cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

نـــســـیـــم بـــهـــارے

برایم بهانه شدی برای شعر شدن برای گونه های صمیمی احساس تبسمی که به پیاله ام بخشیدی نگاه نسیم بهاری بود که گذر کرد از کنار دلم غزلی شد چکید از سر انگشتم برای قلم اشک بود برای وجود تمنا که نام تو را دخیل بست روی دلم.....!!

Show more
Advertising posts
593Subscribers
No data24 hours
No data7 days
No data30 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

دوش سیلاب خیالت می گذشت از خاطرم خانه دل بر سر ره بود ویران کرد و رفت... #بیدل_دهلوی
Show all...
سکوت میکنم و حرف می زنم با تو در این مباحثه دیوانه تر منم یا تو من و تو پس‌زده‌ی روزگار امـروزیم تو عشق بی سروپایی ومن سراپا تو #هوشنگ_ابتهاج
Show all...
کِشان کِشان به بهشتم بَرَند و من نروم! که دل نمی کشد ای دوست جز بسوی توام #منصور_حلاج
Show all...
دیالوگ های تأخیری چه تلخ است تو در نقشی که می میری چه تلخ است عصا در دست بالا رفتی از سن نمایشنامۀ پیری چه تلخ است #شهراد_میدری
Show all...
گویند که چون میگذرد، هیچ غمی نیست اما که به وَاللّه، همین درد کمی نیست #فراز_خراسانی
Show all...
گر با غم عشق سازگار آید دل بر مرکب آرزو سوار آید دل گر دل نبود کجا وطن سازد عشق ور عشق نباشد به چه کار آید دل #ابوسعید_ابوالخیر
Show all...
درد پنهان به تو گویم که خداوند کریمی یا نگویم که تو خود واقف اسرار ضمیری دست در دامن عفوت زنم و باک ندارم که کریمی ‌و حکیمی‌ و علیمی ‌و قدیری خالق خلق‌ و نگارندهٔ ایوان رفیعی خالق صبح ‌و برآرندهٔ خورشید مُنیری #سعدی
Show all...
من مست رخ یار شدم ، نای ندارم آواره ی صحرا شدم و جای ندارم شیدای توام تا که رسم برسر کویت من لنگ دلم ،سوی دگر پای ندارم #علی_فعله_گری
Show all...
#مولانا گر غایبی ز دل تو در این دل چه می‌کنی ور در دلی ز دوده سودا چگونه‌ای ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌
Show all...
#عین‌القضات_همدانی ای برده دلم به غمزه! جان نیز ببر بردی دل و جان، نام و نشان نیز ببر گر هیچ اثر بماند از من به جهان تاخیر روا مدار، آن نیز ببر
Show all...