cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

ِدید در شب

DID DAR SHAB قدرت مند ترین سلاح ساخت دست بشر بمب اتمی نیست ؛ قلم است !

Show more
Iran208 709Farsi200 084The category is not specified
Advertising posts
196Subscribers
No data24 hours
No data7 days
No data30 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

🔶 پدر یک محکوم به اعدام: با نان کارگری بزرگش کرده‌ام روزنامه اعتماد با ماشاالله کرمی پدر محمدمهدی کرمی یکی از معترضان محکوم به اعدام گفت‌وگو کرده است. آقای کرمی در پاسخ به این پرسش که چگونه از حکم اعدام پسرش باخبر شده، گفته: «خودش چهارشنبه ساعت دو بعدازظهر به ما زنگ زد و گفت بابا حكم‌ها را به ما داده‌اند؛ حكم من اعدام است. پسرم گريه می‌كرد و می‌گفت به مامان چيزی نگو...» آقای کرمی می‌گوید به آنها گفته بودند می‌توانند وکیل تعیینی داشته باشند اما "در نهایت اجازه ندادند". او با محمد حسین آقاسی تماس می‌گیرد و آقاسی قبول می‌کند که وکالت محمدمهدی را برعهده بگیرد و به همین دلیل به کرج می‌رود اما به او اجازه دسترسی به پرونده را نمی‌دهند. پدر محمدمهدی می‌گوید: «آقا پای جان يک نوجوان در ميان است. آيا نبايد به خانواده متهم اجازه داده شود، وكيلی داشته باشند؟» بر اساس قانون جدید در پرونده‌های مربوط به جرایم امنیتی تنها وکلای "مورد اعتماد قوه قضاییه" اجازه وکالت متهم را دارند. 📌 برای دسترسی کامل به گزارش روی تیتر کلیک کنید. @dw_farsi
Show all...
پدر یک محکوم به اعدام: با نان کارگری بزرگش کرده‌ام

پدر محمدمهدی کرمی معترض محکوم به اعدام به روزنامه اعتماد گفته وکیل تسخیری پسرش حتی جواب تلفن‌هایش را هم نمی‌دهد. معاون قوه قضاییه از شروع تحقیقات درباره شبکه‌های فارسی زبان خبر داده است.

Repost from گلچين
🌹🌷ماکسیم گورکی، نویسنده روس، مدتی در یک نانوایی کار می‌کرد. ۵۰ کارگر شب‌ها در نانوایی، روی همان میزها که خمیر ورز می‌دادند، می‌‌خوابیدند و روزها بدون استراحت در سرمای مرگبار نان می‌پختند. صاحب نان‌پزی «سیمونوف»، مرد قلدری بود که از آزار کارگران لذت می‌برد. گورکی در خاطرات‌اش نوشته، ما زیاد بودیم ولی هیچ‌وقت، هیچ‌کس در مقابل گردن‌کلفتی، ظلم و آزارهای این یک‌نفر نمی‌ایستاد آن‌ها نه این نانوایی را ترک می‌کردند، نه چیزی را تغییر می‌دادند و نه به خاطر حق‌شان که دستمزد محترمانه‌ای بود، اعتراضی می‌کردند یک روز که گورکی در حال کار برای کارگران شعر می‌خواند، سیمونوف سرزده وارد می‌شود و کتاب را از او می‌گیرد تا در تنور بیاندازد.گورکی بلند می‌شود و دست رییس را می‌گیرد و می‌گوید: حق نداری این کار را بکنی سیمونوف میخکوب می‌ماند. از اینکه یکی از زیردستان جلویش ایستاده، بهت‌زده است. کتاب را برمی‌گرداند و نان‌پزی را ترک می‌کند. سیمونوف از فردا متوجه می‌شود چیزی آرام در وجود بقیه جان می‌گیرد؛ آنها مزه عصیان را چشیده بودند. پیش از این، همه‌چیز ابدی به نظر می‌رسید اما از آن شب، بازگشت به قبل ناممکن شد http://telegram.me/bavarh
Show all...
💢این پرفورمانس یوان بورژوا، طراح رقص فرانسوی، نمونه‌ی خوبی از لزوم «تاب‌آوری/Resilience» تو زندگی‌ شخصی و اجتماعی‌مونه. اگه تو این مسیر سخت، به‌طور پیوسته به مبارزه با این سختی‌ها بپردازیم، بی‌شک به اون پله‌ی آخر می‌رسیم؛ جایی که نور منتظرمونه.‌ 📡@higgs_field
Show all...
🔵 سخنان دکتر حمید حسینی در مورد دکتر حمید قره حسنلو و همسرش 🆔 @mahdavifar2021
Show all...
از روزی که آزاد شده‌ام، به اندازه‌ای آزار و اذیت، کنترل امنیتی و فشار رسانه‌‌های دروغگو را افزایش داده‌اید که زندگی عادیم فلج و روند درمان مختل شده‌است. صریح و شفاف از آنچه رخ داده می‌نویسم و شکی به دلم‌ راه نمی‌دهم. ‏پایم آسیب دیده بود؟ بله پای چپم حین بازداشت در مقابل دادسرا توسط خفت‌گیرهای لباس شخصی آسیب جدی (شکستگی یا دررفتگی) دیده بود. به گونه‌ای که حتما باید برای جابجایی (به دلیل ندادن عصا) کمک می‌کردند! برای نداشتن تماس تلفنی تا ۳۹ روز با خانواده، از بحث شکستگی پای راست اطلاع نداشتم. ‏پس از هفته‌ها از هم‌اتاقی‌ها در مورد شکستن دوپا (خصوصا پای راست) شنیدم و همان‌موقع به بازجوها گفتم: «به خانواده اطلاع دهید پای راستم سالم است، این بی‌خبری شکنجه مضاعف برای خانواده است» که اطلاع نداده بودند! ‏اعتصاب غذا؟ تمام ویدیوها و گزارش پزشک‌ها تا روز ۳۹ اعتصاب غذا در بند ۲۰۹ و پس از آن توسط سازمان زندان‌ها ثبت و ضبط شده است، که از قوه قضاییه می‌خواهم همه مستندات تصویری و مکتوب را به‌صورت کامل برای افکار عمومی منتشر کند. ‏با تمام ضعف‌ها، اشتباهات و کاستی‌هایم با مردم صادق هستم، شما هم به شعار خودتان «النَّجاةُ فی الصِّدق» پایبند باشید. اساسا قوه‌قضاییه تمام پرونده‌های من را عمومی منتشر کند؛ ‏لحظه بحث و درگیری با بازجوها در اتاق مصاحبه را منتشر کنید که به‌زور می‌خواستند مرا در مقابل دوربین بنشانند و جلوی دوربین نرفتم و دم در نشستم و دوربین را به سمت من چرخاندند و پس از درگیری لفظی من را به سلول برگرداندند! همانجا هم گفتم که: «من جرمی مرتکب نشدم که ابراز ندامت کنم». ‏واضح می‌گویم و می‌خواهم، صداسیما و رسانه‌های حکومتی از بابت انتشار محتوای دروغ و اتهام‌زنی باید عذرخواهی‌کنند و اگر مسئولان حکومت ج.ا جلوی حملات سازمان یافته صداوسیما، خبرگزاری‌های حکومتی (فارس، تسنیم و مهر و...)، سایبری‌ها، و... را نگیرند واکنش درخوری نشان خواهم داد. ‏شاید بتوانید امثال من را بازداشت و زندانی کنید، شاید بتوانید در اتاق‌های بازجویی ما را تحقیر کنید، توهین کنید و بغض و اشک مارا ببینید، اما نمی‌توانید مالک خرد و اندیشه ما شوید، نمی‌توانید ما را کنترل کنید، بخرید یا وادار به همکاری کنید. ما انسانیم، ما اراده داریم و ما ایرانیم. ‏از گفتن آنچه رخ داده نه واهمه دارم، نه خجالت می‌کشم، من هم انسانم، از گوشت و پوست و استخوانم، درد می‌کشم، رنج را می‌فهمم و آسیب می‌بینم، کم می‌آورم، اشتباه می‌کنم، اما همیشه سعی می‌کنم همانی باشم که هستم، امروز هم نوشتم تا حداقل بعد از روزها بی‌خوابی کمی آرام گیرم. #حسین_رونقی @barta2
Show all...
attach 📎

این بود رٲفت اسلامی و فریاد وامصیبتا بر سر توقف چرخهٔ خشونت؟ ضجه‌های این مادر گوشت به تنتان آب نمی‌کند؟ #پست_موقت #محسن_شکاری
Show all...