cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

صدای کارگران

لینک ارتباط با ادمین @Roji1993 🚩کارگران مبارز 🚩زحمتکشان آگاه 🚩زنان آزادیخواه 🚩معلمان پیشرو 🚩دانشجویان برابری طلب 🚩مردم انقلابی #صدای_کارگران تریبون شماست اینستاگرام https://instagram.com/sedaye_kargaran تلگرام https://t.me/sedaye_kargaran

Show more
Advertising posts
429Subscribers
No data24 hours
+17 days
+1330 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

برنامه این هفته "شورای همکاری نیروهای چپ و کمونیست در کردستان" در کلاپ‌هاوس : 🔴 تعیین حداقل دستمزد کارگران در سال ۱۴۰۳ 🔹 سخنران برنامه : محمود قهرمانی 🔹 روز شنبه : 6 آوریل 2024 برابر با 18 فروردین 1403 🔹 ساعت 19 بعدازظهر به وقت اروپای مرکزی 🔹 در کلاپ‌هاوس، اتاق "گفتمان سوسیالیستی"
Show all...
بخشی از فیلم کمون پاریس ۱۸۷۱ چرا انقلاب کمون پاریس @sedaye_kargaran
Show all...
پێگە و رۆڵی کۆمەیەڵاتی شیعر
Show all...
*یکشنبه ۵ فروردین ماه ۱۴۰۳* *اهواز-خوزستان* *قبل از شروع بارندگی سیل آسا در اهواز* *اولین تجمع اعتراضی در سال جدیدِ جمعی از بازنشستگان تامین اجتماعی درب اداره کل سازمان تامین اجتماعی خوزستان و راهپیمایی تا میدان فرهنگ-شهر(کارگر)* *در ادامه پیگیری خواسته های بحق قانونی،اقتصادی ،معیشتی،اجتماعی و انسانی خود از دولتمداران حکومت اسلامی*
Show all...
پایان دادن به استثمار و رفع ستم طبقاتی، پایان دادن به ستم جنسیتی و تحقق برابری زن و مرد، دفاع از حقوق دمکراتیک و پایان دادن به دیکتاتوری و استبداد، دفاع از حقوق کودکان، محیط زیست و دیگر آرمانهای والای انسانی و طبقاتی اهداف مبارزاتی کاک سلاح و رفقایش بود. این جوانان کم سن و سال اما آگاه و مبارز، بهترین فرزندان کردستان بودند که به دست حزب توده و حزب دمکرات کوردستان کشته شدند. مراسم خاکسپاری کاک صلاح در مهاباد و بوکان به صحنه‌ اعتراض و خشم توده‌های به پا خواسته تبدیل شد. سخنرانی آتشین کاک اسماعیل (رفیق جانباخته پیروت محمدی) و کاک احمد (رفیق جانباخته هاشم مازندرانی) در این مراسم برای همیشه در ذهن‌های باقی می‌ماند. [۱]: قیام پنجم بهمن سربداران در آمل و حزب توده، صلاح قاضی زاده، از نشریه آتش شماره ۱۱۱ بهمن ۱۳۹۹
Show all...
به یاد رفیق صلاح شمس برهان و اتحادیه‌ی کمونیست‌ها در مهاباد صلاح ­الدین شمس برهان عضو کنفدراسیون دانشجویان ایرانی در اتریش و اتحادیه کمونیستهای ایران (سربدران) بود.  رفیق صلاالدین شمس برهان مشهور به «کاک صلاح» در روستای کولیجه شهر مهاباد متولد شد. وی تحصیلات متوسطه را در تبریز به پایان رساند، سپس برای ادامه تحصیل به خارج کشور رفت. در خارج کشور به عضویت کنفدراسیون دانشجویان ایرانی درآمد و مبارزه‌ی کمونیستی علیه امپریالیسم و ارتجاع را در این تشکل آغاز کرد. خاطره‌ی یکی از رفقای کاک صلاح در مورد مبارزات خارج کشورشان را با هم بخوانیم: «فکر مى‌کنم سال ١٩٧۵ یا ١٩٧۶ بود که تیم فوتبال ارتش ایران براى یک مسابقه به آلمان شهر هاگن آمده بود. ما از طرف کنفدراسیون تظاهراتى علیه آن ترتیب داده بودیم. قرار بود شمس برهان و من پرچم سازمان آزادیبخش فلسطین را در حین بازى به وسط زمین فوتبال ببریم. پلیس با سگ‌هاى هار و تربیت شده مخصوص این کار دور تا دور زمین فوتبال را محافظت می‌کردند. وقتى ارکستر سرود ایران را مى‌نواخت ما در آن لحظه فرصت را مناسب تشخیص دادیم و همان لحظه با پرچم فلسطین در دست تا وسط زمین دویدیم و دور ارکستر دور زدیم ولى نتوانستیم پیش از دستگیری به کنار محوطه به پیش رفقایمان که ما را تشویق می‌کردند برسیم. پلیس ما و تعدادى از تظاهرکنندگان را دستگیر کرد و به زندان بردند. وقتى مسابقه تمام شد ما را نیز آزاد کردند.» شمس برهان خیلی زود به صفوف سازمان انقلابیون کمونیست یکی از دو جریان تشکیل دهنده اتحادیه کمونیستهای ایران پیوست و در گرماگرم مبارزات توده‌های ستمدیده در سالهای ۵۷ ـ ۵۶ به کوردستان بازگشت. در سال ۱۳۵۸ پس از سرنگونی انقلابی رژیم پهلوی و سرکارآمدن ضدانقلاب رژیم اسلامی رفیق صلاح به همراه رفیق امیر حسن پور و رفقای جانباخته کاک اسماعیل (پیروت محمدی) و کاک یحیی خاتونی به تبلیغات مارکسیستی و سازماندهی توده‌ای در میان زنان و دهقانان زحمتکش پرداختند. مبارزه‌ی این رفقا که حول مصادره‌ی زمینها به نفع زحمتکشان می‌چرخید، منافع خوانین و فئودالهای مرتجع منطقه را به خطر انداخت. کاک صلاح که با رهبران کومله از جمله رفیق فواد مصطفی سلطانی و رفیق صدیق کمانگر ارتباط تنگاتنگی داشت به همراه دیگر رفقای سازمان ایجاد اتحادیه‌های دهقانی را در دستور کار قرار دادند. اتحادیه‌ی کمونیستها در مقاومت تابستان ۵۸ در برابر ارتش، مرتجعین محلی، سپاه پاسداران و مزدوران قیاده موقت فعالانه شرکت کردند و فرمان جهاد خمینی علیه مردم کوردستان را با مقاومت مسلحانه‌ی توده‌ای پاسخ گفتند و با تشکیل سازمان پیشمرگه‌های زحمتکشان به نیاز جنبش انقلابی در این دوره پاسخی قاطعانه دادند. حزب دمکرات کوردستان که چند دهه سابقه‌ی فعالیت سیاسی را در کارنامه داشت، شکل گیری یک جریان نوپای رادیکال را تحمل نکرد و به حذف فیزیکی و ترور رهبرانش روی آورد. حزب دمکرات که بورژوازی کورد را نمایندگی می‌کند از هر ابزاری استفاده کرد تا از پاگرفتن جریانات سیاسی متعلق به کارگران و زحمت‌کشان جلوگیری کند؛ و در این مسیر ناتوان از پیش گرفتن دیالوگ و جدال سیاسی به روش‌های سرکوبگرانه و استبدادی متوسل شد. در همین راستا ترور کاک سلاح را در دستور کار قرار داد. ارتجاع محلی و استثمارگران فعالیت‌های سازمان را تاب نیاوردند و به اقدامات سرکوبگرانه‌ای همچون بمب گذاری و طرح ترور علیه اعضای تشکیلات روی آوردند. سرانجام در روز پنجشنبه دوازدهم تیرماه ۱۳۵۹ طبق نقشه ای از پیش طراحی شده رفیق صلاح الدین شمس برهان در شهر مهاباد ترور شد. صلاح قاضی‌زاده در نشریه‌ی آتش می‌نویسد: «خط برخورد حزب توده با اتحادیه کمونیستها تا پیش از سال ۶۰ و قیام سربداران حداقل در یک مورد دیگر به رویارویی خونین رسید و آن هم ترور رفیق صلاح الدین شمس برهان از مسئولین اتحادیه کمونیستها در شمال کردستان بود. رفیق صلاح در ۱۲ تیر ۱۳۵۹ در شهر مهاباد توسط یکی از اعضای حزب دمکرات کردستان به نام عثمان خضرپور ترور شد. بعدها مشخص شد که ترور کاک صلاح توسط فراکسیون نزدیک به حزب توده در درون حزب دمکرات صورت گرفته بود. این فراکسیون در سال ۵۹ با حضور شخصیتهایی چون غنی بلوریان، فوزیه قاضی و غیره از حزب دمکرات کردستان جدا شده و (حزب دمکرات کردستان. پیروان کنگرۀ چهارم) را به وجود آوردند. مسالۀ ترور کاک صلاح توسط توده ای نفوذی در حزب دمکرات را رفیق امیر حسن پور – پژوهشگر کمونیست، از اعضای اتحادیه کمونیستها در مهاباد و از دوستان کاک صلاح – هم تأیید میکرد.» [۱] ., [24 Mär 2024 um 07:00] کاک سلاح و رفقایش بهترین‌ها‌ را برای مردم کوردستان می‌خواستند. آنها علاوه بر رفع ستم ملی و دست‌یافتن مردم کردستان به حق تعیین سرنوشت، افق‌های ارزشمند دیگری نیز داشتند.
Show all...
در#زنان_در_کمون_پاریس شواهد بسیاری در مورد نقش مهم زنان در کمون وجود دارد. نویسند‌ه‌ی مرتجعی چنین می‌نویسد: جنس ضعیف در این روزهای اسفناک، رفتار رسوایی‌برانگیزی داشت ... آن‌هایی که خود را در اختیار کمون گذاشتند - و تعداد زیادی بودند - تنها یک آرزو داشتند: با زیاده‌روی در فساد مردانه، خود را به سطح آن‌ها برسانند ... و همگی آن‌جا مشغول تهییج‌‌گری و اعتراض کردن بودند ... خیاط آقایان؛ پیراهن‌دوز آقایان؛ معلم‌های پسر مدرسه‌ای‌های بالغ؛ کلفت‌ها ... آن‌چه عمیقاً خنده‌دار بود این بود که این زن‌های گریزان از کارِ خانه همواره به ژاندارک استناد می‌کردند و از مقایسه‌ی خود با او اِبایی نداشتند ... در روزهای پایانی، تمام این رجاله‌های فتنه‌جو طولانی‌تر از مردان پشت سنگر‌ها ایستادند. دوبان که او نیز مرتجعی افراطی است، می‌گوید: “زنان مانند مردان بودند؛ پرتب‌وتاب، آشتی‌ناپذیر و برآشفته. آن‌ها هرگز در این تعداد زیاد، ترس و مرگ را به مبارزه نطلبیده بودند. زخم‌های وحشتناکی ناشی از ساچمه، پوکه‌ی فشنگ و گلوله‌های استوانه‌ای بر پیکرشان نقش بسته بود. آن‌ها به سوی کسانی می‌رفتند که تحت فشار شکنجه‌های بی‌سابقه زوزه می‌کشیدند، ضجه می‌زدند و از درد و خشم عربده می‌کشیدند. سپس با چشمانی خون‌آلود و گوش‌هایی که مملو از گریه‌های آخرین پاره‌های زنده‌ی یک پیکر بود، شاسپو را به دست می‌گرفتند و به سوی همان زخم‌ها و جان‌کندن‌ها بازمی‌گشتند ... و چه بی‌پروایانه در سنگرها، چه وحشیانه در پیکار و با چه حضور ذهنی در برابر دیوار، در مقابل جوخه‌ی آتش ایستاده بودند...” خبرنگار تایمز در ۱۹ می ۱۸۷۱ نوشت: «اگر ملت فرانسه تنها از زنان تشکیل شده بود، چه ملت هولناکی می‌شد.» در ۱۸ مارس، یعنی اولین روز کمون، زنان نقش مهمی در خنثی کردن یورش قشونی که تیئِر برای ضبط توپ‌های گارد ملی فرستاده بود، ایفا کردند. ژنرال لِکوم در مونت‌مارت دستور آتش داد. در این زمان زنی سربازان را خطاب قرار داد: «آیا به روی ما آتش می‌گشایید؟ به روی برادرانتان؟ همسران ما؟ بچه‌هایمان؟» ژنرال دورِل دوپالادین رویداد را این‌گونه روایت می‌کند: «زنان و کودکان آمدند و با قشون یکی شدند. ما به شدت اشتباه کردیم که اجازه دادیم این‌ها به سربازهایمان نزدیک شوند، زیرا با قشون درآمیختند و زنان و بچه‌ها به سربازها می‌گفتند: “شما به روی مردم آتش نخواهید گشود.”این‌گونه بود که سربازان گردان هشتادوهشتم و یک هنگ خط مقدم دیگر - تا جایی که من دیدم - خود را در محاصره یافتند و توان آن را نداشتند که در برابر ابراز احساسات عمومی که نثارشان می‌شد، مقاومت کنند. مردم فریاد می‌زدند: «زنده باد خط مقدم!» سربازان برای رویارویی با این مداخله‌های غیرمنتظره دچار تردید بودند. یک استوار ارتش روبه‌روی گروهانش ایستاد و فریاد «تمرد!» سر داد. در نتیجه، گردان هشتادوهشتم با جمعیت درآمیخت و سربازان، ژنرال خود را دستگیر کردند. گروه‌های زنان در خیابان هودون  تجمع کرده بودند. ژنرال سوسبیِل  دستور حمله داد. «اما سواره‌نظام که مرعوب گریه‌های زنان شده بود، اسب‌های خود را به عقب هدایت کرد و این کار شعف مردم را برانگیخت. همه‌جا ... انبوه مردم که بیشتر از زنان تشکیل شده بود، سربازان را محاصره کردند؛ اسب‌ها را متوقف کردند و افسارشان را بریدند؛ و سربازان سردرگم را وادار کردند که با برادرانشان در گارد ملی از درِ دوستی وارد شوند.» بخشی از کتاب «تاریخ سیاسی زنان» ✍نوشته‌ی: تونی کلیف ترجمه‌ی: نیکزاد زنگنه @sedaye_kargaran
Show all...
نه به مالکیت بر بدن زن! ابلیس در سر شماست نه در بدن زنان! @sedaye_kargaran
Show all...
Sign in and get access to detailed information

We will reveal these treasures to you after authorization. We promise, it's fast!