281Subscribers
No data24 hours
+17 days
-130 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
فکر میکنید زبان فارسی به گوش خارجیها چگونه است؟
این سوال در یک وب سایت پر بازدید پرسش و پاسخ مطرح شده. و اغلب آنرا اینگونه توصیف کرده اند.
نه فقط این روزها، در تمام سال برای مناسبهای مختلف عکسها و مناظری در فضای مجازی چرخش میکند، گاهی فقط سریع به یادداشت زیر عکس دقت میکنیم و از پرداختن به متن عکس خودداری میکنیم (بیشتر بخاطر اینکه حس میکنیم وقتش را نداریم)، گاهی به کلیت عکس نگاهی میاندازیم، گاهی هم بخش کوچکی از عکس را بزرگ کرده و بدان خیره میشویم، کمتر پیش آمده این عکسها را یک مجموعه و کل بنگریم، و هنه را پارههای تن ایران بزرگ بدانیم.
چه بخواهیم چه نخواهیم، چه مغرور باشیم چه نباشیم، چه گذشتهگرا باشیم چه نباشیم، چه وضعیت فعلی خودمان را با دیگر کشورها بسنجیم چه نسنجیم، ما ایرانیان در جهان حرف که نه حرفهایی بسیاری در زمینههای مختلف برای گفتن داریم. غرض اینکه نه میتوانیم تمامیت فرهنگی خود فراموش کنیم و نه چنین کاری امکانپذیر است.
اگر در مورد تاریخ پارهپاره ایران بخواهیم تحقیق کنیم، چند کتیبه به نظرم گویاست، اگر در مورد پوشاک بخواهیم تحقیق کنیم، لباسهای رنگی مردمان مختلف ایران بزرگ، گویای حرفهای بسیاری است، اگر در مورد طبیعت ایران بخواهیم تحقیق کنیم، از کویر تا جنگل و قلههای مرتفع این سرزمین گویاست، اگر در مورد علم بخواهیم فقط ابنسینا و بیرونی و خیام کافی است، در مورد عرفان ابوسعید ابیالخیر کافی است، .....
نگاه کلیگرا به تمامیت ایران فرهنگی بزرگ حس بزرگی عجیبی به انسان میدهند. من همواره تکههای این ایران فرهنگی بزرگ را پراکنده در دهها کشور میبینم. همچون درخت تاک بزرگی که هر شاخهاش به سویی سر کشیده است.
مخلص کلام اینکه این فرهنگ ایرانی در لایه لایه زندگی ما و در تکهتکه پیامهای ما جریان دارد، در عکسهایی که این روزها دیدم پوشاک، خوراک، زبان، معماری، طبیعت، تمدن، آداب و رسوم و دهها مساله دیگر نمایان است. ما ایرانیان چه بخواهیم چه نخواهیم در تمام ایام سال مشغول پراکنش فرهنگ خود هستیم. و این فرهنگ ویژه ایرانی همچون اصیل سایر ملل ارزش توجه دارد.
🖍#ج_سبزعلیپور
Repost from اندیشه
- بوی ایران
وقتی با تور به تاجیکستان رفتم افتخاری عجیب وجودم را فرا گرفت زیرا آنجا تنها جاییست که انسان احساس ایرانی بودن میکند، حتی بیشتر از خود ایران!
از لحظهٔ ورود به فرودگاه «دوشنبه» که این بیت حافظ را بر آن نوشتهاند: «رواق منظر چشم من، آشیانهٔ توست/ کرم نما و فرود آ، که خانه خانهٔ توست» این حس شروع میشود.
زبان زیبای فارسی با تلفظ کهن خراسانی، اندیشه را تا دوردستهای دوران «سامانیان» واپس میبرد. با آن لغات فراموششدهٔ کهن دری و پهلوی.
وارد شهر که میشوم، تمام کوچهها و خیابانها، با اسامی ایران باستان نامگذاری شده و تندیسهای «خیام» و «پسر سینا» و «رودکی» و «فردوسی» همهجا به چشم میخورند.
واحد پولشان «سامانی» است که ناخودآگاه شکوه شاهنامه را در دل متجلی میکند. نامهای زنانِ گیسو فروهشتهٔ آنها، با آن لباسهای شاد و رنگی اینهاست: دلربا، دلکش، دلبر، فرنگیس، مشکافشان، گیسوسیاه. نام مردانشان: سیاوش، ایرج، فریدون، فرهاد.
همهٔ شهر به سبک ایران باستان، غرق سرور و آواز، رامشگری و خنیاگری است و در تقویمشان دوازده ماه سال را عزا پر نکرده است. پیش از نوروز، همهٔ مردم در کوی و برزن مینوازند و میرقصند. روز اول نوروز در مکان بزرگی به نام «نوروزگاه» که به شیوهٔ تخت جمشید آراستهشده، جمع میشوند و هزاران هزار انسان، دستافشان و پایکوبان، شادی میکنند.
مکانهای جغرافیایی کشورشان برای اهل ادبیات و تاریخ، یادآور نامهایی رؤیایی است: جیحون، بدخشان، خجند و... حتی مکانهایی که جزو تاجیکستان نیستند، ولی وقتی در آن فضا قرار میگیری نامشان به یادتان میآید: خوارزم، بخارا، سمرقند، ذهن را به هرسویی میکشانند.
فاصلهٔ دهساعتهٔ دوشنبه تا نزدیکترین ساحل فرارودان را با شوقی کودکانه طی میکنم و در ذهنم گذر کیخسرو از جیحون و تیر آرش و تسلیم شدن سیاوش که میگفت: «یکی کشوری جویم اندر جهان/ که نامم ز کاووس ماند نهان.»
ابتدا اندوه میخوردم که چرا این تکه از بدنهٔ ایران جدا شده، ولی بعد اندیشیدم که همان بهتر که جزو ایران نیست، تا حداقل بر روی این کرهٔ خاکی که روزگاری چهل و چهار سرزمینش، زیر پای پادشاهی داریوش بود، زمین کوچکی باقی مانده باشد که رنگ و روی ایرانی به خود گرفته باشد و بوی ایران بدهد.
- دکتر امید مجد
ـــــــــــــــــــــــــــــ
•• اگر دوستانی مشتاق خواندن دارید، لطفاً شناسهٔ کانال را در اختیارشان قرار دهید:
@andiiishe
اندیشه
- جشن نوروزی در یکی از استادیومهای تاجیکستان:
Repost from اصلاحات نیوز
🎼 به یادِ فرامرز اصلانی
✍️ کاری از محمدصالح رزمحسینی
_
اصلاحات نیوز
✅ @Eslahatnews
🔗 Eslahatnews.com
Repost from توییتر فارسی
هوش مصنوعی با SharifGPT 🤩🤩🤩🤩
ممکنه خیلی از هوش مصنوعی شنیده باشید و یا دوستانی داشته باشید که نیاز به این هوش مصنوعی داشته باشن. یه سری از بچه های دانشگاه شریف یه کانال زدن به اسم SharifGPT و خدمات اونا به دو دسته تقسیم میشه
1- اکانت های هوش مصنوعی رو می تونید ازشون بخرید ( و خوبیش اینه که اگه اکانت تون بن بشه یا به لیمیت بخوره یه اکانت جدید میدن بهتون و پشتیبانی شون خوبه)
2- یه سری آموزش های مختلف برای هوش مصنوعی دارن که کمک می کنه بتونید استفاده از هوش مصنوعی رو یاد بگیرید و کارگاه پرامپ نویسی با GPT4 شون هم خیلی طرفدار داشته و خیلی ها راضی بودن
لطفا این پیام رو دست به دست بچرخونید و فروارد کنید که دوستاتون بتونن با کانال شون آشنا بشن و بعدا از هوش مصنوعی بتونن راحتتر استفاده کنن 🫠💯👌
آدرس کانال : T.me/sharifgpt
پ.ن: خیلی ممنون ازتون که 1402 باهامون بودید. کلی اتفاقای خوب قراره توی 1403 بیوفته
SharifGPT
🔵 فروش ویژه اکانت GPT4 ; Gemini ; Copilot 🎧 با پشتیبانی و ضمانت عملکرد پشتیبانی فروش: @sharifgptadmin اینستاگرام: instagram.com/sharif_gpt @sharifgptbot اگه اکانت تون به هر علتی بن بشه یا به محدودیت بخوره ما بهتون یه اکانت جدید میدیم. Sharifgpt.com
#غزل_فارسی
#مشتلق
کوچه نشسته در برم تا تو بیایی از درم
یا تو بهار من شوی، یا همه خویش بردرم
روزن دل گشودهام، جامه تن رفودهام
بلکه بهار من رسد از تو کند با خبرم
برف زمانه آب شد، خانه یخ خراب شد
پای بزن خانه بیا، خانه بیا بس پکرم
کوچه ندیده سالها، عیدی کودکانهای
مُشتُلقی بیا بده مژده بگیر از پدرم
ای غم ناسوده من، شادی نابوده من
یا که به جانم برسان، یا برسان بال و پرم
گفته«مگر» شعله شوی تاکهبجانت برسم
حال بیا بیا ببین، من همه تن آن «مگر»م
راز نفرسوده من! ای همه آسوده من! دور مشو از بر من دور مشو از نظرم
تا تو بیایی از درم، من همه خویش بردرم
تیر چگونه میزنی، من که همیشه سپرم
#ج_سبزعلیپور
Sign in and get access to detailed information
We will reveal these treasures to you after authorization. We promise, it's fast!