cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

 شعرِ بی پایان - « سینماشعر »

دفترِ شعرِ امیر قاضی پور @ghazipooramir شاعر نگران معصومانه‌ای است که در ازدحام هیجان به سکوتی ژرف ملاطفت حقیقت را می‌کاود. - مجید یگانه ⬜ هیچ چیز از زندگی نمی‌دانم مگر از طریقِ سینما . گُدار ⬜ شعرخوانی : @amirghazipoor ⬜ نبوغِ شاعر در به یادآوری‌ست

Show more
Advertising posts
313Subscribers
No data24 hours
+17 days
+1030 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

ویلهلم تل اثر شیلر ترجمه:  محمدعلی جمال‌زاده ۹ فروردین ۱۳۳۵ خاطرات زندان داریوش فروهر: روز را به آرامی با خواندن نمایش‌نامۀ ویلهلم تل اثر شیلر نویسندۀ نامدار آلمانی گذراندم.  این نمایش‌نامه شاهکار برجسته‌ای از ادبیات رمانتیک آلمان است که از افسانه‌های تاریخ ملت کوچک ولی آزادۀ سوئیس مایه گرفته و قلم شورانگیز شیلر در این حماسۀ ملی نشان می‌دهد که ملت آزاده‌ای به زنجیر بردگی دچار شده اما روح سرکش و آزاده‌اش به این ننگ گردن نمی‌نهد و می‌خواهد آزاد زندگی کند.‌این آرزوی سوزان دل‌های دردمند و خونین را به هم نزدیک می‌کند و مردم کوه‌نشین با یکدیگر پیمان می‌بندند که یوغ ستم بیگانگان را به گردن نگیرند و آزادی ملی را به بهای جان خود دریابند. حماسۀ ویلهلم تل داستانی است که از این رهگذر پدید آمده و‌پیروزی آن‌ رادمردان را نشان می‌دهد. @vasazi
Show all...
زندانی سیاسی به نام داریوش فروهر  که در نهم‌فروردین ۱۳۳۵ در زندان ، ویلهلم تل اثر شیلر را می‌خواند
Show all...
از نسیم‌های بهاری دختر زیبا به عقب رانده می‌شود. چه خِفتی! هایکوی بالا از گیوتای ( یا گیودای ، ۱۷۳۲-۱۷۹۲) ، به نارضایتی و ناخشنودی دختر جوان عاشق توجه می‌کند که نسیم بهاری مو و جامه‌اش را پریشان می‌کند، از واکنش دختر هم تعجب می‌کند. فارسی یِ : ع.پاشایی @vasazi
Show all...
▪️▫️ شعرِ رهایی در آب شعرخوانی امیر قاضی پور در کافه راه ‌
Show all...
پنج فروردین ۱۳۳۵ داریوش فروهر از زندان : یک روز دیگر بر دوران زندان من افزوده شد. امروز هم به خوبی گذشت. کتاب زندگی میکل‌آنژ را برایم آورده‌اند. خواندن آن را در چند ساعت به پایان بردم و در این کتاب قلم سوزان رومن رولان یک‌بار دیگر ارزش غم و رنج مردان بزرگ را نشان داده. آری درود بر غم، درود بر رنج. راستی با پیشامد شایانی روبه‌رو شدم. مردی سالخورده را که در زیر شلاق خورد و خمیر شده بود ، به زندان آوردند. بیچاره می‌گفت گناه او این است که خط گذر اعلاحضرت را شکافته و نامه‌ی دادخواهی به ایشان داده ولی پاسبان‌ها بدون گفتگو او را گرفته و پس از شلاق کاری حسابی به زندان آورده‌اند. راستی جای شگفتی است .‌ من شنیده‌ام به گروهی از مردم می‌گویند تا به اعلاحضرت نامه ننویسند در زندان می‌مانند و برخی دیگر را برای این به زندان می‌افکنند که چرا به شاه خود نامه نوشته‌اید... خدایا زین معما پرده بردار... نکته : داریوش فروهر را دوست دارم. اگر الان زنده بود بهش می‌گفتم بجای درود فرستادن بر غم و رنج، کتاب نیروی حال و سکون سخن می‌گوید از اکهارت تول یا اکهارت تلُه را بخوان @vasazi
Show all...
این ویدئو با صدای فرامرز اصلانی را در صفحهٔ خانم سحر کریمی در اکس (توئیتر سابق) دیدم. او توضیح داده که این تصاویر برگرفته از فیلم‌های ۸ میلیمتری است که پدرش از روزهای ابتدایی پس از انقلاب ۵۷ از محله‌شان در تهران گرفته بود. دیدنشان با صدای خوانندهٔ دوست‌داشتنیِ درگذشته، تجربهٔ بدیعی است. تماشای این واقعیت مهیبی که مقابل چشم به آشکارترین شکل گشوده است، حسی از بهت و تاسف و غم و دریغ ایجاد می‌کند. از کلامِ همدلِ خواننده با آنچه در فیلم دیده می‌شود تا سرنوشتی که همین خواننده و احتمالا بسیاری دیگر از افراد حاضر در این تصاویر از سرانجامِ واقعهٔ رخداده نصیب بردند، جلوهٔ دردناک دیگری است از محصولِ رخدادی به نام انقلاب ۵۷. این تصاویر و صدا اما راوی واقعیتِ بسیار مهمی هستند. آنها راوی صادقِ بخشی از تاریخ معاصر سرزمینی به نام ایران هستند. مردمِ حاضر در این تصاویر، واقعی هستند؛ همان‌هایی هستند که به انقلاب جامهٔ واقعیت پوشاندند. انقلابِ ایران بدون حضور مردم رخ نمی‌داد. این واقعیتی غیرقابل کتمان است. یاد فرامرز اصلانی گرامی که صدای مردمش و خواسته‌هایشان بود در تمام لحظات تاریخ معاصر ایران. پی‌نوشت ۱: لحظات ابتدایی این ویدئو به معنی واقعی کلمه بهت‌آور است. جایی که گروهی مسلح برای تفریح و وقت‌گذرانی، عمل تیرباران را با جزئیاتش شبیه‌سازی می‌کنند. جلوه‌ای از واقعیت هولناک آن روزها و فضای حاکمِ مرگ‌خواه آن دوره. حاصل همین فضا ده‌ها هزار به خاک افتادهٔ ۴۵ سال اخیر است. پی‌نوشت ۲: در این نوشته هیچ افشاگری وجود ندارد. وجود این آهنگ از فرامرز اصلانی پیشتر بارها گفته و نوشته شده است. نگاه و نظر ایشان هم در مخالفت با حکومت جمهوری اسلامی از همان نخستین سال‌های ابتدایی پس از انقلاب بسیار مشخص و آشکار بود. @babakgha
Show all...
روزِ جهانیِ شعر در روز دوم فروردین پنج‌شنبه : ‌۲۱ مارس اکهارت تول یا اکهارت تُله ، را در لحظه حال که تنها زمانِ واقعی است می‌شناسم. تو روز جهانی شعر، از اکهارت تُله یا اکهارت تول دوست دارم به عنوان یکی از مروجانِ شعر نام ببرم. کسی که در کتابهای «نیروی حال» و «زمینی نو» با آوردنِ چند سطر از یک شعر، کششِ یک متن را چند برابر کرده است. کتابهای «اکهارت تول» را چند مترجم بفارسی ترجمه کردند. تنها یک مترجم بنام «مسیحا برزگر»، اشعارِ مولانا‌و جملات قصار از عارفان ایرانی را در متنِ کتابها ترجمه کرده است. و سایر مترجمان در کمالِ ناباوری شعر مولانا و جملات عارفان ایرانی و خارجی را ترجمه نکردند. قبل از آشنایی با اکهارت تول، خودمو شاعرِ ذهنی می‌دانستم. اما حالا دیگر شاعرِ ذهنی نیستم. چهار‌ کتاب اکهارت تول یا اکهارت تُله: ۱.سکون سخن می‌گوید. با ترجمه فرناز فرود ۲. زمینی نو. ‌با ترجمه مسیحا برزگر ۳. تمرین نیروی حال. با ترجمه فرناز فرود ۴. نیروی حال. با ترجمه مسیحا برزگر https://t.me/vasazi/4363?single
Show all...
 شعرِ بی پایان - « سینماشعر »

✅زمینی نو از اکهارت تله #کامل @eckharttoll_ir

روزِ جهانیِ شعر در روز دوم فروردین پنج‌شنبه : ‌۲۱ مارس اکهارت تول یا اکهارت تُله ، را در لحظه حال که تنها زمانِ واقعی است می‌شناسم. تو روز جهانی شعر، از اکهارت تُله یا اکهارت تول دوست دارم به عنوان یکی از مروجانِ شعر نام ببرم. کسی که در کتابهای «نیروی حال» و «زمینی نو» با آوردنِ چند سطر از یک شعر، کششِ یک متن را چند برابر کرده است. کتابهای «اکهارت تول» را چند مترجم بفارسی ترجمه کردند. تنها یک مترجم بنام «مسیحا برزگر»، اشعارِ مولانا‌و جملات قصار از عارفان ایرانی را در متنِ کتابها ترجمه کرده است. و سایر مترجمان در کمالِ ناباوری شعر مولانا و جملات عارفان ایرانی و خارجی را ترجمه نکردند. قبل از آشنایی با اکهارت تول، خودمو شاعرِ ذهنی می‌دانستم. اما حالا دیگر شاعرِ ذهنی نیستم. چهار‌ کتاب اکهارت تول یا اکهارت تُله: ۱.سکون سخن می‌گوید. با ترجمه فرناز فرود ۲. زمینی نو. ‌با ترجمه مسیحا برزگر ۳. تمرین نیروی حال. با ترجمه فرناز فرود ۴. نیروی حال. با ترجمه مسیحا برزگر https://t.me/vasazi/4334
Show all...
 شعرِ بی پایان - « سینماشعر »

برای آرامشِ انسانی برای پایانِ رنج برای رهایی از زندان‌های ذهنی که برای خودمان ساختیم برای بار نزدن و علیه انباشتگی خواندنِ کتاب‌های «اکهارت تُله» ، آموزگارِ معنوی لازمه برای ما شاعرها و نویسنده‌ها که درگیرِ بازیِ زبانی و فرسایشی شده‌ایم برای همه انسان‌ها بدون نسخه پیچیدن «اکهارت تُله » شارلاتان نیست.  چیزهایی که فراموش کرده‌ایم را به ما یادآور می‌شود . برای پایانِ رنج ‌. برای سالها به اشتباه فکر می‌کردیم زندگی به معنای رنج بردن است! خواندن کتاب‌های «اکهارت تُله» مثلِ « نیروی حال» و «سکوت سخن می‌گوید» برای آزادسازیِ ذهن لازمه نسخه صوتیِ کتاب کم حجم اما مهم  : «سکون سخن می‌گوید» @vasazi

آیا به راستی بهار آمده؟ روی آن کوه بی‌نام می‌آرامند لایه‌های نازک مه. هایکو بالا با ترجمه ع.پاشایی از شاعر ژاپنی ماتسوئو باشو است. آن کوه نه از آن رو «بی‌نام» است که نامی ندارد، بل‌که شاعر نمی‌خواهد از میان آن همه قله‌های زیبای منطقۀ نارا به یکی برجستگی دهد. توجه کنید که باشو آغاز فصل را با آغاز روز در تقابل قرار می‌دهد. کوه‌های پوشیده از لایه‌های مه در ژاپن فراوان به چشم می‌خورد و آدم معمولی آن را چیز قابل توجهی نمی‌داند، ‌اما شاعر آن‌ها را می‌بیند و بر آن‌ها درود می‌فرستد: که هم زیبائی ذاتی دارند و هم منادیان بهارند. #هایکو #هایکوی_بهاری #باشو @vasazi
Show all...
فقط به خاطر یک هیچ مرا مالامال شادی کن. فقط دستم را بگیر. در شب عمیق دلم را بردار. و هر طور که می‌خواهی با آن بازی کن. مرا با هیچ به خود ببند. خود را پیش پای تو می‌اندازم. و آرام خواهم بود. زیر این آسمان خاموشی را با خاموشی دیدار می‌کنم. زمین را به سینه می‌فشارم. و با شب یگانه می‌شوم. زندگی مرا با هیچ شاد کن. باران تمام آسمان را روفته، گل‌های یاس همراهِ با بادِ سرکشِ نمناک از عطر خود نشاط می‌گیرند. ستاره‌هایی که زیر ابرها پنهانند پنهانی می‌لرزند. بگذار که من دلم را با هیچ اما ژرفای شادیم را سرشار کنم. از کتاب شعرها : رابیندرانات تاگور فارسی ‌یِ : ع.پاشایی @vasazi
Show all...
Sign in and get access to detailed information

We will reveal these treasures to you after authorization. We promise, it's fast!