cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

°•تریــــــاق•°

﷽ "به نام خداوند قلم" 🌸وَمِنْ شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ🌸 " تریاق " روایتی متفاوت! "هانی‌زند"

Show more
Advertising posts
6 576Subscribers
-824 hours
-537 days
-22030 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

Repost from N/a
Show all...
Repost from N/a
خواستم برم کلاس پیانو ترمی شده ۴میلیون😖 خواستم برم کلاس نقاشی شده ترمی ۳میل😕 خواستم برم کلاس بازیگری شده ترمی ۱۰میل:)))😒 خواستم برم دوره ژل و لیفت ۲۰میل :)))😑 تا اینکه با اینجا آشنا شدم همه کلاسارو خریده رایگان گذاشته: @FreeClassEs
Show all...
لالالالا • از این زنگخوراي خفن میخواي بیا همشو اینجا گزاشتم..! 👇🏿🍷🖤 @MyRimixam @MyRimixam کلي زنگخور ناب داره..! 👆🏿🔥
Show all...
⭕مردی همسرش را نزد خلیفه دوم برده و گفت : خودم و زنم سیاه هستیم ولی او پسری سفید به دنیا آورده. خلیفه رو به جمع کرد و نظر آنها را خواست؛ همه گفتند زن باید سنگسار شود.هنگامی که مأموران اجرای حکم، زن را می بردند ، در میانه راه با امیرمومنان (ع) برخورد کردند و حضرت ماجرا را پرسید و آنان شرح ماجرا را گفتند. حضرت (ع) رو به مرد کرد و پرسید : آیا زنت را متهم می کنی؟ مرد گفت : نه. حضرت باز هم سوال کرد: آیا در حال قاعدگی با او همبستر شده ای؟ مرد تأیید کرد و گفت : بله ، یک شب که ادعا می کرد قاعده است ، من گمان کردم به جهت سرما عذر می آورد؛ پس با او همبستر شدم. حضرت از زن نیز پرسید که آیا شوهرت در آن حال با تو نزدیکی کرده است؟ زن هم تأیید کرد. در این زمان امیرمومنان علیه السلام به آنان فرمود....ادامه ماجرا
Show all...
⭕مردی همسرش را نزد خلیفه دوم برده و گفت : خودم و زنم سیاه هستیم ولی او پسری سفید به دنیا آورده. خلیفه رو به جمع کرد و نظر آنها را خواست؛ همه گفتند زن باید سنگسار شود.هنگامی که مأموران اجرای حکم، زن را می بردند ، در میانه راه با امیرمومنان (ع) برخورد کردند و حضرت ماجرا را پرسید و آنان شرح ماجرا را گفتند. حضرت (ع) رو به مرد کرد و پرسید : آیا زنت را متهم می کنی؟ مرد گفت : نه. حضرت باز هم سوال کرد: آیا در حال قاعدگی با او همبستر شده ای؟ مرد تأیید کرد و گفت : بله ، یک شب که ادعا می کرد قاعده است ، من گمان کردم به جهت سرما عذر می آورد؛ پس با او همبستر شدم. حضرت از زن نیز پرسید که آیا شوهرت در آن حال با تو نزدیکی کرده است؟ زن هم تأیید کرد. در این زمان امیرمومنان علیه السلام به آنان فرمود....ادامه ماجرا
Show all...
داستان آدم و حوا از اونچه که فک میکنین بدتره 🤌🏼 و این همه سال دروغ به خوردمون دادن تو کتاب مقدس یهود سیب استعاره از رابطه جنسیه و قابیل فرزند آدم نیس بلکه فرزند شیطانه برای دونستن این تئوری و فکت ها که کسی بهش اشاره نمیکنه میتونین داخل این کانال عضو بشید و روزانه برگاتون بریزه: @Teory
Show all...
تاحالا درمورد ایلومنیناتی چیزی شنیدی؟ افراد صاحب قدرت که کل دنیا طبق خواسته اونا میچرخه و سران دولت هارو کنترل میکنند!! زیبایی ماجرا اینجاست اتفاقات الان کشورمون هم بی دخالتشو نیست و همچیز از قبل برنامه ریزی کردن!! منبع و اطلاعات تمامی تئوری های توطئه در چنل زیر توضیح داده شده: @TheoryTopia
Show all...
Repost from N/a
من خودم محضر نمیام. با وکیلم میری بعد طلاقم گورت و گم میکنی دخترک روی تخت به خودش پیچیده بود. احتمالا شب گذشته آخرین شبی بود که به عنوان همسر در خانه ی این غول بی شاخ و دم حضور داشت و بی دلیل کتک می‌خورد. -کوروش؟ کوروش بی توجه کراواتش را می‌بست. -دلت بازم کتک میخواد؟ اون کتکایی که به تو زدم رو به خر میزدم می‌خوابید. تو جون سگ داری که هنوز زبونت هم کار میکنه! -درد دارم. فک کنم.‌.فک کنم یه جام شکسته ... -به جهنم! پاشو جمع کن کاسه کوزه ت و تا وکیلم برسه باهاش بری واسه طلاق. پاشو ببینم. دخترک در جواب ناله ای زد‌ . دل و کمرش از شدت درد در حال انفجار بود. کوروش بی توجه به ناله کردنش شماره میگرفت‌ -الو! کدوم گوری موندی منصوری؟ این دختره امشبم تو این خونه بمونه خونش پای توئه ها! -دارم میرم دنبال جواب آزمایش حاملگی آقا! -آزمایش حاملگی ؟ بابا ما یه گهی خوردیم تو مستی سه هفته بعدش خودم و آب کشیدم کثافت تن این دختره ی بوگندو نچسبه به تنم. حالا آزمایش حاملگی دیگه چه صیغه ایه؟ پرسید و به طرف یغما چرخید که با چشمان اشکی خیره نگاهش می‌کرد. -چیه؟ اونجات عروسی شد اسم حاملگی شنیدی؟ خواب دیدی خیره دختر جون. کوروش اسفندیاری از این باختا نمیده. یه بار یه انگشتی ما به تو زدیم از سر بدمستی... آن طرف خط منصوری معذب زمزمه کرد. -کوروش خان من رسیدم جلوی در آزمایشگاه ...قطع میکنم... بی خداحافظی تماس را قطع کرد و با لذت به سمت دختر گریان قدم برداشت. -دختر دست خورده با سر و صورت کبود مبارک داداش پفیوزت. امروز واسش پست میفرستم اگه باور نکرد بگو فیلم اون شب و دارم هنوز. بفرستم واسش ببینه خواهر آفتاب مهتاب ندیده ش چطوری زیر کوروش ناله... حرفش با هق هق یغما ناتمام ماند. درد دل و کمرش به حد انفجار رسیده بود. -بوی گند میدی خواهر یاسر! گورت و که گم کردی باید تختخواب و عوض کنم. حتما از تنت شیپیش افتاده به کل زندگی من گدا گشنه! سرش را روی تخت گذاشت و هق زد اینجا می‌ماند مثلا شوهرش او را میکشت و به خانه برمی‌گشت برادر کثافتش به خونش تشنه بود. کاش همان دیشب از زیر دست و پای شوهرش زنده بیرون نیامده بود. -این خون چیه زنیکه؟ تختم و به گه کشیدی! پریودی؟ خواست از درد دیوانه کننده ی دلش بگوید که تلفن همراه کوروش شروع به زنگ زدن کرد. -بنال منصوری ! -آقا ...آقا نمیتونید یغما خانم و طلاق بدید. آزمایش بارداریشون مثبته! می‌شنوید آقا؟ خواهر یاسر از شما حامله ست! https://t.me/+0cxHjauionZmYTI0
Show all...
⭕مردی همسرش را نزد خلیفه دوم برده و گفت : خودم و زنم سیاه هستیم ولی او پسری سفید به دنیا آورده. خلیفه رو به جمع کرد و نظر آنها را خواست؛ همه گفتند زن باید سنگسار شود.هنگامی که مأموران اجرای حکم، زن را می بردند ، در میانه راه با امیرمومنان (ع) برخورد کردند و حضرت ماجرا را پرسید و آنان شرح ماجرا را گفتند. حضرت (ع) رو به مرد کرد و پرسید : آیا زنت را متهم می کنی؟ مرد گفت : نه. حضرت باز هم سوال کرد: آیا در حال قاعدگی با او همبستر شده ای؟ مرد تأیید کرد و گفت : بله ، یک شب که ادعا می کرد قاعده است ، من گمان کردم به جهت سرما عذر می آورد؛ پس با او همبستر شدم. حضرت از زن نیز پرسید که آیا شوهرت در آن حال با تو نزدیکی کرده است؟ زن هم تأیید کرد. در این زمان امیرمومنان علیه السلام به آنان فرمود....ادامه ماجرا
Show all...
⭕مردی همسرش را نزد خلیفه دوم برده و گفت : خودم و زنم سیاه هستیم ولی او پسری سفید به دنیا آورده. خلیفه رو به جمع کرد و نظر آنها را خواست؛ همه گفتند زن باید سنگسار شود.هنگامی که مأموران اجرای حکم، زن را می بردند ، در میانه راه با امیرمومنان (ع) برخورد کردند و حضرت ماجرا را پرسید و آنان شرح ماجرا را گفتند. حضرت (ع) رو به مرد کرد و پرسید : آیا زنت را متهم می کنی؟ مرد گفت : نه. حضرت باز هم سوال کرد: آیا در حال قاعدگی با او همبستر شده ای؟ مرد تأیید کرد و گفت : بله ، یک شب که ادعا می کرد قاعده است ، من گمان کردم به جهت سرما عذر می آورد؛ پس با او همبستر شدم. حضرت از زن نیز پرسید که آیا شوهرت در آن حال با تو نزدیکی کرده است؟ زن هم تأیید کرد. در این زمان امیرمومنان علیه السلام به آنان فرمود....ادامه ماجرا
Show all...
Sign in and get access to detailed information

We will reveal these treasures to you after authorization. We promise, it's fast!