cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

ИFRealMusic | ان اف

If u want to say sth : @PejPOV NFRealMusicArchiveChannel : @NF_RealMusic

Show more
Advertising posts
2 633Subscribers
-124 hours
-17 days
-230 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

Repost from N/a
Feels like we're on the edge right now انگار الان روی لبه پرتگاهیم I wish that I could say I'm proud کاش میتونستم بگم که احساس غرور میکنم I'm sorry that I let you down متاسفم که نا امیدت کردم Let you down نا امیدت کردم All these voices in my head get loud تمام صدا های توی سرم دارن اوج میگیرن I wish that I could shut them out کاش میتونستم خفشون کنم I'm sorry that I let you down متاسفم که نا امیدت کردم Le-le-let you down ناامیدت کردم... پیج اینستا https://www.instagram.com/mooodplaylist?igsh=dmlpbjMxM3N2dnU3 #زیرنویس_فارسی @moooddplaylist
Show all...
👍 3❤‍🔥 1 1
Repost from N/a
فایل کامل پست nf When i grow up #زیرنویس_فارسی پیج اینستا https://www.instagram.com/mooodplaylist?igsh=dmlpbjMxM3N2dnU3
Show all...
🔥 2👍 1
سلام اقا ما یه گروه زدیم که توش فقط عکس و اهنگ و کلیپ میفرستیم  ولی چت توش ممنوعه ، درواقع مثل یه چنل که همه توش ادمینن . خواستید بیاید:)) https://t.me/+YUntuxKVKZM3NWVk
Show all...
Good Stuff

چت نکنید. چیزی بفرستید که اینجا ریپورت نشه. باقی چیزا پای کاروانه ، لذت ببرین.

👍 4
یه سه گانه بی‌نظیر و پرمحتوا که واقعا شبیهش جایی نیست... شاید این ۳ گانه به تنهایی بخش بزرگی از درس های زندگی رو یجا به کسی که دنبالشه میده. لذت ببرین از این همه استعداد و زیبایی احترام به شعور، درک و مغزِ مخاطب واقعا زیباست تو این ۳ آهنگ Ren : Money Game 1, 2, 3 🎶Money game 1 / ترجمه فارسی 🎶Money game 2 / ترجمه فارسی 🎶Money game 3 / ترجمه فارسی @NFRealMusic 🖤
Show all...
7❤‍🔥 2🍓 1
Ren: Money Game 3 (part 4) And our fate could be the same without this story for the wise و سرنوشت ما بدون این داستان برای آدمای باهوش و عاقل میتونه مثل کپک ها باشه... (داره با روایت این داستان بهمون یه تلنگور میزنه که شیوه زندگی و تفکریمون رو عوض کنیم و به این چرخه پایان بدیم) [Outro] (صحبت مستقیم با مخاطب تموم شده و رن برمیگرده به روایت داستانِ جیمی) 45, Jimmy comes home out of the rain ۴۵ ساله، توی بارون بر میگرده خونه (بارون اشاره به آهنگ ۱ و ۲ از همین سری) Soaking wet upon a wheelchair, drinking again روی ویلچرش خیس شده، دوباره داره مشروبات الکلی میخوره He is everything he wants, he has fortune and fame اون تمام چیزیه که میخواست، ثروت و شهرت داره He’s a fortunate fool with an unfortunate fate اون یه احمق خوش‌شانس با یه سرنوشت ناگواره With a 45 caliber aimed at his brain با یه کالیبر ۴۵ که رو مغزش نشونه گرفته 45 - a fitting number, 'cause his age is the same ۴۵- یه عدد مناسب، چون با سنش که ۴۵ سالس یکیه Hears the words of his father; "It's such a damn shame" صدای باباش رو میشنوه که میگه: عجب شرم بزرگی (تا آخرین لحظه زندگیش همچنان درگیر حرفای باباشه و هرگز نتونست رضایتش رو جلب کنه. دقیقا مثل یه برده) Then he presses on the trigger of a money game بعد اون ماشه این بازی پول رو میکشه... بنگ... (پدر و مادر جایگاه ویژه ای دارن ولی نباید بچه ها برده پدر و مادر باشن و یا وسیله ای برای رسیدن به پول. خانواده ها خیلی خودخواه شدن و بچه رو صرفا برای تامین مالی و ساپورت آینده خودشون میخوان یا چیزای دیگه مثل پز دادن و فخر فروختن و اونقدری که به فکر خودشون هستن، به فکر بچه نیستن. از یه سنی بچه باید یه نگاه کلی به زندگیش بندازه و تصمیمات مهمی بگیره، روی پای خودش وایسه، بیس ذهنی خودش رو با منطق و استدلال خودش متناسب با دنیای خودش شکل بده و هدف هایی که داره و چیزهایی که واقعا میخواد رو دنبال کنه، نه چیزایی که جامعه و یا ننه باباش میخوان. میدونم سخته ولی شدنیه، شستشوی مغزی طی سال ها و تحمیل اعتقادات و تفکرات و ذهنیت، مغز آدمِ بالغ رو هم نابود میکنه چه برسه به یه بچه که تازه داره دنیا رو میشناسه. ولی باید از اون چارچوبی که براش ساختن از یه سنی فرار کنه وگرنه یه گوسفند میمونه حتی اگه شخصیت بزرگی تو جامعه بشه!!! در راه رسیدن به هدف هاتون، انسان خوب بودن شاید یکم سخت بنظر بیاد ولی شدنیه و نیازه. هیچ کس بدون کمک به جایگاه خاصی نمیرسه. اگه به جای اینکه همه زیر پای همو خالی کنیم و برای رسیدن به یه پله بالاتر، دست همو بگیریم، بعد از چند سال برگشتنِ ورق و جا افتادن این ذهنیت؛ پیشرفت و ترقی خیلی خیلی آسون تر میشه در حالی که همه چیز قشنگ تره و حس بهتری داره. بازیچه دست دولت و پدر و مادرتون نشین، هرچقدرم که شرایط تخمی و تاریک بود. تا من ها درست نشیم هیچ مایی در کار نیست بجز ما ما کردن یسری گاو و خیالات خام و رویاهای بزرگِ تو‌خالی... همونجوری که رن گفت تو دنیای آزاده ها کسی دنبال کد نمیره، پس اگه آزادی و جهان قشنگ مبخواین باید خیلی چیزهارو متفاوت تر از چیزی که تا حالا دیدین ببینین. وقتی آزادی طلب میکنی باید تو هر زمینه ای توانایی آزادی دادن رو هم داشته باشی... وقتی من تو شغلم، از زیر کار حتی شده ۱۵ دقیقه در برم حق ندارم جهان بهتر و جامعه سالم تری بخوام... یا اگه کوچیکترین دروغی بگم یا شایعه ای پخش کنم یا کم فروشی و دزدی کنم یا مسئولیتم رو ماسمالی کنم... درک و سواد اجتماعی فقط با رشد درک و سواد فردی بالا میره، پس هر ازگاهی یکم سفت بگیرین و به خودتون سختی بدین تا هر کدوم یه کوچولو از سهم خودمون رو تغییر بدیم و اگه تواناییش رو داشتین به بقیه هم کمک کنین که تغییر کنن...) @NFRealMusic 🖤
Show all...
Ren: Money Game 3 (part 3) And his example is exaggerated versions of me داستان اون یه مثال اغراق آمیز از زندگی منه And it's a version of him, and it's a version of she و یه مدل از اون پسره، و یه مدل از اون دختره (اشاره با آهنگ های ۱ و ۲ از همین سری) And it's a version of you, there’s no escaping the blame و یه مدل از تو، هیچ راهی برای فرار از شرمندگی نیست (هممون این مدل زندگی ها رو داریم و کارهای کثیفی برای رسیدن به جایگاه بالاتر و ثروت بیشتر انجام میدیم) The way we live is parasitic, fuck the money and fame! Cut the music! جوری که ما داریم انگل گونه زندگی میکنیم، ریدم تو شهرت و پول، """ موزیک رو قطع کن *** [Verse 3] (اینجا رن داستان جیمی رو ول میکنه و میزاره کنار و میاد مستقیم با بیننده به صورت زنده و بدون آهنگ حرف میزنه تا بتونه حرفاش رو دقیق تر و عمیق تر به شنونده برسونه) This isn’t entertainment, this is real-life این(موزیک ویدیو و آهنگی که دارین میبینین و گوش میدین) سرگرم کننده نیست، این زندگی واقعیه The way we live is lunacy, community, it declines جوری که ما زندگی میکنیم دیوونه کننده و جنون آمیزه، جامعه داره از بین میره We're hyperpolarized, we're always fighting, and we divide ما پیش‌قطبیده ایم، ما دائما در حال تقسیم و تسخیر هستیم. (پیش‌قطبیده بیشتر اشاره به تندرو ها داره، جایی که افراطی ها و تندرو ها همش در حال حرف زدن و جنگ و خودی نشون دادنن و میانه رو ها صداشون در نمیاد و به چشم نمیان) Truth is less important than the money that we design? حقیقت اهمیتش از پولی که میسازیم کمتره؟ (جایگاه خیلی پایین و کوچیک حقیقت در مقابل درجه اهمیت و جایگاه ثروت تو زندگیا) Money's an invention, politics from our invention پول یه اختراعه، سیاست ها از اختراعات ما هستن They all come from peoples' ideas, did I mention? اونا همشون ایده های مردم بودن، آیا بهش اشاره کردم؟ Borders? An invention, law, and order fuel the tension حد و مرزها؟ اونا هم یه اختراعن. قانون و حد و مرزها و دستورها آتیش تنش ها رو شعله ور میکنن That leads to people killing each other. My solution? که منتهی میشه به اینکه مردم همو میکشن، راه حل من چیه؟ (تو یه آهنگ دیگه رن میگه قوانین و حد و مرزها و دستورات رو بسوزونین) منظور از سوزوندن قوانین و حد و مرز و دستورات هرج و مرج خالص نیست، منظور به چپ گرفتن یسری قوانینه که باعث کوچیک و بسته موندن مغز و عدم پیشرفت میشه، نه اینکه همه جور کثافت کاری رو راه بندازن مردم به اسم آزادی Everything is subject to change همه چیز در شرف تغییره We could build utopias if individuals were taught to use their brains میتونیم به دولت و شهر کامل و همه چی تموم بسازیم اگه به آدما آموزش داده بشه که از مغزشون استفاده کنن😂 (منطقیه، چون واقعا نمیکنن) But if we teach kids in school to always be sheep ولی اگه به بچه هامون تو مدرسه یاد بدیم که همیشه گوسفند باشن And put themselves before the herd if there's more money for me و وقتی پول بیشتری وجود داره اونا رو بزارم عقب و خودم رو جلو (هرجا منفعت و سود داره اولین نفرم و هرجا ضرر و زیان هست آخرین نفر میمونم) Then there’s no future I see, where the humans survive پس من آینده ای نمیبینم که توش آدما دووم آورده باشن We're parasites inside a Petri dish with cannibal minds ما انگل های تو ظرف پتری(ظرف کشت انگل و سلول تو آزمایشگاه) هستیم که تفکرات آدم خواری داریم (تو ظرف پتری که سلول ها کشت میشن منابع غذایی محدوده و اگه سلول ها تمام منابع رو استفاده کنن، منابع غذایی به سرعت تموم میشه و سلول ها مجبور به خوردن هم دیگه میشن و در نهایت همون مقدار که موندن هم به یکی میرسه و اون یکی هم از گشنگی میمیره. رن میگه پاش بیفته ما حتی حاضر میشیم همدیگه رو بخوریم، پس بلا آوردن سر هم و دروغ گفتن و حق خوری اینا خیلی عادی تر و شایع تره بین مردم)) Mold will grow upon a surface, then consumes till it dies کپک روی یه سطحی رشد میکنه، سپس انقد از اون سطح تغذیه میکنه تا چیزی برای خوردن نمونه و در آخر میمیره (اگه ما هم مثل کپک عمل کنیم خیلی تخمیه، چون ما انسانیم و عقل و درک و شعور داریم و نبابد کپک گونه زندگی کنیم و انقدر مسخره بمیریم) @NFRealMusic 🖤
Show all...
Ren: Money Game 3 (Part 2) Now he’s 30, his daddy says "You're losing the race You're just a servant to the king, not even in second place" حالا ۳۰ سالشه و باباش بهش گفت: داری بازی رو میبازی:/// تو فقط یه خدمتکاری برای پادشاه، حتی تو جایگاه دوم هم نیستی:// (باباش هرگز از جایگاه و ثروتش راضی نمیشه و همش اونو رو به جلو هول میده) 31, a big maneuver for his daddy’s approval ۳۱ ساله، یه حرکت بزرگ برای اثبات به پدرش😑 Moving imports over borders from the exports out of Cuba انتقال واردات روی مرز تا صادرات به خارج از کوبا 32, moving grams, growing kilos to tonnes ۳۲ ساله، جا‌به‌جایی گِرَم ها، رسیدن از کیلو به تن (همه جور قاچاق، مواد مخدر و سلاح و ...) He's 33, filling warehouses with powder and guns ۳۳ ساله، پر کردن انبار با باروت و تفنگ 34, turf war with nobody to stop it ۳۴ ساله، جنگ بر سر تصاحب بازار بدون اینکه کسی بتونه جلوش رو بگیره Blind eye from the po-po inside of his pocket به پلیس رشوه میداد تا چشمشون رو روی کاراش ببندن (تو لاین در واقع داره میگه پلیس همیشه تو جیبش بود و هروقت بهشون نیاز داشت ازشون استفاده میکرد) 35, he gets a call, "I'm sorry son It's your father, had a heart attack, I'm sorry, he’s gone" ۳۵ ساله، یکی بهش زنگ زد و گفت: متاسفم پسر، راجع به پدرته، یه حمله قلبی داشت، متاسفم، اون مرد.🤨 36, getting pissed up, abusing his product ۳۶ ساله، اعصاب تخمی، سواستفاده از محصولاتش (استفاده از سلاح هایی که داشت و مواد مخدر و ... برای پیشبرد کارهاش) 37, eyes glazed, disposition demonic ۳۷، چشمای براق، حالت شیطانی (درگیری با مواد مخدر و مشروبات الکلی) 38, with a prostitute, a moment of passion ۳۸ ساله، با یه فاحشه، یه لحظه اشتیاق Heating up a silver spoon and then chasing the dragon داغ کردن یه قاشق نقره ای و تعقیب اژدها (اشاره به ثروت بالاش و مصرف هرویین) 39, getting reckless and hungry for power ۳۹ ساله، کله‌خر و تشنه برای قدرت Daddy’s words still driving him to kill and devour حرفای باباش همچنان اون رو به سمت کُشتن و بلعیدن قدرت و ثروت هول میداد (چون از پایه این ذهنیت ها شکل گرفته و باهاشون بزرگ شده حتی بعد از مرگ پدرش چیزی تغییر نکرده و همچنان حرفای پدرش تو گوششه) He makes a move against the cartel, but the strategy's flawed اون یه حرکت علیه اتحادیه انجام میده، ولی استراتژیش ناقصه They retaliate and leave him in a hospital ward اونا تلافی میکنن و جیمی رو تو بیمارستان تنها میزارن A bullet buried in his vertebra and one in his leg یه گلوله تو مهره کمرش و یکی تو پاش The doctor sighs and says "I don’t think you’ll be walking again", fuck دکتر یه آه کشید و گفت: فک نکنم دیگه بتونی راه بری. فاک [Verse 2] Let me tell you a story about a boy named Jimmy بزارین یه داستان بهتون بگم از پسری که اسمش جیمی بود He was 40, and he cursed the words "Mine, mine, gimme" اون ۴۰ سالش بود و کلماتِ "برای منه، برای منه، بدینش به من" رو نفرین کرد (چون در آخر همون اولین کلماتی که به زبون آورد تو کودکی باعث شد به این وضعیت داغون برسه) 41, he wasn’t walking, 42, not walking quickly ۴۱ ساله، اون راه نمیره، ۴۲ ساله، سریع راه نمیره 43, never running 'round the pavements of his city ۴۳ ساله، هرگز روی سنگ‌فرش های شهر نمیدوعه 44 inside a palace with a mountain of gold ۴۴ ساله، توی یه قصر با یه کوه طلا But those riches turn to rubble when perspective evolves ولی وقتی چشم اندازها تکامل پیدا میکنن اون ثروت ها به آوار تبدیل میشن (وقتی عاقل میشی و دید همه جانبه به زندگی پیدا میکنی میفهمی خیلی چیزا که کل زندگیت رو پاش گذاشتی اصلا ارزش خاصی ندارن) Weighing heavy on his conscience is the value of gold سنگینی روی وجدانش همون ارزش طلاهاست Lamborghini for a life, trading money for souls یه لامبورگینی برای زندگی، معامله کردنش با روحت (جیمی حتی دیگه نمیتونه لذت های کودکانه و واقعی چند سال اول زندگیش که فقط راه رفتن و دوییدن بود رو تجربه کنه و به یاد بیاره و از طرفی تمام اون کارهای کثیفی که برای پول درآوردن کرده و همه‌ی آدمایی که کشته شدن داره رو شونش سنگینی میکنه) Jimmy followed the code inside the land of the free جیمی تو سرزمین آزاده ها کد ها رو دنبال کرد (جایی که سرزمین آزاده ها باشه، کدی وجود نداره که بخوای دنبالش کنی، نخود سیاه طور) Put your hand inside the cookie jar, take more than you need دستت رو بکنی تو ظرف کوکی و بیشتر از چیزی که نیاز داری برداری @NFRealMusic 🖤
Show all...
Ren: Money Game 3 (part 1) [Verse 1] Let me tell you a story about a boy named Jimmy بزارین یه داستان بهتون بگم از پسری به اسم جیمی 1 years old and his first words were "Mine, mine, gimme!" ۱ سالش بود و اولین کلماتش این بود " مال منه، مال منه، بهم بدین!" (اولین کلمات بچه راجع به مالکیت و پول بود) 2 years old he was walking, 3 years old walking quickly ۲ سالش بود که راه میرفت، ۴ ساله شد تند راه میرفت 4 years old he was running 'round the pavements of his city ۴ سالش بود که داشت رو سنگ‌فرشای شهر میدویید 5 years old and his daddy told him "Listen here, son You gotta learn to be a man, a man, he works for what he wants" ۵ سالش بود که باباش بهش گفت: گوش کن، پسر. باید یاد بگیری که یه مرد باشی، یه مرد، که برای چیزی که میخواد کار میکنه. (از ۵ سالگی بچگی ازش گرفته شد و وارد دنیای بزرگا و مسائل مالی شد) 6 years old and he’s reading, writing, top of the bunch ۶ سالش بود که خوندن/نوشتن رو شروع کرد And when he's 7, his progression made him student number 1 و وقتی ۷ ساله بود، پیشرفتش اون رو شاگرد اول کلاس کرد 8 years old and he’s praised for unusual grades ۸ سالش بود که بخاطر نمره های غیرمعمولی و بالاش مورد تحسین قرار گرفت 9, his parents pay for private school to nurture the flame ۹ ساله، خانوادش تو مدرسه خصوصی ثبت نامش کردن که آتیشش رو شعله‌ور تر کنن 10, 11, 12, 13, he ascends and ascends ۱۰، ۱۱، ۱۲، ۱۳ ساله، اون همینطور پیشرفت میکنه His daddy tells him "Son, money is the means to all ends" باباش بهش گفت: پسر، پول کلید رسیدن به همه چیزه. (بابای جیمی از کودکی داره باورهای غلط رو شکل میده و به تمامیت ذهنش جهت میده) 14, solving complex mathematic equations ۱۴ ساله، حل معادلات پیچیده ریاضی At 15, IQ 150, still elevating تو ۱۵ سالگی، آی‌کیوش ۱۵۰ بود، هنوز داره بیشتر میشه 16, he develops complex software code ۱۶ ساله، کد های پیچیده نرم افزاری رو توسعه میداد That detects weaknesses in cyber security protocols که نقاط ضعف پروتکل های امنیت سایبری رو شناسایی میکرد 17, and he sells his vision keeping a share ۱۷ ساله، اون دیدگاهش رو میفروخت Not yet an adult, but he's practically a millionaire هنوز بالغ نشده، ولی عملا یه میلیونره 18, and his daddy tells him "Now you're a man This world don't give a damn about you, so take all that you can" ۱۸ ساله، باباش بهش گفت: حالا تو یه مردی، این جهان هیچ اهمیتی بهت نمیده، پس هرچی میتونی ازش بردار" (فقط دستورات مستقیم بهش میرسه و اون اطاعت میکنه) 19, he turns a profit stocks and shares invest in product ۱۹ ساله، از سهام سود بدست آورد و تو کالا سرمایه گذاریش کرد 20, double-down deposits, 21, his income rockets ۲۰ ساله، کارش رو جدی تر گرفت، ۲۱ ساله، درآمدش خیلی زیاد بود 22, he learns that truth is just an obstacle to wealth If you manipulate the data, then a lie will sell itself ۲۲ ساله، اون یاد گرفت که حقیقت فقط یه مانعس که جلوی ثروتمند شدن رو میگیره، اگه اطلاعات رو دستکاری کنی، خود دروغ خودش رو میفروشه (انتقاد رن از دیدی که مردم به ثروت اندوزی دارن به هر شکلی، از طریق دزدی و دروغ و فساد به ثروت میرسن) 23, a life of luxury, crystal and cocaine ۲۳ ساله، یه زندگی لاکچری، شیشه و کوکایین 24, he makes the Forbes list, they're applauding his name ۲۴ ساله، اون بالاخره داره میره تو لیست مجله فوربز، لیست بیلیونر ها 25, and his daddy tells him, "Listen here, son While you are sitting in that palace, that don't mean that you won" ۲۵ ساله، باباش بهش گفت: گوش بده پسر، حالا که تو قصر نشستی معنیش این نیست که برنده شدی. 26, a business shift, he switches business to arms ۲۶ ساله، یه تغییر تجارتی، اون وارد دنیای اسلحه ها شد He's 27, dealing nuclear and shells in Iran ۲۷ ساله، معاملات هسته ای و گلوله توپ در ایران😬😬😬 28, inside the Senate money bought him a seat ۲۸ ساله، پول براش تو مجلس سنا یه صندلی خرید (درواقع رشوه داده تا اسمش رو رد کنن چون حداقل سن قانونی برای مجلس ۳۰ هستش ولی جیمی اینجا ۲۸ سالشه) He's 29, a role of the council in the president's suite ۲۹ ساله، نقش شورا تو مجموعه رعیس جمهور @NFRealMusic 🖤
Show all...
۲۷ ساله، معاملات هسته ای و گلوله توپ در ایران😬😬😬 (اشاره به آهنگ های سری قبل اونجا یه دختر ماسه دریا رو میفروخت که اشاره به ارزش بخشیدن به یه محصول کصشر رو داره که با تبلیغات و دروغ و شایعه و بازارگرمی به یچیز با‌ارزش تبدیل میشه و با قیمت بالا فروش میره) 28, inside the Senate money bought him a seat ۲۸ ساله، پول براش تو مجلس سنا یه صندلی خرید (درواقع رشوه داده تا اسمش رو رد کنن چون حداقل سن قانونی برای مجلس ۳۰ هستش ولی جیمی اینجا ۲۸ سالشه) He's 29, a role of the council in the president's suite ۲۹ ساله، نقش شورا تو مجموعه رعیس جمهور @NFRealMusic 🖤
Show all...
Ren: Money Game 3 (part 1) [Piano and yodelling intro] [Verse 1] Let me tell you a story about a boy named Jimmy بزارین یه داستان بهتون بگم از پسری به اسم جیمی 1 years old and his first words were "Mine, mine, gimme!" ۱ سالش بود و اولین کلماتش این بود " مال منه، مال منه، بهم بدین!" (بچه هرچی رو زیاد بشنوه تکرار میکنه که نشون میده تو خونشون این چیزا زیاد تکرار میشده و همش بحث مسائل مالی و مالکیتی بوده) 2 years old he was walking, 3 years old walking quickly ۲ سالش بود که راه میرفت، ۴ ساله شد تند راه میرفت 4 years old he was running 'round the pavements of his city ۴ سالش بود که داشت رو سنگ‌فرشای شهر میدویید 5 years old and his daddy told him "Listen here, son You gotta learn to be a man, a man, he works for what he wants" ۵ سالش بود که باباش بهش گفت: گوش کن، پسر. باید یاد بگیری که یه مرد باشی، یه مرد، که برای چیزی که میخواد کار میکنه. (از ۵ سالگی بچگی ازش گرفته شد و وارد دنیای بزرگا و مسائل مالی شد) 6 years old and he’s reading, writing, top of the bunch ۶ سالش بود که خوندن/نوشتن رو شروع کرد And when he's 7, his progression made him student number 1 و وقتی ۷ ساله بود، پیشرفتش اون رو شاگرد اول کلاس کرد 8 years old and he’s praised for unusual grades ۸ سالش بود که بخاطر نمره های غیرمعمولی و بالاش مورد تحسین قرار گرفت 9, his parents pay for private school to nurture the flame ۹ ساله، خانوادش تو مدرسه خصوصی ثبت نامش کردن که آتیشش رو شعله‌ور تر کنن 10, 11, 12, 13, he ascends and ascends ۱۰، ۱۱، ۱۲، ۱۳ ساله، اون همینطور پیشرفت میکنه His daddy tells him "Son, money is the means to all ends" باباش بهش گفت: پسر، پول کلید رسیدن به همه چیزه. (ذهنیت ها و باورهایی که از کودکی شکل میگیرن فوق العاده قوی و باثباتن و کنار گذاشتنشون طاقت فرساست. بابای جیمی از کودکی داره باورهای غلط رو شکل میده و به تمامیت ذهنش جهت میده) 14, solving complex mathematic equations ۱۴ ساله، حل معادلات پیچیده ریاضی At 15, IQ 150, still elevating تو ۱۵ سالگی، آی‌کیوش ۱۵۰ بود، هنوز داره بیشتر میشه 16, he develops complex software code ۱۶ ساله، کد های پیچیده نرم افزاری رو توسعه میداد That detects weaknesses in cyber security protocols که نقاط ضعف پروتکل های امنیت سایبری رو شناسایی میکرد 17, and he sells his vision keeping a share ۱۷ ساله، اون دیدگاهش رو میفروخت Not yet an adult, but he's practically a millionaire هنوز بالغ نشده، ولی عملا یه میلیونره 18, and his daddy tells him "Now you're a man This world don't give a damn about you, so take all that you can" ۱۸ ساله، باباش بهش گفت: حالا تو یه مردی، این جهان هیچ اهمیتی بهت نمیده، پس هرچی میتونی ازش بردار" (دیگه چیزی برای شکل دادن و جهت دادن وجود نداره تقریبا، فقط دستورات مستقیم بهش میرسه و اون اطاعت میکنه) 19, he turns a profit stocks and shares invest in product ۱۹ ساله، از سهام سود بدست آورد و تو کالا سرمایه گذاریش کرد 20, double-down deposits, 21, his income rockets ۲۰ ساله، کارش رو جدی تر گرفت، ۲۱ ساله، درآمدش خیلی زیاد بود 22, he learns that truth is just an obstacle to wealth If you manipulate the data, then a lie will sell itself ۲۲ ساله، اون یاد گرفت که حقیقت فقط یه مانعس که جلوی ثروتمند شدن رو میگیره، اگه اطلاعات رو دستکاری کنی، خود دروغ خودش رو میفروشه (انتقاد رن از دیدی که مردم به ثروت اندوزی دارن به هر شکلی و از طریق دزدی و دروغ و فساد به ثروت میرسن) 23, a life of luxury, crystal and cocaine ۲۳ ساله، یه زندگی لاکچری، شیشه و کوکایین 24, he makes the Forbes list, they're applauding his name ۲۴ ساله، اون بالاخره داره میره تو لیست مجله فوربز، لیست بیلیونر ها 25, and his daddy tells him, "Listen here, son While you are sitting in that palace, that don't mean that you won" ۲۵ ساله، باباش بهش گفت: گوش بده پسر، حالا که تو قصر نشستی معنیش این نیست که برنده شدی. (طمع انسان پایان نداره، مهم نیست چقدر ثروتمند تر داره میشه و رقمش هم واسش مهم نیست، فقط بیشتر و بیشتر مبخواد) 26, a business shift, he switches business to arms ۲۶ ساله، یه تغییر تجارتی، اون وارد دنیای اسلحه ها شد He's 27, dealing nuclear and shells in Iran
Show all...