پری زاده
مازر ، جنی که عاشق پریزاد میشه . نامزد دخترک رو میکشه و به جای اون باهاش ازدواج میکنه... عاشقانهای عجیب و بزرگسال🔞 ف. ر
Show more5 925Subscribers
-524 hours
-497 days
-17630 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
#برگریزان589
تقریبا یه ده دقیقه ای اونجا نشسته بودیم که در یکی از اتاقایی که اونجا بود باز شد و یه آقایی اومد بیرون.
فرهاد با دیدنش سریع از روی صندلی پاشد و گفت:
_ سلام
_ سلام بفرمایید؟
_ شرمنده ما وقت گرفته بودیم
_ برای طلاق؟
اخمام رو توی هم کشیدم و گفتم:
_ برای ازدواج!
به یاسر و سام اشاره کرد و با لبخند گفت:
_ بچه هارو که دیدم اشتباه برداشت کردم، ایشالا که به خوبی و خوشی باشه
_ ممنون!
_ از قبل نوبت گرفتید دیگه؟
فرهاد به سمتش رفت و یه کاغذی رو بهش داد و گفت:
_ بله وقتی نوبت گرفتم این کد رو بهم دادن
_ خیلی خب پس بفرمایید داخل
از روی صندلی پاشدم و گفتم:
_ اشکال نداره بچه ها رو ببریم داخل؟
_ اشکال داره
_ پس چیکار کنیم؟
به پشت سرم اشاره کرد و گفت:
_ اونجا اتاق بازیه، بذاریدشون اونجا و خودتون تشریف بیارید
_ باشه ممنون
به طرف همونجایی که اشاره کرده بود رفتم و در رو باز کردم.
یاسر با دیدن سرسره و حوض توپی که داخل اتاق بود با خوشحالی از جا پرید و دستم رو ول کرد و گفت:
_ آخجون حوض توپ
سریع رفت داخل اتاق و شروع کرد از پله های سرسره بالا بره.
_ یاسر مواظب باش
_ مواظبم خاله
فرهاد اومد کنارم ایستاد و گفت:
_ سام رو بذاریم اینجا؟
_ من اصلا اینطوری خیالم راحت نیست، یاسر که بزرگ نیست بتونه ازش مواظبت کنه، هرلحظه ممکنه یه اتفاقی بیفته
_ آره موافقم
_ چیکار کنیم پس؟
_ میبریمش پیش خودمون
_ آخه گفت نمیشه
_ بیخود کرد
لبخندی زدم و آروم گفتم:
_ پس برو اینو به خودش بگو
_ میرم میگم
_ برو همین الان
_ حالا چه عجله ایه؟ بعد از عقد میگم بهش
_ آره آره حتما میگی!
دستش رو دور شونه ام گذاشت و گفت:
_ بیا بریم تا دیر نشده
👍 1❤ 1
4500
#برگریزان588
دستی روی موهاش کشیدم و با لبخند گفتم:
_ وروجک تو رو چه به این حرفا؟
_ من بزرگ شدم دیگه
_ آره مشخصه
با ذوق خندید و دستم رو کشید و گفت:
_ بیا بریم
خیابون خلوت بود و هیچ ماشینی اون اطراف نبود.
هممون از خیابون رد شدیم و به سمت در بزرگی که بالای سرش نوشته بود " دفتر ازدواج و طلاق " رفتیم.
_ بچه ها رو میتونیم ببریم داخل؟
_ آره چرا نتونیم؟
_ گیر ندن
_ نمیدن
دستش رو به سمت داخل گرفت و با لبخند گفت:
_ بفرمایید لطفا
_ ممنون
رفتم داخل و اونم پشت سرم اومد و گفت:
_ طبقه ی دومه، پله ها هم ته سالنه
به طرف همونجایی که گفته بود رفتم و بالاخره به اتاقی که با رنگ آبی روش نوشته بود " اتاق عقد " رسیدیم.
_ باید بریم داخل؟
با تعجب به اطراف نگاه کرد و گفت:
_ اینجا صاحاب نداره؟
_ صاحاب که قطعا داره، ما الان باید دنبال منشی بگردیم
_ مگه شرکته؟
_ آره دیگه
یکی از ابروهاش رو بالا انداخت و گفت:
_ میتونم بپرسم چی شرکتیه؟
_ بله میتونی
_ خب چه شرکتیه؟
روی صندلی که اونجا بود نشستم و یاسر رو هم کنار خودم نشوندم و گفتم:
_ شرکتیه که واسه پسرایی مثل تو یه دخترای خوبی مثل من رو پیدا میکنه!
دهنش رو کج کرد و با تمسخر گفت:
_ درسته دوستت دارم اما دلیل نمیشه به این حرفای مسخره ات بخندم
_ خیلی بیشعوری
_ چاکرتم
_ میخوام نباشی صدسال سیاه
کنارم روی صندلی نشست و گفت:
_ چاکرت نباشم یا کلاً نباشم؟
_ اگه کلاً نباشی که...
_ که؟
_ که منم نیستم
با لبخند توی چشمام زل زد و چیزی نگفت؛ منم توی نگاهش غرق شدم.
چشماش پر بود از عشق و محبت و مهر و زندگی برعکس قبلا که جز سردی و نفرت چیزی داخلش نبود!
👍 1
5000
🎬 نام فیلم سینمایی جدید : همسران / Zevcat
📆 سال انتشار : 2023
🥂 ژانر : درام ❤️🔥
بازیگران : Cemal Hünal, Bahar Sahin, Hande Subasi, Alper Türedi, Yagmur Ün, Altug Aykac, Ebrar Alya Demirbilek
📰 خلاصه : داستان این فیلم از آنجا شروع می شود که بهار صیغه کمال می شود و در خانه کمال، همراه همسر و دخترش شروع به زندگی می کند…
زیرنویس فارسی مووی باز 🇮🇷
کلیک برای دانلود کیفیت های مختلف👇🏻
🌟 360p: VIDEO
🌟 540p: VIDEO
🌟 720p: VIDEO
🌟 1080: VIDEO
41420
🎬 نام فیلم سینمایی جدید : روز سوم / 3Gun
📆 سال انتشار : 2024
🥂 ژانر : کمدی ، عاشقانه ❤️🔥
بازیگران : berk atan ,Yagmur Tanrisevsin, Ceren Taşçı , Derya Alabora
📰 خلاصه : الیا، که فارغ التحصیل رشته غذا از ازمیر است، میخواهد شغل آکادمیک را دنبال کند و همسفر خود را پیدا کند. او از طریق شبکه های اجتماعی با سمیه آشنا می شود و در موقعیت جالبی قرار می گیرد.
زیرنویس فارسی 🇮🇷
کلیک برای دانلود کیفیت های مختلف👇🏻
🌟 720p: VIDEO
🌟 1080: VIDEO
❤ 1
77250