cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

قرآن؛ برترین کتاب شکوفایی دنیا

محفلی برای تدبر، انس و ایمان به قرآن با تمرکز بر آیات و روایات روانشناختی ارتباط با مدیر کانال @mahmood_yazdani آدرس کانال در پیام رسان ایتا eitaa.com/shokoofaee

Show more
Advertising posts
195Subscribers
No data24 hours
No data7 days
No data30 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

🔲⭕️شیمی درمانی برای سرطان وطن مجتبی لشکربلوکی سرطان گرفته اما بیش از آنکه نگران سرطان بدن باشد، نگران سرطان وطن است. می گوید چیزی که می‌تواند سرطان وطن را با همه سختی‌ها به سمت بهبود ببرد، گشودن راهی به سمت گفتگوست. گفتگودرمانی را می‌توان معادل شیمی‌درمانی گرفت؛ سخت، دردآور و در عین حال، لازم و شفابخش. او معتقد است که نه تنها حاکمیت با جامعه مشکل گفتگو دارد. بلکه خود جامعه نیز توانایی گفتگو با هم را ندارند. به این خاطره نگران کننده دقت کنید: زمانی سردبیر نشریه آیین ‌بودم. یکی از شماره‌هایش درباره این بود که «مسأله ایران چیست؟» و برای آن ‌نشست، ۱۱نفر از سرآمدان ‌حوزه‌‌های مختلف دعوت‌ کردیم؛ در حوزه علم دکتر منصوری، در سینما ناصر تقوایی، در فلسفه آقای ملکیان، در اقتصاد دکتر ستاری‌فر، در سیاست آقای رضا خاتمی، از حوزه آیت‌الله ایازی، در ادبیات محمود دولت‌آبادی و…. جالب است‌که این‌۱۱‌نفر که همه دغدغه ایران را داشتند، برخی برای اولین‌بار همدیگر را می‌دیدند و با اسامی هم‌آشنا نبودند. این ها نکاتی است که دکتر هادی خانیکی استاد ارتباطات می گوید. شاید بگویید غیر از او، مسوولین و دیگران هم می گویند گفتگو کنیم. اما خانیکی برای گفتگو شروط و الزاماتی دارد که شنیدنی است. او هر مکالمه ای را گفتگو نمی داند؛ از جمله مکالمه زندانبان با زندانی و صحبت بیمار با پزشک. سخنرانی مقامات گفتگو نیست. حتی جلسات دیدار با مسوولین گفتگو نیست. این ها «شبه گفتگو» است و ما سخت از این گفتگوهای نمایشی غیرواقعی زجر می کشیم. تعیین تکلیف کردن و نصیحت کردن، تهدید کردن نه تنها گفتگوست که مانع گفتگوست‌. ‏او معتقد است که سخت باید در جستجوی گفتگوی اصیل بود بدون آنکه مفهوم آن را به ابتذال بکشیم. برخی نکات را با هم مرور کنیم: ۱) گفتگو به رسمیت شناختن واقعی و عملی طرف مقابل است. پس اگر من تو را به رسمیت نشناسم، این گفتگو نیست. به گفته مارتین‌بوبر، گفتگو تبدیل کردن رابطه من و او، به رابطه من و تو است. و اگر خوب عمل کنیم من و او به «ما» ۲) گفتگو در شرایط برابر است. اگر من بتوانم هر حرفی بزنم، و تو نتوانی به خاطر ترس، حیا، شرم حرف هایت را بزنی این گفتگو نیست. ۳) لازمه گفتگو بالا بردن توان ارتباطی ما و پذیرش تفاوت‌ها و تکثرهاست. قرار نیست در گفتگو من آنچه را دوست دارم از زبان تو بشنوم. اصلا گفتگو هست تا تو متفاوت از من حرف بزنی. ۴) در گفتگو می پذیریم که حقیقیت نه نزد من است و نه نزد تو بلکه می تواند در تعامل من و تو حقیقت زاده شود. به گفته سقراط، دیالوگ کاری است از جنس کار قابله؛ یعنی سالم به دنیا آوردن کودک. به همین دلیل‌ سقراط می‌گفت من از شاگردان ‌بیشتر می‌آموزم ‌تا آنها از من‌. ۵) لازمه گفتگو عبور از باورهای خودم به سمت باورهای توست. اگر من با این فرض که می روم گفتگو کنم که حرفم را به کرسی بنشانم. این گفتگو نیست. یک‌ هنرمند هلندی ترک‌تبار گفته بود «بیایید توافق کنیم که با من موافق باشید!» ۶) گفتگو نیازمند مکان و امکان ‌است. کجا گفتگو کنیم؟ الان می‌گویند در دانشگاه گفتگو کنیم. کجای دانشگاه و چگونه؟ و آن وقت حاصل این گفتگو چگونه تأثیرگذار خواهد بود؟ ☑️⭕️تجویز راهبردی: برخی چیزها از جنس دانش اند. یعنی با خواندن بدست می آیند. مثلا چرایی شکست نور در آب یا تاریخ مشروطه یا دلایل تورم ساختاری. اما برخی امور از جنس مهارتند. هیچ کسی با کتاب رانندگی، راننده نشده است. یا مایکل جردن با کتاب چگونه بسکتبالیست شویم، بازیگر نشده. کریستیانو رونالدو زندگی اش را در کتابخانه سپری نکرده. مهارت با تمرین و تکرار به دست می آید. مساله کلیدی اینجاست که گفتگو (برخلاف بسکتبال که یک مهارت فردی است) یک مهارت جمعی است. یعنی یک جامعه باید به مهارت دست پیدا کند. بنابراین نه تنها خودمان باید تمرین کنیم که دیگران را نیز به تمرین فرابخوانیم. گفتگو یعنی تعامل بر اساس هم پذیری و هم شنوی در شرایط آزاد و برابر. یعنی شنیدن و گفتن بر اساس ادب، مدارا، عقلانیت و حوصله. اکنون شرایط آستانه ای برای گفتگوی مردم-حکومت فراهم نیست، باشد! ولی برای گفتگوی مردم با مردم چه؟ ما مهارت جمعی گفتگو را نداریم. ◾️در سطح جامعه؛ از خانه مان شروع کنیم. در اداره مان ادامه دهیم، به محله مان گسترش دهیم. ◾️در سطح جامعه و حاکمیت هر دو: گفتگو را با موعظه، نصیحت، هدایت، توجیه،بگومگو و سخنرانی، مونولوگ و تبلیغات اشتباه نگیریم. مثلا من اگر فکر کنم که تو فریب خورده ای، این مکالمه دیگر گفتگو نیست، موعظه است. ◾️در سطح حاکمیت؛ بپذیریم برخلاف تصور گفتگو اصلا امر آسانی نیست. اصلا! همانگونه که خانیکی گفته: گفت‌وگودرمانی، شیمی‌درمانی حکمرانی است؛ سخت، دردآور ولی شفابخش. توسعه زاده اجماع است و اجماع محصول گفتگو و گفتگو نتیجه تحمل درد! صفحات مجتبی لشکربلوکی در اپلیکیشن بله I تلگرام I اینستاگرام I لینکدین
Show all...
@Drnematallahfazeli 📝 ایران 🔻نعمت الله فاضلی، 4 آذر 1401 ✅ ایران را فراموش نکنیم. اعتراض کنیم و از "زن، زندگی، آزادی" بگوییم اما فراموش نکنیم که ایران درخت کهنی است که همه بر شاخه های آن نشسته ایم. مراقب باشیم بُن نبریم. ایران نام نیست، واژه نیست، خاک زیر پای ماست، زبان ماست، ساختار ساخت دهنده به عمیق ترین لایه های آشکار و پنهان عواطف و باورها و کهن الگوهای ماست. ✅ بانو ژولیا کریستوا روانکاو بلغاری-فرانسوی در کتاب خواندنی اش "علیه افسردگی ملی" در گفتگو با فیلیپ پتی می گوید: "پرسش کردن از قوانین، هنجارها و ارزش ها، لحظه ای حیاتی در زندگی روانی افراد و جوامع است" (کریستوا ۱۴۰۱: ۱۲). آن را "سرپیچی" می نامد. کریستوا "سرپیچی و عصیان" را ستایش می کند و همسو با سارتر می گوید "ما حق عصیان داریم" ( همان ۴۳)، زیرا آن را عامل ضروری برای حیات روانی و متصل کردن پیوندهای جامعه می داند؛ اما مدافع فرانسه است. به نقل از ژیرودو می گوید: "ملت ها مانند انسان ها از بی نزاکتی های نامحسوس می میرند"(همان ۶۴). معتقد است "به قابلیت از بین بردن لکه های ننگی که شوربختی را دوره کرده اند و تمرین همبستگی دربرابر آن ایمان دارم" ( همان ۶۶). ✅ ایران، امروز عصیان و سرپیچی را تمرین می کند، این سرپیچی چنان که کریستوا می گوید اگر برای بازسازی و پرسشگری و در مقابل افسردگی ملی باشد نجات بخش و شادمانی افزاست و روح ایران را تر و تازه می کند. ایران را فراموش نکنیم و ایران و نمادها و نشانه هایش را قربانی هیچ چیز واقعا هیچ چیز نکنیم. چرا که "چو ایران نباشد" دیگر چیزی نخواهد بود و نخواهد ماند. سرپیچی کنیم، 🔻پرسش کنیم، عصیان را حق خود بدانیم ولی به خاطر بسپاریم که اینها نیازمند بقا و تداوم ایران و ایرانی بودن است، سرزمینی که هزاران سال گهواره زایش و رویش و پرورش میلیون ها میلیون انسان، هزاران زبان، هنر، دین، ادبیات، رسم، سنت و تاریخ است و به بهای بی نهایت رنج ها و فداکاری ها به دست ما رسیده است. ایران را فراموش نکنیم. می دانم که می دانید و این صرفا یادآوری است!
Show all...
💢 واحد پژوهش  دانشکده علوم  قرآنی مشهد برگزار می کند. ✅ نخستین نشست علمی در راستای همایش بین‌المللی روش شناسی استخراج علوم انسانی قرآن بنیان با عنوان: 🔶 الزامات دست یابی به علوم قرآن بنیان با نگاهی به کاستی های علوم حوزوی و الهیات دانشگاهی (رویکرد کلان نگر) 🔹ارائه دهنده : استاد محمود یزدانی 🔹زمان : شنبه 5 آذر ماه 1401 ساعت 12:45 الی 14 🔹مکان : مشهد - خیابان سناباد - دانشکده علوم قرآنی مشهد - سالن جلسات 🆔 @islamic_psycho
Show all...
Repost from شبکه توسعه
🔲⭕️ائتلاف علیه قلدری علی سرزعیم، تحلیل گر اقتصادسیاسی همه چیز از یک نامه شروع شد از احمد به حامد! اخیرا احمد زیدآبادی تحلیل گر شناخته شده سیاسی مطلبی خطاب به حامد اسماعیلیون نوشت. و در مورد تاثیر حوزه عاطفی-روانی به کنش سیاسی نکاتی یادآوری کرد. جدای از درستی یا نادرستی نامه زیدآبادی اما نامه کاملا مودبانه و محترمانه نوشته شده بود و پیامی اخلاقی را منتقل می کرد اما حجم بی سابقه ای از فحش و ناسزا و حتی تهدیدات جانی و ناموسی متوجه آقای زیدآبادی شد تا جایی که عطای ابراز نظر در مورد مسائل سیاسی روز را به لقایش بخشید و اعلام کرد که دیگر در مورد مسائل سیاسی روز مطلبی منتشر نمی کند. همه کسانی که با سیاست ایران آشنا هستند می دانند که احمد زیدآبادی سالها به خاطر فعالیت سیاسی نامقبول از دید حکومت به زندان افتاده، به تبعید محکوم شده و فرزندانش سال‌ها طعم تلخ دوری از فرزند را چشیدند. لذا قطعا بخشی از حکومت نبوده و نیست ولی چه چیز موجب شد تا وی که عمری را صرف سیاست کرده به سکوت پناه ببرد؟ دلیل چیزی جز فشار روانی مخالفان و تهدیدات مرتبط با آن نبوده است. او از طرفی به خاطر حکومت به سکوت کشیده شد اکنون از طرف مردم به سکوت کشیده است. نتیجه در هر دو حالت یکی است. حذف یک صدا از سپهر گفتگوی ایران! آنچه در این مورد رخ داده است دقیقا مصداق چیزی است که اصطلاحا «قلدری در فضای مجازی» (cyberbulling/onlinebulling) گفته می شود. هر نوع تهدید فیزیکی، کلامی، عاطفی، جنسی که در ادامه بیان یک دیدگاه توسط برخی افراد در فضای مجازی، شبکه های اجتماعی یا به شکل مستقیم به گوینده مطرح شود «قلدری در فضای مجازی» خوانده می شود. کشورهای توسعه یافته تلاش می کنند تدابیری حقوقی علیه این اقدام خصوصا در مدارس و سازمانها فراهم کنند. هدف از این کارها ترساندن افراد از بیان دیدگاه است نه نقد آنها. روشن است نقد دیدگاه‌های مختلف نه تنها اشکال ندارد بلکه امر پسندیده‌ای است ولی بسیاری تحت عنوان نقد، مسخره کردن، تحقیرکردن، شایعه ساختن، تلاش برای بایکوت کردن اجتماعی فرد و گاه آزاردادن مانند منتشرکردن اطلاعات خصوصی فرد، تهدید خانواده پا را فراتر از نقد می‌گذارند و تلاش می‌کنند هزینه طرح برخی دیدگاه‌ها را چنان بالاببرند که کس دیگری جرات نکند چنین مطالبی را علنا منتشر کند. به بیان دیگر «قلدری در فضای مجازی» دقیقا در نقطه مقابل «آزادی بیان» قرار دارد و طنز داستان آنست که برخی ضمن آنکه ادعا می‌کنند می‌خواهند دایره آزادی بیان را در ایران گسترش دهند، از این روش خبیثانه استفاده می‌کنند تا فضای طرح دیدگاه‌های مخالف با آنها تنگ و تنگ تر شود. روشن است که وقتی آزادی بیان تهدید و تحدید شود وظیفه همگان است که آژیر هشدار را بشنوند و به شکل متحد در برابر آن موضع بگیرند زیرا اولین و مهمترین قربانی محدودشدن آزادی بیان با استفاده از «قلدری در فضای مجازی» حقیقت است که دود آن به چشم جامعه می‏رود. وقتی جامعه نتواند نظرات افراد مستقل و آزاداندیش را -درست یا غلط- بشنود در تصمیم‏گیریهایش به خطا می‏افتد و گاه نه‌تنها به اهداف بالاتر نمی‏رسد بلکه ای‌بسا هزینه‌های غیرمتعارفی را نیز متحمل شود. قلدری در فضای مجازی منحصر به این مورد خاص نیست و شکلهای ظریف‌تری هم دارد که بسیار فراگیر است. هر وقت فضای اجتماعی طوری شد که یک دیدگاه توانست آزادانه نظر خود را مطرح کند ولی صاحبان دیدگاه مخالف معذّب بودند که نظر خود را بیان کنند از ترس آنکه به آنها انگ‌های مختلف زده نشود، باید بدانیم که فضا برای قلدری فراهم شده است. ☑️⭕️تجویز راهبردی: ۱)به خودمان یادآوری کنیم آزادی یعنی آزادی مخالف. ۲)هر وقت احساس کردیم در گروه‌های شکل گرفته در فضای مجازی یک دیدگاه به راحتی می تواند نظرش را بگوید ولی دیدگاه مخالف در بیان نظرات محدود است، باید فضا را شکست و دیدگاه مخالف را دعوت کرد که صحبت کند و نگذاشت کسی به صاحبان دیدگاه مخالف اهانت کند یا او را تهدید کند. ۳)هر وقت قلدری در فضای مجازی موجب شد یک شخصیت مستقل مثل آقای زیدآبادی چنان تهدید شد که نوشتن را متوقف کرد باید دیگر صاحبان فکر و اندیشه به میان آیند و فارغ از اینکه با آقای زیدآبادی هم نظر باشند یا نباشند، از او در برابر تهدیدات و هتاکیها حمایت کنند زیرا اگر امروز این تهدیدات متوجه آقای زیدآبادی شده است، فردا گریبان دیگر متفکران مستقل را خواهد گرفت. ۴)به خودمان و دیگران یادآوری کنیم اگر امروز من آزادی دیگران را پاسداری نکنم، دیر یا زود حرمت آزادی من نیز شکسته خواهد شد. ۵)چه با احمد موافقیم چه با حامد. فرقی نمی کند. از زیدآبادی بخواهیم به کنش سیاسی و گفتگوی آزاد ادامه دهد و این عرصه را ترک نکند حتی اگر با او مخالف باشیم. ۶) قلدری از هر سو از جامعه یا حکومت را غیرقاابل قبول بدانیم. شبکه توسعه @I_D_network علی سرزعیم @Ali_Sarzaeem
Show all...
✅ تحلیل روانشناختی دین و دین ورزی ⏪ در این بحث به این سوالات و مباحث خواهیم پرداخت : - تعریف دین از منظر روانشناختی - مفهوم اقامه وجه در برابر دین - تحلیل روانشناختی مفهوم دین ورزی - مقایسه مفهوم دین با مفاهیمی همچون سبک زندگی، هویت، فطرت و ... - اقامه خود در برابر دین یا اقامه دین در خود؟ - تحلیل مفهوم اقامه دین - روش های تقویت دین در خود از منظر روانشناختی - مفهوم معرفت دینی و تفاوت آن با سایر معرفت ها - مفهوم علم دینی و تفاوت آن با سایر علوم و سایر مباحث مرتبط با این بحث 🤲 ان شاءالله سعی خواهم نمود این بحث تا حدی سنگین و چندوجهی را با روش و بیان ساده ای ارائه نمایم.
Show all...
با عرض سلام خدمت اعضای محترم کانال بعد از حدود ۲ ماه از اعتراضات و اغتشاشات که هم خودم خیلی گرفتار و تا حدی آشفته حال بودم، و هم‌ تقریبا غالب مواقع دسترسی به تلگرام نداشتم، فعلا تا حدی هم فارغ البال تر شدم و هم توانستم به تلگرام وصل شوم. ان شاءالله بحث جدید و جالبی تحت عنوان تحلیل روانشناختی دین و دین ورزی را با استعانت از آیات قرآن و روایات معصومین علیهم‌السلام شروع خواهیم کرد
Show all...
🔲⭕️درد ایرانیان چیست؟ ایرانیان چرا می روند و برنمی گردند؟ مجتبی لشکربلوکی از هر سه ایرانی ۱ نفر می خواهد سرزمین مادری اش را بگذارد و برود. این را من نمی گویم. بلکه نتایج یک نظرسنجی نشان می دهد و متاسفانه نسبت به ۵ سال قبل بیش از ۳٪ رشد نشان می دهد. خب ممکن است بگوییم که مهاجرت امری عادی است. ۷۵۰ میلیون نفر در جهان میل به مهاجرت دارند. بگذارید ایران را با کشورهای دیگر جهان مقایسه کنیم. میانگین تمایل به مهاجرت در جهان برابر با 15% است. در آمریکای لاتین ۲۷٪، غرب آسیا ۲۴٪، اقیانوسیه ۹٪ و جنوب شرقی آسیا ۷٪ است. در نتیجه می‌توان گفت تمایل به مهاجرت ایرانیان (با ۳۳٪) تقریبا بیش از دو برابر میانگین جهانی است( منبع). آیا فقط همین یک نظرسنجی است؟ نه رصد خانه مهاجرت اعداد وحشتناک تری را منتشر کرده: ۶۶٪ دانشجویان و دانش آموختگان میل زیاد یا بسیار زیادی به مهاجرت دارند. در مورد پزشکان که اوضاع به مراتب خطرناک تر است: ۷۱٪ خب ممکن است بگوییم میل به مهاجرت که مهم نیست. خیلی دوست دارند اما نمی روند. در کنار شاخص میل به مهاجرت، شاخص دیگری وجود دارد به نام تصمیم به مهاجرت یعنی کسانی که دست به اقدام عملی زده اند یا می زنند. فقط ۱۵٪ دانشجویان گفته اند که تصمیم بر ماندن قطعی دارند. ۵۷٪ بقیه گفته اند یا مهاجرت می کنند یا مهاجرت می کنند اما بعدا. بقیه (۲۸٪) هم مردد هستند بین ماندن و رفتن. ۵۰٪ جامعه استارت آپی برای مهاجرت اقدام کرده اند و فقط ۱۶٪ تصمیم گرفته اند در ایران بمانند. خب ممکن است بگوییم بروند ان شاء الله برمی گردند. می دانید شاخص سوم یعنی شاخص میل به بازگشت چه چیزی را نشان می دهد؟ فقط سه درصد پرستاران گفته اند که قطعا به ایران باز خواهند گشت و فقط ۱۲٪ استارت آپی ها گفته اند که قصد قطعی دارند بعد از مهاجرت به ایران بازگردند. همین می شود که رئیس سازمان نظام پزشکی گفته امسال هیچ کس متقاضی رشته جراحی قلب در کشور نشده و با این شرایط مجبوریم با عقب‌گرد ۴۰ ساله واردات پزشک از هند، پاکستان و فیلیپین داشته باشیم. ☑️⭕️تحلیل و تجویز راهبردی: هیچ آدم عاقلی وطن اش، ریشه اش، خانواده اش را می گذارد و برود؟ نه! درد ایرانیان چیست؟ بگذارید دوباره برگردیم به پژوهش ها. از افراد خواسته شده بگویند که چرا می روید؟ آیا به خاطر شرایط بیرونی (وضعیت کشور) است یا مسایل شخصی و خانوادگی. ۸۷٪ از کادر درمان و ۸۰٪ دانشجویان علت اصلی تمایل خود به مهاجرت را شرایط کشور دانسته‌اند. مسایل فردی و خانوادگی نقش بسیار کمی بر میل به مهاجرت دارند. بر اساس نظرسنجی، اصلی‌ترین علل افزایش میل به مهاجرت در چهار گروه مختلف یعنی جامعه دانشگاهی (اساتید و محققان)، کادر درمان (پزشکان و پرستاران)، دانشجویان و دانش آموختگان و فعالان استارت آپی این موارد است: بی ثباتی، ابهام، ناامیدی و نارضایتی از شیوه حکم‌رانی و مملکت‌داری. ایرانیان خسته شده اند از حکمرانی که منجر به بی ثباتی و آینده مبهم شده است. بنابراین تصمیم گرفته اند که بروند گوشه ای از جهان را پیدا کنند که ثبات و آرامش و آینده روشن تری به آنان نوید دهد. حالا کاری نداریم که واقعا آن سوی مرزها چقدر این هدف محقق می شود یا نه؟ عادت ندارم تلخ بنویسم. دوست هم ندارم با سیاه نمایی و نقد کردن، لایک بخرم! این آمارهای نگران کننده را نگفتم که ناامید شویم، گفتم که بدانیم همه ما تکلیف بزرگی داریم و علاوه بر تلاش برای بهبود زندگی شخصی در حوزه جمعی و عمومی نیز باید باید باید تلاش کنیم. از دست ما کاری برنمی آید؟ باید برویم سراغ کارهای شدنی تر. از بزرگ شروع نکنیم. دو مثال می زنم: بهبود شیوه حکمرانی و حل مسایل در سطح استان یا شهرستان (مانند کمک نخبگان و ذینفوذان محلی به استانداری برای بهبود حل و فصل مسایل استانی) و یا ایجاد جزیره های ثبات در یک دریای طوفانی (مانند ایجاد کسب وکارهایی پابرجا در شرایط عدم قطعیت محیطی که به کارکنان آن اجازه می دهد که به آینده فکر کنند و رشد کنند، تحقیق کنند و آینده بهتری بسازند). همین دو کار کمک می کند که چراغ امید در ایران روشن بماند. البته در این میان نقش اصلی به عهده زمام داران، تریبون داران، مجلسیان و کارگزاران است. یادشان باشد هر حرفی که می زنند، هر اقدامی که انجام می دهند هر طرحی که تصویب می کنند، هر محدودیت جدیدی که ایجاد می کنند باعث می شود که چند نخبه، چند پزشک و پرستار و چند جوان خوشفکر استارت آپی از کشور بروند. خیانت همیشه فروش اطلاعات محرمانه به کشور بیگانه نیست. خیانت به کشور گاهی اوقات در قالب یک بیانیه نادرست، یک قانون ناروا و یک تصمیم ناکارآمد است. فراموش نکنیم جاده‌ جهنم با نیت‌های خیر سنگ‌فرش شده است. حواسمان باشد با نیت های خوب کشور را به روزگار بد نکشانیم. کانال شخصی مجتبی لشکربلوکی @Dr_Lashkarbolouki
Show all...
خودی‌های برانداز محمد علی میرزایی 🔸🔸🔸🔸 دست دشمن را اگر در این به آتش کشیدن‌ها نبینیم کوریم. مگر می‌شود راهبری و مدیریت کار را در آمریکا و انگلیس و ریاض و تل آویو ندید؟ انکار بدیهیات نکنیم. تعصب را کنار بگذاریم. دستور آتش و حتی آموزش مستمر و بی‌وقفه تخریب‌کردن و تلفات گرفتن و کشته سازی و...همه و همه توسط دشمنان این ملت و نظام صورت می‌گیرد. نا اینجای مسأله تا حدودی روشن است. اما این، نصف حقیقت است نه همه آن. نیمه دوم این واقعیت تلخ، نقش بی‌لیاقتی، سفاهت سیاسی، بی،تدبیری، بی تقوایی، کله‌شقی و غیر،مردمی بودن بخش قابل توجهی از مدیران و مقامات سیاسی و غیر سیاسی در جبهه خودی است. کسانی که بدون توجه به تبعات وخیم، حرف می‌زنند. بدون فهم شرایط موضع می‌گیرند. از ترس تبعات، حقایق را از مردم پنهان می‌کنند و آنقدر شخصیتشان ضعیف است که بجز به ادامه کرسی و پست خود به چیزی فکر نمی‌کنند. نقش خودی‌های نا‌اهل، خودی‌های نفوذی دشمن، خودی‌های بی‌لیاقت و بی‌خرد در به آتش‌کشیدن خیابان‌ها پر رنگ است، پر رنگ‌تر از ددمنشان، خون‌آشامان و دشمنان قسم‌خورده، زیرا مردم بزرگ و جوانان انقلابی و هوشیار چهل و چند سال است که پوزه دشمن را بخاک مالیده و آنان را سرکوب کرده‌اند اما همین افراد در برابر خودی احمق، خودی بی‌تدبیر و خودی بی‌بصیرت بخاک مذلت افتاده و مچاله می‌شود. رنج بزرگ انقلاب و ملت ما از سفاهت مدیریتی خودی است. برای این باید فکری کرد. اما دشمن عقده‌ای و متوحش چند روزی روی موج سوار است. تعدادی‌بی‌گناه را می‌کشند و بعد هم به زباله‌دانی خود بر‌می‌گردند. اما خودی‌ها تا نابودی انقلاب پیش‌خواهند رفت اگر تدبیری نشود. حکومت‌داری با خودی‌های برانداز بی‌فرجام است. 🆔 @mohamad_ali_mirzaaei
Show all...
❗️❗️❗️تلنگرهای فوت مهسا برای دوست داران اسلام و انقلاب و ایران 🔔🔔 من آدم سیاسی نیستم  و تا به حال وارد هیچ دسته و گروه سیاسی هم نشدم، و تنها دغدغه اسلام و انقلاب و ایران را دارم، ولی با اندک فهم اجتماعی که دارم، عرض می کنم  مرگ «مهسا امینی» زلزله ای در آبرو و اعتبار جمهوری اسلامی بود. ⏪ همین تک حادثه - که ظاهرا تعمدی هم در کار نبوده - خطرناک تر از حادثه کهریزک ۸۸ ، آبان ۹۸ ، سقوط هواپیمای اوکراینی و برخی حوادث مشابه بود که مردم را در مقابل نظام قرار داد. این حادثه نشان از خشم عمیق مردم از افراط گرایی حکومتی در زمینه‌ی اعمال حجاب است که سایر خشم ها و نارضایتی های مردم را  فعال کرده است. ✔️ برخی تحلیل می کنند که پلیس که باعث مرگ وی  نشده است . همه این ها قبول، اما این حادثه صرفا ماشه چکان بروز خشم  عظیم فروخورده مردم از بخشی از حاکمیت و نحوه حکمرانی است. 🤔🤔 نمی دانم برخی مسئولین و تحلیل گران که می خواهند همه چیز را تا حد یک توطئه خارجی و یا سوءاستفاده چند فرصت طلب داخلی تقلیل دهند، از این همه خشم انباشته مردم از برخی افراط گری ها و سوءعملکردهای حاکمیت خبر دار هستند یا نه ؟ و آیا می خواهند این خشم و نارضایتی را ببینند و درمانی برای آن پیدا کنند یا نه ؟    📣📣 حوادث اعتراضات در  بیمارستان کسری، و تظاهرات در سقز و سنندج و شعارها و توهین های که صورت گرفت، همه و همه گویای این واقعیت هستند که این واقعه را نبایستی دست کم بگیریم و در حد سوءاستفاده چند عنصر فرصت طلب تقلیل دهیم. 📈📈 من فردا روزی را در آینده نظام جمهوری اسلامی می بینم که مسئولین آن روز، از خداشون هست و آرزوی شان هست که حجاب بخش زیادی از دختران جوان جامعه فردا، در حد حجاب مهسا امینی - با تمام کاستی هایش - باشد. چرا که کار از بدحجابی به بی حجابی و برهنگی خواهد رسید. ⬛️ ما با افراط گری های و نابخردی های مان  در زمینه حجاب کار را بسیار بسیار سخت تر کردیم، و از این به بعد  ترغیب  مردم برای حجاب دهها برابر سخت تر از زمان قبل از فوت مهسا امینی شده است. با افراط گری های عده ای نابخرد و جاهل در حکومت، حجاب از یک امر دینی به یک امر سیاسی تبدیل شده است و برای عده زیادی بدحجابی و بی حجابی نماد مخالفت ورزی با حکومت شده است. بطوریکه در مراسم تشییع جنازه و یا در تظاهرات، و یا به نشانه همدردی، و همچنین به نشانه اعتراض، کشف حجاب می کنند. این افراط گری های عده ای مسئول و مجری جاهل، حتی حفظ حجاب را برای محجبه ها نیز سخت تر کرده است، چون با سیاسی شدن حجاب، عده ی زیادی فکر می کنند که هر کس محجبه است حتما طرفدار نظام و تاییدکننده کارهای نظام است، و لذا از این بعد کار برای محجبه ها هم سخت تر می شود. 📢📢 سخن از فوت مهسا امینی ندای وامهسا کردن و فاجعه سازی و بزرگنمایی یک موضوع کوچک نیست - هر چند مرگ یک هموطن برای همه ما دردآور و ناراحت کننده است - بلکه ندای واعقلا ، و واانقلابا و واسلاما سر دادن است که خردورزی در حکمرانی به کجا رفت ؟ و  اعتبار و آبروی انقلاب دارد از دست می رود!!! سخن از حفظ حیثیت انقلاب است که توسط عده ای افراطی دارد به باد می رود. سخن از نابخردی برخی مسئولین است که چپ و راست با کارهایشان دارند مردم عادی را تبدیل به مخالف انقلاب و انقلاب گریز و اسلام گریز می کنند. ⚫️ من معتقدم نه آمریکا و نه اسرائیل و نه هیچ کشور دیگری با هر حربه ای  توان ساقط کردن این انقلاب را ندارند، اما برخی مسئولین و برخی نهادها و سازمان های همین نظام - اگر جلوی شان گرفته نشود - آخرش این حکومت را -  که چه خون های پاکی برای آن ریخته شده است - به زمین خواهند زد. ❗️برخی مسئولین در جمهوری اسلامی در بدنه نظام رخنه کرده اند که متخصص بحران سازی هستند و قادرند مشکلات کوچک را تبدیل به بحران های امنیتی و بین المللی برای جمهوری اسلامی نمایند که این نظام تا سالها با آن دست و پنجه نرم خواهد کرد و از شر آن خلاص نخواهد شد. ❗️❗️با توجه به این خشم و نارضایتی انباشته شده مردم - که بالاترین میزان از ابتدای انقلاب تا این زمان است - چند نابخردی،  افراط گری و سوءتدبیر دیگر مسئولین برای روشن کردن فتنه ای بزرگ کفایت می کند که بعید می دانم به راحتی موارد قبلی به اتمام برسد. هر چند موارد قبلی هم حل و فصل نشد و صرفا تبدیل به آتشی زیر خاکستر گردید. 🤲🤲خداوند عاقبت این ملت را به حرمت خون شهدا ختم بخیر گرداند. ✍ محمود یزدانی@shokoofaee
Show all...
🏴 فوت مهسا؛ مرگ خردورزی فوت مهسا امینی نمادی از مرگ خردورزی در بخش عظیمی از نظام حکمرانی ایران است. مدت زمان خیلی زیادی است که این جمله ی مرحوم حضرت امام خمینی «ره» مدام در ذهنم تکرار می شود : « نگذارید انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد » و حالا می بینیم چقدر نااهل و نامحرم در نظام حکمرانی ایران زیاد شده اند. دوستی داشتم که چند سال پیش به طنز می گفت که چهل سال است مسئولین می خواهند این انقلاب را ساقط کنند، اما مردم نگذاشته اند. اما حالا گویا این دسته از مسئولین دارند موفق می شوند و مردم هم دارند در برابر آنها کم می آورند. ای کاش جهاد تبیینی برای شناسایی و رسواسازی این مسئولین نااهل و نامحرم شکل می گرفت تا کار به آتش گرفتن تر و خشک این نظام نرسد. روزهای سخت تری هم این نظام و هم این ملت در پیش دارند. خداوند عاقبت این ملت را با این دسته از مسئولین نابخرد و جاهل ختم بخیر گرداند. و به همه ما کمک کند و بفهماند و توان بدهد که بدانیم در این شرایط چه کنیم و چگونه این نااهلان و نامحرمان را رسوا کنیم. ✍ محمود یزدانی @shokoofaee
Show all...