cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

لینک رسانه‌های اصلاح‌طلب

دسترسي آسان به لينك رسانه هاي اصلاح طلب و ساير رسانه هاي پرمخاطب

Show more
Advertising posts
881Subscribers
+124 hours
-27 days
+330 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

انتقال مرجعیت رسانه به خارج! ماشاالله شمس‌الواعظین: 🔹پس از وقایع انتخابات سال ۸۸ که به بازداشت وسیع روزنامه‌نگاران در کشور منجر شد. حدود چهارصد تا پانصد روزنامه‌نگار پس از انتخابات ازجمله خود من زندانی شدند؛ البته این به دلیل جرم ارتکابی نبود، چون خاطرم هست آقای رئیسی آن زمان به بازدید زندان اوین آمد، من را در سلول انفرادی دید و به من گفت برای جلوگیری از ارتکاب جرم شماها را گرفتند! به هر حال، پس از رویدادهای انتخابات سال ۸۸ و آزادی روزنامه‌نگاران یک اتفاقی در اتحادیه اروپا افتاد که سرفصل جدیدی برای موج جدید مهاجرت ایرانیان به‌ویژه روزنامه‌نگاران باز کرد. این حادثه در دوره ریاست‌جمهوری سارکوزی در فرانسه بود. سارکوزی اعلام کرد برنامه ویژه‌ای برای روزنامه‌نگاران تحت فشار ایران دارد که به همراه پاره‌ای از کشورهای اروپایی عضو اتحادیه اروپا آن را اجرا می‌کند و در آن به روزنامه‌نگاران ایرانی امتیاز مهاجرت داده می‌شود. این برنامه در فرانسه تحت عنوان سرمایه‌های ملی اجرا شد و فرانسه طی آن تعدادی از روزنامه‌نگاران ایرانی را ذیل برنامه سرمایه‌های ملی پذیرفت، درحالی‌که در کشور ما روزنامه‌نگاران یا زندانی شدند یا تبعید شدند. 🔹انجمن صنفی روزنامه‌نگاران ایران که حدود ۶۲۰۰ عضو داشت، به دستور سعید مرتضوی تعطیل شد و به همین دلیل انجمن صنفی روزنامه‌نگاران ایران نتوانست به وظایف عادی و اساسنامه‌ای خودش در حمایت از روزنامه‌نگاران تحت فشار عمل کند، در نتیجه روزنامه‌نگاران هیچ پوششی نداشتند. انجمن تعطیل شده بود و طبق دستورالعمل دادستان وقت، سعید مرتضوی، فعالیتش ممنوع اعلام شد؛ بنابراین دفتر انجمن صنفی پلمب شد و تاکنون نیز ادامه دارد و هنوز فعالیت انجمن از دید قوه قضائیه غیرقانونی است! بنابراین روزنامه‌نگاران چاره‌ای نداشتند جز اینکه بخشی از آن‌ها تن به مهاجرت بدهند و از امتیاز مربوط به جذب روزنامه‌نگاران به اتحادیه اروپا استفاده کردند. 🔹جالب است بدانید در این زمان فرانسه در رأس کشورهای اروپایی بود. پس از آن، بلژیک، نروژ و استرالیا قرار داشت. تعداد ده‌ها و بعدها صدها نفر روزنامه‌نگار ایرانی بر اساس پروتکلی که اتحادیه اروپا و استرالیا اعلام کرده بود، تن به مهاجرت دادند؛ البته اینکه بین ۴۰۰ تا ۴۵۰ روزنامه‌نگار تن به مهاجرت دادند، به این معنا نیست که همه روزنامه‌نگاران مهاجر در رسانه‌های فارسی‌زبان یا غیرفارسی‌زبان در خارج از کشور مشغول به کار شده باشند. گرچه بسیاری در رسانه‌های فارسی‌زبان آن زمان مشغول به کار شدند، تعداد قابل‌توجهی از روزنامه‌نگاران، ترک حرفه کردند و در خارج از کشور کارهای دیگری را انجام دادند. تعدادی هم جذب رسانه‌های گروهی شدند. من به‌عنوان رئیس انجمن می‌توانم بگویم تعدادی از روزنامه‌نگاران حتی در سطوح بالا در سی‌ان‌ان جذب شدند. تعداد اندکی نیز به نیویورک‌تایمز پیوستند. تعدادی از روزنامه‌نگاران هم به شبکه سی‌بی‌اس کانادا رفتند. 🔹وقتی شما یک دوربین را در خیابان می‌بینید تیم حامی پشت دوربین هشت نفر است که شامل صدابردار، فیلم‌بردار، کمک‌فیلم‌بردار، تدوینگر، ژورنالیست و… است؛ بنابراین جمعی از روزنامه‌نگاران ایرانی که چنین تخصص‌هایی داشتند به سی‌ان‌ان پیوستند. سه نفر از روزنامه‌نگاران هم جذب لوموند شدند. این نشان داد که روزنامه‌نگاران حرفه‌ای طی این سال‌ها تن به مهاجرت دادند، چون رسانه‌های گروهی که این افراد را جذب کردند معیارهای سخت حرفه‌ای را رعایت می‌کردند؛ بنابراین به نظر می‌رسد روزنامه‌نگارانی که در بهار مطبوعات ایران موفق به کسب اندوخته‌ها و مهارت‌های حرفه‌ای شدند بلافاصله توسط رسانه‌های آن‌سوی مرزهای ایران جذب شدند. 🔹حال آیا تعمدی برای جذب این افراد وجود داشت؟ اکنون که من با شما صحبت می‌کنم سه نفر از روزنامه‌نگاران ایرانی پشت دوربین‌های سی‌ا‌ن‌ان نشسته‌اند و کار می‌کنند و در گزارش‌های میدانی فعالیت می‌کنند؛ بنابراین این ۴۰۰ تا ۴۵۰ روزنامه‌نگاری که مهاجرت کردند از اتحادیه اروپا تا استرالیا تا امریکای شمالی همه تابعیت آن کشورها را گرفتند. برخی هم از اروپا به امریکای شمالی مهاجرت کردند. نیمی هم از این تعداد در رسانه‌های گروهی مشغول فعالیت‌اند و تعدادی از آن‌ها در رسانه‌های فارسی‌زبان مانند ایران ‌اینترنشنال کار کردند، برخی نیز حرفه خبرنگاری را ترک کردند. یادم هست به من گفتند آیا شما خودتان را ملامت نمی‌کنید که شاگردانتان به رسانه‌های معاند رفتند؟ گفتم من حکومت را ملامت می‌کنم که اجازه داد سعید مرتضوی به جان روزنامه‌نگاران بیفتد و ندانسته یا دانسته خیانت بزرگی در حق رسانه‌های داخلی کرد. اتفاقی که سال ۸۸ افتاد باعث جدایی بخش عظیمی از روزنامه‌نگاران و حرکتشان به‌سوی مهاجرت شد./ چشم‌انداز ایران شماره 144 http://B2n.ir/x14181 @linkresaneha
Show all...
انتقال مرجعیت رسانه به خارج! - چشم انداز ایران

گفت‌وگو با ماشاالله شمس ‎الواعظین

عبور از مرز ناامنی محمدرضا ظفرقندی: 🔹نظام بهداشت و درمان سه ضلع یا سه پایه دارد و این سه پایه کاملاً با هم مرتبط‌اند: ضلع اول، نیروی انسانی است که به نظر من، مهم‌ترین ضلع است. ما باید نیروی انسانی کافی، متخصص و در مرز علم دنیا داشته باشیم؛ ضلع دوم، اقتصاد درمان است. بالاخره کار پزشکی هزینه‌بر است و وسایل و تجهیزات و دارو باید داشته باشیم. اگر این‌ها نباشند، کار دچار مشکل می‌شود و آن اثربخشی۱ را نخواهیم داشت؛ و ضلع سوم هم ساختار درمان است. هر کشوری ساختاری دارد، مثلاً کانادا و انگلیس ساختار پزشک خانواده دارند. اینکه می‌گویم این‌ها با هم مرتبط است، اگر اقتصاد درمان درست نباشد نمی‌توانید هزینه‌ها را تأمین کنید و آن درمان را نیروی انسانی، به‌خوبی انجام نمی‌دهد. اگر شما ساختار درست نداشته باشید، هرچقدر پول هزینه کنید در چاه ویل ریخته می‌شود؛ یعنی اثربخشی خود را ندارد. ما الآن در این سه بعد دچار چالش و مشکل هستیم و هیچ‌وقت با این معضلی که امروز در نیروی انسانی با آن روبه‌رو هستیم مواجه نبوده‌ایم و این معضل ناشی از دو ضلع دیگر نیز هست. 🔹ما در زمینه تجهیزات با مشکلات عدیده‌ای روبه‌رو هستیم، وقتی تجهیزات نیست، احساس خجالت و ناکارآمدی می‌کنیم. یکی از دلایل اصلی مهاجرت این است؛ یعنی در رده‌های بالا، فوق‌تخصصی و پیشرفته وقتی با کمبود امکانات کاری مواجه می‌شوید، طبیعتاً کم‌کم به این فکر می‌کنید جایی بروید که اثربخشی داشته باشید و از کار شما استفاده شود. قبلاً فقط تعداد محدودی از فارغ‌التحصیلان جوان مهاجرت می‌کردند؛ یعنی کسانی که مثلاً امسال فارغ‌التحصیل پزشکی عمومی شدند و دوست داشتند برای تخصص به کشورهای دیگر مانند امریکا، کانادا و استرالیا مهاجرت کنند، ولی الآن این ابعاد به مراحل خیلی بالاتر رسیده است. جایی که الآن شما هستید مرکز تحقیقات تروماست. من در این مرکز چهار استاد داشتم که از این چهار استاد، دو نفر از آن‌ها در مرحله استادتمامی و فوق‌تخصص مهاجرت کردند. 🔹درباره اینکه گفته می‌شود وضع پزشکان خوب است، اینجا مسئله فقط خوب بودن وضعیت اقتصادی ملاک نیست. اولاً آن‌هایی که می‌گویید وضع خوبی دارند ماکزیمم ۱۰ درصد جامعه پزشکی هستند. من اگر عدد و رقم بگویم شما آشنا خواهید شد، ولی آن ۱۰ درصد هم وقتی که با شرایطی مانند بی‌ثباتی جامعه، تورم افسار گسیخته، هیجانات سیاسی و تغییرات یا تهدیدهای اجتماعی مواجه می‌شوند دیگر نمی‌مانند. بالاخره این‌ها آدم‌های الیت جامعه و شناخته‌شده هستند و دوست دارند در یک محیط باثبات کار کنند. 🔹به هر حال مهاجرت این قشر تأثیر منفی بسیاری دارد. فقط بحث پزشکی هم نیست، موج مهاجرت پرستاران بسیار جدی شده است. فضا طوری شده که وقتی به اتاق عمل می‌روم می‌بینم پرستاران یک گوشه نشسته‌اند و کتاب زبان می‌خوانند که بروند. درباره آن‌ها عامل اقتصادی خیلی جدی است و حق هم دارند. عدم تطابق حقوق با تورم و تخریب اقتصادی پولی کشور این نتایج را دارد. حقوق متوسط یک پرستار ۱۵ میلیون تومان است. من پرستاری می‌شناسم که سه شیفت کشیک می‌دهد و متأهل است، گاهی از او می‌پرسم کی به زندگی و بچه‌ات می‌رسی؟ 🔹دو اتفاق مهم در حال رخ دادن است: یکی عدم تطابق درآمدها با تورم است، یعنی یک پزشک جوان در ایران با این مقدار حقوق تا آخر عمرش هم نمی‌تواند خانه‌دار شود! شما چه توصیه‌ای به او دارید؟ جوان است و با حقوقی که می‌گیرد و درآمدی که دارد تا بیمه‌ها بخواهند به او پول دهند شش ماه زمان می‌برد و با تورم عجیب این روزها نمی‌تواند ادامه دهد. شرایط همین بوده، اما در این سال‌ها خیلی بدتر شده؛ و مورد دیگر، عدم تعادل یا ثبات سیاسی و اجتماعی است و فشارهای بیش از اندازه سیاسی و اجتماعی، هم خودشان و هم خانواده‌هایشان را خسته می‌کند./ چشم‌انداز ایران شماره 144 http://B2n.ir/b03130 @linkresaneha
Show all...
عبور از مرز ناامنی - چشم انداز ایران

درباره دلایل مهاجرت پزشکان در گفت‌وگو با محمدرضا ظفرقندی

مراسم نوروزی و تغییرات اجتماعی ✍🏻سعید مدنی 🔹در شرایط کنونی جامعه ایران هر مناسبت، جشن یا رسمی که تظاهر هویت ایرانی باشد باید تقویت و ترویج شود زیرا ارتقا‌ی هویت ملی و تعمیق آن یکی از مولفه‌های مهم خروج جامعه ایران از بحران‌های کنونی است. در حال حاضر بزرگ‌ترین سرمایه‌ای که می‌تواند انسجام جامعه ایران را حفظ کند و به آن انگیزه کافی بدهد تا وضعیت بحرانی موجود را پشت سر بگذارد و زمینه و انگیزه لازم برای یک مشارکت همگانی ایجاد کند همین هویت ملی است. 🔹آداب و رسومی مثل نوروز، چهارشنبه‌سوری و سایر اعیاد و مناسبت‌ها مثل مهرگان که با هویت ملی ارتباط دارد، می‌تواند به تقویت روح و انسجام ملی کمک کند و این تفرق و تعارضات، شکاف‌ها و کش‌مکش‌هایی که تقریبا تمامی ابعاد جامعه ایران را گرفته تا حدی ترمیم کند و از متلاشی شدن جامعه ایران جلوگیری کند. 🔹مدرنیته تقریبا تمامی ابعاد زندگی جامعه ایرانی را تحت تاثیر قرار داده و نوروز و سایر اعیاد و رسومات و رفتارهای ایرانیان را هم طبیعتا متاثر کرده است. این تغییرات اجتناب‌ناپذیر است و نمی‌توان در همان ظواهر و تظاهرات زندگی سنتی ماند و تحت تاثیر تحولات ناشی از مدرنیته قرار نگرفت. این مسئله به خودی خود نباید امر منفی‌ای قلمداد شود و باید به عنوان یک واقعیت آن را بپذیریم. 🔹با وجود تاثیر پذیری رسوم ملی از مدرنیته روح و متن آیین‌هایی مثل نوروز همچنان کارکردهای خودشان را دارند. https://cutt.ly/qw9dUOn3 @linkresaneha
Show all...
🔴مراسم نوروزی و تغییرات اجتماعی

🔷سعید مدنی   ✅بازنشراز ایران فردا @iranfardamag ▪️ در شرایط کنونی جامعه ایران هر مناسبت، جشن یا رسمی که تظاهر هویت ایرانی باشد باید تقویت و ترویج شود زیرا ارتقا‌ی هویت ملی و تعمیق آن یکی از مولفه‌های مهم خروج جامعه ایران از بحران‌های کنونی است. در حال حاضر بزرگ‌ترین سرمایه‌ای که می‌تواند انسجام جامعه ایران را حفظ کند و به آن انگیزه کافی بدهد تا وضعیت بحرانی موجود را پشت سر بگذارد و زمینه و انگیزه لازم برای یک مشارکت همگانی ایجاد کند همین هویت ملی است.  🔸 آداب و رسومی مثل نوروز، چهارشنبه‌سوری و سایر اعیاد…

عبور از مرز ناامنی محمدرضا ظفرقندی: 🔹نظام بهداشت و درمان سه ضلع یا سه پایه دارد و این سه پایه کاملاً با هم مرتبط‌اند: ضلع اول، نیروی انسانی است که به نظر من، مهم‌ترین ضلع است. ما باید نیروی انسانی کافی، متخصص و در مرز علم دنیا داشته باشیم؛ ضلع دوم، اقتصاد درمان است. بالاخره کار پزشکی هزینه‌بر است و وسایل و تجهیزات و دارو باید داشته باشیم. اگر این‌ها نباشند، کار دچار مشکل می‌شود و آن اثربخشی۱ را نخواهیم داشت؛ و ضلع سوم هم ساختار درمان است. هر کشوری ساختاری دارد، مثلاً کانادا و انگلیس ساختار پزشک خانواده دارند. اینکه می‌گویم این‌ها با هم مرتبط است، اگر اقتصاد درمان درست نباشد نمی‌توانید هزینه‌ها را تأمین کنید و آن درمان را نیروی انسانی، به‌خوبی انجام نمی‌دهد. اگر شما ساختار درست نداشته باشید، هرچقدر پول هزینه کنید در چاه ویل ریخته می‌شود؛ یعنی اثربخشی خود را ندارد. ما الآن در این سه بعد دچار چالش و مشکل هستیم و هیچ‌وقت با این معضلی که امروز در نیروی انسانی با آن روبه‌رو هستیم مواجه نبوده‌ایم و این معضل ناشی از دو ضلع دیگر نیز هست. 🔹ما در زمینه تجهیزات با مشکلات عدیده‌ای روبه‌رو هستیم، وقتی تجهیزات نیست، احساس خجالت و ناکارآمدی می‌کنیم. یکی از دلایل اصلی مهاجرت این است؛ یعنی در رده‌های بالا، فوق‌تخصصی و پیشرفته وقتی با کمبود امکانات کاری مواجه می‌شوید، طبیعتاً کم‌کم به این فکر می‌کنید جایی بروید که اثربخشی داشته باشید و از کار شما استفاده شود. قبلاً فقط تعداد محدودی از فارغ‌التحصیلان جوان مهاجرت می‌کردند؛ یعنی کسانی که مثلاً امسال فارغ‌التحصیل پزشکی عمومی شدند و دوست داشتند برای تخصص به کشورهای دیگر مانند امریکا، کانادا و استرالیا مهاجرت کنند، ولی الآن این ابعاد به مراحل خیلی بالاتر رسیده است. جایی که الآن شما هستید مرکز تحقیقات تروماست. من در این مرکز چهار استاد داشتم که از این چهار استاد، دو نفر از آن‌ها در مرحله استادتمامی و فوق‌تخصص مهاجرت کردند. 🔹درباره اینکه گفته می‌شود وضع پزشکان خوب است، اینجا مسئله فقط خوب بودن وضعیت اقتصادی ملاک نیست. اولاً آن‌هایی که می‌گویید وضع خوبی دارند ماکزیمم ۱۰ درصد جامعه پزشکی هستند. من اگر عدد و رقم بگویم شما آشنا خواهید شد، ولی آن ۱۰ درصد هم وقتی که با شرایطی مانند بی‌ثباتی جامعه، تورم افسار گسیخته، هیجانات سیاسی و تغییرات یا تهدیدهای اجتماعی مواجه می‌شوند دیگر نمی‌مانند. بالاخره این‌ها آدم‌های الیت جامعه و شناخته‌شده هستند و دوست دارند در یک محیط باثبات کار کنند. 🔹به هر حال مهاجرت این قشر تأثیر منفی بسیاری دارد. فقط بحث پزشکی هم نیست، موج مهاجرت پرستاران بسیار جدی شده است. فضا طوری شده که وقتی به اتاق عمل می‌روم می‌بینم پرستاران یک گوشه نشسته‌اند و کتاب زبان می‌خوانند که بروند. درباره آن‌ها عامل اقتصادی خیلی جدی است و حق هم دارند. عدم تطابق حقوق با تورم و تخریب اقتصادی پولی کشور این نتایج را دارد. حقوق متوسط یک پرستار ۱۵ میلیون تومان است. من پرستاری می‌شناسم که سه شیفت کشیک می‌دهد و متأهل است، گاهی از او می‌پرسم کی به زندگی و بچه‌ات می‌رسی؟ 🔹دو اتفاق مهم در حال رخ دادن است: یکی عدم تطابق درآمدها با تورم است، یعنی یک پزشک جوان در ایران با این مقدار حقوق تا آخر عمرش هم نمی‌تواند خانه‌دار شود! شما چه توصیه‌ای به او دارید؟ جوان است و با حقوقی که می‌گیرد و درآمدی که دارد تا بیمه‌ها بخواهند به او پول دهند شش ماه زمان می‌برد و با تورم عجیب این روزها نمی‌تواند ادامه دهد. شرایط همین بوده، اما در این سال‌ها خیلی بدتر شده؛ و مورد دیگر، عدم تعادل یا ثبات سیاسی و اجتماعی است و فشارهای بیش از اندازه سیاسی و اجتماعی، هم خودشان و هم خانواده‌هایشان را خسته می‌کند./ چشم‌انداز ایران شماره 144 http://B2n.ir/b03130 @linkresaneha
Show all...
عبور از مرز ناامنی - چشم انداز ایران

درباره دلایل مهاجرت پزشکان در گفت‌وگو با محمدرضا ظفرقندی

انتخابات و فصلی نو در منش اصلاح‌طلبی ✍🏻بدرالسادات مفیدی 🔹انتخابات دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی و ششمین دوره مجلس خبرگان در حالی در روز جمعه ۱۱ اسفند برگزار شد که پیش از آن در فضای عمومی دوگانه شرکت کردن یا شرکت نکردن بسیار پررنگ جلوه‌گری می‌کرد. طبیعتاً بخش بزرگ طرفداران شرکت در انتخابات را اصولگرایان و حامیان وضع موجود تشکیل می‌دادند، اما در کنار آن‌ها نیز نیروها و جریان‌های غیرهمسویی از اردوگاه مقابل؛ یعنی اصلاح‌طلبان وجود داشتند که بنا به ارزیابی و دلایلی دیگر معتقد بودند فرصت مشارکت در انتخابات را هیچ‌گاه نباید از دست داد. این در حالی بود که اکثریت اصلاح‌طلبان در این دوره انتخابات با رویکرد اعتراضی از هرگونه کنشگری در موضوع مشارکت در انتخابات اجتناب کردند؛ البته دلایل اصولگرایان برای شرکت در انتخابات موضوع این یادداشت نیست و آنچه در زیر بیان می‌شود ارزیابی تفاوت دو نوع نگاه در طیف فکری-سیاسی اصلاحات به نحوه مواجهه با انتخابات است که به‌ویژه از یکی دو ماه مانده به برگزاری انتخابات ۱۱ اسفند، رودرروی یکدیگر قرار گرفتند و این رودررویی دستاویزی برای جریان رقیب؛ یعنی اصولگرایان شد تا با سوگیری به طرف نگاه مدافع شرکت در انتخابات و با به‌کارگیری زبان تهدید به شکاف درون اصلاح‌طلبان دامن بزند.  🔹این بار برخلاف دوره گذشته، تصمیم‌گیری درباره انتخابات به خود احزاب عضو جبهه اصلاحات ایران به‌طور جداگانه واگذار نشد و اتخاذ تصمیم جمعی و پایبندی به آن تأکید شد. هرچند جماعت طرفدار شرکت در انتخابات عضو جبهه اصلاحات مسیر دیگری در پیش گرفتند و همراه با جمعی غیرعضو این جبهه به انتشار بیانیه‌ای در فضای عمومی، تحت عنوان «روزنه‌‎گشایی کنیم»؛ با ۱۱۰ امضا اقدام کردند و از این طریق نشان دادند با تصمیم اکثریت اصلاح‌طلبان مبنی بر نداشتن کنشگری در فضای انتخابات از طریق ندادن لیست انتخاباتی و حمایت نکردن از هیچ کاندیدایی، همراه نیستند. در نهایت هم برخلاف راهبرد انتخاباتی و مصوبه جبهه اصلاحات ایران، این گروه اقلیت شامل چهار حزب ندای ایرانیان، اعتماد ملی، کارگزاران و مردم‌سالاری از میان سی حزب عضو جبهه، از کاندیداهایی در تهران و بسیاری از شهرستان‌های سراسر کشور حمایت کردند. 🔹امضاکنندگان بیانیه ۱۱۰ نفر، در جمع‌بندی نهایی خود شرکت در انتخابات را بدون هیچ قید و شرطی از منظر گشودن روزنه‌ای در ساختار قدرت برگزیدند. حال‌ آنکه پیش از صدور این بیانیه و انتشار موضع انتخاباتی گروه اقلیت جبهه اصلاحات ایران در فضای عمومی، این جبهه با لحاظ‌ کردن چارچوب‌هایی چون «چگونگی وضع و نسبت جامعه در قبال انتخابات به‌مثابه عاملی تعیین‌کننده» و اینکه «انتخاباتی می‌تواند هدف اصلاح‌طلبان را تأمین کند که در چگونگی اداره کشور نقش و تأثیر جدی داشته و نمایشی و حاشیه‌ای نباشد و طبعاً اصلاح‌طلبان نمی‌توانند در انتخاباتی تهی از معنا، غیررقابتی، غیرمنصفانه و غیرمؤثر در اداره کشور شرکت کنند»، در راهبرد انتخاباتی خود در نهایت اعلام کرد «امکان ارائه لیست انتخاباتی در تهران برای جبهه اصلاحات ایران وجود ندارد». در خصوص استان‌ها نیز مصوب کرده بود «جبهه اصلاحات هر استان با رأی دوسوم اعضا نسبت به ارائه لیست می‌توانند اتخاذ تصمیم کنند». اقدام اقلیت در تن ندادن به تصمیم نهایی جبهه اصلاحات ایران که بیش از دوسوم آرای مجمع عمومی را به همراه داشت، موجبات گلایه‌مندی و اعتراض اکثریت را فراهم آورد؛ به‌طوری‌که برخی آن را مقدمه بروز انشعاب جدیدی تلقی کردند و شماری نیز در فضای مجازی پا را فراتر گذاشتند و این رفتار را خیانت به کلیت جریان اصلاحات که تصمیم گرفته بود در پی احیای سرمایه اجتماعی خود در کنار مردم بماند، توصیف کردند.  🔹موافقان شرکت در انتخابات یکی دیگر از دلایل این اقدام خود را فراهم کردن زمینه برای حضور در انتخابات ریاست‎جمهوری ۱۴۰۴ بیان می‌کردند که در صورت قهر اصلاح‌طلبان با صندوق رأی و حضور نیافتن در انتخابات ۱۱ اسفند ممکن است فرصت انتخابات ۱۴۰۴ از آن‌ها گرفته شود و حال آنکه جبهه اصلاحات ایران صریحاً اعلام کرد تصمیم گرفته‌ شده برای انتخابات ۱۱ اسفند به معنای قهر با صندوق رأی و دوره‌های بعدی انتخابات نیست. ضمن آنکه اصلاح‌طلبان برای شرکت در هر انتخاباتی نیازمند افزایش اعتماد و بازسازی پایگاه مردمی خود هستند که معلوم نیست با توجه به دلیل قهر کثیری از جامعه با انتخابات، شرکت آنان در انتخابات ۱۱ اسفند به احیای این پایگاه منجر شود و ممکن است فرصت انتخابات بعدی نیز به دلیل شرکت در این انتخابات از دست برود./ چشم‌انداز ایران شماره 144 http://B2n.ir/b03295 @linkresaneha
Show all...
انتخابات و فصلی نو در منش اصلاح‌طلبی - چشم انداز ایران

بدرالسادات مفیدی

اگر این رویه در دستگاه قضا حاکم بود! ✍🏻عمادالدین باقی 🔹گاهی آرای درخشانی در دستگاه قضایی صادر می‌شود که انسان فکر می‌کند اگر به صورت یک رویه حاکم در می‌آمد چه اتفاقی می‌افتاد؟ یکی از آرایی که از افتخارات دستگاه قضایی است رای اخیر صادره از دادگاه کیفری۲ کرمانشاه درباره آقای محسن چنانی است. قاضی فرزانه و با شعور آن، بر خلاف رویه بعضی از محاکم فرمایشی، انتقادات منتشر شده متهم در رسانه بدون مجوز را مصداق آزادی بیان دانسته و قصد بیان شده خود متهم را ملاک قرار داده و می‌گوید《دادگاه قانونا خود را ملزم به پاسداری از حقوق و آزادی‌های شهروندان می‌داند》و به جای محکوم کردن متهم، به مسئولان حکومتی توصیه می‌کند که اهل تسامح باشند و به خاطر انتقادات شهروندان از آنها شکایت نکنند. 🔹در این رای به میثاق بین‌المللی مدنی و سیاسی و همچنین به قانون اساسی استناد می‌کند و تصریح دارد تعهدات بین‌المللی ایران به اسناد حقوق بشر جزو قوانین داخلی به شمار می‌آید:《حق آزادی بیان به عنوان یکی از حقوق شهروندی به موجب قوانین داخلی و تعهدات بین‌المللی نظام جمهوری اسلامی ایران، پذیرفته شده است لذا دادگاه به عنوان یکی از مظاهر حاکمیت، خود را قانونا ملزم به پاسداری و صیانت از حقوق و آزادی‌های مشروع شهروندان می‌داند به معاهدات بین المللی که دولت ایران پیش و پس از انقلاب اسلامی بدان پیوسته است تا زمان تصویب قوانین مغایر در حکم قوانین اجرا است آزادی شاکی به پیروی از بزرگان دینی خود با انتقادات احتمالی تا حد امکان با تسامح برخورد نمایند》. 🔹یک لحظه تصور کنید اگر چنین قضاتی در بعضی محاکم خاص حضور داشتند، بسیاری از افرادی که در حال حاضر در زندانند کجا بودند؟ و تصور کنید که جایگاه اعتبار و حیثیت جهانی ایران در چه مقامی قرار می‌گرفت؟ به قاضی بهنام ابراهیمی دادرس شعبه ۱۰۶ دادگاه کیفری ۲ شهرستان کرمانشاه تبریک می‌گویم. امیدوارم در زمانه‌ای که عده‌ای با چاپلوسی و خوشرقصی ارتقا پیدا می‌کنند این رای نه موجب غضب و طرد، که موجب تحسین و ارتقای او و امثال او گردیده و شاهد فردایی بهتر باشیم. @linkresaneha
Show all...
عالمان دین و خطرهای در کمین ✍🏻حجت‌الاسلام والمسلمین هادی سروش 🔹سه گروه برای دینداری فردی و عمومی بسیار خطرناک و پر آسیب‌اند. این سخن امیرالمومنین در کتاب “الخصال” است که به‌جهت اهمیت متن آن را می خوانیم… فرمود از سه كس بر دين خودتان بترسيد! اول؛ کسی كه قرآن را فرا گرفته و به‌علوم قرآن آشنا شده است و همين كه نشاطی از موقعيت اجتماعی پیدا می‌کند، شمشيرش را به‌روی همسايه خود كشيده و او را هدف تير تهمت شرك قرار دهد! سلیم‌بن‌قیس پرسید: يا اميرالمومنين كدامیک به شرك سزاوارترند؟ فرمود: آنكه تير تهمت زده است. دوم: فردی که بازيچه جريانات روز گردد و هر افسانه دروغين كه ساخته شود، او دنباله‌اش را درازتر بكشد و سوم، کسی كه خدا به او قدرت و ریاستی داده باشد و او گمان كند كه فرمان‌برداري از او فرمانبری از خداست و سرپيچی از فرمانش سرپيچی از فرمان خداست. در صورتی كه چنين نيست زيرا در راه معصيت خدا از هيچ مخلوقی نبايد اطاعت كرد… 🔹مگر می شود روحانی رانت بخورد، زندگی لاکچری داشته باشد و به پای دین تمام نشود؟! و اگر به پای دین تمام شود یعنی دین‌گریزی و انزجار از دین! و این همان رفتار غلط عالمان دینی یهود و مسیحیت بود که به تصریح امام عسکری (ع) در علماء اسلام هم می‌تواند باشد! و این خطر مهم که در کمین عالمان دینی است در قرآن آمده است. @linkresaneha
Show all...
دلایل سکوت سیستمی به افشاگری تخلف ادعایی باغ ازگل ✍🏻محمدرضا جوادی یگانه 🔹در ده روز اخیر دو افشاگری در باره حجت‌الاسلام کاظم صدیقی شده است، یکی اینکه باغ چهارهزار و دویست‌متری در ازگل به نام موسسه شخصی خود و فرزندان و نزدیکانش درآمده بوده و دیگری واریز ماهانه یک میلیاردی اجاره هتلی در مشهد به حساب شخصی آنها. در باره اولی، مسئولان موسسه، کلیت ماجرا را طی چند بیانیه و مصاحبه قبول کرده‌اند و اعلام کرده‌اند در صدد رفع هستند، و در باره دومی هیچ تکذیبی هم نشده است. 🔹بر اساس شواهد موجود، و اطلاعات در دسترس، و بیانیه‌های منتشره موسسه، ظاهرا تخلفی رخ داده، آگاهانه یا بدون اطلاع. اما مساله اینجاست که چرا با حجت‌الاسلام صدیقی برخوردی نمی‌شود؟ منظور از برخورد دستگیری یا عزل نیست، بلکه ارسال نشانه‌های علنی نارضایتی نظام از این رفتار به جامعه است. چرا هم به نماز جمعه می‌رود و هم به مراسم‌های مهمتر دعوت می‌شود؟ 🔹پرسش دقیق‌تر اینکه حجت‌الاسلام صدیقی چه می‌کرد چنین برخوردی با او می‌شد؟ به نظرم این تخلف ادعایی دو ویژگی باید می‌داشت تا برخورد سریعی با او صورت گیرد. اول، اگر از بیعت و وفاداری خارج می‌شد یا شده بود، یعنی عمل او به گونه‌ای بود که خروج از بیعت با نظام تلقی می‌شد یا خودش از ابتدا در حلقه بیعت‌کنندگان و وفاداران نبود و تنها کارگزار نظام بود. دوم، اگر تخلفش فردی بود و ممکن بود که با خودش برخورد کرد بدون اینکه این برخورد، نشانه وجود یک فساد سیستمی یا تغییر جریان تلقی شود. شخصی کردن املاک خالصه و دولتی سابقه دیرینه‌ای در تاریخ ایران دارد و در زمانه ضعف حکومت مرکزی صورت می‌گرفته است. 🔹اما در مورد حجت‌الاسلام صدیقی، اگر بنا باشد چنین پرونده‌ای مورد رسیدگی قرار گیرد و با او برخورد شود، قاعدتا «ماهیت زنجیره‌ای عمل» ایجاب می‌کند که با سایر افرادی هم که چنین سوء‌استفاده‌ای کرده‌اند، هم برخورد شود و این ماجرا سر دراز دارد. زمین‌های واگذارشده و تسهیلات صادرشده و شرکت‌های خصولتی‌شده، زیاد هستند و نمی‌شود با امام جمعه موقت تهران برخورد کرد و بقیه را رها کرد. و چون رویه امتیاز دادن به وفاداران، رویه رایجی است، برخورد با مورد حجت‌الاسلام صدیقی، انتظار برخوردهای بعدی را به دنبال خواهد شد. یعنی مورد حجت‌الاسلام صدیقی، پیوند خورده به سیاست نظام در نگاه‌داری وفاداری وابستگان. منظورم این نیست که سایر امتیازات، از حالت نهادی به شخصی تبدیل شده و تخلفی چون تخلف ادعاشده در مورد حجت‌الاسلام صدیقی در آن رخ داده، بلکه منظور رویه‌ای است که امتیاز به وفاداران، مجاز و بلکه مقبول است. و پیگیری علنی و سریع این تخلف ادعایی، تنها به حجت‌الاسلام صدیقی محدود نخواهد ماند. 🔹اما چنانچه در این ده روز مشاهده کردیم، پاسخ‌های ایشان و موسسه تحت نظرشان، مشکلاتشان را بیشتر کرده است و بر ابهامات افزوده است. اگر ایشان تیم رسانه‌ای و مشاوره آگاه! از حساسیت‌ها و فضای رسانه‌ای داشتند،‌ به او مشورت می‌دادند که کلمه‌ای توضیح به «افکار عمومی‌» ندهند! چون افکار عمومی نیست که مبنای توجه و عمل مسئولان است. نگاه کنید به افشاگری‌های پیشین که افشاشده‌ها ترجیح دادند هیچ واکنش علنی و عمومی نشان دهند و منتظر بمانند تا افشاگری بعدی و بحران بعدی، مساله را از تب و تاب بیندازد. بماند که یک تفاوت افشاگری با شفافیت در همین نکات است. 🔹در شرایط نزدیک به دوجامعه‌شده‌ای شده ایران، افکار عمومی یا منتقدان، گروه مرجع تصمیم‌گیری نظام برای برخورد با حجت‌الاسلام صدیقی نیست. گروه مرجع برخورد، شخصیت‌های موثر و رسانه‌های مهم نواصول‌گرایان است. تا وقتی آنها به این نتیجه نرسند که لازم است رابطه فساد ادعایی در باره حجت‌الاسلام صدیقی با نظام قطع شود، هیچ برخوردی با حجت‌الاسلام صدیقی اتفاق نخواهد افتاد. 🔹رابطه میان دو جامعه موجود در ایران قطع شده است. جامعه وفاداران، هر چند از تخلف ادعایی نگران و ناراضی هستند، اما امیدوار هستند که ماجرا فیصله پیدا کند و وجهه نظام بیش از این خدشه‌دار نشود و البته نمی‌خواهند با هم‌صدا شدن با افشاگران و منتقدان، نظام را تحت فشار بگذارند. برای نظام سیاسی هم، مدتی است که نظرات جامعه معترضان هیچ اهمیتی ندارد و نظام سیاسی دریافته که معترضان، از نظام سیاسی دل کنده‌اند و نفرتشان از نظام بیش از این نمی‌شود. و لذا جلب نظر آنها فایده‌ای ندارد. 🔹منتقدان و دلسوزان هم، جایگاهی در تصمیم‌گیری معترضان  و نظام ندارند. معترضان از همه میانجی‌ها و گروه‌های مرزی گذر کرده‌اند و لذاست که اهمیت دادن به این میانجی‌ها، سودی برای بهبود وضعیت از نظر نظام ندارد. البته خطای نظام در بند آخر است. برای بازگشت به وفاق اجتماعی، نظام سیاسی باید پیش‌قدم شود. اعتماد سلب‌شده طرفینی، به تدریج برخواهد گشت. @linkresaneha
Show all...
امید و طلیعه سال نو ✍🏻محمدجواد غلامرضاکاشی؛ پژوهشگر علوم سیاسی و اجتماعی، استاد دانشگاه علامه طباطبایی 🔹چه اتفاقی باید بیافتد تا سال جدید و سال‌های بعد ایرانیان را امیدوار کند که به سمت افق تازه‌ و مطلوبی حرکت می‌کنند؟ هر چه پیش رفته‌ایم، ترس بر امید غلبه کرده و از ظهور سال تازه هراسیده‌ایم. آینده و انتظار فردا، یک مساله پیچیده پیش روی همه ماست. هر کدام از ما، آینده‌ای را انتظار می‌کشیم که دیگری از آن می‌هراسد. من اگر نتوانم تو را حذف کنم، دست‌کم چنان می‌کنم که بدانی تحقق آینده‌ات به همین سادگی نیست. آبرو و جان و مالت را باید به خطر بیاندازی. تو نیز اگر تسلیم نشوم، میان من و آینده مطلوب‌ام، مغاکی از خون و آتش تعبیه می‌کنی. ممکن است طرف سوم و چهارمی هم در کار باشد، آنگاه من و تو با هم ائتلاف موقت می‌کنیم تا در راه وصول به آینده مطلوب‌اش مین‌های انفجاری بکاریم.  🔹ما در مسدود کردن و حتی هراس‌آور کردن آینده به هم کمک می‌کنیم. در شرایطی که آینده هراسناک شده است، همه در کوچه بن بست افتاده‌ایم. ملال و یاس گریبانمان را می‌گیرد، کاری جز آرزوی مرگ یکدیگر را در سر نمی‌پرویم. راکد و فاسد و خشمگین و بی‌رحم می‌شویم. همه گویی در انتهای کوچه بن‌بست خودمان در باتلاق فرومی‌رویم. مساله پیش روی ما، آزاد کردن فردا از احساس ترس و اضطراب است. آیا می‌توان به شرایطی اندیشید که ما به جای مسدود کردن راه یکدیگر، حتی‌‌الامکان برای محقق شدن آینده دیگری مدد کار شویم؟ آیا ممکن است باور کنم تنها راه گشودن افق فردای من، یاری رساندن به تو است تا به سمت تحقق افق فردای خود حرکت  کنی؟ تصور رمانتیکی به نظر می‌رسد و با واقعیت‌های عرصه سیاست ما سازگار نیست. اما تنها با این شرط ممکن است افق‌های هراسناک یا مسدود دلپذیرتر شوند. 🔹جامعه ایرانی متکثر و رنگارنگ بوده و هست. حوادث روزگار نه تنها ما ایرانیان را یک رنگ‌تر نکرده، بلکه به طیف رنگ‌های ما هر روز رنگ تازه‌ای می‌افزاید. هر رنگ تازه، با انتظاری تازه از فردا زاده می‌شود. رنگ‌های پیشین می‌توانند فرعون‌وار در شهر بچرخند و از زاده شدن هر رنگ تازه ممانعت کنند. در دنیای مدرن فرعون‌ها با هم گلاویز و پیر و شکسته می‌شوند اما صدها رنگ تازه زیر بال و پر خودشان رشد می‌کند. 🔹آنکه تنها به گذشته می‌نگرد، تلاش می‌کند برای رنگ خود شئاسنامه باطل نشدنی تاریخی صادر کند و مجوزی بیابد برای حذف دیگران. هر رنگی باید مشروعیت خود را از راه گشودن و حتی مدد رساندن به فرداهای دیگران کسب کند. گذشته‌ها هم در پرتو آینده کسب مشروعیت می‌کنند. باید از فشردگی هراس از آینده کاست. این کار شدنی نیست مگر باور کنیم یک آینده برای همگان در کار نیست. @linkresaneha
Show all...
دلایل سکوت سیستمی به افشاگری تخلف ادعایی باغ ازگل ✍🏻محمدرضا جوادی یگانه 🔹در ده روز اخیر دو افشاگری در باره حجت‌الاسلام کاظم صدیقی شده است، یکی اینکه باغ چهارهزار و دویست‌متری در ازگل به نام موسسه شخصی خود و فرزندان و نزدیکانش درآمده بوده و دیگری واریز ماهانه یک میلیاردی اجاره هتلی در مشهد به حساب شخصی آنها. در باره اولی، مسئولان موسسه، کلیت ماجرا را طی چند بیانیه و مصاحبه قبول کرده‌اند و اعلام کرده‌اند در صدد رفع هستند، و در باره دومی هیچ تکذیبی هم نشده است. 🔹بر اساس شواهد موجود، و اطلاعات در دسترس، و بیانیه‌های منتشره موسسه، ظاهرا تخلفی رخ داده، آگاهانه یا بدون اطلاع. اما مساله اینجاست که چرا با حجت‌الاسلام صدیقی برخوردی نمی‌شود؟ منظور از برخورد دستگیری یا عزل نیست، بلکه ارسال نشانه‌های علنی نارضایتی نظام از این رفتار به جامعه است. چرا هم به نماز جمعه می‌رود و هم به مراسم‌های مهمتر دعوت می‌شود؟ 🔹پرسش دقیق‌تر اینکه حجت‌الاسلام صدیقی چه می‌کرد چنین برخوردی با او می‌شد؟ به نظرم این تخلف ادعایی دو ویژگی باید می‌داشت تا برخورد سریعی با او صورت گیرد. اول، اگر از بیعت و وفاداری خارج می‌شد یا شده بود، یعنی عمل او به گونه‌ای بود که خروج از بیعت با نظام تلقی می‌شد یا خودش از ابتدا در حلقه بیعت‌کنندگان و وفاداران نبود و تنها کارگزار نظام بود. دوم، اگر تخلفش فردی بود و ممکن بود که با خودش برخورد کرد بدون اینکه این برخورد، نشانه وجود یک فساد سیستمی یا تغییر جریان تلقی شود. شخصی کردن املاک خالصه و دولتی سابقه دیرینه‌ای در تاریخ ایران دارد و در زمانه ضعف حکومت مرکزی صورت می‌گرفته است. 🔹اما در مورد حجت‌الاسلام صدیقی، اگر بنا باشد چنین پرونده‌ای مورد رسیدگی قرار گیرد و با او برخورد شود، قاعدتا «ماهیت زنجیره‌ای عمل» ایجاب می‌کند که با سایر افرادی هم که چنین سوء‌استفاده‌ای کرده‌اند، هم برخورد شود و این ماجرا سر دراز دارد. زمین‌های واگذارشده و تسهیلات صادرشده و شرکت‌های خصولتی‌شده، زیاد هستند و نمی‌شود با امام جمعه موقت تهران برخورد کرد و بقیه را رها کرد. و چون رویه امتیاز دادن به وفاداران، رویه رایجی است، برخورد با مورد حجت‌الاسلام صدیقی، انتظار برخوردهای بعدی را به دنبال خواهد شد. یعنی مورد حجت‌الاسلام صدیقی، پیوند خورده به سیاست نظام در نگاه‌داری وفاداری وابستگان. منظورم این نیست که سایر امتیازات، از حالت نهادی به شخصی تبدیل شده و تخلفی چون تخلف ادعاشده در مورد حجت‌الاسلام صدیقی در آن رخ داده، بلکه منظور رویه‌ای است که امتیاز به وفاداران، مجاز و بلکه مقبول است. و پیگیری علنی و سریع این تخلف ادعایی، تنها به حجت‌الاسلام صدیقی محدود نخواهد ماند. 🔹اما چنانچه در این ده روز مشاهده کردیم، پاسخ‌های ایشان و موسسه تحت نظرشان، مشکلاتشان را بیشتر کرده است و بر ابهامات افزوده است. اگر ایشان تیم رسانه‌ای و مشاوره آگاه! از حساسیت‌ها و فضای رسانه‌ای داشتند،‌ به او مشورت می‌دادند که کلمه‌ای توضیح به «افکار عمومی‌» ندهند! چون افکار عمومی نیست که مبنای توجه و عمل مسئولان است. نگاه کنید به افشاگری‌های پیشین که افشاشده‌ها ترجیح دادند هیچ واکنش علنی و عمومی نشان دهند و منتظر بمانند تا افشاگری بعدی و بحران بعدی، مساله را از تب و تاب بیندازد. بماند که یک تفاوت افشاگری با شفافیت در همین نکات است. 🔹در شرایط نزدیک به دوجامعه‌شده‌ای شده ایران، افکار عمومی یا منتقدان، گروه مرجع تصمیم‌گیری نظام برای برخورد با حجت‌الاسلام صدیقی نیست. گروه مرجع برخورد، شخصیت‌های موثر و رسانه‌های مهم نواصول‌گرایان است. تا وقتی آنها به این نتیجه نرسند که لازم است رابطه فساد ادعایی در باره حجت‌الاسلام صدیقی با نظام قطع شود، هیچ برخوردی با حجت‌الاسلام صدیقی اتفاق نخواهد افتاد. 🔹رابطه میان دو جامعه موجود در ایران قطع شده است. جامعه وفاداران، هر چند از تخلف ادعایی نگران و ناراضی هستند، اما امیدوار هستند که ماجرا فیصله پیدا کند و وجهه نظام بیش از این خدشه‌دار نشود و البته نمی‌خواهند با هم‌صدا شدن با افشاگران و منتقدان، نظام را تحت فشار بگذارند. برای نظام سیاسی هم، مدتی است که نظرات جامعه معترضان هیچ اهمیتی ندارد و نظام سیاسی دریافته که معترضان، از نظام سیاسی دل کنده‌اند و نفرتشان از نظام بیش از این نمی‌شود. و لذا جلب نظر آنها فایده‌ای ندارد. 🔹منتقدان و دلسوزان هم، جایگاهی در تصمیم‌گیری معترضان  و نظام ندارند. معترضان از همه میانجی‌ها و گروه‌های مرزی گذر کرده‌اند و لذاست که اهمیت دادن به این میانجی‌ها، سودی برای بهبود وضعیت از نظر نظام ندارد. البته خطای نظام در بند آخر است. برای بازگشت به وفاق اجتماعی، نظام سیاسی باید پیش‌قدم شود. اعتماد سلب‌شده طرفینی، به تدریج برخواهد گشت. @linkresaneha
Show all...
Sign in and get access to detailed information

We will reveal these treasures to you after authorization. We promise, it's fast!