•دال‌سین•

شیراز رو داره آب می‌بره بعد میاید توی این بارون داروخونه کلسیم جوشان بگیرید؟:))

این شاهکار رو با صدای استاد نشنیده بودم… لذت ببرید که هیچ‌چیز به اندازه‌ی شعر و موسیقی توان لمس روح شما رو نداره♥️

داشتم کتاب می‌خوندم سر شیفت؛ مریضمون می‌گه یه دوره‌ای خوندن این کتابا جُرم بود خانوم دکتر. لبخند زدم و خواستم صحبت رو ادامه بدم که خانومش جواب داد: اگر می‌خواهی بر مردم حکومت کنی؛ مردم را گرسنه و بی‌سواد نگه‌دار. ساکت شدم. هر سه ساکت شدیم…

صبحت بخیر عزیزم؛ امروز ۰۳/۰۲/۰۱ عه. می‌دونم که کلی محتوا دیدی که وقتشه یه تحولی ایجاد کنم! من صرفاً اومدم بهت یادآوری کنم قدم‌های بزرگی نچین که وسط راه کم بیاری… چیزی که تو رو به هدفت نزدیک می‌کنه، قدم‌های کوچک ولی متوالیه… و به مناسبت روز سعدیِ عزیزم: رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود :))

معتقد بود که سر چشمه‌ی همه‌ی عیب‌های آدمی دو چیز است: یکی بیکاری و دیگری اعتقاد به خرافات. و دو فضیلت بیشتر وجود ندارد: یکی کار و دیگری خرد. «جنگ و صلح، تالستوی» ۳۰ فروردین ۴۰۳

به نظرتون فرصت می‌شه همگی بریم کنسرت آقای چاووشی و به حالِ تمام کرده و نکرده‌هامون اشک بریزیم؟ ✨

کسی رمان جنگ و صلح رو خونده؟🥲🙏🏻

میگم اگه راستی راستی جنگ می‌شد؛ حرف‌های نگفته‌ت رو بهش گفته بودی؟

کاش متولد کشور برزیل بودم مثلاً. در حالی که روی کاناپه دراز کشیدم می‌گفتم «وای می اَمور (عشق من) وضع خاورمیانه رو ببین تورو خدا! دوباره جنگ راه افتاده» و جواب می‌شنیدم که «خیلی خودتو ناراحت نکن هانی؛ فردا می‌خوایم بریم فستیوال دلم نمی‌خواد ذهنت درگیر باشه» و می‌گفتم «آره بابا! کی به خاورمیانه فکر می‌کنه اصلاً» منتها نشستم در انتظار و به صدای تیک تاک ساعت گوش می‌دم و مطمئن می‌شم که پشت سیاهی‌های دنیامان سیاهی بود…