ‌ ‌ ‌ .

Show more
Advertising posts
786Subscribers
No data24 hours
-17 days
-230 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

🌹 آیت الله مجتهدی (ره) : ✍ می دانید قیمت دنیا را چه زمانی ما متوجه می شویم؟ وقتی اجل به سراغ ما می آید و از او مهلت می خواهیم: یک سال، یک ماه، یک هفته، یک روز، یک ساعت... اما او به ما مهلت نمی دهد و می گوید: «نمی شود.» پس آن وقت است که ما متوجه ارزش عمرمان می شویم. در لحظه قبض روح شدن می فهمیم که چه قدر یک ساعت این دنیا ارزش داشته است. 📚 کتاب در محضر مجتهدی جلد ۲ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
Show all...
🔸افزایش عمر و روزی زیاد🔸 امام صادق علیه السلام : زيارت امام حسين عليه السلام را رها نكن و دوستان خود را هم به آن سفارش كن، كه در اين صورت، خداوند عمرت را طولانى و روزى ات را زياد مى كند و زندگى ات را همراه با سعادت مى كند و جز سعادتمند نمى ميرى و نام تو را در شمار سعادتمندان، ثبت مى كند. كامل الزيارات، ص152 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈ کانال شب اول قبر وعالم برزخ
Show all...
جسد عالمی که بعد از 900 سال سالم بود! باغ مستوفی در اطراف شهرری، یكی از باغاتی بود كه در آنجا زراعت می‌كردند. اتفاقا سیل عظیمی آمد و تمامی اراضی مزروعی را آب فراگرفت و بسیاری از مكانها را تخریب نمود. بر اثر آب باران، حفره و شكافی عمیق، در باغ مستوفی نیز پدید آمد. هنگامی كه به اصلاح و مرمت این قسمت مشغول بودند، سردابی ظاهر شد كه آب قسمتی از آن را تخریب كرده بود. وقتی كه برای بازرسی و جستجو به آنجا وارد شدند، جسدی را مشاهده كردند كه تمام اعضأ بدن آن سالم و تازه به نظر می‌رسید و هیچگونه عیب و نقصی در آن دیده نمی‌شد، و با صورتی نیكو آرمیده بود! و هنوز اثر خضاب كردن بر ناخنهایش مشهود بود! و ناخنهای یك دست را گرفته و ناخن دست دیگر را نگرفته بود و محاسن شریفش روی سینه‌اش ‍ ریخته بود و بدن چنان سالم و تازه بود كه چنین به نظر می‌آمد تازه از حمام بیرون آمده است و فقط رشته‌های نخ پوسیده كفن كه از هم گسسته شده بود در اطراف جسد بر روی خاك ریخته بود! این خبر در شهرری و تهران، به سرعت دهان به دهان گشت؛ و مردم فورا به سلطان وقت اطلاع دادند. به دستور سلطان، سریعا گروهی از علمأ و افراد سرشناس و صاحب نفوذ، كه در بین ایشان مرحوم حاج آقا محمد آل آقا كرمانشاهی و مرحوم میرزا ابوالحسن جلوه، حكیم گرانمایه آن روزگار و مرحوم آیة الله ملا محمد رستم آبادی و مرحوم علامه سید محمود مرعشی نجفی حضور داشتند؛ انتخاب و برای بررسی وضعیت در منطقه حضور پیدا كردند و وارد سرداب شدند و پس از تایید اصل قضیه، برای شناسایی جسد، شروع به تفحص و جستجو نمودند. با تفحص و بررسی‌های انجام شده در سرداب، متوجه لوح و سنگ قبری می‌شوند كه بر روی آن چنین نوشته شده است: هذا المرقد العالم الكامل المحدث، ثقة الامحدثین، صدوق الطایفه، ابوجعفر محمد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی.  پس از بررسی‌های كامل و پیدا شدن این سنگ نبشته و تایید علمأ و امینان مردم، در صحت و شناسایی جسد مطهر شیخ صدوق، جای هیچگونه تردیدی باقی نماند؛ و لذا دستور دادند، سرداب را بازسازی كنند و در آن را بستند و حفره پدید آمده را نیز مرمت كردند و بنایی مناسب بر آن ساختند و به بهترین وجه تزیین و آیینه كاری نمودند. مرحوم آیة الله مرعشی نجفی كلامی را نیز در ادامه بیان می‌دارند كه: مرحوم پدرم، علامه سید محمد مرعشی نجفی می‌فرمودند: من دست آن بزرگوار را بوسیدم و دیدم كه تقریبا پس از نهصد سال كه از مرگ و دفن شیخ صدوق می‌گذرد، دست ایشان، بسیار نرم و لطیف بود.  آری این چنین است سرانجام عاشقان و دلدادگان کوی حضرت دوست که مس وجود خود را با کیمیای محبت او به طلا مبدل ساختند. منبع: مقدمه كتاب من لا یحضره الفقیه و کتاب روضات ‏الجنات خوانساری ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
Show all...
#قسمت_پایانی روضه و توسل شب عاشورا 97سید مهدی میرداماد *چند تا وداع کرد ابی عبدالله،یه بار با امامِ سجاد،یه بار با اهلِ حرم،یه بار با بچه ها،با علی اصغر،اما من یکی دو تا وداع رو نمی تونم بگذرم،بعضی وداع ها خیلی دل رو زیر و رو میکنه،شاید یه جایی دلت وصل بشه.... همه رو که خداحافظی کرد،سوار بر ذوالجناح شد،یه نگاه کرد دید سکینه دستای اسب رو بغل گرفته،بابا! بیا پایین یه بار دیگه بغلت کنم.."دختر داری تو خونه ات؟ با همه خداحافظی کنی دختر می مونه آخرِ سر میاد...." نشت تو بغلِ باباش،بابا داری میری؟* اگر نازی کند دختر خریدارش پدر باشد *دخترای شهید منو ببخشن،دخترایی که بابا ندارن منو ببخشن...* اگر نازی کند دختر خریدارش پدر باشد بزرگی کن، ببوس این دخترِ کوچکترِ خود را به دنبال مسافر آب می پاشند،کو آبی؟ کنون ریزم به پایت اشکِ چشمانِ تَرِ خود را *دختر دارها میدونن،دختر کنجکاوِ،ریزبینِ،نکته سنجِ،صدا زد:بابا! من یه چیزی دیدم،خیلی بِهَم ریختم،گفت:بابا! آدم میخواد با کسی وداع کنه،پیشونیش رو میبوسه،گونه هاشو میبوسه،اما بابا از دور یه چیزی دیدم..* ز دورادور، می دیدم گلویت عمه می بوسید مگر آماده کردی بهر خنجر ، حنجر خود را؟ *اینجا آخرین نفر با حسین خداحافظی کرد،آخرین نفر دستای اسب رو گرفت،اینجا آخرین نفر سکینه بابا رو بدرقه کرد،همین سکینه،همین دختر،یه جایی هم اولین نفر بود،کجا؟ اون وقتی که صدایِ ذوالجناح اومد" وَاَسْرَعَ فَرَسُكَ شارِداً اِلى خِيامِكَ" ذوالجناح با یالِ غرق خون،زینِ واژگون،اومد جلو خیمه ها،اولین کسی که از خیمه اومد سکینه بود،تا نگاش افتاد،نوشتن: یه ضجه زد،هی می گفت:"وا اَبَتاه" حسین.... سکینه یه جوری گریه کرد،زن و بچه ریختن بیرون..همه ازخیمه ها بیرون دویدن...اومدن دورِ ذوالجناح،هر کی یه حرفی میزنه،یکی میگه:ذوالجناح! بابام رو چرا نیاوردی؟ یکی گفت: بابام که می رفت لباش تشنه بود،آیا سیرابش کردن یا نه؟ هر کی یه حرفی زد،ذوالجناح برگشت به طرف مقتل،زن و بچه هم پشت سر این اسب،اومدن بالای گودال،نوشتن ذوالجناح اینقدر سرش رو زد به زمین... * دوباره روضه ی آخر خدا به خیر بکند دوباره داغ برادر خدا به خیر کند دوباره خاطره ی بوسه گاه پیغمبر دوباره شمر ستمگر خدا به خیر کند *مادرش فاطمه داره این صحنه رو میبینه،هی میگه: "بُنَیَّ قَتَلوکَ عطشانا.." شمر همچین که رسید تو گودال،مرحوم طُرِیحی،مرحوم مجلسی آورده:شمر تارسید تو گودال،اول کاری که کرد،" وَ رَكَلَ بِرِجْلِهِ" یه لگد به پهلو زد... مرحوم مجلسی نقل میکنه،اینجا زینب خودش اومد تو گودال،کنارِ ابی عبدالله،هی به شمر می گفت:بلند شو،بچه هاش دارن می بینن،بلند شو، اینجا جایِ پیغمبرِ،بلند شو... مرحوم سیدبن طاووس تو لهوف که نقلش معتبر ترِ میگه: اینجا ابی عبدالله یه نگاه به خواهر کرد،" إِرجِعِی اُخَیَّ إِلَی الفُسطَاط» ابی عبدالله میدونه زینب ببینه، جون میده،گفت:خواهرم برگرد،زینب برگشت،اَمرِ امامِ،اطاعتش واجبِ،برگشت... بعضی مقاتل نوشته:هی رقیه می دوید نگاه می کرد،عمه با آستین جلوش رو می گرفت،نبینه توی گودال چه خبرِ.....عمه! بابامِ،بابام رو خاک بود... زینب برگشت،شمر مونده بود و حسین،" وَ الشِّمْرُ جالِسٌ" از سر ارباب ما،عمامه برداشتن،...حسین تو گودال،شمر نشست رو سینه اش،محاسنِ حسین رو تو دست گرفت..... ابی عبدالله چشمش رو باز کرد،نیمه رمق،نیمه جون،آسمون رو دود می بینه،حسینی که این همه زخم،هزار و نهصد وپنجاه زخم،تشنگی،داغ،زخم رو زخم،یه نگاه کرد،صدا زد:"مَن أنتَ" کی هستی رو سینه ی منی؟ نانجیب گفت: من رو نمیشناسی؟"أنَا شمر بن ذالجوشن"ابی عبدالله گفت:" هَل تُعَرِّفْنِی ؟" آیا منو میشناسی؟میدونی کجا اومدی؟گفت: میشناسمت،بابات رو میشناسم،مادرت رو میشناسم،جدت رو میشناسم،تو پسرِ فاطمه ای.... گفت:شنیدم بابات ساقیِ کوثر بوده،شنیدم بابات تشنه هارو سیراب می کرد،الان بابات کجاست بیاد یه قطره آب بهت بده....؟گفت:اسم بابای منو نبر" صَدَقَ جَدِّي رسول الله صلي الله عليه و آله" راست گفت جدم... نانجیب گفت:جدت چی گفت:جدم بهم گفته بود کی منو میکشه،چه نشونه ای،چه چهره ای داره... نانجب بلند شد،گفت:حسین یه کاری می کنم،دیگه منو نبینی....بدن رو برگردوند...امام رضا میگه: جد ما رو به سختی کشتن،سر جدا نمی شد...تو زیارت ناحیه است:"السلام عَلَی مَجْزُوزُ الرَّأْسِ مِنَ الْقَفَا..."هر چی می برید،نمی برید،یه ضربه،دو ضربه....
Show all...
attach 📎

روضه وداع امام حسین ع التماس دعا😭
Show all...
🌷 #امام_سجاد (علیه السلام) : ☘ براستى آمادگى براى مرگ ، دورى از حرام و بذل و بخشش در كار خير است. 📚 بحارالانوار ، ج ۴۶، ص ۶۶
Show all...
##بهار و بهشت ای مادر شاعر و مداح اهل بیت رسول چهارمحالی(ساقی) تقدیم به همۂ مادران عزیز که مانند شمع برای فرزندان آب می شوند .............................. ای بهار و بهشت ای مادر آسمانی سرشت ای مادر عشرت پاک خالق هستی زیر پایت بهشت ای مادر در محبت زبان زدی مادر گلم از مهر توسرشت مادر حب مولا اگر درون دل است آنکه آن را سرشت شد مادر شیر من را به روضه ها دادی گریه کن بهر روضه ای مادر ای کنیز کرامت زهرا مهمانی به درگهش ای مادر شد به عشق تو مبتلا بودن مبتلای محبتم ای مادر روز اول خدا به دست خودش مهرم انداخت در دلت مادر گر بگیرند نواری از قلبم در خطوطش نوشته اند مادر هر طپش ز قلبم رسد نوایی باز جان فدای صداقتت ای مادر ساقی و مهر و محبتت جانا کن نظر از کرم به من ای مادر 💠💠💠💠💠💠💠💠💠 اشعار مجالس ختم وترحیم خوانی
Show all...
▪️گلی گم کرده ام مانند مادر▪️ درفزاق مادر😭😭😭 گلی گم کرده ام مانند مادر که همتایش در عالم نیست دیگر گلم را بود ای مردم نشانی به سینه داشت قلب مهربانی گل من بی نظیرو ساده دل بود پیِ خوشبختی ام یکدم نیاسود گل خوش عطر وبویم بود مادر که با تیر اجل گردیده پرپر میان این خلایق آنچه دیدم ز مادر مهربان ترمن ندیدم مرا آرام جانم بود مادر رفیق مهربانم بود مادر میان خانه مادرها چو شمعند بدور او همه پروانه جمعند ازآن روزی که شمعم آب گردید دل پروانه ها بیتاب گردید نگو مادر بگو حور و فرشته که خانه باحضور او بهشته الهی خانه بی مادر نگردد الهی نخل آن بی بَر نگردد مرا یاد آید آن دوران دیرین به زانویش نمودم خواب شیرین چه غمهایی که در دل کرد مادر به زیر خاک منزل کرد مادر چو مادر رفت دردم بی عددشد بمیرم خانه اش زیر لحد شد دریغا با دل زار و حزینم کنار قبر مادر می نشینم بخوانم با نوای بی نوایی الهی بشکند دست جدایی مرا باور نبود اینگونه مادر سر قبرت زنم برسینه و سر تودستت زین جهان کوتاه گردید برایم داغ تو جانکاه گردید فــدای مهــربانی و دل تو بمیرم زیر گِل شد منزل تو بخواب آرام مادرجان که فردا شفاعت از تو خواهد کرد زهرا تو که از عاشقان اهل بیتی تو کز دلدادگان اهل بیتی تو که مولا علی را دوست داری نمودی بهر زهرا سوگواری شنیدی قصۀ تیر و کفن را تو نالیدی غریبی حسن را برای نور عینش گریه کردی تو بر داغ حسینش گریه کردی بــرای زینبیــنش غـصه خــوردی چو زینب یاحسین گفتی ومُردی الهی که زحق گردد عنایت کند زهرا زتو مادر شفاعت بگو «مداح» زمادر مهربان تر خداوند است واهل بیت ومادر شعر:علی اکبراسفندیار«مداح» ♻️ختم ومداحی استاد پرویزی♻️ مجالس ترحیم و ختم و تشییع جنازه ختم خوانی مراسمات
Show all...
‍ #مادر #سبک_دشتی_ختم_مادر غمت مادر نشسته بر دل من داد بیداد به یادت چلچراغ محفل من داد بیداد دوا بودی به دردم بیادورت بگردم همه حاصلم، شکسته دلم کجایی مادرمن (۲) گل بی خار من مادر کجایی داد بیداد نصیب ما شده داغ جدایی داد بیداد تریی ماه منیرم برات مادربمبرم همه حاصلم، شکسته دلم کجایی مادرمن (۲) شده خاموش و مادر خانه من داد بیداد تو رفتی مادر از کاشانه من داد بیداد همه حاصلم، شکسته دلم کجایی مادرمن (۲) اجرای سبک:🎤 بانوای مداح اهل بیت ع استاد دیدبان ختم خوانی مراسمات ترحیم اشعار جهت مجالس ختم و ترحیم و خاکسپاری و تشییع جنازه
Show all...
attach 📎

#مادر توصیف مادر 🌹🌹🌹🔷🔷🔷🔷🔴🔴🔴🔴🔵🔵🔵🔵❤️❤️❤️🌹🌹 مادر ای گلواژهٔ دریای عشق مادر ای استاد بی همتای عشق مادر ای زیباترین حرف جهان کس نباشد چون تو مادر مهربان ای به ایثار و وفا تو بهترین ای به قاموس محبت بی قرین مادر ای آینهٔ مهر و وفا مادر ای زیباترین خلق خدا ای وجودت شمع بزم و محفلم ای که باشی چلچراغ منزلم باغبان گلشن دنیای من رهنما و مشعل فردای من ای که پیغمبر بفرموده چنان هست جنت زیر پای مادران هر چه دارم از تو دارم مادرا ای یگانه غمخورِبی مدّعا بوسه بر پایت زنم ای مهربان سایهٔ رحمت تو باشی در جهان بهترین واژه ز اشعارِ منی بهترین یار و پرستارِ منی بی تومن چون لاله پرپر میشوم تا ابد من زارِ مادر میشوم من غلام خاک درگاه تؤام من خریدار رخ ماهِ تؤام خانه ام بی تو شود ماتمسرا ای که جان من ترا گردد فدا گر خطا سر زد بخشا مادرا این تمنا را زتو دارد (صفا) 🌹🌹🌹 شاعر حاج قاسم جناتیان قادیکلایی
Show all...
Sign in and get access to detailed information

We will reveal these treasures to you after authorization. We promise, it's fast!