داروین صبوری
در امور بشری، غالبا تلخترین پاسخ به پرسشهای بنیادین، نزدیکترین پاسخ به حقیقت است. داروین صبوری @darwinsabouri ارتباط با ادمين كانال @darsa
Show more- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Data loading in progress...
صدای موسیقی و هلهله آنقدر بلند بود که از لابی ساختمان هم به گوش میرسید. درب آسانسور که باز شد، یک آن برای ورود به آن جمعِ سرخوش دچار شک شدم. «جمعیت» همیشه مرا به وحشت انداخته و تعریف من از این مفهوم، تعداد بالای چهار- پنج نفر آدم است که در مکانی مشترک دور هم حلقه میزنند. در روانشناسی برای چنین حالاتی اصطلاحات تخصصی وجود دارد. یک پسوندِ «فوبیا» که آنقدر مَحرم و آزاد است که میتواند به باسن هر کلمهای چسبیده و قسمتی از صاحب خود را توضیح دهد. ترس آدمهایی مثل من اما آنقدر مبتذل نیست که از همان دلایل همگانی…
تشکیل نظم اسلامِ سیاسی پس از انقلاب ۵۷، از شانسهای بزرگ در تاریخ ایران معاصر بود. این را میتوان در قیاس با تمام نیروهایی دید که سودای ایجاد نظم جدید در ایرانِ پساانقلاب داشتند. از قیاسهای تاریخی مابین نیروهای درگیر در میادین اجتماعی غافل نباشید. آنان که مخالف هرگونه مقایسه بین نیروهای موجود میشوند، به خوبی خبر دارند که مطلوب سیاسیشان نبرد را به حریف خود خواهد باخت. در روند مطالعهی تاریخ شما ناگزیر هستید سیری تکوینی را در لابهلای تقویم اجتماعی مرور کنید. مرور بر آنچه که «بود» با آنچه که «شد». این روش…
معرفت دینی برای اثبات گزارههایی چون «وجدان» یا «فطرت الهی»، به دنبال نشاندادن مخرجی مشترک از موازین اخلاقی میگردد. این گفتمان با برشمردن قوانین نسبتا مشترک در دستگاه اخلاق جهانشمول، نشان میدهد که فرامینی چون پرهیز از دروغ یا قتل نفس، بدین سبب در میان انسانها مشترک است که ذاتی مشترک و یکتا دارند؛ ذاتی الهی که ودیعهی اخلاقی استعلاییست. چنین برهانهایی در دم و دستگاه معرفت مردمشناسی، از بیخ و بن ابطال میشوند؛ اصول مشترک اخلاقی در میان جوامع امروز یا انسان بدوی، اصلبودگی و اشتراک خود را مرهون خاصیت «کارکردی»…
ارنست کاسیرر در فصل پایانی کتاب «اسطورهی دولت» مینویسد:
سالها پیش رفیقی داشتم که ذاتا علاقهی وافری به خانمها داشت. او در این کار، بدستآورندهای ماهر و نگهدارندهای دست و پا چلفتی بود. به مدد ظاهر دخترپسندی که داشت، دورش شلوغ میشد و به واسطهی اخلاق گندش همیشه تنها میماند. تصور نکنید که مراد من از اخلاق گند، دستِ بزنداشتن، غیرتیبودن یا چیزی شبیه این صفات نکوهیده در عصر مدرن است. نه، کاملا برعکس. او یک لیبرال تمامعیار بود و این خصیصه در میدان دافبازی، یعنی شکست. یکبار پارتنرش خبر از رفتن به پارتی میدهد و او در جواب تنها مینویسد: حسابی خوش بگذرد عزیزِ…
-وقتی حقیقت را میدانم، چرا باید داستان بسازم؟ -چون حقیقت یا دهشتناک است، یا کسلکننده... «بازی تاج و تخت، فصل سوم، قسمت اول» پدر در داستان «ماهی بزرگ» دارای ذهنی قصهپرداز است. روایت او از خاطرات زندگی، نه روایتی مخدوش ناشی از فراموشی یا زوال عقل، که روایتی یکسره رویاوار و فانتزیست. او حتا تلاش نمیکند با سودجستن از ترفندهای قصهگویی، دست به جعل واقعیت بزند. خاطرات او آنقدر در سطح فانتزی از روایت اغراق میکنند که نمیتوان از مفهوم «دروغ» برای نامیدنشان سود جست. دروغ تلاشی عمدتا مخفیانه…