🖤سونی_چنل🖤

غَرقه در نیل چه اندیشه کند باران را؟🫶🏻🫀 @soniy_channel

بزرگترین قانون به یک رابطه اینه که مهم نیه که چقدر از دست شریک زندگی خو  عصبانی هستی، نباید بری سراغ توجه و محبت یک آدم دیگه ی بگردی. سرجا خود خو میمونی و او مشکل ر حل می‌کنی، چون او آدم و مشکلات یو به تو مربوط می‌شن. اگه خیلی راحت می‌تونی بری سراغ یک شخص دیگه، او آدمی که خودیو هستی  از ته دل دوست نداری! #تا_ابد_حق🤌🏻 @soniy_channel

٫ از حکیمی پرسیدند... چرا هیچ از عیب مردم سخن نمی گویی؟ حکیم گفت: هنوز از محاسبه ی عیب های خودم فارغ نشده ام تا به عیب های دیگران بپردازم! #اول_خود_بعد_دیگران🙂👌🏻 @soniy_channel

با رقیبان تو نشستی و به من طعنه زدند:      از وفاداری آن دلبر زیبا چخبر؟!🙂🖤 #مهران‌فلاح @soniy_channel

شاهکار است.... نجیب ماندن در این دنیای نانجیب...! @soniy_channel

برای خوشبختی و ارامش باید.. توکل به خدا داشت. به وسعت عالم.. تفکر مثبت داشت. به تعداد هر فکر.. تدبیر مناسب داشت. به تعداد هر اقدام.. صبر و تحمل داشت. و در کل مسیر زندگی کرد. #صبح_بخیر ✨🌈 @soniy_channel

⛈🫀

هیچ وقت شخص خاص زنده گی تون با آدم های عادی چهار طرف تون مقایسه نکنید‌ خیلی تفاوت های است که متوجه نمشید...💔✨ #شب_بخیر🖤✨ @soniy_channel

اینم 10 پارت رمان تقدیم نگاه های زیبا شما😍 بخونین و لذت ببرین✨ لایک‌و کامنت یاد شما نره🙊 با ما همراه باشین با زیباترین رمان ها در کانال سونی چنل🖤 @soniy_channel

تحمت .......... پشیمانی❤️🙏 #نویسنده ندا افغان✨ قسمت ۳۰ امشب ازو شبا یه که نیاز ب یکی دارم خودیو درد دل کنم ولی همان از بی کسی مگه کسی دارم در اطاق خو وا میکنم و وارد میشم دره پشت سر خو قفل میکنم میشنم رو‌تخت بغضم میشکنه اشک ها پی در پی .... بدبخت تر از مم است؟  دلم مایه بترقه خداااا با کی درد دل کنم کاش بودی ستارع😭 یاد گپا ستارع میفتم که میگفت هر وقت نیاز ب یکی داشتی که درد دل کنی و‌کسی نبود یک کاغذ و قلم وردار و بنویس سبکه سبک میشی لبخندی میشنه رو لبا مه اهنگ پلی میکنم ‌(رضا بهرام عاشقی ممنوع) قلم و‌کتابچع ورمیدارم شروع میکنم ب نوشتن (با سر انگشتان لرزان مینویسم نامه ای✨ تا  بخانی  قِصه ای  پر قُصه  دیوانه ای✨ جا پای اشکهایم روی هر سطور نامه ام✨ با جوابت چلچراغان میشود ویرانه ای✨) بعد شروع میکنم ب نوشتن از دلتنگی ها خو مینوسم از غم ها خو از تنهایی ها خو فقد و فقد مینوسم و اشک میریزم نمیفهموم چگزر تیر شدع یک ساعت... دو ساعت فقد میفهموم سبک شدم مچم مادرم اینا بیابدن یا نه حس میکنم با نوشتن سبک و خالی شدم ترجی میدم بخابم میرم رو تخت دراز میکشم هنوز چشا خو پت نکرده بودم که صدا جیغ ها مادرم ب گوشم میخورع خدایا چیکار شدع؟ بابا_ وا کن درع دختر صگ  زود کن طاهر_ چکار شدع بابا؟ مادر_ بگو چکار نشدع امشبم ای تخم نابربود  ابرو مار ببرد طاعر_ چری؟ مادر _چند تا از دخترا دیده بودن که ای از تالار بیرون شدع بعد محمد هم ب رد یو نامزد محمد گریغ کرده از تالار بیرون شد طاهر_ نمیشه کع بخاطر گپا مردم بیاین دختر خو بکوشین .... مه خودم مادر_،چوپ شو طاعر امشب مه خودی ازی تخم خراب تسفیع حساب میکنم دستگیر درع ته بالا میکنه مادر_ بیرون شو دخترع خراب بابا_ بصیرع آروم باش سبا گپ میزنیم حالی عصب @soniy_channel