عمارت شاهدُخت👸

👤 18867 سلام... یه رمان داشتین که خیلی صحنه های خاک بر سری داشت! پیرمرد ۶۰ساله که پنهونی با نوه ۱۳سالش رابطه داشت و با حامله شدنش… قبلا عضوش بودم ولی چون خیلی صحنه داشت از ترس مامانم پاکش کردم اما الان لینکش رو گم کردم... خواهش میکنم بزارید لینکشو😢 سلام عزیزم... راستش این رمان الان صحنه هاش خیلی خیلی زیاد شده و لطفا خیلی مواظب باش،حوصله فیلترینگ نداریم... https://t.me/+BHNBwgQfUztjNDBk https://t.me/+BHNBwgQfUztjNDBk برای اخرین بار لینکشو میزارم🔞🌀

💦سکس روی آب🤤 دختری برای رهایی از فقر حاضر به بچه دار شدن ازکاپیتان کشتی میشه. کاپیتانی که بار اول جوری باهاش خوابید که از صدای ناله های دختر کل کشتی ... https://t.me/+tr6c_bC4qBY3N2Y0 https://t.me/+tr6c_bC4qBY3N2Y0 #کاپیتان_وحشی #محدودیت_سنی 💦

💦سکس روی آب🤤 دختری برای رهایی از فقر حاضر به بچه دار شدن ازکاپیتان کشتی میشه. کاپیتانی که بار اول جوری باهاش خوابید که از صدای ناله های دختر کل کشتی ... https://t.me/+tr6c_bC4qBY3N2Y0 https://t.me/+tr6c_bC4qBY3N2Y0 #کاپیتان_وحشی #محدودیت_سنی 💦

من میراثم! پسر ۳۷ ساله ی جذاب و هات و پسر حاج ملک معتمد محل...یه شب توی اوج نیاز و مستی با دختربچه ای از محله ی فقیر نشین ها همخواب میشه و باکرگیش رو ازش میگیره و حامله اش میکنه ، ولی دختره برای فرار از دستش به هردری میزنه اما میراث پیداش میکنه و اونو توی خونه زندونی میکنه و هرشب باهاش رابطه برقرار میکنه با وجود اینکه حاملس و....😱🔞 بیخبر از اینکه دختره حاملس باهاش سکس میکنه ولی با رد خون روی رون دختره باعث میشه که....🔞 https://t.me/+-vZrwV3GcUo5ZTU0 https://t.me/+-vZrwV3GcUo5ZTU0

#طمع_شهرت🔞 #پارت_29 اومدم پامو عقب بکشم که انگار قصدم رو فهمید و انگشتش رو پیشروی داد و نزدیک لای پام برد که زیرگوشش پچ زدم: _رئیس خجالت نمیکشی جلوی بقیه داری کارمندت رو میمالونی؟ چشمای مشکیش رو بهم دوخت و با تمسخر در حالی که انگشت وسطش رو از درز شلوار لی ام به لای پام فشار میداد، گفت: _دارم چیزی که مال منه رو میمالم درست نمیگم؟ گوشه لبمو گزیدم و مچ دستش رو گرفتم و با التماس به چشماش زل زدم تا کارش رو تموم کنه. اما اون عوضی تر از اینا بود و دستش رو به دکمه شلوارم رسوند و بازش کرد. نگاه پر استرسی به بقیه انداختم و زیرگوشم زمزمه کرد. _باسنتو یکم بده بالا تا دستم به لای پات برسه. دلم نمیخواست اما دلم هری پایین ریخت و حس کردم لای پام خیس شده. نفس پر استرسی کشیدم و کمی باسنم رو بالا داد و دست داغ رئیس تو شلوارم رفت و تا انگشتای داغش به خیسی لای پام خورد، چشمامو بستم و نفسمو حبس کردم. https://t.me/+keY-zMbnChU1MjNk https://t.me/+keY-zMbnChU1MjNk

نامزدت میدونه چه سوراخ تنگ صورتی داری؟!!!😱 یه ضرب#التمو تو سوراخش فرو کردم که دادی از درد کشید و هقی زد بی توجه به چشمای اشکیش لیسی روی لبای سرخش زدم -تو مال منی اینو همه باید بدونن لازم باشه جلوی همه سوراختو پر میکنم و جوری جرت میدم که برام #توله پس بندازی 🔥😱 #نیپلشو بین لبام گرفتم و میک زدم و تلنبه هامو شروع کردم که در اتاق باز شد و نامزدش با دیدنمون و........🔞💦😈 زود جوین شو تا پاک نشده  ❌ https://t.me/+6Ot-9-O-5pNlOWVk https://t.me/+6Ot-9-O-5pNlOWVk

#طمع_شهرت🔞 #پارت_29 اومدم پامو عقب بکشم که انگار قصدم رو فهمید و انگشتش رو پیشروی داد و نزدیک لای پام برد که زیرگوشش پچ زدم: _رئیس خجالت نمیکشی جلوی بقیه داری کارمندت رو میمالونی؟ چشمای مشکیش رو بهم دوخت و با تمسخر در حالی که انگشت وسطش رو از درز شلوار لی ام به لای پام فشار میداد، گفت: _دارم چیزی که مال منه رو میمالم درست نمیگم؟ گوشه لبمو گزیدم و مچ دستش رو گرفتم و با التماس به چشماش زل زدم تا کارش رو تموم کنه. اما اون عوضی تر از اینا بود و دستش رو به دکمه شلوارم رسوند و بازش کرد. نگاه پر استرسی به بقیه انداختم و زیرگوشم زمزمه کرد. _باسنتو یکم بده بالا تا دستم به لای پات برسه. دلم نمیخواست اما دلم هری پایین ریخت و حس کردم لای پام خیس شده. نفس پر استرسی کشیدم و کمی باسنم رو بالا داد و دست داغ رئیس تو شلوارم رفت و تا انگشتای داغش به خیسی لای پام خورد، چشمامو بستم و نفسمو حبس کردم. https://t.me/+keY-zMbnChU1MjNk https://t.me/+keY-zMbnChU1MjNk

_انگشتات رو توی انگشتام قفل کن، دردت اومد فشارشون بده! می گوید و ثانیه ایی بعد دردی همراه با سوزش جیغ کژال را در می آورد. _خانم شدنت مبارک کاسکوجونم. کژال هق می زند و میراث با لذت ادامه می دهد به بکری که برایش اولین بار بود! https://t.me/+-yfIV-PvHGw5Mzlk https://t.me/+-yfIV-PvHGw5Mzlk

خدایا آرامش را سرليست ِتمام اتفاقات ِزندگی مان قراربده آرامش را تنها از تو ميخواهیم به دوستانم فردایی پر از خیر و برکت عطاکن.. شبتون بخیر❣ ••••••●❥ʝσเɳ👇🏻💯 •••●❥ @romanegerdab 💦🔞

#پارت_1 #مشاور_سکسی💊💉 _خب مشکل چیه؟ _چندوقته که از بهشتم اب میاد دکتر نمیتونم کنترلش کنم شوکه نگاهش کردم - چندسالته؟ _۱۳سالمه اقا -تا حالا کسی یا خودت به اندام خصوصیت دست زده ؟ _امروز همکلاسیم بهشتمو‌مالید بهم گفت دلم شوهر میخواد که بهشتم خیس میشه جلو رفتم و به اندام کوچیکش نگاه کردم دستمو جلو ‌بردم و روی بهشتش گذاشتم و شروع کردم به مالیدنش _الان چه حسی داری نگاهش کردم‌که چشماش خمار شده بود _میخوام‌جیغ بزنم کوچولوی هورنی خواستم‌ دستمو عقب بکشم که دستمو گرفت و‌تو‌شورتش برد https://t.me/+381cXjoWjpdiYzg0 https://t.me/+381cXjoWjpdiYzg0 روانشناس مدرسه با دانش اموز ۱۳ساله سکس میکنن💊🩺