ƒᏫᏌ

تاحالا از قطع ارتباط با هیچکس ناراحت نشدم چون انقد بهش فرصت دادم که مطمعن شدم بی ارزش و بدردنخوره.

این روزا که حوصله ی خودمم ندارم حقیقتا نبودن و چس کردن شما برام خیلی بی اهمیته.

میگفت : هیچوقتِ هیچوقتِ هیچوقت هیچ آدمی برای من اون آدمی نبود که من برای آدمای زندگیم بودم. و من عمیقا میفهمیدم که چی میگه.

غماتو بده من تو بخند.

برنده اونی بود که بدون فکر و خیال خوابید.

اون روحی که میخواستت خیلی وقته از این کالبد رفته .

یه جا خوندم وقتی یکی خیانت میبینه آسیبی که از نظر روانی بهش وارد میشه مثل وقتی هست که به یه کودک ۷ ساله تجاوز میشه.. چطور دلتون میاد آخه؟ :)

تو یه تیکه از قلبم بودی، تو تموم وجودم بودی، حسم بهت مث حس یه مادر ب فرزندش بود، با تموم وجودم دوست داشتم و مراقبت بودم، خندت خندم بود، وقتی ناراحت میشدی دنیام رو سرم خراب میشد، وقتایی که حالت بد بود شبام صبح نمیشد، نمیتونستم مث آدم زندگی کنم، خلاصه بیشتر از خودم دوست داشتم، حتی فکرشم نمیکردم ی روزی کنار بذارمت، فکرشم نمیکردم ی روزی انقد برام چندش آور بشی، فکرشم نمیکردم انقد ازت دور بشم. چه میکنه این گذره زمان.

حالم حال اسباب بازی ایه که صاحابش دیگه بچه نیست!

چیه هی از طرف میپرسید دوسم داری یا ن دوسم داری یا ن؟ خب دوست داشته باشه خودت میفهمی چرا انقد خودتو کوچیک میکنی اخه؟