وصال خیال ❤️❤️
این کانال مختص ب آهنگ ومتن های عاشقانهhttps://t.me/joinchat/UE8JyY2rccRU2xu-
Show more358Subscribers
+224 hours
+27 days
+130 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
بہ قلبم نوشتم تویے سرنوشتم
.
.
بر سر آتش تو سوختم و دود نکرد
آب بر آتش تو ریختم و سود نکرد
آزمودم دل خود را به هزاران شیوه
هیچ چیزش به جز از وصل تو خشنود نکرد
آنچ از عشق کشید این دل من که نکشید
و آنچ در آتش کرد این دل من عود نکرد
گفتم این بنده نه در عشق گرو کرد دلی
گفت دلبر که بلی کرد ولی زود نکرد
آه دیدی که چه کردست مرا آن تقصیر
آنچ پشه به دماغ و سر نمرود نکرد
گرچه آن لعل لبت عیسی رنجورانست
دل رنجور مرا چاره بهبود نکرد
جانم از غمزه تیرافکن تو خسته نشد
زانک جز زلف خوشت را زره و خود نکرد
نمک و حسن جمال تو که رشک چمن است
در جهان جز جگر بنده نمکسود نکرد
هین خمش باش که گنجیست غم یار ولیک
وصف آن گنج جز این روی زراندود نکرد
. 🌺 فداتتتتتتت
بیا، که بیرخ زیبات دل به جان آمد
بیا، که بیتو همه سود من زیان آمد
بیا، که بهر تو جان از جهان کرانه گرفت
بیا، که بیتو دلم جمله در میان آمد
#عراقی
.
شب بی گهست ای ماه من مهمان من شو ساعتی
هم خانه ی عشق توام هم خان من شو ساعتی
بنگـر بــه روی زرد مــن، وز سینــه بنشــان گــرد من
تا چنــد باشــی درد مــن؟ درمان من شو ساعتی
ای چشمــه ی حـیوان بلب، وی زندگــانـی را سبـب
چون جانـم آوردی بلــب، جانــان من شو ساعتی
از بهــر مــن در کین مشو، وز شـادیم غمگیـن مشو
در خون من چندین مشو، در جان من شو ساعتی
تا کـی چو آتــش تاختـــن؟ بـر مـن شــرر انداخــتن؟
در بـزم شــادی سـاختـن، ریحـان من شو ساعتی
ای چـترمــه گیســوی تو، طــغرای مــه ابــروی تـو
ای مــن غلــام روی تـو، سـلطـان من شو ساعتی
ای سوسن و ای سرو هم، سرسبـز چـون بــاغ ارم
بستان « نظامی » را ز غــم، بُستـان من شو ساعتی
.
.
🌹🌹🌹تقدیم نگاهت
#honewel
#هفت_سینم را چنین زیبا مهیا کرده ام
طرح اندام تو را در سفره ام جا کرده ام
سین اول؛ از #سرت موی پریشان چیده ام
برسرش با باد و باران جنگ و دعوا کرده ام
سین دوم؛ #سایبان طاق ابروی تو را..
بین سفره خط نستعلیق زیبا کرده ام
سین سوم؛ #سرمه از چشمان تو آورده ام
ماه را با چشم زیبای تو رسوا کرده ام
سین چارم؛ #سیبی از رخسار گندمگون تو
چیده ام تاهفت سینم را فریبا کرده ام
سین پنجم؛ #سرخی لبهای شیرین تو را
مثل فرش قرمزی در سفره برپا کرده ام
سین ششم؛ #سوز دستان تو در دستان من
مثل اینکه در زمستان دست خود "ها" کرده ام
سین هفتم؛ طرح #سیمای تو را در چشم خود
جذر و مدی داده ام تا شکل دریا کرده ام
لذت #نوروز امسالم دوچندان گشته است
چونکه با القاب زیبای تو غوغا کرده اند
#honewel
#امشب_با_حافظ
حاشا که من به موسم گل ترک مِی کنم!
من لاف عقل میزنم این کار کِی کنم؟
مطرب کجاست تا همه محصول زهد و علم،
در کار چنگ و بربط و آواز نِی کنم؟
از قیل و قال مدرسه حالی دلم گرفت،
یک چند نیز خدمت معشوق و مِی کنم!
#شعر_شب
تا شبم را روشن آن چشم معمایی نکرد
ظلمت دیرینهام احساس تنهایی نکرد
دل به دریای جنون زد بر امید ساحلم
خوف از توفان و تندر، مرغ دریایی نکرد
چشم نازیبا نبرد از روی ماهت بهرهای
حسنیوسف در نگاه زشت، زیبایی نکرد
درسفر بودی و من از یاد چشمت جرعه نوش
هیچکس از دور چون من باده پیمایی نکرد
هیچ چیزی جز عبورت از کنار بسترم
لحظهٔ جان کندنِ ما را تماشایی نکرد
گرمی شوق گرفتاری زبانم را گشود
هیچ بلبل در قفس چون من خوش آوایی نکرد
مثل تنهایی بلایی نیست در عالم ولی
آنچه هجران تو با من کرد تنهایی نکرد
شعر من با شیوهٔ اهل زمان بیگانه نیست
با غزلهایم غریبی، روح نیمایی نکرد
#سید_حسن_حسینی
Sign in and get access to detailed information
We will reveal these treasures to you after authorization. We promise, it's fast!