cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

برای ایران

وطنم ایران را آزاد، آباد و یکپارچه می خواهم و مردمانش را آگاه، در آسایش و شاد علی اصغر نامی (دانش آموخته جامعه شناسی، پژوهشگر اجتماعی)

Show more
Iran329 202The language is not specifiedThe category is not specified
Advertising posts
179Subscribers
No data24 hours
No data7 days
No data30 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

. پیمایش Wellcome Global Monitor 2020 با همکاری Gallup  موج دوم بزرگترین پیمایش جهانی درباره طرز فکر و احساس مردم دنیا در باب علم و مهم ترین چالش های سلامتی است. موج اول در ۲۰۱۸ اجرا شد. در این موج به ویژه بر تاثیر کووید-19 بر زندگی و دیدگاه مردم درباره علم تمرکز شده است. در موج دوم این پیمایش مسایلی چون اعتماد به علم و متخصصان بهداشتی و بیمارستان ها، اعتماد به همسایگان، نهادها و حکومت، رابطه علم و مذهب، اعتماد به منابع اطلاعات بهداشتی، نگرش ها به واکسن، سلامت روانی، مصرف شبکه های اجتماعی و تاثیرات کووید-19 بر شغل و سلامت بررسی شده است که بعضی از آن ها در موج اول هم سنجیده شده بود. این پیمایش با  نمونه ای متشکل از 119 هزار نفر در  113 کشور دنیا اجرا شده است. نمونه ایران 1007 نفر بوده است. نمودار فوق، متغیر اعتماد به حکومت را برای ایران در مقابل میانگین جهانی نشان میدهد. این نمودار مستخرج از فایل داده‌های این پیمایش است و به وضوح نشان می‌دهد اعتماد به حکومت در ایران در مقطع اجرای پیمایش ( نوامبر ۲۰۲۰، آبان ۹۹) کمتر از میانگین جهانی است‌. 🍀 @NedaRazaviChannel
Show all...
🎥 ماجرای درخواست استاد شجریان از سیدمحمود دعایی برای خواندن نماز بعد از فوتش 🆔 @Entekhab_ir
Show all...
نمودار برگرفته از: بازتاب تغییر اولویت‌های جامعه در آمار کنکور علیرضا کدیور و سعید مجیدی
Show all...
🔻 صعود سرقت از اماکن خصوصی و عمومی 🔹 سرقت از اماکن خصوصی و عمومی (شامل منزل، مغازه و …) به نزدیک ۴۰۰ هزار مورد در سال ۱۳۹۹ صعود پیدا کرد که پیش بینی می شود در سالهای ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱ هم به رشد خود ادامه دهد. در سال ۱۳۹۹ نسبت به سال ۱۳۹۶، سرقت از اماکن عمومی ۳ برابر و از اماکن خصوصی ۲.۵ برابر گردید. 🔹در سالهای ۱۳۹۱ و ۱۳۹۲ (در پی شوکهای قیمت ارز) هم میزان سرقت به شدت بالا رفت. شوکهای قیمت ارز و کالاها با فقر و به فلاکت کشاندن مردم، موجب افزایش بزهکاری و ناهنجاری های اجتماعی از جمله سرقت و فحشا می شوند. 🔹افزایش سرقت، بزهکاری، فحشا و جمعیت زباله گردها، متکدیان و کودکان کار از سال ۱۳۹۷ تا کنون، نه تنها در تهران و کلانشهرها بلکه در شهرهای کوچک و متوسط نیز اتفاق افتاده است. @ecoinpic
Show all...
این لوح سنگی رو که میبیند معروفه به قانون حَمورابی (Code of Hammurabi) که به دستور حمورابی، شاه بابل نوشته شد، شامل ۲۸۲ ماده در باب حقوق جزا و حقوق مدنی و حقوق تجارت است. ستون سنگی Code of Hammurabi از بازالت به ارتفاع ۲.۵متر است که در سال ۱۹۰۱ میلادی در شوش کشف و به موزه لوور برده شد نکته جالبش بند ۲۲۹ قانون حمورابی «هرگاه معماری برای کسی خانه‌ای درست کند و آن را خوب و محکم نسازد و خانه فرو ریزد و صاحب خانه را بکشد، آن معمار محکوم به مرگ و اعدام است.» ببینید عبدالباقی اگر زمان حمورابی(۱۸۰۰ پیش از میلاد) بود باهاش چیکار میکردن...   🆔 @tssjahan
Show all...
*هوشنگ مرادی کرمانی* با بیان این‌که سیدمحمود دعایی آدم متواضع و فروتنی بود میگوید : بارها به ایشان گفتم تواضع و فروتنی را کلی شرمنده کرده‌ای . این نویسنده پیشکسوت ادبیات کودک و نوجوان در پی درگذشت حجت‌الاسلام والمسلمین سیدمحمود دعایی در گفت‌وگو با ایسنا، درباره یار کرمانی خود در تهران اظهار کرد : چه می‌توانم درباره‌اش بگویم ؟! ایشان آن‌قدر در مقابل‌ آدم‌های کوچک و بزرگ متواضع و فروتن بودند که یک‌بار به او گفتم «پیش آمده از این تواضع و فروتنی خسته شوید و یا این مسئله برای‌تان دردسر و توهینی شود؟» گفت «بعضیها گفته‌اند اما من برای این حرفها اهمیتی قائل نیستم، از این‌که به بندگان خدا دارای هر نوع تفکر و عقیده‌ای، احترام بگذارم خوشحال میشوم.» بارها شنیده‌ام که گفته‌اند دعایی تنها مدیری در سرتاسر ایران است که هر وقت بخواهید می‌توانید یک‌راست بروید اتاقش و با او صحبت کنید، بی‌آنکه نگهبان و دربان و محافظی داشته باشد. او همه را دوست داشت و به من کمی بیشتر لطف میکرد، بغل میکرد و بوسه‌های طولانی روی صورت و پیشانی داشت. مرادی کرمانی با گریه افزود : یک روز به او گفتم آقای دعایی همه هنرمندان ایران با نماز شما به طرف جهانی دیگر می‌روند ، شما چه محبتی نسبت به هنرمندان دارید، شما هنرمند دوست هستید ؟ هرکسی را نگاه کنید ، خواهید دید دعایی برایش نماز خوانده است. او مرد بسیار مهربان و صمیمی و آدم درد کشیده‌ای بود. او سپس با بغض خاطره‌ای از دعایی تعریف کرد : ساختمانی قدیمی در کرمان هست که الان به کتابخانه ملی کرمان تبدیل شده است . زمان افتتاحیه عده‌ای از کرمانیهایی را که در تهران بودیم ، دعوت کرده‌ بودند و هرکسی در آنجا صحبت میکرد و خاطرات خودش را میگفت . این محل در گذشته کارخانه نخ‌ریسی بود که انگلیسی‌ها در زمان جنگ جهانی دوم تأسیس کرده بودند. آقای دعایی پشت میکروفن که رفت بجای این‌که حرف بزند ، سرش را روی تریبون گذاشت و شروع به گریه کرد . همه مات‌شان برد که چرا اینکار را میکند. بعد از گریه گفت ، مادرم همینجا فوت شد ، این‌جایی که الان کتابخانه شده است ؛ *مادر من خدمتکار این‌جا بود، جارو می‌کشید و سرفه می‌کرد. من بچه یتیمی بودم و می‌آمدم* پشت دیوار(دیوار آجری بود) لقمه‌ نانی، گاه گوشت کوبیده بود و گاه پنیر به من میداد که ناهار بخورم و مدرسه بروم . مادرم می‌پرسید سیر شدی؟ با اینکه هیچ‌وقت سیر نشده بودم ، میگفتم سیر شدم چون میدانستم لقمه‌ای ندارد و اگر بگویم سیر نشده‌ام خجالت میکشد. میگفتم خودت هم لقمه‌ای بخور . او این حرفها را با گریه میزد و همه متأثر شدند. همیشه برای او گریه میکردم. صحنه عجیبی بود و تا مغز استخوانم را سوزاند. این نویسنده ادامه داد : «شما که غریبه نیستید» هر وقت میخواستم از فقر و بی‌کسی و تنهایی حرف بزنم، میگفتم زشت است و شخصیتم از بین میرود اما یادم می‌آمد که دعایی آمد و در جمع چنین حرفی زد و گفت مادر من جاروکش اینجا بود. نویسنده‌ام و بدون قصه نمی‌توانم حرف بزنم. این قصه خود ابعاد شخصیتی این آدم را نشان میدهد. من کاری به دیدگاه‌های سیاسی و مسائل دیگری که داشت ، ندارم. از دیدگاه نویسنده به این شخصیت نگاه میکنم، این ماجرا آن‌قدر روی من تأثیر گذاشت که تا مدتها حالم بد بود. وقتی میخواستم موقعیتهای زندگی‌ام و تحقیری را که شده بودم ، بنویسم یاد او می‌افتادم، میگفتم او این حرفها را زد و تحقیر نشد، او با صداقتی که داشت این حرف‌ها را زد. مرادی کرمانی با تأکید بر اینکه زنده‌یاد دعایی ابعاد بسیار بسیار زیادی داشت، خاطرنشان کرد: گاه فکر میکردم اگر مشکلی داشته باشم ، به چه کسی بگویم. با خودم میگفتم دعایی تنها کسی است که میشود با او درد دل کرد . اگر گرفتاری پیدا میکردید، این آدم می‌توانست راحت حرف بزند، لااقل به حرف آدم گوش میکرد. چیزی که ایشان داشت فضای باز ذهنی و افق دید گسترده بود، خیلی به زندگی آدم‌ها و عقایدشان کار نداشت. همه را با دید انسانی می‌دید و میگفت آنها هم بنده خدا هستند، کاش همه همین‌طور بودند؛ کسانی که مدعی کشیدن گوشه گلیمی از آب گل‌آلود امروزه برای مردم هستند. وقتی خبر رفتنش را شنیدم ، خیلی اذیت شدم. https://t.me/barayeiranvatanam
Show all...

🔷 آیا یوگسلاوی نمونه موفق عبور از تحریم‌ها بود؟ ✍️ بیژن اشتری اسکناسهای پانصد میلیارد دیناری (واحد پول یوگسلاوی دینار بود) نشانه ای است از بلایی که تحریم بر سر جامعه می آورد. یوگسلاوی سی سال پیش تحت تحریم‌های بین المللی قرار گرفت. شاید باورش مشکل باشد اما تحریم در ابتدا موجب تورمی سیصد میلیون درصدی شد. تولید ناخالص ملی کشور از بیست و چهار میلیارد دلار به ده میلیارد دلار، طی دو سال دوره تحریم ، کاهش یافت. درآمد متوسط مردم از سالی سه هزار دلار به هزار و پانصد دلار کاهش یافت. بنزین سهمیه بندی شد.سه میلیون نفر به زیر خط فقر سقوط کردند. بیمارستان ها حتی آنتی بیوتیک نداشتند و امکان تعمیر یا تعویض دستگاه اشعه ایکس وجود نداشت. سیصد هزار نفر از نخبگان کشور مهاجرت کردند. صف های طولانی در برابر فروشگاه ها شکل گرفت. کمبود مواد غذایی شدت گرفت. قطعی برق سراسر کشور را فرا گرفت. در ژانویه هزار و نهصد و نود و چهار، در دور بعدی تحریم ها، تورم به یازده تریلیون درصد رسید. رژیم در این مقطع اصلاحات اقتصادی اش را آغاز کرد. اما تغییر پول ملی فقط برای شش ماه موفق بود. تورم گرچه از یازده تریلیون درصد کمتر شد اما روی سی هزار درصد توقف کرد. دیکتاتور یوگسلاوی وعده می داد که حتی تحت تحریم های بین المللی، تولید در کشورش رونق خواهد گرفت. اما چنین نشد. لویومیر ماجار ، اقتصاددان یوگسلاو، در این باره گفت: "ذخایر ارزی ما کافی نیست. تولید نمی تواند تحت تحریم به توسعه پایدار دست یابد و بنابر این کسری بودجه افزایش می یابد و منجر به ابرتورم جدید می شود‌" گذر زمان درستی نظر این اقتصاددان را ثابت کرد. این مطلب را برای آقای دکتر حجت‌الله عبدالملکی وزیر کار جمهوری اسلامی نوشتم که از یوگسلاوی به عنوان تجربه موفق عبور از تحریم ها نام برده است! #فروپاشی #الگوهای_فروپاشی @akhalaji
Show all...
وزیر گردشگری ترکیه اعلام کرد که میزان سفر گردشگران #ایرانی به آن کشور نسبت به سال گذشته، ۳۰۰ درصد (۳برابر) افزایش یافته است! یقین بدانید چنین افزایشی فقط با تدابیر و برنامه‌ریزی و توسعه در مقصد روی نمی‌دهد. حتما در مبدأ هم کارهایی شده‌است برای اینکه این حجم از گردشگران بروند ترکیه (کعبه آمال فاسدان میان‌مایه و دون‌رتبه ادارات دولتی) و آنجا پول خرج کنند. توسعه مقصد و تدبیر برای رشد گردشگری، حق کشور همسایه است، اما تدابیر و برنامه‌های مبدأ؛ یقینا از جنس نفوذ و خیانت است. بیدار نمی‌شوند آنان که باید بشوند؟ .
Show all...
دکتر محمد علی همایون کاتوزیان در مورد #جامعه_کلنگی یا #جامعه_کوتاه_مدت می گوید: "نکته اصلی همان کوتاه‌مدت بودن است. يعنی جامعه‌ای که در آن چشم انداز بلندمدتی چه در زندگی کلان و چه در زندگی خرد وجود ندارد. يعنی اينکه هم در چشم انداز جامعه کوتاه مدت است و هم در زندگی فردی" اين خلا و عدم وجود چشم اندازهای ها در جامعه تمامی ساختارهای اجتماعی و حتی ساختارهای فیزیکی جامعه را تحت تاثیر قرار می دهد. در این شرایط آنچه بیش از همه تحت تاثیر قرار می گیرد، سرمایه در وجه کلی آن است. احساس عدم امنیت سرمایه ها را متزلزل یا فراری می کند. و آنچه در این اثنا می ماند آوارهایی است که منتظر تکانه ها و لرزش های طبیعی و اجتماعی می ماند که هر دم یکی فرو می ریزد و آوار می شود. حتی ساختار طبقات اجتماعی هم اینگونه است یک نوع کوتاه مدتی هم طبقات اجتماعی را تحت تاثیر قرار می دهد. یک شبه پولدار شدن یا یک شبه فقير شدن از مختصات این جامعه است. نظام سیاسی و مدیریتی هم با این مختصات عمل می کند به جای بهینه سازی و سامان اجتماعی سیاسی به سرکوب روی می آورد، چرا که نظام سیاسی و مدیریتی با همین نگاه کوتاه مدت بر حکمرانی و مدیریت پافشاری و اصرار دارد و با این انگاره عمل می کند. دکتر کاتوزیان در مورد عوامل کوتاه مدت بودن جامعه فاکتور خارجی را رد می کند و بیشتر بر عوامل داخلی تاکید دارد. "مهم‌ترين مبنای قضيه همان استبدادی بودن جامعه است. هم جامعه و هم دولت استبدادی هستند. منظورم از استبدادی بودن صرفا ديکتاتوری يا حکومت قهرآميز نيست، بلکه يک ويژگی اجتماعی است که بر مبنای آن دولت از يک سويی بر مبنای قانون و قانون‌مداری رشد نکرده است و از سوی ديگر جامعه هم از سوی ديگر بر مبنای انضباط و نظم طراحی نشده است. يعنی از يک سو قانون متزلزل است و از سوی ديگر انضباط. و به همين جهت هم هيچ گاه معلوم نيست که چند وقت ديگر قرار است چه اتفاقی رخ دهد". هانتينگتون جوامع در حال گذار را آبستن حوادث می داند اما تفاوتی که نظریه کاتوزیان با هانتينگتون دارد در یک نکته است. آوار شدن در جامعه کوتاه مدت بیشتر نمود دارد تا یک جامعه در حال گذار. چرا که کلنگی بودن جامعه آوارهای بیشتری را در آینده بوجود خواهد آورد. ✍#علیرضاهمدست @kavosh_garan
Show all...
attach 📎

Repost from خرد منتقد
🔵 کتاب نمی‌خوانیم زیرا نادانی، شرمنده‌مان نمی‌کند اندر حکایت کتاب نخوانی ما ✅ 1. آمارها می‌گویند ما ساکنان ایران، کم و بلکه بسیار کم کتاب می‌خوانیم. به نحوی که سرانه‌ی مطالعه به بیست دقیقه هم نمی‌رسد. برخی همین بیست دقیقه را نیز قبول ندارند و برخی دیگر، البته نگرش مثبتی به جامعه دارند. اگر آمار سرانه‌ی پایین مطالعه را نمی‌پذیرید، از آمارها می‌گذرم و شما را به مشاهدات خودتان و اصلا به خودتان دعوت می‌کنم تا معلوم شود وضعیت کتاب‌نخوانی چگونه است. وقتی مشغول خواندن این متن هستید، از خودتان بپرسید و صادقانه به خودتان پاسخ دهید که: در یک سال اخیر چند جلد کتاب خوانده‌اید؟ در ماه اخیر چند کتاب خوانده‌اید و یا در هفته‌ای که در ساعات پایانی‌اش هستیم، کدام کتاب را شروع کرده‌اید؟ از خودتان بگذرید. حالا شما را به مشاهدات‌تان دعوت می‌کنم. از حافظه‌تان کمک بگیرید و به این پرسش پاسخ دهید که: آیا در پارک‌ها، مترو، اتوبوس، و یا فضای عمومی دیگر، کسانی را دیده‌اید که مشغول کتاب خواندن باشند؟ چند نفر؟ و باز به یاد بیاورید، در رفت و آمدهای‌تان به منزل دوستان و اقوام، آیا قفسه‌ی کتاب دیده‌اید؟ چند درصد از خانه‌هایی که را ملاحظه کرده‌اید، واجد قفسه‌ی کتاب بوده‌اند؟ و پرسش آخر: به نشست‌های غیررسمی دوستان و خویشاوندی و ... فکر کنید. در این نشست‌ها آیا به یاد دارید که حاضران، از آخرین کتابی که خوانده‌اند، سخنی گفته باشد؟ اصلا از کتاب، نامی به میان می‌آید؟ آیا به خاطر می‌آورید در یک جمع خانوادگی و دوستانه، گفتگویی در باره‌ی کتابی در گرفته باشد؟ آخرین بار، چند وقت پیش بوده است؟ بعد از پاسخ به پرسش‌هایی که مطرح شد، حالا نظرتان در باره‌ی میزان کتاب‌خوانی و سرانه‌ی مطالعه چیست؟ آیا سرانه‌ی روزانه‌ی ده دقیقه مطالعه را مقرون به صحت نمی‌یابید؟ ✅ 2. بر مثال قول مشهور، "درخت را به میوه‌اش می‌شناسند"، مردمانی که با کتاب سر آشتی دارند و دوستان هم‌خانه‌اند، ملتی که کتاب می‌خواند، انتظار این است که دریافت‌های‌شان از کتاب در کلام و گفتارشان، در افکار و ایده‌های شان و در رفتار و اعمال‌شان مشاهده کنیم. به تعبیری دیگر، کتاب، در زندگی آن‌ها جریان یابد. به زبان روزمره‌ در ارتباطات اجتماعی توجه کنید، و به این که زبانِ کاربردی، آیا به چه میزان سرشار از مفاهیم و واژگان متنوع و فاخر است. به این بیندیشید که در گفتار جاری و آن چه به صورت روزمره می‌شنوید، در چه سطح و حجمی از گنجینه‌ی پربهای مفاهیم بهره برده است؟. زبان جامعه، بدون کتاب، لاغر و فرسوده می‌شود. وقتی زبان، خالی از مفاهیم شد، اندیشیدن و تفکر نزول خواهد کرد. چرا که زبان فربه، شرط لازم و مقدمه‌ای ضروری برای رشد تفکر و خرد است. مفاهیم، سوخت موتور تفکر محسوب‌ می‌شوند. از محتوا و شیوه‌ی بیانی، نحوه‌ی گفتار و استدلال و ساختار زبانی جامعه می‌توان فهمید که کتاب در این وادی، غریبه‌ای است که به ساکنان، به خانه راهش نمی‌دهند. کتابخوانی اگر بازار گرمی داشت، خودش را در زبان روزمره و استدلال کردن‌ها نشان می‌داد. شما ردپایی از کتاب در زبان جامعه می‌بینید؟ چند نفر را دیده‌اید که در وقت بیان افکار و احساس و ایده‌هاشان، از سخنان متفکران مدد بجویند و دست کم گاهی، از یکی از آنان یاد کنند؟ چند نفر را می‌شناسید که بتوانند حتی مسئله‌شان را به روشنی و شفافی بیان کنند؟ از جمله‌ی نتایج کتاب‌خوانی، کمک به حل مسئله‌های زندگی است. کتاب‌خوانی قدرت فهم و بصیرت را افزایش می‌دهد. از این طریق است که آدمی بهتر می‌تواند مسئله‌هایش را بشناسد، ابعادش را دریابد و راه حل‌هایی برای مشکلات‌اش پیدا نماید. و این در حالی است که بسیاری حتی در فهم مسئله‌های خود عاجزند. خواندن کتاب، کاری عقلانی و اخلاقی است. و ترک آن غیرعقلانی و غیراخلاقی. غیرعقلانی است زیرا به مهارت فهم، اندیشیدن و بهینه‌سازی عقلی محتاجیم تا زندگی بهتری داشته باشیم. وقتی کتاب نمی‌خوانیم، عقل ما در دوره‌ی طفولیت خود باقی می‌ماند و پرورش نمی‌یابد. غیراخلاقی است زیرا یک از وظایف آدمی، بهبود نفس، فربهی اندیشه و کمال یافتن است. ✅ ۳. اما چرا کتاب نمی‌خوانیم؟ یکی از علت‌های آن شاید این باشد که در جامعه‌ی اکنون ایران، اگر کتاب نخوانیم هیچ چیزی کم نداریم. نگران نمی‌شویم اگر نتوانیم حتی از عهده‌ی یک استدلال ساده هم برآییم. اگر کتاب نخوانیم، از منظر امتیازات، فرصت‌ها و از نگاه و نگرش اجتماعی، تفاوتی نخواهد کرد. "اگر کتاب نخوانیم، نخوانده‌ایم، مگر آنان که خوانده‌اند به کجا رسیده‌اند جز این که برای خودشان دردسر درست کرده‌اند و نظام سیاسی با روشنفکر خواندن‌شان، محدودشان کرده است. (جمله‌ی آخر، پاسخ دوستی بود که از او پرسیدم چرا کتاب نمی‌خوانی). کتاب نمی‌خوانیم زیرا نادانی، شرمنده‌مان نمی‌کند. ✍️ علی زمانیان....... ۱۴۰۰/۰۸/۲۸ @kherade_montaghed
Show all...